به گزارش
بلاغ؛ از واژگان و اصطلاحات کلیدی قرآن، تقواست. بسیاری از آموزههای دستوری اسلام از جمله حج و روزه، وسیلههایی برای تحقق این معنا در انسان است. در حقیقت فلسفه و هدف بسیاری از احکام الهی آن است تا انسان به تقوا دست یابد. تقوا مدیریت نفس از طریق کنترل عقلانی خواستههای نفسانی است. از این رو در آیات و روایات همه مراتب تقوا از ارزش والایی برخوردار است هر چند که تحقق تقوای کامل مطلوب است، ولی تحقق هر مرتبه ای از آن، گامی در راه رسیدن به هدف آفرینش است. در روایات اسلامی آمده است که کسی که تقوا روزی اش شده باشد خیر دنیا و آخرت به او داده شده است.
نوشتار پیش رو به چیستی ، اهمیت و جایگاه تقوا در آموزههای دینی پرداخته و ضمن بیان ویژگیهای اهل تقوا ، راههای دستیابی به این فضیلت بزرگ را تبیین کرده است.
تقوا، نهایت رضایتمندی خدا
تقوا به معناى حفظ كردن خويشتن از چيزى است كه انسان از آن مىترسد و در اصطلاح شرع به معناى نگهدارى نفس از چيزى است كه موجب گناه مىشود و اين معنا با پرهيز از آنچه خداوند نهى کرده، حاصل مى شود و كمال آن به وسيله ترك برخى مباحات تحقّق مىيابد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص881، ذیل واژه «وقى»)
در قرآن حدود 119 اثر و کارکرد برای تقوا بیان شده است.(فرهنگ قرآن، ج 8، ذیل واژه تقوا) از جمله این آثار میتوان به آرامش یافتن دلها (آل عمران، آیات 125 و 126)، امنیت و آرامش در بهشت(حجر، آیات 45 و 46)، رفع اندوه در دنیا و آخرت(اعراف، آیه 35؛ یونس، آیات 62 و 63؛ زمر، آیه 61؛ زخرف، آیات 67 و 68)، رهایی از سختیها و گرفتاریها و رسیدن به آسایش و رفاه(اعراف، آیات 94 و 96؛ طلاق، آیات 2 تا 4؛ لیل، آیات 5 و 7)، دستیابی به بصیرت و قدرت شناخت حق از باطل (اعراف، آیه 201؛ انفال، آیه 29)، و حکمت(مریم، آیات 12 و 13)، رشد و کمال(همان)، بهرهمندی از تعلیمات ویژه خداوندی و علم الهی(بقره، آیه 282)، مآیه امیدواری به رحمت الهی (انعام، آیه 155؛ اعراف، آیه 63)، رسیدن به مقام احسان و نیکی(بقره،آیات 177 و 189)، رسیدن به مقامات بلند و ارزشمند انسان (بقره، آیه 212؛احزاب، آیه 32)، برخوردارى از نور ويژه الهى در زندگى (انبیاء، آیه 48؛ حدید، آیه 28)، بهرهمندی از ولایت الهی (یونس، آیات 62 و 63؛ جاثیه، آیه 19)، ایجاد تحولات اجتماعی و تاریخی شگرف در جوامع بشری(اعراف، آیه 96)، تأخير اجل و مرگ انسان(نوح، آیات 3 و 4)، تقرب به خدا(آل عمران، آیه 15؛ مائده،آیه 27)، دستیابی به کرامت و بزرگواری(حجرات، آیه 13) و مانند آن اشاره کرد.
از آیات قرآن این معنا به دست میآید که همه خوبیها و خیرها در گرو تقوای الهی است. از این رو تقوا کلید دستيابى به خير(عنکبوت، آیه 16؛ تغابن، آیه 16) دانسته شده است. پیامبر اکرم
(صلى الله عليه و آله) نیز در این باره میفرماید: مَن رُزِقَ تُقىً فَقَد رُزِقَ خَيرَ الدُّنيا وَالاخِرَةِ؛ هر كس تقوا روزى اش شود، خير دنيا و آخرت روزى او شده است. (كنزالعمال، ج13، ص 151، ح36472)
بنابراین باید به مسئله تقوا به عنوان مهمترین مسئله در زندگی توجه کرد؛ چرا که همه چیز انسان در دنیا و آخرت و در امور مادی و معنوی به این امر بستگی دارد.
