بر اساس تعالیم قرآن، انگیزههای افراد از شاکله شخصیتی آنان صادر میشود که همان ملکات و مقومات ذاتی آنهاست؛ پس اگر مؤمن باشند، چنین افرادی با چنین شاکله شخصیتی کاری جز کارهای نیک و صالح انجام نمیدهند.
۰
به گزارش بلاغ؛ براساس تعالیم قرآن، نیت روح عمل است؛ بنابراین بینیت، عمل همانند بدن بیروح خواهد بود و هیچ ارزشی نخواهد داشت. البته نیت خود برخاسته از ملکات نفسانی انسان است؛ لذا نیت خوب و بد افراد که انگیزههای شخص در عمل را نشان میدهد، برخاسته از ملکات نفسانی خوب و بد یا همان فضایل و رذایل اخلاقی است. این بدان معناست که اگر نیت، شاکله عمل را نشان میدهد؛ ولی این ملکات هستند که شاکله نیت هستند؛ زیرا این ملکات خوب و بد انسان است که نیت را میسازد و سپس نیت، عمل را تولید میکند.
ارزش عمل بر اساس شاکلهها است؛ عمل خوب از شاکله خوب نیت و ملکات صادر میشود؛ چنانکه عمل بد و زشت از شاکله بد نیت و ملکات صادر میگردد. بنابراین، لازم است تا برای فهم دقیق حقیقت عمل و آثار آن به شاکله آن مراجعه کرد و فهم دقیق و شناخت عمیق از شاکله در مرتبت نیت و مرتبت ملکات به دست آورد. در نوشتار زیر اهمیت نیت و شاکله در انجام عمل بررسی شده است.
حقیقت اعمال نیک
یکی از تاکیدات قرآن، پذیرش عمل نیک در سایه ایمان است که خالصانه انجام شود؛ زیرا ممکن است انسانی عمل صالح انجام دهد، ولی دارای روح ایمان و اخلاص برای خدا نباشد. ارزش عمل تنها به نیک بودن آن نیست؛ زیرا کسی ممکن است انفاق و کمک مالی به دیگری داشته باشد، اما این کمک مالی بر اساس ریاورزی یا منتگذاری یا مانند آنها باشد که هیچ ارزش حقیقی ندارد. پس از نظر قرآن، این نیت تقرب به خدا است که به عمل صالح ارزش حقیقی میبخشد و کسی که برای خدا کاری را انجام میدهد تا به خدا تقرب جوید، هرگز ریاورزی نمیکند یا منتی نمیگذارد یا پس از مدتی اذیت و آزاری نمیرساند، بلکه اصلا به روی خود نمیآورد که کاری نیک انجام داده و انفاقی کرده است؛ از این رو بسیاری از اهل ایمان در نهان انفاق میکنند و تنها به قصد تقرب و وجهالله عمل صالح را انجام میدهند.
خدا در قرآن بر این نکته تاکید دارد که عمل صالح زمانی ارزشی میشود که از سوی مؤمنان صادر شده باشد. پس اگر کسی ایمان داشته باشد و به عنوان محسن احسانی کند، از پاداشهای الهی بهویژه امنیت و رهایی از حزن و خوف بهرهمند میشود.(بقره، آیه ۱۱۲)
خدا نعمتهای بسیاری به انسانها میدهد تا معلوم شود با این نعمتها چه کاری را انجام میدهند. آیا نعمتها را در راه حق به کار میگیرند که حقیقت شکر است یا آنکه با استفاده نادرست از نعمت، کفران نعمت کرده و کفر خویش را با کفران به نمایش میگذارند؟ خدا بهصراحت در این باره میفرماید که خلقت مرگ و زندگی برای روشن شدن حقیقتی است: لیبلوکم ایکم احسن عملا؛ تا بیازماید کدام یک از شما نیکوتر عمل میکند.(هود، آیه ۷)
بنابراین، هدف از زندگی چیزی جز بندگی و دانستن این حقیقت نیست که چه کسی با داشتههای الهی خویش چه میکند؟ اگر این عمل دارای دو شاخصه اصلی ایمان و عمل نیک باشد، آنگاه است که شخص در مسیری گام برداشته که برای آن خلق شده است و اگر چنین نکند در حقیقت از مسیر اصلی که همان دین فطری و صراط مستقیم هدایت الهی است خارج شده است.
