اسلام، دین تسلیم در مقابل منطق فطرت پاک و پذیرش آگاهانه حقایق الهی است و نظام اسلامی نیز بر مبنای اقناع و مفاهمه بر وجدان اجتماعی مردم شکل گرفته و سپس نماد خارجی و بیرونی یافته و تکیه بر این موشوع راهبردی، باطلالسحر شکست دشمنان در ربودن افکار جامعه بویژه نوجوانان و جوانان است که باید مورد اهتمام مسئولان و مردم قرار بگیرد.
به گزارش بلاغ؛ در این روزهای تلخ که حوادث ناشی از آن خاطر جامعه را مکدر کرده یکی از جملات و کلمات آشنا در کلام مسئولان وکارشناسان، لزوم برقراری گفت وگو و نیاز جامعه به گفت وگوست. نکته ای که به نظر می رسد کمتر کسی درباره وجوب آن شک و تردید داشته باشد ، از کارشناس و استاد دانشگاه و حتی برخی مردم عادی گرفته تا رئیس قوه . این که گفت وگو میتواند گرههای ذهنی مخالف و معترض و مسئول را در باره خواسته طرفینی باز کند امری بدیهی و مبرهن است. اما سوال اصلی دراین باره این است که چرا گفت وگو سر نمی گیرد؟
در وجوب گفت وگو سخنها بسیار گفته شده و در عوارض گفت وگو نکردن هم . هرجا فرصت گفتوگو را از خودمان دریغ کردیم، راه را برای تنازعات و درگیریهای سختتر باز کرده ایم. مهاتما گاندی به درستی گفته است :«اصلی بدیهی وجود دارد که اگر مانع حرف زدن کسی شوی او فریاد خواهد زد».گفت وگو میتواند میان طرف های مختلفی صورت گیرد. از گفت وگو میان دو فرد در یک جبهه سیاسی برای هم نظر شدن علیه رقیب تا میان دو فرد مخالف بدون داشتن هر گونه قدرت سیاسی و اجرایی تا گفت وگو میان فرد مخالف و معترض با دستگاه قدرت که طبعاً آن چه در فضای فعلی ضروری تر به نظر میرسد گزینه نهایی است. این البته به معنای نفی مفید بودن موارد قبلی نیست اما ضرورت مورد متاخر بیشتر احساس میشود .
هر چند خیلی ها معتقدند اساسا در شرایط التهاب فعلی گفت وگو تاثیری نخواهد داشت و هر گفت وگویی باید پس از فرونشستن غبارها و فروکش کردن التهابات به جریان بیفتد اما تجربه نشان داده اتفاقاً باید با اتکا به ضرورتی که شرایط این چنینی پدید می آورد روند گفت وگو را در کشور نهادینه کرد. چرا که به طور مثال اگر کرسی های آزاد اندیشی مورد توصیه رهبری را یکی از شاخص ترین راهکارها و نمادهای نهادینه کردن گفت وگو در جامعه بدانیم، عملاً در طول این سالها فقط شاهد سخن گفتن مسئولان دراین باره بودهایم و این توصیه به جایی نرسیده و فقط در شرایطی مانند اکنون دوباره درباره آن سخن به میان میآید . یا این که صدا وسیما که متاسفانه عملاً در سال ها و ماه های گذشته هیچ برنامه به معنای واقعی گفت و گومحور را در کنداکتور خود نداشته اکنون حداقل دو برنامه قابل تامل در این حوزه را در حال پخش دارد .
اما برای آن که یک گفت وگو سر بگیرد قاعدتا باید آدابی رعایت شود . مهم ترین اصل سر گرفتن گفت وگو، وجود احترام و شرایط برابر است .گفت وگو به معنی من بگویم و تو بشنوی نیست. من اگر گمان کنم هر فکری که میکنم بهترین است بنابراین دلیلی نمیبینم با طرف مقابل وارد گفت وگو شوم .اگر چه وجود حداقلی از اصول کلان مورد توافق میان طرفین گفت وگو نتیجه بخش بودن آن را محتملتر میکند اما گفت وگو نباید با پیش فرض های سیاسی و خط کشی شده محدود شده و انتظار نتیجه از پیش تعیین شده از آن داشت. رعایت ادب از سوی طرفین ،پاسخگو بودن ،احساس امنیت طرف گفت وگو از بیان صریح دیدگاه های خود و... را شاید بتوان مهمترین سرفصلهای این فهرست دانست.
درکنار آن نهادینه شدن گفت وگو به بستر هایی هم نیاز دارد. بسترهایی که کاربردیترین آن را میتوان رسانه دانست. صداوسیما با این که مدتهاست فقط یک صدا در آن شنیده میشود و راهی برای ظهور و بروز سلایق دیگر در آن نبوده است، عملا در حال تجربه کردن هر چند ناچیز فواید میزبانی یک گفت وگوی آزاد و واقعی است. شاید این شبها بتوان برنامه شیوه را یکی از برنامههایی دانست که بسیاری از افرادی را که مدتها پای تلویزیون ننشسته بودند به مخاطبان خود افزوده است. قطعاً بستر های دیگری همچون دانشگاه و حوزه نیز می توانند در این باره نقش بازی کنند اما روزنامه ها و رسانه ها به واسطه نقش بلا واسطه خود بخش مهمی از این فرایند به حساب می آیند. رسانه هایی که حلقه واسط مردم و مسئولان هستند و ضعف آن ها و نادیده گرفتنشان فرایند این ارتباط و گفت وگو را مختل خواهد کرد و اگر واقعاً تمایلی برای ایجاد گفت وگویی صریح و واقعی و کارآمد در جامعه داریم باید این بستر ها و به ویژه بستر رسانه ای آن را مهیا و حمایت کنیم. بازخورد مناسب از هر گفت وگو و نشان دادن نتیجه آن گفت وگو در قالب اصلاح یا تغییر یک روند قطعاً بر عمق یافتن این رفتار در جامعه موثر است و اگر گفت وگو، نمایشی برای وقت کشی و عبور از شرایطی خاص باشد، قطعاً این ابزار کارآمد نیز از بین میرود و از آن شعاری بیش باقی نمیماند .
سیدحمید حسینی