به گزارش
بلاغ؛ براساس قانون اساسی همه کشورهای جهان، تامین و تضمین امنیت و محیطی فارغ از نگرانی و دغدغه برای زندگی شهروندان، بعهده دولت و مجموعه نیروهای مسلح آن کشور سپرده شده و همه امور آن کشور، متعاقب تامین و تضمین امنیت، قابل تعریف و حصول است؛ چراکه بدون امنیت، خشت روی خشت قرار نمیگیرد و هیچ اطمینانی از فردا و چند لحظه دیگر وجود نخواهد داشت و هیچ دست و دلی به کار نخواهد رفت. بدین جهت، الویت نخست همه کشورها، تامین و تضمین امنیت از طریق پشتیبانیهای ملی و عمومی است که به هر قیمتی سعی میکنند به این الویت نخست و نخستین الویت دست یابند.
هیچ کشور موفقی در جهان را نمیتوان سراغ آورد که روی امنیت خود با کسی مماشات کند و از این اولویت نخست خود ذرهای کوتاه بیاید.
زندگی توام با آرامش، هدف اصلی حکومتها و دولتها در قبال ملت و مردم خودشان است. خواسته جدی و جدی ترین خواسته هر ملت از حکومت و دولت خود، تامین و تضمین امنیت در همه عرصههای زندگی اجتماعی است.
در مبانی حکومت اسلامی، امنیت و تثبیت و تضمین آن، از اولی ترین وظیفه همه ارکان حکومت از شهروند گرفته تا تک تک عناصر حاکمیت بشمار میرود و همه، مکلف به صیانت از امنیت هستند. تمام آنانی که در جغرافیای حکومت اسلامی قرار دارند، در صورت رعایت مقررات، باید از امنیت کامل و حمایت تامه قانون برخوردار باشند.
در دوران استعماری و حتی امروز، کشورهایی برای تامین و تعمیق امنیت خود، درصدد تعدی به منافع ملی سایر کشورها جهت ترفیه هرچه بیشتر مردم کشور خود بر میآمدند تا سطح مشارکت آنان در امنیت ملی را که گره خورده به انتفاع اشرافی و زندگی سلطنتیشان، افزایش دهند. نمونه امروزی آن، که ریشه در دوران استعماری و استثماری دارد، انگلستان و آمریکا، همچنین فرانسه است که همچنان استقلال کشورهای تحت استعمار خود را به رسمیت نمیشناسند و قانون این کشورها توسط آنها باید تایید و سپس اجرایی شود.
اما امروز حضور آمریکا در هزاران کیلومتر دورتر از خاک و سرزمین خود به بهانه برخورداری از منافع ملی در عراق، سوریه، افغانستان، پاکستان، کشورهای بالکان و ...، چه توجیه عقلی و بین المللی میتواند داشته باشد، اما ترجیع بند همه مداخلات قدرتهای سلطهگر، تامین و تضمین امنیت در حوزههای مختلف است که اساساً با حقوق ملل مورد قبول سازمان ملل مغایرت جدی و ذاتی دارد.
حضور آمریکا در منطقه حساس خاورمیانه به بهانه تامین منافع، هیچ ارتباطی با تضمین امنیت برای شهروندان آن کشور ندارد چرا که؛ امنیت مردم آمریکا از بعد خارجی زمانی تحقق مییابد که این کشور دست از مداخله و تعدی و تجاوز به سایر کشورها بردارد و نیروهای نظامی و امنیتی خود در سراسر جهان را به داخل آمریکا فرابخواند و به حق حاکمیت کشورها احترام بگذارد و دست از توطئه
علیه دیگران بردارد.
حال که آمریکا به خود از روی قلدری حق حضور در این منطقه استراتژی را میدهد، آیا کشورهای منطقه برای صیانت از امنیت ملی خود حق ندارند با عوامل برهم زننده نظم و امنیت و تمامیت ارضی خود برخوردار بازدارنده بکنند؟!.
امروز آمریکا در اعمال سیاستهای مداخلهجویانه خود به تحمبل جنگهای نیابتی روی آورده و یا از طریق مزدوران و اجیرشدههای خود، اقدام به برهم زدن امنیت کشورهای مورد تهاجم خود میکند. تنها یک نمونه از هزاران مورد، دخالت مستقیم در آشوبهای داخلی ایران با اعزام مزدوران حرفهای و آموزشدیده به داخل ایران و وارد آوردن صدها میلیارد تومان خسارات به اموال مردم و کشتن دهها نفر.
خوب طبیعی است که ایران باید همانند کشورهای طالب امنیت، برای تامین امنیت هموطنان و شهروندان خود، ریشه ناامنی کشور را که از طریق آمریکا و صهیونیستها بوجود میآید، نابود کند. گام اول و اساسیترین گام در تامین امنیت داخلی در کوتاه مدت، تهاجم همه جانبه و قهری با پایگاههای ضدانقلاب در کشورهای همسایه است که باید این اقدام فوری در اولویت نخست نیروهای حافظ امنیت کشور باشد.
اولویت بعدی، برخورد با کانون اصلی ایجاد و ترویج ناامنی، یعنی با پایگاههای آمریکا و رژیم اشغالگر قدس در منطقه و برخی کشورهایی که با دادن پایگاه و دلارهای نفتی، زمینه ناامنی برای جمهوری اسلامی ایران را فراهم میآورند
و بالاخره اقدام و اولویت سوم، که مستلزم صرف زمان است و باید با تمام تلاش به حداقل زمان کاهش یابد، از بین بردن گسلهای اقتصادی و آسیبهای اجتماعی ناشی از شکافهای طبقاتی، بیکاری، گرانی، تورم و...، میباشد. بدون تردید، ضعف عملکرد دولتها طی دورههای مختلف و ایجاد فساد ناشی از تبعیض و اشرافیگری و ضعف برخورد قضایی با کانونها و جریانهای فسادزا و مفسدان، بهترین بستر را برای اغوای نوجوانان و جوانان از سوی معاندان و ضدانقلابیون بوجود آورد تا بتوانند از میان قشر جوان یارگیری کنند و زمینه طرح شعارهای فریبنده را بیابند.