اهمیت پرداختن علمی به هستی و آفرینش و اندیشهورزی در آن مورد تاکید و بررسی قرار گرفته است.
***
نسبت تحلیل پدیدهها با توحید
قرآن هيچ گونه تناقضي ميان تحليل و تبيين علمي آفريدهها و پديدهها با نسبت دادن آن به خدا به عنوان علت اصلي آن نميبیند، بلکه تحليل و تبيين علمي آفريدهها و پديدهها را يکي از بهترين روشهايي برميشمارد که آدمي را به توحيد در ابعاد توحيد اسمايي و صفاتي و فعلي و عبادي ميرساند.
اگر به آيات قرآن توجه شود معلوم ميشود، که قرآن حتي در مسئله آفرينش انسان به کوچکترين و ريزترين مباحث در اين حوزه پرداخته و ميکوشد تا به تحليل و تبيين علمي خلقت انسان بپردازد.
پرداختن به ريزترين جزئيات به معنای آن است که قرآن بيش از آنکه بکوشد تا مستقيم مسئله توحيد را به انسان بياموزاند به شناخت دقيق و علمي توجه ميدهد تا شخص از راه آن به درک درستي از آفريدهها دست يابد که نتيجه آن چيزي جز شناخت علمي و دقيق و درست از آفريدگار آن نخواهد بود. چنين شناختي چون برخاسته از علم و آگاهی قطعي است از تاثيرگذاري بيشتري برخوردار است.
از اينرو برهان علمي در آيات قرآن به عنوان اصل اساسي در توحيد معرفي شده است و مومن در صورتي به ايمان واقعي دست مييابد که دست از تقليد برداشته و با شناخت علمي و برهاني بتواند واقعيتهاي هستي را بشناسد و جايگاه و نقش خداوندگاري را در هستي به دست آورد و به آن باور قطعي پيدا کند.
ارزش و اهمیت توحید علمی
در آموزههاي دینی، توحيد به دست آمده از روش علمي از ارزش و اهميت بالا برخوردار است بهطوری که شخص مومن باید اصول دين خود را از راه اصول علمي و قطعي به دست آورد و از راه تحليل و تبيين علمي به اين واقعيت برسد که خداوند به عنوان آفريدگار و پروردگار هستی از چه جايگاهي برخوردار است.
اين شناخت موجب ميشود تا شخص بتواند در مقام عبادت و عبوديت، حق آن را به خوبي ادا نمايد و در پرستش خداوندگار کوتاهي نکند.
همچنین در آموزههاي اسلامي قرآني اين مطلب نيز تاکيد شده است که هستي بر محور اسباب مي چرخد و چيزي در هستي بدون اسباب تحقق بيروني و خارجي نمييابد.
از اينرو در احادیث گفته شده است: ابَى اللّه ُ أن يُجرِيَ الأشياءَ إلاّ بِأسبابٍ؛ خداوند ابا مي ورزد که امور هستي جز از راه اسباب آن جاري شود.
(الكافي: ج1 ص183)
بنابراين نميتوان بدون شناخت اسباب به شناخت اصل و اساس آن رسيد. در داستان آفرينش انسان خداوند ميتوانست بدون توجه به بيان علل و اسباب آن تنها به اين نکته بسنده کند که وي انسان را آفريده است، بدون آنکه در مقام تبيين و تحليل علمي آن برآيد و به چگونگي شکلگيري و شاکله بندي و ايجاد وي بپردازد.
به اين معنا که نيازي نبود که خداوند در آيات متعدد و چندي به مسائلي چون آفرينش انسان از گل و چگونگي فرآيند شکلگيري آن و نيز مباحث تعليم اسما و وضعيت وي بپردازد و به نکاتي درباره چگونگي شکلگيري نسل وي توجه دهد و با دقت تمام از همه مراحل شکلگيري کودک و جنين سخن بگوید.
تاکید قرآن بر اندیشهورزی در خلقت
بيان مسائل آفريدهها با جزئيات ريز و درشت و تبيين و تحليل آن از آن رو صورت گرفته است تا انسان را بهانديشه در اين مسائل بکشاند و از وي بخواهد تا خود با تحليل و تبيين علمي ديگر پديدهها به راز آفرينش دست يابد.