امام صادق(ع) در تفسیر تبیینی خویش از حقیقت آیه ۷ سوره هود میفرماید: لیس یعنی اکثرکم عملا و لکن اصوبکم عملا؛ و انما الاصابه، خشیهًْ الله و النیهًْ الصادقه و الخشیه؛ منظور خدا این نیست که عمل شخص بیشتر باشد؛ بلکه مراد آن است که درست و راست عمل کند و به حقیقت برسد؛ و رسیدن به حقیقت جز با خشیت الهی و نیت صادقه و خشیت تحقق نمییابد.(کافی، ج ۲، کتاب الایمان و الکفر، باب الاخلاص، حدیث ۴)
در حقیقت آنچه خدا میخواهد این است که انسان با نیت صادق خویش همراه با خشیت از خدا و ترس از عقوبت، کاری را انجام دهد که خدا میخواهد و شکر عملی را بهجا آورد.
آنگاه امام صادق(ع) به این نکته توجه میدهد که نگهداشتن خالصانه عمل سختتر از خود عمل است. سپس توضیح میدهد که عمل خالص آن است که شخص دنبال مدح و ستایش کسی جز خدا نباشد.
پس آنچه به عمل، روح میبخشد و آن را به جایگاه خلوص میرساند همان نیت صادقه همراه با خشیت الهی است. لذا هر کسی باید در تلاش این باشد که عمل صالح خویش را برای خدا انجام دهد و از مقام عظمت الهی بهراسد و کاری نکند که غضب الهی را به سوی خویش بکشاند. بنابراین، انسان هر کاری را در شرایط خوف و رجا و طمع و خوف انجام میدهد تا هم به اکرام الهی توجه داشته باشد و هم از جلال الهی بپرهیزد.
این ایمان و نیت خالص است که به عمل صالح ارزش میدهد و انسان را در امنیت در دنیا و آخرت قرار داده و از آثار عمل بهرهمند میسازد. بنابراین، انسان باید همان خلوص را در خویش ایجاد کند که با نیت صادقه و خشیت الهی ایجاد میشود.
برتری نیت الهی نسبت به عمل
آنچه به عمل معنا و مفهوم میبخشد همان روح عمل یعنی نیت است؛ اگر عملی خوب باشد، ولی با نیت خوب انجام نگرفته باشد، هیچ ارزشی ندارد، بلکه حتی گاه میشود شخصی با نیت نیک و خیر عملی را انجام میدهد، ولی بد درمیآید، ولی این عمل بد به سبب داشتن نیت نیک و خیر هرگز موجب نمیشود تا فاعل مورد سرزنش قرار گیرد، چنانکه عمل حضرت نوح(ع) غیرصالح درآمد، در حالیکه نیت حضرت، نیت خیر و صالح بود؛ بنابراین خدا میفرماید که عمل، غیرصالح بوده، نه آنکه عامل غیرصالح بوده است(هود، آیه ۴۶)؛ زیرا عامل خود حضرت بوده که هیچ شکی نیست که ایشان از صالحین هستند.
همین عمل غیرصالح به تعبیر قرآن عمل شیطانی از سوی حضرت موسی(ع) تحقق یافت؛ زیرا حضرت موسی(ع) برای حمایت از پیرو خویش و جلوگیری از ظلم اقدام میکند، ولی مشت سنگین او کشنده بود و قبطی میمیرد و سبطی میرهد.(قصص، آیه ۱۵) پس با آنکه نیت و انگیزه موسی(ع) که از پیامبران صالح الهی است، خیر و نیک بوده، ولی عمل، شیطانی درآمد و چیزی اتفاق افتاد که ایشان نمیخواست آن اتفاق بیفتد.
