به گزارش
بلاغ؛ اسراف، زیادهروی و تجاوز از حدود در هر کاری است؛ بنابراین، اختصاصی به ساحت اقتصادی ندارد و به ساحات اجتماعی، سیاسی و بالاتر از آن ساحات اعتقادی و اخلاقی نیز سرایت میکند؛ زیرا خدا از شرک اعتقادی و لواط به عنوان مصادیق اسراف یاد کرده و از آن باز داشته است.
در نوشتار حاضرانواع اسراف در عرصههای مختلف و آثار آن بررسی شده است.
اسراف در ساحت اعتقادی
یکی از ابعاد اسراف، اسراف در ساحت اعتقادی است. هر گونه شک و تردید نسبت به معارف روشن الهی در حالی که برهان و دلایل عقلی و قطعی برای آن است، چیزی جز «اسراف» نیست.
همچنین تکذیب پیامبران و رسالت آنان و تکذیب قرآن به عنوان کتاب الهی نیز از دیگر مصادیق اسراف است.(زخرف، آیه ۵) این تکذیب پیامبران و رسالت آنان، چیزی جز کفر نیست که از مصادیق اسراف است و گروهی از انسانها گرفتار آن میشوند.
هر گونه شرک از دیگر مصادیق اسراف است که باید از آن پرهیز کرد؛ زیرا از نظر قرآن، توحید در همه ابعاد حقیقت است و خروج از این حقیقت و حدود، به معنای اسراف خواهد بود که بسیاری از مردم گرفتار آن هستند و آنها را به دوزخ میبرد.
اسراف در ساحت اخلاقی
پس از اسراف در ساحت اعتقادی، خطرناکترین ساحت، اسراف در ساحت اخلاقی است؛ زیرا اخلاق امری فطری است که انسان به طور فطری گرایش به اخلاق نیک و فضایل داشته و از رذایل و کارهای زشت گریزان است؛ اما این تا زمانی است که نفس معتدل بر اساس الهامات فطری عمل کند؛ اما وقتی نفس از حالت اعتدال خارج شود و دفن گردد، دیگر به اصول اخلاقی گرایش نداشته بلکه گرفتار رذایل اخلاقی میشود و اسراف به عنوان یک رذیلت اخلاقی از این افراد صادر میگردد.
نفس معتدل بر اساس فطرت الهی، در مسائل جنسی رفتاری خواهد داشت که بر اساس حدود عقل و شریعت الهی است؛ اما وقتی نفس از این حالت خارج شود و قلب، بیمار شود، در امر جنسی نه تنها به زنا گرایش مییابد، بلکه حتی گرفتار همجنسگرایی میشوند که بسیار خطرناک در ابعاد گوناگون است.
شکی نیست که همجنسبازی از بدترین نوع اسراف پس از اسراف اعتقادی است؛ زیرا ساحت اخلاق ساحت امنیت روحی و روانی است که اگر این ساحت تهدید شود، چیزی از انسانیت نمیماند؛ چرا که انسانیت انسان در ساحت اخلاقی خود را نمایش میدهد و اگر کسی اصول اخلاقی را مراعات نکند هیچ فرقی با چارپایان و حیوانات نخواهد داشت، بلکه بدتر از آنان خواهد بود؛ زیرا چارپایان بر اساس غرایز خویش عمل میکنند، اما انسان بر اساس عقل فطری عمل میکند که ساحت آن بسیار بالاتر از سطح حیوانی و غرایز است. بنابراین، کسانی که عقل فطری خویش را با خروج از اعتدال نفس و دفن آن، از دست میدهند، به سطح حیوانیت بلکه پستتر از آن سقوط میکنند.
شگفت اینکه از نظر قرآن، انسان به طور فطری گرایش به تزیین و آراستگی دارد؛ زیرا ذات انسان در حالت اعتدال است که زیباترین آراستگی نفس و جسم انسان است؛ اما با این حال گرایش به این دارد که با استفاده از ابزارهای دیگر آراستگی، بر دامنه آن بیفزاید. بنابراین استفاده از انواع آرایهها برای ایجاد آراستگی بیشتر امری فطری است؛ اما خدا به انسانها هشدار میدهد تا در این امر گرفتار اسراف نشوند و حدود را مراعات کنند؛ زیرا زیادهروی در این امر میتواند انسان را از امور اصلی غافل کند و دچار بیاعتنایی نماید؛ بنابراین، لازم است تا با عدم اسراف در آرایهها و آراستگی، حدود اعتدال و تعادل را حفظ کنند (اعراف، آیه ۳۱ )؛ زیرا جمله «و لاتسرفوا» در این آیه فقط اختصاص به خوردن و نوشیدن ندارد، بلکه به امر استفاده از زینتها که تجویز شده نیز ناظر است بهویژه آنکه تعلیل با «انه» شامل سه گانه خوردن و نوشیدن و آراستن است تا استفاده از این امور به دور از هر گونه اسراف باشد.
