تاریخ انتشارشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۴
کد مطلب : ۴۷۰۴۴۸
۰
plusresetminus
اهتمام حاج قاسم به کتابخوانی

به گزارش بلاغ؛ کتاب «من زنده‌ام»، خاطرات اسارت خانم معصومه آباد، را حاج‌قاسم هنگام عملیات موصل خوانده بود. روی جلد کتاب، عکس جوانیِ خانم آباد چاپ شده بود.

حاج‌قاسم، در بحبوحه‌ عملیات، در یادداشتی برای خانم آباد نوشته بود که من کتابت را خواندم و آن را با روزنامه پوشاندم تا عکس تو را نامحرم نبیند! پس از آن، در نامه‌ دیگری به ایشان نوشت: «ان‌شاءالله کتابت را به همه‌ زبان‌ها ترجمه می‌کنم تا همه بدانند زینب بنت رسول‌الله چگونه بوده است؛ وقتی کنیز او معصومه، این‌گونه معصوم بوده است.»
این، چندوجهی بودن حاج‌قاسم را می‌رساند؛ از طرفی می‌خواهد کتاب این آزاده‌ جنگ، کوچک‌ترین اشکال حتی در حد چاپ یک عکس نداشته باشد؛ از طرف دیگر، به او پیغام می‌دهد که کتاب تو را به زبان‌های دنیا ترجمه می‌کنم تا دنیا، سختی‌هایی را که یک بانوی رزمنده‌ ایرانی در جنگ کشیده، بشناسد.
نگاه حاج‌قاسم به ترویج و صدور این فرهنگ به جهان هم دنباله‌رو تدبیر مقام معظم رهبری برای ترجمه‌ آثار دفاع مقدس است.1

حاج‌قاسم، پیگیر ترجمه‌ کتاب‌ها بود. بارها از من سراغ کتاب‌های ترجمه‌شده را می‌گرفت. پیگیر بود این کتاب‌ها به دستش برسد و به مهمان‌های خارجی‌اش بدهد.
یکی از کارهای حاج‌قاسم، مقدمه نوشتن برای کتاب‌های دفاع مقدس بود. کتاب‌های فرماندهان لشکر ثارالله را خودش می‌خواند و نظر می‌داد. کتابی در مورد شهید الله‌دادی نوشته شد. سردار الله‌دادی، زمان جنگ، مسئول ادوات لشکر ثارالله بود2 و در مرز سوریه و اسرائیل، توسط اسرائیلی‌ها شهید شد. کتاب را از نظر قلمی و ویرایشی پسندیدم و تأیید کردم چاپ شود.
سردار سلیمانی، کتاب را خواند؛ اما تأیید نکرد. گفت «این کتاب، در شأن شهید الله‌دادی نیست، او از نیروهای جنگ بوده. باید تاریخ جنگش هم بیاید؛ فقط سوریه نباشد.» برای تکمیل کتاب، با هم جلسه گذاشتیم.
خانم شهید الله‌دادی را هم دعوت کرده بود. کتابی هم برای شهید جمالی نوشته شد.
خواند و نظر داد. در مورد شهدای دیگر هم تأکید می‌کرد کتابی که نوشته می‌شود، در شأن آنها باشد.
کتاب «انقلاب چهل‌ساله» که بیرون آمد، یک نسخه به حاج‌قاسم دادم و گفتم «دستخطی برای این کتاب بده.» کتاب مفصلی بود.
حاج‌قاسم، این متن را نوشت: «این کتاب که گوشه‌ای از کارآمدی اسلام در حکومت است و اگر بگذارند و می‌گذاشتند حکومت قرآنی ولایت فقیه، این میراث گران‌بهای مهدویت، تحقق کامل یابد، آن وقت اعجاز قرآن و دین، نمایان‌تر می‌گردید.»
کتاب‌های خاطرات جنگ را می‌خواند. گاهی بعضی خاطره‌گویی‌ها را نقد
می‌کرد. می‌گفت این‌طور نبوده؛ یا اصلاً واقعیت ندارد.

همه‌ فرماندهان و بچه‌های لشکر را از سیستان‌ و بلوچستان و هرمزگان و کرمان جمع کرد. می‌گفت باید خاطرات همه جمع شود و عملیات‌هایی را که لشکر داشته، مستند‌‌سازی کنیم. هر سال، دو سه جلسه با فرماندهان جنگ داشت.
یکی از موضوعات مهم جلسه‌ها، خاطره‌گویی بود؛ این‌که خاطرات درست بیان شود و نسل به نسل زنده بماند.
تشکیلاتی درست کرد.
گفت بروید با پدر و مادر همه‌‌ شهدای لشکر مصاحبه کنید؛ خاطرات خودشان و شهدایشان را بگیرید تا آنها از دنیا می‌روند، خاطرات‌شان دفن نشود! این کار، ابتکار سردار سلیمانی بود.
برای اولین بار، چنین حرکتی را توی کشور راه ‌انداخت. عده‌ای از بچه‌ها، پدر و مادر شهدای لشکر را در همه‌ استان‌ها پیدا کردند و خاطرات‌شان را گرفتند.
این تشکیلات حالا به مرکز اسنادی به اسم «حماسه‌ ثارالله» تبدیل شده؛ که شورایی دارد و من هم عضو آن شورا هستم.
حاج‌قاسم، همزمان با برگزاری کنگره‌ شهدای کرمان، اولین موزه‌ جنگ کشور را در کرمان ساخت.
در جنگ سوریه، پس از سقوط داعش، تشکیلاتی را شکل داد و تجربه‌ همان بچه‌ها را به کار گرفت. گفت همه‌ خاطرات جنگ سوریه و عراق را ضبط کنید؛ 50 سال دیگر که هیچ‌یک از آنها نیستند، نویسنده‌ها و فیلم‌سازان می‌توانند از همین خاطرات استفاده کنند. بخشنامه کرد و همه را برای اجرایش پای کار آورد.
پانوشت‌ها:
1. امام خامنه‌ای 23 اردیبهشت 1392 در این باره فرموده‌اند: «کتاب‌های شما اگر ترجمه شود، خیلی مخاطب پیدا می‌کند. به مخاطب بین‌المللی خیلی باید اهمیت دهید.
شما اگر چنان‌که بتوانید همین خاطره‌های شفاهی را، آنچه که مربوط به دفاع مقدس است، یا گفتید مربوط به اسرای عراقی است، به زبان انگلیسی و اسپانیولی، یا این طرف، به زبان اردو ترجمه و منعکس کنید، می‌دانید چه اتفاقی در دنیا می‌افتد؟ این فرهنگی که برای انتقالش این‌همه زحمت بکش، چهار نفر را تربیت کن، بفرست فلان‌جا، بروند، بتوانند، از عهده بربیایند، نیایند، حواشی چه باشد، این را می‌توانید به وسیله‌ کتاب منتشر کنید؛ تمام دنیا را بگیرد؛ کما اینکه دیگران، همین کار را کردند... به فکر باشید که ان‌شاءالله اینها را در خارج هم بازتاب دهید.»
2. ایشان، مدتی فرمانده یکی از تیپ‌های لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) و فرمانده سپاه یزد بود.
سعید علامیان
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

وعده صادق، ضربه پشیمان‌کننده و پیشگیرانه
شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴
۱۹۵ هزار فعال صنفی مازندران در خطر محرومیت
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