در حقیقت آنچه اصالت دارد، نیت است که بیانگر انگیزه عمل است؛ زیرا بسیاری هستند که به ظاهر عمل صالح انجام میدهند، در حالیکه نیتهای بد و زشتی، انگیزه این عمل آنان است؛ این در حالی است که برخی عملی را انجام میدهند که به ظاهر بد است، ولی این خروجی ناقص یا معیوب در عمل، نه به سبب انگیزه بلکه به سبب شرایط یا امور دیگر است، چنانکه در داستان حضرت نوح(ع) این مسئله به خوبی تبیین شده است.
بر همین اساس در روایات آمده که «نیهًْ المؤمن خیر من عمله؛ نیت مؤمن بهتر و برتر از عمل اوست.»(کافی، ج ۲، کتاب الایمان و الکفر، باب النیه، حدیث ۲) بدین معنا که همواره نیت مؤمن عالیترین سطح خلوص را با خود دارد، ولی ممکن است عمل چنانکه مؤمن نیت کرده است، تحقق نیابد.
به سخن دیگر، صورت ملکوتی و باطنی عمل همواره برتر و بهتر از صورت مادی و ملکی است که معمولا با عیب و نقص همراه است.
نیت؛ شاکله عمل
امام صادق(ع) میفرماید: النیهًْ افضل من العمل، الا و ان النیه هی العمل؛ ثم تلا قوله عز و جل «قل کل یعمل علی شاکلته؛ یعنی علی نیته؛ نیت برتر از عمل است؛ و آگاه باشید که نیت همان اصل عمل است. پس از آن حضرت سخن خدا عزوجل را تلاوت کرد که فرموده است: بگو هر کسی بر شاکله خویش عمل میکند؛ یعنی بر نیت خویش.»(کافی، ج ۲، کتاب الایمان و الکفر، باب الاخلاص، حدیث ۴)
براساس نظر تفسیر تبیینی امام صادق(ع)، شاکله و روح عمل همان نیت است که انگیزه عمل را تشکیل میدهد. امام به این نکته توجه میدهد که خدا میفرماید که اصول اعمال هر کسی از شاکله او نشئت میگیرد و خاستگاه هر عملی انگیزه و نیت او است که خدا از آن به شاکله تعبیر کرده است؛ از همین رو ایشان شاکله را به معنای نیت گرفته و تفسیر کرده است.
ملکات، شاکله نیت
هر چند که امام صادق(ع) «شاکله» را به معنای نیت معنا کرده است، اما نیت تنها بخشی از حقیقت شاکله است؛ زیرا شاکله همان حقیقت هر کسی است که به اصطلاح امروزی شخصیت شخص را تشکیل میدهد. شکی نیست که شخصیت هر شخصی ریشه در اندیشهها، افکار، عقاید، بینشها، نگرشها، ملکات و مقومات هر شخصی دارد؛ زیرا حقیقت انسان دارای ابعادی است که مجموعه آنها شاکله و حقیقت شخصیتی شخص را تشکیل میدهد.
انسانی که خدا همه حقیقت او را تشکیل داده و خدایی شده، همه فکر و ذکر او در قول و فعل چیزی جز خدا نیست؛ از این رو چنین مؤمنی از خدا به عنوان حقیقت عالی متعالی خشیت دارد و در برابر جلال و اکرام الهی خوف و طمع دارد. اینگونه است که همه اعمالش «لوجه الله» خواهد بود؛ چنانکه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در همه اعمالشان اینگونه بودند و رفتار آنان، اختصاص به روزهداری و بخشش طعام خویش به فقیر و مسکین و اسیر ندارد، بلکه در همه اعمالشان «لوجه الله» عمل میکردند؛ زیرا در برابر عظمت الهی و عزت او خاضع و خاشع و جزو عبادالله بودند.(انسان، آیات ۸ تا ۱۲)
انسان در طول عمر خویش ملکات خوب و بد را کسب میکند که فضایل و رذایل اخلاقی و شخصیتی شخص میشود. شاکله شخصیتی مؤمنان با صفاتی چون عدالت، شکر، تسلیم در برابر خدا، علم، صداقت، امانت، وفا و مانند آنها شکل میگیرد. از این رو مؤمنان را با این صفات متعالی و فضایل اخلاقی میشناسند و معرفی میکنند. در حالی که شاکله شخصیتی کافر را صفاتی چون ظلم، کذب، کفران، کفر، ظن و شک، خیانت، عهدشکنی و مانند آنها تشکیل میدهد. بنابراین، کافران را با چنین ملکاتی معرفی میکند.