با نگاهی گذرا به همین چند موردی که درباره آثار و برکات تقوا بیان شده است میتوان دریافت که تقوا تا چهاندازه در زندگی انسان نقش دارد. لذا باید خیر را تنها در تقوا جست و بدان تمسک کرد.
همچنین از آیات قرآن به دست میآید که تقوا عامل رضایتمندی خدا از بنده است، چنان که همین تقوا رضایتمندی بنده را به سبب بهره مندی از عنایت الهی به دنبال خواهد داشت.(لیل، آیات 17 و 21) امام على(ع) که در مقام قطع از غیر و وصل به خداست و در تمامیت مقام تقوای الهی نشسته است در این باره میفرماید: اِنَّ التَّقوى مُنتَهى رِضَى اللّه مِن عِبادِهِ وَحاجَتُهُ مِن خَلقِهِ فَاتَّقُوا اللّه الَّذى اِن اَسرَرتُم عَلِمَهُ وَاِن اَعلَنتُم كَتَبَهُ؛ نهايت خشنودى خداوند از بندگانش و خواسته او از آفريدگانش تقواست، پس تقوا از خداوندى بكنيد كه اگر پنهان كنيد مى داند و اگر آشكار سازيد مى نويسد.
(غرر الحکم ، ج۱، ص۲۴۱)
اصولا درهای آسمان و زمین به سبب تقوا گشوده میشود و برکات از آسمان و زمین و از هر سو به سوی بنده فرود میآید.
(اعراف، آیه 96) پس تقواست که کلید هر خیری است و انسان با این کلید میتواند به همه چیز برسد؛ زیرا تقوا نوعی بریدن از از غیر و وصل شدن به خداوند است و کسی که از غیر خداوند بریده و به خدا وصل شده است(ذاریات، آیه 50) به هر خیر و کمالی میرسد؛ چرا که خداوند کمال مطلق و خیر مطلق است.
امام على(ع)در این باره میفرماید: لَو اَنَّ السَّماواتِ وَالارضَ كانَتا عَلى عَبدٍ رَتقا ثُمَّ اتَّقَى اللّه لَجَعَلَ اللّه لَهُ مِنها مَخرَجا وَرَزَقَهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ؛ اگر آسمانها و زمين راه را بر بنده اى ببندند و او تقواى الهى پيشه كند، خداوند حتما راه گشايشى براى او فراهم خواهد كرد و از جايى كه گمان ندارد روزىاش خواهد داد.(نهجالبلاغه، خطبه 184)
پیامبر اکرم(ص)نیز میفرماید: لايَزالُ النّاسُ بِخَيرٍ ما اَمـَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنـكَرِ وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى فَاِذا لَم يَفعَلوا ذلِكَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَكاتُ وَ سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ وَ لَم يَكُن لَهُم ناصِرٌ فِى الارضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛ تا زمانى كه مردم، امر به معروف و نهى از منكر کنند و در كارهاى نيك و تقوا به يارى يكديگر بشتابند، در خير و سعادت خواهند بود، اما اگر چنين نكنند، بركتها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه ديگر سلطه پيدا كنند. نه در زمين ياورى دارند و نه در آسمان.(تهذيب الاحكام، ج 6، ص 181، ح 22)
ایشان همچنین میفرماید: مَن سَرَّهُ اَن يُنسَا َلـَهُ فى عُمُرِهِ وَ يُوَسَّعَ لَهُ فى رِزقِهِ فَليَتَّقِ اللّه وَ ليَصِل رَحِمَهُ؛ هر كس دوست دارد كه عمرش طولانى و روزى اش زياد شود، تقواى الهى پيشه كند و صله رحم نمايد.
(بحارالأنوار، ج 74، ص 102، ح 56)
از آیات قرآن به دست میآید که تقوا عامل بصیرت و ایجاد قدرت تشخیص حق از باطل به ویژه در فتنهها و شبهات است.
(اعراف، آیه 201؛ انفال، آیه 29) امام باقر(ع)به این ویژگی و اثر تقوا اشاره کرده و میفرماید: اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ يَقى بِالتَّقوى عَنِ العَبدِ ما عَزُبَ عَنهُ عَقلُهُ وَيُجَلّى بِالتَّقوى عَنهُ عَماهُ وَجَهلَهُ؛ خداوند به وسيله تقوا بنده را حفظ مى كند از آنچه كه عقلش به آن نمى رسد و كور دلى و نادانى او را بر طرف مى کند.
