اشاره به کینهتوزی غرب از زن ایرانی بیانگر عقبه تاریخیاندیشگانی و مستنداتی است.
«ریحانه» بخش زن، خانواده و سبکزندگی رسانه KHAMENEI.IR در این یادداشت قطعات پراکنده این جورچین را در کنار یکدیگر قرار داده تا تصویری روشن از کینهتوزی غرب نسبت به زنان ایرانی و علتش را به نمایش بگذارد.
بحث را با سخنی از امامخمینی(ره) در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی شروع میکنم که خطاب به زنان ایرانی فرمودند؛ «اینجانب به زنان پرافتخار ایران مباهات میکنم که تحولی آنچنان در آنان پیدا شد که نقش شیطانیِ بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجی و وابستگان بیشرافت آنان، از شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههای تبلیغاتی مزدور را نقشبرآب نمودند و اثبات کردند که زنان مسلمان دچار گمراهی نشده و با این توطئههای شوم غرب و غربزدگان آسیب نخواهند پذیرفت
«همان گونه که مری ابرستات، نویسنده و محقق آمریکایی، بازه زمانی وقوع انقلاب جنسی در غرب را ۱۹۲۹ میلادی تا ۱۹۸۰ بیان کرده است، تا سال ۱۹۷۹ که انقلاب شکوهمند اسلامی پیروز شد، تفکرات مربوط به انقلاب جنسی در قالبهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به سایر کشورهای دنیا خصوصاً کشورهایی که تحت نفوذ ایالات متحده آمریکا بودند، وارد شد و ایران عزیز که ذیل سلطه رژیم پهلوی اداره میشد، از موج انقلاب جنسی در هیچیک از قالبهای ذکرشده مصون نمانده بود.
شروع انقلاب جنسی از تغییر سبک لباس زنان کلید خورد و این تغییر سبک پوشش در غرب و شرق عالم بهوقوع پیوست. مرور تاریخ و عکسهای برجایمانده از ملکه الکساندرا، آخرین ملکه تزاری روسیه در ۱۸۹۲ تا اِوا پرون زمامدار آرژانتین که در ۱۹۷۶ درگذشت، تأملپذیر است.
در ایران نیز پهلوی اول مأمور به پیشبرد گامهای اولیه این تغییرات شد. در این مسیر بهدلیل تقابل این سیاست با فرهنگ و دین غالب مردم ایران، به زور و اعمال مجازاتهای سنگین متوسل شد؛ اما با ارائهندادن خدمات دولتی و حتی بهداشتی به زنان محجبه و ممنوعیت هیئات و تکایا، توانست منویات غربی را در رابطه با مکشوفکردن زنان فراهم کند.
در دوره پهلوی مبانی اسلام ناب بهواسطه تبلیغات گسترده انقلاب جنسی غرب و گسترش تفکرات خودباخته در مقابل غرب، مهجور شده و قدیمی خوانده میشد. بازار داغ انقلاب جنسی خروجیهای متعددی داشت که عبارت بودند از گسترش روابط نامشروع، افزایش سقط جنین، فیلم و سریالهای خلاف اخلاق انسانی و مغایر با دین و شرع مقدس، در مرکز توجهات بودن نظریاتی غربی، همچون نظریات مارکسیستی، اگزیستانسیالیستی، لیبرالیستی و حتی فمینیستی که مبنای تمامشان به دیالکتیک هگلی، مجادله و درگیری میرسید. در این میان اما سیاستمداران آمریکایی گمان نمیکردند که حرکتی بتواند غلبه آنان بر ایران را به اتمام رساند و دست استعمارگرشان را ابتدائاً از مغزها و قلبهای جوانان ایرانی و سپس از ثروتهای مادی این سرزمین کوتاه کند.
قواعد چیدمان انقلاب جنسی اذهان زنان و مردان را بهسوی لذات جنسی بیچهارچوب متمایل میکرد. سینماها، اشعار، روزنامهها، مجلات و رمانهای موجود در بازار به زنان لوندی و جلوهگری را در راستای دلفریبی از مردان آموزش میدادند و آنان را ترغیب به خرید لوازمی میکردند تا بتوانند دلفریبی کنند؛ دلفریبی و روابط بیشتر نشاندهنده موفقیت زن در جامعه جنسیشده و درگیر انقلاب جنسی محسوب میشد. اما در ایران زنان مسلمان و آگاه با ایجاد اجتماعات انقلابی، ارتباط با متفکران انقلاب اسلامی همچون آیتالله خامنهای، آیتالله مطهری، آیتالله بهشتی، آیتالله مفتح، آیتالله باهنر، به پیشبرد حرکت انقلاب اسلامی کمک میکردند. که نمونه مهم آن را میتوان در قیام زنانه هفده دی ماه مشهد علیه قانون کشف حجاب مشاهده کرد. یا در مثالی دیگر زنانی همچون فاطمه جلیلی با دراختیار قرار دادن منزل خود برای جلسات انقلابی برخلاف آنکه مادر و همسر بود، در این حرکت نقشآفرینی مهمی داشت و در نهایت دو فرزند خود را تقدیم انقلاب اسلامی کرد که نام یکی از آنان شهیدعلی طهرانیمقدم، پدر علم موشکی کشور است.
زنانی که حتی پس از دستگیری و شکنجه توسط ساواک، دست از فعالیتهای انقلابی خود نمیشستند؛ بلکه مردان را به میانه میدان میکشاندند. در این میان به جرئت میتوان گفت زنان مسلمان خط امام علاوهبر پیشبرد سیاسی انقلاب، تأثیر معنوی پیشبرنده نیز بر انقلاب داشتند. برخلاف زنان چپ که عموما میبایست طبق مرامنامههای سازمانیشان از ریشههای عاطفی، یعنی خانواده و اقوام و دوستانشان گذشته و احساسات خود را سرکوب میکردند و بر میل سازمان خود ازدواج کرده، بچهدار میشدند و حتی طلاق میگرفتند؛ در حالی که زنان انقلابی مسلمان هیچگاه احساسشان مذمت نشده و تخطئهکننده عقلشان خوانده نمیشد.