بر اساس تعالیم قرآن، انگیزههای افراد از شاکله شخصیتی آنان صادر میشود که همان ملکات و مقومات ذاتی آنهاست؛ پس اگر مؤمن باشند، چنین افرادی با چنین شاکله شخصیتی کاری جز کارهای نیک و صالح انجام نمیدهند؛ زیرا مثلا مقوم ذاتیشان عدالت است و در هر شرایطی عدالت را اقامه میکنند حتی اگر علیه خودشان یا خویشان باشد.(همان)
در مقابل، چون شاکله شخصیتی کافران را ملکات و مقوماتی تشکیل میدهد که چیزی جز رذالت نیست، اعمال آنان نیز چیزی جز زشتی و رذالتها نیست. پس اینکه خدا میفرماید: کل یعمل شاکلته، هر کسی بر اساس شاکلته شخصیتی خویش عمل میکند(اسراء، آیه ۸۴) مراد آن است که اعمال هر کسی تابع شاکله شخصیتی اوست و بقول معروف: «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»
بر این اساس میتوان گفت که نیت خیر مؤمنان از شاکله شخصیتی آنان که ملکاتی از فضایل اخلاقی است، صادر میشود، در حالی که از کافران جز رذایل اخلاقی صادر نمیشود؛ زیرا ملکات آنان همان رذایل اخلاقی است. لذا عمل تابع نیات است که خود نیات تابع شاکله شخصیتی افراد است که همان ملکات آنان است.
خدا این حقیقت را به عناوین دیگری بیان کرده است؛ گاه میفرماید: انما یتقبل الله من المتقین؛ خدا جز از متقین قبول نمیکند.(مائده، آیه ۲۷) پس قبولی اعمال فقط از «متقین» است؛ یعنی کسانی که تقوای الهی شاکله شخصیتی آنان و ملکه و مقوم ذات آنان شده باشد.
در جایی دیگر میفرماید: الا من اتی الله بقلب سلیم؛ مگر آن کسی که عملش را با قلب سلیم آورده باشد.(شعراء، آیه ۸۹) از این عبارت دانسته میشود انسانی که قلب سلیم داشته باشد، عملش را به نزد خدا میآورد که مقبول است. در جایی دیگر نیز میگوید: من اسلم وجهه لله و هو محسن... هر کسی وجه خویش را برای خدا تسلیم کند در حالی که محسن است....(بقره، آیه ۱۱۲) این بدان معناست که این شاکله شخصیتی و مقومات و ملکات است که ارزش دارد؛ یعنی کسی که «محسن» است و احسان جزو ملکات و مقومات او شده است.
به هر حال، آنچه که نیات شخص را خیر میکند، ملکات و مقوماتی است که از فضایل اخلاقی و الهی حاصل میشود؛ و آنچه که نیاز شخص را شر میسازد، ملکات و مقوماتی است که در اثر رذایل اخلاقی و شیطانی شکل میگیرد. لذا باید گفت که ملکات، شاکله اولی نفس انسان است؛ چنانکه نیات شاکله ثانوی نفس انسان است. به سخن دیگر، اعمال به طور مستقیم از نیت و به طور غیر مستقیم از ملکات نشئت میگیرد؛ زیرا شاکله، خاستگاه نیات و نیات خاستگاه اعمال است.
از شاکله شخصیتهای بد، نیات بد و اعمال بد خارج میشود؛ چنانکه از شاکله شخصیتهای خوب، نیات خوب و اعمال خوب خارج میشود؛ پس وقتی گفته میشود که اعمال از شاکله صادر میشود، این بدان معناست که اعمال از نیات و ملکات صادر میشود. بنابراین، اعمال تابع نیات و نیات تابع ملکات است.