(كافى، ج 8، ص 52، ح 16؛ التوحيد، ص127) بنابراین، میتوان تقوا را یکی از عوامل بهرهمندی انسان از الهامات و وحی الهی دانست. کسی که میخواهد از شر وحی شیطانی در امان باشد(انعام، آیه 121) میبایست به تقوا به عنوان یکی از عوامل بهرهمندی از تعلیمات خاص الهی و دستیابی به علم حضوری و شهودی(بقره، آیه 282) توجه داشته باشد تا به کمک نور الهی (انبیاء، آیه 48؛ حدید، آیه 28) بتواند حقایق را دریابد و از عقل نوری و علم لدنی رشدی(کهف، آیه 65) بهرهمند شود.
نشانههای اهل تقوا
برای اهل تقوا نشانههایی است که بدان شناخته میشوند. در آیات و روایات نشانههایی برای شناخت اهل تقوا بیان شده که از آن جمله حدیث امام على(ع) است که میفرماید:اِنَّ لاَهلِ التَّقوى عَلاماتٍ يُعرَفونَ بِها: صِدقُ الحَديثِ وَاَداءُ الامانَةِ وَالوَفاءُ بِالعَهدِ؛ تقواپيشگان نشانههايى دارند كه با آنها شناخته مى شوند: راستگويى، امانتدارى، وفاى به عهد.(التوحيد، صدوق، ص63)
آنچه امیرمومنان علی(ع) درباره نشانههای اهل تقوا بیان کرده کلیاتی است که اگر کسی آنها را داشته باشد از یک زندگی سالمی برخوردار خواهد بود. این سهگانهای که بیان شده، اصول کلیدی و عمده اخلاقی است که نشانهای از تعادل و سلامت شخصیت فرد است.
بیگمان این سهگانه از احکام قطع عقل است و بنیاد اخلاق انسانی بر آن استوار میشود. کسی که این سه گانه را نداشته باشد ظرفیت و استعداد پذیرش دین وحیانی را نخواهد داشت. از این رو در آیات و روایات مقدمه هدایت وحیانی را داشتن تقوای عقلانی دانستهاند.(بقره، آیات 2 و 3 )
امام صادق(ع) توجه خاصی به مسئله ادای امانت به عنوان نشانهای از تقوا دارد. ایشان میفرماید: اِتَّقُوا اللّه، وَعَلَيكُم بِأَداءِ الامانَةِ إِلى مَنِ ائتَمَنَكُم فَلَو أَنَّ قاتِلَ أَميرِالمُؤمِنينَ ائتَمَنَنى عَلى أَمانَةٍ لأَدَّيتُها إِلَيهِ؛ تقواى الهى پيشه كنيد و امانت را به كسى كه شما را امين دانسته باز گردانيد، زيرا حتّى اگر قاتل اميرالمؤمنين(ع) امانتى را به من بسپرد هر آينه آن را به او برمى گردانم.(امالى صدوق، ص318)
از دیگر نشانههای اهل تقوا میتوان به سبقت جویی در کار خیر اشاره کرد.
امام على(ع)در بیان نشانههای اهل تقوا میفرماید: اَلتَّقِىُّ سابِقٌ اِلى كُلِّ خَيرٍ؛ تقواپيشه براى انجام هر كار خيرى سبقت مىگيرد.(كنز الفوائد، ص 128)
بنابراین اگر بخواهیم اهل تقوا را بشناسیم باید به کسانی نگاه کنیم که در هر کار خیری سبقت گرفته و پیشدستی میکنند و نه تنها در کارهای خیر شتاب دارند
(آل عمران، آیه 114) بلکه میکوشند در مسابقه سرعت و شتاب در کارهای خیر پیروز شوند و نخستین کسی باشند که به آن کار خیر رو آورده و آن را انجام میدهند.
(بقره، آیه 148؛ مائده، آیه 48)
از دیگر نشانههای اهل تقوا پذیرش عدالت در همه حال است؛ چه به نفعشان باشد یا به ضررشان. در حالی که گروهی از مردم تنها عدالت را در حق خود میخواهند و از اجرای عدالت علیه خود به شدت پرهیز داشته و مخالفت میورزند و تن به اصل عدالت نمیدهند.
کسی که اهل تقواست، عدالت را حتی علیه خود میپذیرد و تحمل میکند. (مائده، آیه 8؛ انعام، آیه 152) پیامبر(ص) درباره نشانههای تقوا میفرماید: اَتقَى النّاسِ مَن قالَ الحَقَّ فيما لَهُ وَعَلَيهِ؛ باتقواترين مردم، كسى است كه حق بگويد، چه به سودش باشد چه به زيانش.