در آيات متعددی از قرآن، خداوند کوشيده است تا انسان را تشويق کند که تحقيق و پژوهش علمي درباره آفريدهها و پديدههايی چون شتر و آب و دريا و آسمان بپردازد.
(غاشیه آیات 17 تا 21)
به دست دادن نمونههاي عيني و علمي انگيزهاي میشود تا انسان به سوي تحقيق و پژوهش روي آورد و به تبيين و تحليل علمي آفريدهها و پديدهها اقدام کند.
اگر نگاهي گذرا به آيات قرآن شود، به آساني ميتوان دريافت که آيات آفرينش و يا چگونگي رخداد پديدهها در آن مسئله مهم و اساسي است. به عنوان نمونه قرآن به چگونگي آفرينش هستي با دقت تمام اشاره ميکند و اينکه چگونه هستي در آغاز به شکل گازي پديدار شد که از آن به دخان (دود ) ياد ميشود.
سپس ادامه ميدهد که چگونه اين پديده گازي در يک فرآيند زماني به شکل ستارگان و سيارات پديدار شد.
در آيات ديگري نيز به مسئله چگونگي پديداري زندگي در اين کره خاکي اشاره ميکند و بيان ميدارد که چگونه خداوند همه موجودات زنده را از آب آفريده است: وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ؛ هر چیز زندهای را از آب قرار دادیم.همچنين تبيين ميکند که چگونه آفريدههاي جهان را به شکل جفت آفريده است.
قرآن انسان را به تفکر در هستي و آفرينش مي خواند.
تفکر که بر گرفته از ماده فکر است به نوعي سير و مرور معلومات حاضر در نزد انسان، جهت دستيابي به مجهول است.(الميزان ج 2 ص 248)
در بينش و نگرش قرآن، تفکر و تعقل در هستي نه تنها امري پسنديده بلکه واجب و لازم است و براي آنکه انسان را به آن وادارد آن را به عنوان معياري برای ارزشگذاري و کرامت انساني قرار داده است.(انفال آيه 22 و فرقان آيه 44)
خداوند مردمان را به تفکر فردي و جمعي (سباء آيه 46) و انديشه در آفرينش آسمان و زمين (بقره آيه 164) مي خواند و کساني را که از تفکر و مطالعه علمي و تبيين و تحليل آفريدهها و پديدههاي الهي (نشانهها) خودداري ميورزند نکوهش ميکند.(يوسف آيه 105) بلکه عدم تفکر در آفرينش را شيوه کافران
(انبياء آيه 30 تا 32 و انعام آيه 4 و يس آيه 46) و تکذيب کنندگان پروردگاري خداوند بر ميشمارد (همان)؛ زيرا کافران ميکوشند تا با عدم تفکر دقيق و تحليل علمي آفريدهها و پديدهها، از پذيرش آفريدگاري و پروردگاري خداوند سر باز زنند.(همان) به هر حال در آموزههاي قرآني، تحليل و تبيين علمي، نه تنها امري شايسته بلکه بايسته است و هر شخصي لازم است در آفرينش به عنوان نشانهاي از نشانههاي خداوند تفکر کند.
ابزارهای تحلیل علمی در انسان
خداوند براي اينکه تفکر به صورت علمي براي همه افراد بشر فراهم آيد، نه تنها ابزارهاي آن را در انسان قرار داده است که عبارتند از حواس و قلب (انعام آيه 25 و اعراف آيه 179 و اسراء آيه 46 و مانند آن ) بلکه شرايط حقوقي نيز براي متفکران فراهم آورده است که با آزادي تمام در هستي و آفريدهها و امور مرتبط به آن تفکر کنند.
بنابراين آزادي تفکر به عنوان يک اصل در بينش و نگرش قرآني مورد توجه و نظر بوده است.
(زمر آيه 17 و 18 و بقره آيه 170)قرآن به خوبي نشان ميدهد که چگونه باید تفکر کرد و حتي در چه چيزهايي ميتوان تفکر کرد.