اهمیت حرکت مکمل زنان و مردان مسلمان انقلابی در مدت ۴۴ سال عمر مبارک جمهوری اسلامی در این است که مبانی اسلام ناب زن و مرد را دو جنس انسانی میداند که در اصل و جوهرهی انسانیت با یکدیگر هیچگونه تفاوتی ندارند و تفاوتهای عرضیشان نیز مانعی برای رسیدن به تعالی انسانی نیست؛ بلکه در راستای حرکتی همگون و توأمان و یکپارچه با هم، با سرعتی بیشتر نمایان شده است. این جهانبینی و مبنای فکری اتخاذشده از اسلام نقطهی مقابل تمام ایسمهای منبعثشده از جهانبینی اومانیستی است؛ ایسمهایی که حیات و منطقشان نه با تلائم و سکینه بلکه با درگیری و جدال پدید آمدهاند.
زنان غربی با عقبه تاریخی و مجادلاتی در باب جنسدوم خواندهشدن و طفیلیدیدهشدن زن در غرب وارد جریانات مبارزاتی فمینیسم شدند و سعی کردند تا با دستیافتن به برابریهای جنسیتی و آزادیهای اجتماعی، زن را در جایگاه جنس اولی به زعم خود بنشانند. اما در تز مدرنیته و انقلاب جنسی به شیوه مدرن و در قالبهای طفیلیگونهای که مجلات برهنگی میپسندند، هضم شدند. این تز را میتوان در آثار و تفکرات بسیاری از فمینیستهایی چون بتی فریدان، در کتاب دفاع از پورن و سیمون دوبوار در کتاب مشهور خود جنس دوم مشاهده کرد که بیقیدیهای جنسی را مایه آزادی زنان و مایه تأمین حقوق جنسی آنان و رهایی از جنسدومتلقیشدن تلقی میکردند.
در حالی که پس از گذشت چند دهه از این تز، فمینیستهایی همچون لوری گاتلیب، در سال ۲۰۰۸ درمقالهای با عنوان با آن مرد ازدواج کن از تجربه تلخ تنهایی خود بهدلیل پیروی از تزهای فمینیستهای طرفدار انقلاب جنسی نوشت. جریان فمینیسم مدافع انقلاب جنسی با هدف جنساولکردن زن، او را از ازدواج و تشکیل خانواده منع کرد و بهجایش برای او روابط بیوقیدوبند مهیا کرد؛ اما کماکان زن در غرب جنس دوم است، سرخوشیهای ثانیهای و نه بادوام میبرد و از حس واقعی خوشبختی محروم است.
اما در ایران ۱۳۵۷ تا ۱۴۰۲، زنان مسلمان ایرانی در حرکت انقلابی که هیچیک از کفههای زنانه و مردانهاش بر دیگری سنگینی نداشته است، با اتکا بر مبانی اسلام ناب بر خطابههای مدرنیتهای که آنان را جنس دوم و ملعبهای جهت التذاذ مردان میخواند غلبه کرد که نمود آن را میتوان در حضور تعیینکننده در تظاهراتهای پیش از انقلاب تا حضور در پشتیبانی جبهههای جنگ تحمیلی مشاهده کرد. با پایان یافتن جنگتحمیلی نیز حضور گسترده و روزافزون زنان در میادین تربیت علمی و اصولی، در میادین تحصیلی و علمی و ورزشی و مدیریتی چهره موفقی از زن مسلمان ایرانی به نمایش گذاشت.
زن ایرانی توانست الگوی استقامت مقابل جنسیزدگیهای استعمارگران در میادین مختلف شود؛ حضور در میدانهای ورزشی جهانی با حجاب و افتخار آفرینی در این عرصه، قرارگرفتن در میان ۱درصد دانشمندان پراستناد دنیا، کسب مدالهای المپیادهای علمی جهان تنها ورقی از کتاب قطور موفقیتهای زن ایرانی است که تسلیم جنسیزدگی حاکم بر جهان نشدهاند.
کینه غرب از زنان مسلمان ایرانی از ۱۳۵۷ آغاز شد و در طول ۴۴ سال انقلاب اسلامی به اوج خود رسید؛ زیرا زن ایرانی با رعایت مرزهای حجاب و عفاف توانسته است مرزهای جهانبینی و تزهای فکری غربی که در خدمت سرمایهداری و بردهداری نوینش است را به چالش بکشد و با جلب توجه زنان جهان به خود، برنامهر یزیهای نظام سرمایهداری غرب را برهم زند.
غرب به خوبی دریافته که آنچه سالها تحت اندیشههای لیبرالیستی به عنوان شاخصهای پیشرفت زنانه معرفی کرده آوردهای جز انزوا و شکست و از دست دادن سرمایههای مادی و معنوی برای زن و حتی برای مردان نداشته است، از این رو میبایست جمهوری اسلامی و تفکر اسلامی آن را که بدون دستاندازی و ربودن سرمایههای زنانه مسیر رشد او را فراهم آورد را به عنوان تفکر ضدزنن معرفی کند؛ لذا غائله اخیر را که جنگی ترکیبی بود، علیه ملت ایران و در خط مقدم زنان و دختران ایرانی آغاز کرد و این بهدلیل آن است که زنان ایرانی مسلمان طلایهداران حقیقی احقاق حقوق انسانی زنان در دنیا هستند و مورد کینه غرب واقع میشوند.