(ميزان الحكمه، ح 22483])
البته تقوا همانند اسلام و ایمان دارای مراتب و درجاتی است. تقوای کامل تقوای خاصی است. در حدیث آمده: سُئِلَ الصّادِقُ(ع)عَن قَولِ اللّه عَزَّوَجَلَّ: (اِتَّقُوا اللّه حَقَّ تُقاتِهِ) قال: يُطاعُ فَلا يُعصى ويُذكَرُ فَلا يُنسى وَيُشكَرُ فَلا يُكفَرُ؛ از امام صادق(ع)درباره آيه (تقواى الهى داشته باشيد آنگونه كه حقّ تقواست) سؤال شد، فرمودند: از خدا فرمان مىبرد و نافرمانى نمىكند، به ياد اوست و فراموشش نمى كند، شكرگزار اوست و كفران نمى كند.
(تحف العقول، ج۱، ص۳۶۲ )
رسولالله(ص) درباره نخستین گامهای تقوا میفرماید: لايَكونُ الرَّجُلُ مِنَ المُتَّقينَ حَتّى يُحاسِبَ نَفسَهُ اَشَدَّ مِن مُحاسَبَهًِْ الشَّريكِ لِشَريكِهِ فَيَعلَمَ مِن اَينَ مَطعَمُهُ وَمِن اَينَ مَشرَبُهُ وَمِن اَينَ مَلبَسُهُ اَمِن حِلٍّ ذلِكَ اَم مِن حَرامٍ؛ آدمى از پرهيزکاران نباشد، مگر آنگاه كه حسابرسى او از نفْسش سختتر از حساب كشيدن شريك از شريكش باشد و بداند كه از كجا مىخورد، از كجا مىآشامد و از كجا مىپوشد و اینکه آيا اينها از راهحلال است يا از حرام؟ (كنز العمّال: 8501 )
از دیگر نشانههای اهل تقوا، نفوذ کلام ایشان در قلوب دیگران است. اگر کلام از دلهای نورانی خارج شود لاجرم در دلها مینشیند و گرنه هیچ تاثیری در مخاطب و شنونده به جا نخواهد گذاشت.
پیامبر(ص) در سفارشی به امیرمومنان علی(ع) میفرماید: يا عَلىُّ إذا لَم يَكُنِ العالِمُ تَقيّا تائِبا زَلَّت مَوعِظَتُهُ عَن قُلُوبِ النّاسِ كَما تَزِلُّ القَطرَةُ عَن بَيضَةِ النَّعامَةِ وَالصَّفا؛ يا على، هرگاه عالِم، باتقوا و توبهكار نباشد، موعظه اش از دل مردم مىلغزد همچنانكه قطره آب از روى تخم شتر مرغ و سنگ صاف مىلغزد.(ميراث حديث، ج2، ص29، ح81)
آدمهای متقی در جامعه خوشنام و آدمهای بیتقوا بدنام هستند.
پيامبر(ص)میفرماید: اَلا اِنَّ خَيْرَ عِبادِ اللّهِ التَّقىُّ النَّقىُّ الخَفىُّ وَ اِنَّ شَرَّ عِبادِ اللّهِ المُشارُ اِلَيْهِ بِالاَصابِعِ؛ آگاه باشيد، بهدرستى بهترين بندگان خدا كسى است كه با تقوا، پاك و گمنام باشد و بدترين بندگان خدا كسى است كه انگشت نما باشد.(بحارالأنوار، ج 70، ص 111، ح 12 )
امام صادق(ع)تقوا را نشانه کرامت و بزرگواری میداند و میگوید هرکسی کرامت میخواهد تقوا پیشه کند: الحَسبُ الفِعالُ و الشّرَفُ المالُ و الکرَمُ التَّقوی؛ گوهر مرد و بزرگی او اعمال اوست و شرافت و ارجمندی او دارایی او و کرامت و بزرگواری او تقوای اوست.(جهاد النفس، ح180)
راههای دستیابی به تقوا
بیگمان اصل در تقوا پرهیز از محرمات است. به این معنا که اجتناب از گناهان و زشتیها و منکراتی که عقل و وحی آن را ناپسند و زشت دانستهاند، عین تقواست.
البته در برخی از مراتب چنانکه گفته شد، تقوا با ترک حتی مباحات تحقق مییابد.