اسراف در ساحت اجتماعی – سیاسی
از دیگر ساحات اسراف میتوان به ساحت اجتماعی – سیاسی اشاره کرد؛ زیرا چنانکه گفته شد، اسراف خروج از حدودی است که عقل و نقل آن را تعیین کرده است. بنابراین، میتواند در ساحت اجتماعی – سیاسی نیز کشیده شود. در این ساحت یکی از مصادیق اسراف استبداد و خودکامگی است که افراد مدعی علو و برتریجویی آن را در ساحات اجتماعی – سیاسی به نمایش میگذارند.
کسانی که گرفتار برتری جویی در عرصه سیاسی – اجتماعی هستند، گرایش به رفتارهای خودکامگی و استبدادی دارند.
فتنههای سیاسی و اجتماعی که سران کفر و شرک علیه مؤمنان و مسلمانان انجام میدهند، بخشی از فعالیتهای مسرفانه آنان است؛ زیرا اصولا علو و برتریجویی که ریشه در روحیه تکبر و رویه استکباری این افراد دارد اجازه نمیدهد تا رفتاری معتدل داشته باشند؛ بلکه همواره از همه اصول اخلاقی و انسانی عبور میکنند و با اسراف و زیاده روی آسیبهای جدی به مردم وارد میسازند.
بر اساس گزارشها و تحلیلهای قرآنی، سران کفر و شرک علیه منادیان توحید وارد عمل مسرفانه میشوند و حتی با قتل آنان تلاش میکنند تا عقاید و اخلاق مسرفانه خویش را صیانت کنند. پس قتل پیامبران و مؤمنان از شاخصهای رفتار مسرفانه است.
البته در ساحت اجتماعی، اسراف محدود به استبداد و خودکامگی یا قتل نیست، بلکه اهانت و خوارسازی مردم و شکنجه آنان و مثله کردن مقتول و نیز ایجاد ناامنی و ترس اجتماعی، فتنهگری اجتماعی و مانند آنها نیز از مصادیق اسراف سیاسی – اجتماعی است.
همچنین اسراف و زیادهروی در قصاص و کشتن بیجا و مانند آنها از دیگر مصادیق اسراف در ساحت اجتماعی – سیاسی است که باید از آن اجتناب کرد؛ زیرا مجوز قصاص به شرطی داده میشود که در چارچوب حدود باشد و تقاص باید به میزان تجاوزاتی باشد که انجام گرفته و خدا چنین شخصی را نصرت میدهد و هیچ اعتراض نسبت به چنین شخصی نیست؛ اما اگر اسراف و زیادهروی کند، باید پاسخگوی زیادهروی و اسراف خویش باشد.
اسراف در ساحت اقتصادی
بیگمان وقتی سخن از اسراف به میان میآید، اولین چیزی که به ذهن تبادر میکند، اسراف در ساحت اقتصادی به ویژه در خوردن و نوشیدن است؛ زیرا خدا به صراحت از زیاده روی و اسراف در خوردن و نوشیدن بازداشته است(اعراف، آیه ۳۱)؛ بدون شک اسراف در این امور نه تنها برای بدن مفید نیست، بلکه حتی زیانهایی به بدن وارد میسازد. اسراف در خوردن میتواند به روان آدمی نیز آسیب برساند؛ زیرا یکی از مهمترین عوامل سقوط معنوی و عدم رشد در ساحت تزکیه نفس است؛ این در حالی است که آیات و روایات بسیاری بر تزکیه نفس تاکید داشته و از مردم خواسته شده تا با روزه و کمخوری شرایط را برای تزکیه نفس فراهم آورند.
