تاریخ انتشارجمعه ۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۷
کد مطلب : ۴۶۷۶۵۳
براي تسبيح خداوند آثار و کارکردهايي در دنيا و آخرت بيان شده است که نشان دهنده ارزش و اهميت اين مسئله در آموزه‌هاي قرآني است.
۰
plusresetminus
تسبیح، فرصتی برای عروج

به گزارش بلاغ؛ انسان به معنويت از آن جهت نياز دارد که روحش سرشار از شوق و اشتياق به جهان مينوي و فراماده است. اين کشش دروني انسان به معنويت، ريشه در روح لطيف و ملکوتي او دارد. انسان در هر حالتي، از ماده خسته و از ماديات اشباع مي شود و به نوعي سيري مي‌رسد که گاه از آن به زدگي ياد مي‌شود؛ اما معنويت و امور معنايي از آن دسته مسائلي است که انسان از آن هرگز سير نمي‌شود و به حالت اشباع نمي رسد؛ بلکه هر چه بيشتر به آن دست مي‌يابد، نداي هل مزيد و فزوني خواهي او بلندتر و هويداتر مي‌شود. 

تسبیح گویی خدا یکی از این زمینه‌های معنوی است که نقش برجسته‌ای در ساختن انسان و گرایش به کمال دارد 
در نوشتار حاضر چیستی تسبیح و اهمیت و آثار آن تشریح شده است.
***
چیستی تسبیح
«تسبيح» به گفته بعضى از ارباب لغت داراى دو معنی است: يكى دور ساختن و در آيات قرآن به معنى دور شمردن خداوند از هرگونه عيب و نقص است و ديگر به معنى حركت سريع در آب و شنا كردن است. 
(از مادّه «سبح» و «سباحت») ولى هر دو معنی را مى توان به يك اصل باز گرداند و آن، حركت سريع است خواه در مسير عبادت و بندگى و تنزيه و تقديس خداوند از هر عيب و نقص باشد و يا حركت سريع در آب يا هوا يا روى زمين؛ چرا كه حركت از يك سو انسان را به چيزى نزديك و از چيز ديگرى دور مى سازد. در آنجا كه به معناى تنزيه از عيب است جنبه دور ساختن مورد توجّه مى باشد و در آنجا كه به معنى شنا كردن و شكافتن آب و هوا است، جنبه حركت مورد 
توجّه است.

حقیقت تسبیح
حقیقت تسبیح، عبارت است از: گواهى همه موجودات جهان به پاکى ذات مقدس خداوند، از هر گونه عیب و نقص و این یا به خاطر این است که آنچنان نظم، حساب، حکمت، عجائب و شگفتی‌ها در نظام همه آنها به کار رفته، که جملگى، با زبان حال ذکر حق مى‌گویند و تسبیح و ثناى او مىخوانند و فریاد مى کشند: آفریدگار ما قدرتش بىانتهاء و حکمتش بى پایان است.
یا اینکه: تمام ذرات جهان، از نوعى درک و شعور برخوردارند، به گونه اى که در عالم خود تسبیح و حمد خدا مى گویند، هر چند ما بر اثر محدودى اطلاعات از آن بى خبریم.(سایت آیت‌الله مکارم شیرازی)
در آيات قرآن از انسان‌ها خواسته مي شود تا در زمان‌هاي مختلف و يا دوران خاصی به لم معنا و عقول توجه يابند. (انسان آيه 26 و فصلت آيه 38 و آل عمران آيه 41)؛ جهاني که از آن فرشتگان است و از آن به عالم علوي و مينوي ياد مي شود. 
براي اينکه انسان آمادگي لازم براي ارتباط با آن عالم را در خود ايجاد و تقويت کند به مسئله تسبيح گويي به اشکال مختلف اشاره مي شود. 
از اين رو تسبيح زباني و قلبي و ظاهري و باطني از آن دسته مسائلي است که قرآن بدان اشاره مي کند؛ زيرا آموزه‌هاي قرآني براي رسيدن انسان به کمال مطلق فرو فرستاده شده است و هر آموزه اي براي رهايي از بندي از بندهاي مادي و راه و ابزاري براي دستيابي به مقامي از مقامات اسمايي انسان است که خداوند به صورت يک ظرفيت و توان در وي سرشته است. تسبيح در تعالیم قرآن به معناي تنزيه خدا از هر عيب و نقصي است. در اين مقام شخص هرگونه نقصي را از خدا سلب کرده و به تقديس و تنزيه خدا مي پردازد. در تسبيح خداوند از هرگونه شريک و فرزند و يا هر صفتي که سزاوار ذات پاک او نيست مبرا و منزه شمرده می‌شود. 

اهميت و ارزش تسبيح 
در اهميت تسبيح مي توان به آثار آن توجه داد، با اين همه مي توان به اموري اشاره کرد که بيانگر ارزش و اهميت تسبيح در آموزه‌هاي قرآني است. در مسئله معراج و اسراي پيامبر، آغاز سير و معراج با تسبيح است
(سبحان الذی اسری بعبده....). افزون بر آن تسبيح خداوند از جانب مومنان به عنوان هدفي براي بعثت پيامبر (ص) مطرح مي شود و خداوند در آيه 8 و 9 سوره فتح در اين باره مي فرمايد: ما تو را به عنوان گواه و مژده دهنده و ترساننده فرستاديم تا مومنان به خدا و رسولش ايمان آورده و خدا را بامدادان و شامگاهان تسبيح کرده و دين را ياري داده و بزرگ و گرامي داريد.
در ارزش و اهميت تسبيح و مقام بزرگ آن همين بس که موسي‌(ع) آن را به عنوان هدفي براي خويش از خدا درخواست مي کند تا بتواند در فرصت‌هاي مناسب در اين مقام قرار گيرد وبه تسبيح گويي خداوند بپردازد.(طه آيه 25 و 33) 
چنان‌که تسبيح گويي يونس در درون نهنگ موجب شد تا پس از چهل شبانه‌روز اسارت در ظلمات از آن رهايي يابد و به مقام خويش بازگردد. (انبياء آيه 87) همچنين زکريا قومش را بدان ترغيب و تشويق می‌کند(مريم آيه 7 تا 11) و خداوند از مومنان می‌خواهد که به کمک تسبيح، از ظلمات ماديت و آثار و پيامدهاي آن رهايي يابند.(احزاب آيه 42 و 43)