از این رو در کلاس ماه رمضان از مباحاتی پرهیز داده شده است که نیاز طبیعی و غریزی انسان است و حتی حیات و زندگی انسانها به آن بستگی دارد.
به عنوان نمونه خوردن و آشامیدن از نخستین نیازهای حیاتی انسان است و اگر آب و خوراکی برای بدن تامین نشود انسان میمیرد.
با این همه خداوند فرمان داده است تا از این امور مباح در ساعاتی از روز پرهیز شود تا زمینه دستیابی به تقوا در شخص فراهم آید.(بقره، آیه 183)، البته آگاهی نسبت به محرمات نیازمند تحصیل و تعلیم است.
هر چند که برخی از امور، عقلانی است و انسان با عقل خویش میتواند دریابد که از چه چیزهایی پرهیز کند، ولی برخی از امور بر انسانهای عادی و متوسط پنهان است؛ زیرا عقلشان بهسادگی نمیتواند حقیقت امر را دریابد و از ضرر و زیان آن آگاه شده و اجتناب کند. اینجاست که لازم است تا از وحی بهره گیرد و از منکرات از طریق آن آگاه شده و اجتناب ورزد. پیامبر(ص) در این باره میفرماید: تَمامُ التَّقوى اَن تَتَعَلَّمَ ما جَهِلتَ وَتَعمَلَ بِما عَلِمتَ؛ همه تقوا اين است كه آنچه را نمىدانى بياموزى و آنچه را مىدانى به كار بندى.(تنبيه الخواطر: ج2، ص120)
بنابراین، آگاهی نسبت به محرمات امری لازم است؛ چرا که بدون آگاهی از محرمات نمیتوان از آنها اجتناب کرد.
لذا گام نخست آگاهی و گام دوم عمل به دانستههاست.
بیگمان شهوتهای مختلف عامل مهمی در گمراهی انسان و انجام محرمات است. از این رو در روایات نسبت به مدیریت نفس و هواهای آن بسیار سخن گفته شده و حتی تقوا را مدیریت هواهای نفسانی دانستهاند.
برخی از شهوات مانند شهوات جنسی بسیار خطرآفرین است. اسلام راهکارهایی برای مهار آن بیان کرده تا تقوا در شخص تقویت شود. پیامبر(ص) میفرماید: ما مِن شابٍ تَزَوَّجَ فى حَداثَةِ سِنِّهِ اِلاّ عَجَّ شَيطانُهُ: يا وَيلَهُ، يا وَيلَهُ! عَصَمَ مِنّى ثُلُـثَى دينِهِ، فَليَتَّقِ اللّه العَبدُ فِى الثُّـلُثِ الباقى؛ هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند، شيطان فرياد بر مى آورد كه: واى برمن، واى بر من! دو سوم دينش را از دستبرد من، مصون نگه داشت. پس بنده بايد براى حفظ يك سومِ باقى مانده دينش، تقواى الهى پيشه سازد.(نوادر راوندى، ص 112)
باید توجه داشت که تقوای کامل تنها با اجتناب از محرمات به دست نمیآید بلکه با انجام واجبات نیزتحقق مییابد.
از این رو در آیات قرآن از عمل صالح برای تحقق تقوا سخن به میان آمده است و اهل بیت(ع) عمل به واجبات را از راههای کسب و تحقق تقوا دانستهاند.
امام على(ع) مثلا درباره نقش جهاد در تحقق تقوا میفرماید: إِنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّه لِخاصَّةِ أَوليائِهِ وَهُوَ لِباسُ التَّقوى وَدِرعُاللّه الحَصينَةِ وَجُنَّتُهُ الوَثيقَةُ؛ بهراستى كه جهاد يكى از درهاى بهشت است كه خداوند آن را براى اولياى خاص خود گشوده است.
جهاد جامه تقوا و زره استوار خداوند و سپر محكم اوست.(نهجالبلاغه، خطبه 27)
امام صادق(ع) در این باره میفرماید: اِعمَل بِفرائِض اللهِ تکن أتقَی النّاس؛ به واجبات الهی عمل کن تا پرهیزکارترین مردمان باشی.(الأمالی (للصدوق)، ج۱، ص۲۰۱)
کوتاه سخن آنکه راه رسیدن به تقوا در یک کلام عمل به واجبات و پرهیز از محرمات است و کسی که چنین کند به مرتبه حداقلی تقوا دست یافته است. بدیهی است که رسیدن به مراتب بالاتر تقوا در گرو توجه به مستحبات و مکروهات و حتی مباحات میباشد.
منصور حسینی