اسراف در امور اقتصادی میتواند حتی در خرید و فروش بلکه انفاق و صدقات مالی خودنمایی کند؛ زیرا گاهی انسان میخواهد خیری به دیگری برساند و با کمک مالی دستگیر دیگری باشد، اما گاه در این امر اسراف و زیاده روی میکند که میتواند بسیار آسیبزا باشد و حتی موجب ملامت و حسرت شود؛ از همین رو خدا به پیامبرش فرمان میدهد که در انفاق کردن راه اعتدال را در پیش گیرد.
امام صادق(ع) میفرماید که صدقه دادن به اندازهای که برای شخص و خانوادهاش چیزی باقی نماند، از مصادیق اسراف است(نورالثقلین، ذیل آیه ۱۴۱ سوره انعام)؛ بنابراین، شخص باید در صدقات و انفاقات مالی حدود اعتدال را نگه دارد و به سمت اسراف نرود. از نظر قرآن، انسان باید از طیبات الهی استفاده کند و در این کار اسراف نکند تا مورد غضب و خشم الهی واقع نشود.
ضرورت اجتناب از اسراف و توبه از آن
اسراف گناهی بزرگ است که باید از آن اجتناب کرد و اگر اسراف انجام شد باید توبه کرد و استغفار کرد.
البته از آنجا که اسراف گناهی بزرگ است؛ یعنی جزو گناهانی است که خدا کیفر دوزخ را برای آن تعیین کرده و وعده داده است: وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّار؛ اسرافکاران همه اهل آتش دوزخند. (غافر، آیه ۴۳)، ممکن است که انسان گرفتار نومیدی و یاس شود و شخص گمان کند با چنین گناهی نمیتواند رضایت خدا را کسب کرده و از غفران و رحمت الهی برخوردار شود؛ اما خدا به همگان این نکته را مورد توجه قرار میدهد که هر گناهی با توبه و استغفار بخشیده میشود جز شرک. بنابراین نباید از بخشش خدا ناامید شوند، بلکه باید با امید به مغفرت الهی استغفار کرده و از عمل خویش توبه کنند
کسانی که اهل اسراف هستند، افزون بر اینکه گرفتار خشم و غضب الهی شده و به دوزخ میروند(غافر، آیه ۴۳) در دنیا اگر توبه نکنند، به خشم الهی گرفتار میشوند و هلاک میگردند؛ زیرا اینان به ویژه در اسراف اعتقادی، جزو گمراهان هستند.
مسرفان اعتقادی با ایجاد ترس و نگرانی در دل مؤمنان(یونس، آیه ۸۳)، شوم و نحس دانستن پیامبران تکذیب پیامبران(همان)، تهدید آنان(همان)، فسادگری در زمین حقناپذیری، تزیین اعمال زشت و انجام کارهای نابهنجار، همجنسگرایی ناسپاسی و غفلت از خدا و توبه او و مانند آنها نشان میدهند که از راه اعتدال خارج شده و از صراط مستقیم فطرت دور گشتهاند که اینگونه فکر و عمل میکنند.
در حقیقت اینگونه رفتارها و کردارها چیزی جز آثار اسراف به ویژه در ساحت اعتقادی – اخلاقی نیست؛ زیرا کسانی که گرفتار اسراف هستند و اسراف ملکه و مقوم ذات آنان شده، نمیتوانند رفتاری معتدل داشته باشند بلکه همواره از حدود الهی و اخلاقی که عقل و نقل کشف میکند، تجاوز میکنند و پایبند اصول شریعت نیستند.
از نظر قرآن، مسرفان تنها کافران و مشرکان نیستند، بلکه مؤمنان نیز ممکن است در اموری دیگر چون اجتماعی – سیاسی یا اقتصادی اسراف کنند، چنانکه مسرفان در قصاص یا خورد و خوراک از جمله این افراد هستند. بنابراین، لازم است تا مؤمنان خود را از اسراف دور نگه دارند و اگر خدای ناکرده اسرافی کردند به سرعت توبه و استغفار کنند تا مورد بخشش و مغفرت قرار گیرند.
مرفهان غافل مردمی مسرف و ناسپاس هستند و کارهایی را انجام میدهند که به ضرر شخص و اجتماع تمام میشود؛ زیرا از نظر قرآن، رفاهطلبی و اسراف عاملی مهم در گرایش به اسراف در میان مردم است.
فرشته محیطی