البته اين بدان معنا نيست که تفکر تنها در همين مسائل جايز باشد بلکه تاکيد بر برخي از موارد از آن رو صورت گرفته است که به عنوان نمونههاي برتر ميتوانند فرد را در راه کوتاهتر و فرآيندي محدودتر به کمال بيشتر برسانند.
تفکر در آب و نقش آن در زندگي بشر آنچنان در آيات قرآن مورد توجه و نظر است که به ابعاد مختلف آن از جهات گوناگون پرداخته شده است. از اين رو در آيات قرآن از چگونگي پديداري آب (انبياء ايه 30) روان شدن آن
(سجده 27) شکلگيري باران و ابر و تگرگ(نور آيه 43) و منبع بودن آسمان براي آب (بقره آيه 164) و نيز نقش آب در حيات و زندگي بشر به تفصيل سخن گفته شده است.
سخن گفتن از آفرينش آسمان و ستارگان و حفظ و نگهداري آن، گردش آن، موجودات آسماني و ديگر ابعاد آن در قرآن (ق آيه 6 و نوح آيه 15 و آل عمران آيه 190 و 191) چيزي جز ترغيب و تشويق مردم به تفکر و تبيين علمي مسائل و رخدادها و پديدهها نيست.
تبیین علمی رخدادهای تاریخی
در حوزه علوم انساني تفکر و تبيين علمي رخدادهايي چون چگونگي پديد آمدن جوامع و نابودي آن به عنوان سنتهاي الهي، از ديگر مسائلی است که نشان ميدهد که قرآن به مسئله تبيين و تحليل علمي همه مسائل توجه دقيقي دارد و مردمان را به سوي آن ميخواند.
(انعام آيه 6 و طه آيه 128 و روم آيه 9) اين همه در حالي است که در فرهنگ عمومي جوامع اسلامي از تحليل و تبيين علمي آفريدهها و رخدادها و پديدهها خودداری میشود و تنها به منشايت آن از سوي خدا بسنده ميشود و حتي گاه تحليل و تبيين علمي را مخالف توحيد برميشمارند؛ امري که بهشدت مخالف آموزههاي توحيدي قرآن است؛ زيرا قرآن فرار از تحليل و تبيين علمي را روش کافران ميداند و از آن نهی کرده است.
لزوم تحلیل علمی احکام
قرآن پا را از اين هم فراتر نهاده و از مردم ميخواهد که به تحليل و تبيين علمي احکام نيز بپردازند. به اين معنا که قرآن و آموزههاي شيعي بر اين نکته تاکيد ميکنند که هيچ حکمي بدون حکمت نيست و حکم اصلي احکام در حوزه حسن و قبح اشيا جاي ميگيرد.
توجه و تاکيد به مسئله علل احکام و فلسفه آن، امري در حوزه تحليل و تبيين علمي مسائلي است که به ظاهر نباید در حوزه تحليل و تبيين علمي قرار گيرد و به عنوان تعبد بدون چون و چرا پذيرفته شود؛ در حالي که قرآن و آموزههاي شيعي به ما اين نکته را توجه ميدهد که هيچ حکمي بيحکمت نيست و باید در حد توان بشري در جستوجوي علل و فلسفه احکام باشيم و يا دست کم به مواردي که منابع معتبر به تحليل و تبيين آن پرداخته رجوع کنیم و از آن آگاه شويم. نگارش کتابي در فلسفه بسياري از احکام تعبدي شرعي از سوي شيخ صدوق به نام علل الشرایع در راستاي اين باور اصيل قرآني و شيعي انجام پذيرفته است، اين در حالي است که در بسياري از مکاتب و مذاهب اسلامي از تفکر در آنها باز داشته ميشود.
بنابراين بر ماست که با توجه به آموزههاي اصيل و ناب قرآني، روش خود را نسبت به هستي و آفرينش و پديدههاي آن تغيير دهيم و به تحليل و تبيين علمي آفريدهها و پديدهها براي رسيدن به توحيد واقعي بپردازيم.