آثار تسبيح و سباحت در عالم معنويت
فرشتگان خود را اهل تسبيح و تقديس برمي‌شمارند و از اينکه آدم را براي مقام خلافت برگزيده است اعتراض مي کنند که انسان نمي‌تواند به اين مقام دست يابد و اهل تسبيح باشد. 
در داستان آفرينش انسان و آدم اين مسئله از آنجا مطرح مي شود که آدمي از خاک آفريده مي شود و عنصر ماده موجب مي شود تا آفريده از آن، نتواند تسبيح‌گر خداوند باشد و به تقديس وي بپردازد. از اين رو 
خداوند به آنان مي فرمايد که انسان به جهت تعليم اسمايي مي تواند افزون بر مقام تسبيح به مقام تشبيه نيز دست يابد و نقش خلافت الهي را در هستي ايفا کند. اين مقام تشبيه به تنهايي براي خلافت الهي کفايت 
نمي‌کند‌، زيرا موجب مي‌شود تا تشبيه‌گر در دام الوهيت و ربوبيت بيفتد و خود را برتر بداند؛ از اين رو تسبيح و تشبيه به کمک يکديگر مي‌تواند کمال انسانيت را بنمايد و مقام خلافت وي را بازتاباند.
براي تسبيح آثار و کارکردهايي در دنيا و آخرت بيان شده است که نشان دهنده ارزش و اهميت اين مسئله در آموزه‌هاي قرآني است.

نخستين کارکردي که قرآن براي تسبيح بيان مي کند‌، تجردگرايي و رسيدن به مقام عقل محض و ورود به عالم مجردات و فرشتگان است. 
از اين رو در آغاز سوره اسراء سخن از تسبيح است و پيامبر با تسبيح الهي سير و سلوک معراجي خود را آغاز کرد. کسي که مي خواهد در آسمان معنويت و عالم مجردات شناگري کند باید اهل تسبيح باشد و در فکر و ‌انديشه و عمل، آن را در خود تجلي دهد.
رسيدن به مقام رضا و دستيابي به آن نيز با تسبيح خداوندي امکان‌پذیر است و کسي که مي‌خواهد رضايت الهي را به دست آورد باید اهل تسبيح باشد.(طه‌، آيه 120)
رهايي و نجات از گرفتاري‌هاي روزمره زندگي و درد و رنج‌های آن با تسبیح میسر است. چنان‌که حضرت يونس‌(ع) با ذکر يونسي (لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين ) توانست از مصيبت و گرفتاري رهايي يابد.(انبياء آيه 87)
رهايي از غم و‌ اندوه و دلتنگي‌ها(حجر آيه 97 و 98) نيز با تسبيح گويي خداوند شدني است (انبياء آيه 88) در روايتي پيامبر (ص) به اين مسئله اشاره مي کند.(الميزان ج 12ص 195) برخورداري از نورانيت خانه‌ها با صلح و صفا و آرامش نيز با تسبیح ممکن مي شود.(نور آيه 35 و 36)

مصونيت از عذاب اخروي و دنيوي نيز از آثار و کارکردهاي تسبيح است که قرآن در آيه 20 تا 28 سوره قلم به آن اشاره مي‌کند. کساني که مي خواهند دعاها و خواسته‌هايشان از سوي خداوند اجابت شود مي توانند با بهره گيري از ذکر تسبيح زمينه استجابت دعا را فراهم آورند. 
قرآن با بيان داستان يونس به اين نکته اشاره مي‌کند که چگونه دعاي يونس در بدترين و سخت‌ترين شرايط اجابت شد در حالي که يونس در آن زمان به جهت عملي که رضايت خداوند در آن نبود و خود به ظلم بودن آن اشاره مي کند، گرفتار خشم الهي شده بود.  بنابراين حتي در بدترين شرايط که اميد استجابت وجود ندارد مي توان با تسبيح راهی براي رهايي و حتي جلب محبت و مهر خداوندي گشود، چنان‌که حضرت يونس‌(ع) چنين کرد و خداوند در همان آيه 87 سوره انبياء بيان مي کند که اگر ديگر مومنان نيز در حالتي مشابه گرفتار شده‌اند مي توانند با تسبيح گويي و اقرار در نزد خداوند از خشم الهي در امان مانند و حتي دعا و خواسته‌شان اجابت شود. 
قرآن براي تسبيح و ارزش و جايگاه و کارکردهاي آن مطالب بسياري بيان کرده که اين نوشتار جاي بيان و تفصيل همه آنها نيست.
محمدجواد خرسندی
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عملیات وعده صادق، آغازی بر یک پایان
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
قرآن و روش‌های تربیتی
چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
۱۹۵ هزار فعال صنفی مازندران در خطر محرومیت
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲
حجاب نماد سلامت و توازن
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