تاریخ انتشاردوشنبه ۲۰ تير ۱۴۰۱ - ۰۷:۲۰
کد مطلب : ۴۶۲۸۵۵
خدایا! به نعمت همسر و فرزندان، تو را بیکران شکر می‌کنم اما خداجان! همسر و فرزندانم در معرض خطر دلربایانی در سطح شهر و بازار هستند که در کمین عفت و اخلاق آنهایند که اگر موفق شوند، من هم همسر و هم فرزندانم را از دست می‌دهم؛ آه چه نکبت بزرگی!!
۰
plusresetminus
آی خانم! من عاشق همسر و زندگی‌ام هستم
به گزارش بلاغ؛ من، دختری بودم که در فضایی رشد کردم . درس خواندم همانند نسل کنونی با این تفاوت که چیزی بنام شبکه‌های مجازی و تلویزیون ماهواره‌ای در آن دوره وجود نداشت. در کمال آرامش درس می‌خواندم و در کنار صمیمیت خانواده زندگی می‌کردیم. هرچند پس از مدتی پدرم در اردوی جهادی به پیرانشهر رفت و پس از چندماه تلاش برای سازندگی روستاهای محروم آن شهرستان، توسط گروهک‌هایی که دوست نداشتند رنج و محرومیت از رخسار مردم زدوده شود تا آنها بتوانند با تکیه بر محرومیت، خود را بر مردم محروم تحمیل کنند و فکر آنها را به سرقت ببرند، به شهادت رسید.

در دانشگاه نیز در پناه مصونیتی که از مطالعات دینی و اجتماعی و عمل به دستورات اسلامی داشتم، توانستم با پاکدامنی تحصیلات خود را تا مقطع فوق لیسانس انجام دهم و به خانه بخت رفتم. در کنار همسرم، که سعی داشت با کار شرافتمندانه خانواده خود را اداره کند، احساس خوشبختی می‌کردم به‌خصوص آنکه با آمدن اولید فرزندمان، زندگی‌مان نشاط زیبایی به خود گرفت. دختر بعدی‌ام، فضای خانه را مملو از عاطفه و صفا کرد. به شکر خداوند مهربان، فرزند سوم، آقا علی‌رضا، توانست همبازی خوبی برای دو خواهرش شود.

زندگی‌مان در کانون گرم و دوست‌داشتنی خانواده، توانسته بود علی‌رغم مشکلات اقتصادی، همه‌مان را قلبی آرام و راضی و شاد و سرزندگی ببخشد. محله‌مان، دارای بافت سنتی و مذهبی است. مشکلات ما از زمانی آغاز شد که صاحبخانه‌مان به دلیل ازدواج پسرش، خانه محل سکونت‌مان را برای اسکان پسرش در نظر گرفت و ما ناچار به اثاث‌کشی و رفتن به آپارتمانی در محله دیگری ه توان مالی‌مان اجازه می‌داد، شدیم.

وضع فرهنگی آن محله و آپارتمان‌مان بهیچوجه مناسب نبود و زنان و دختران بدحجاب و بعضاً بی‌حجاب، که با آن آرایش وسوسه‌انگیز خود امنیت روانی مردان را مورد تهدید قرار می‌دادند، زندگی ما را دچار چالش کرد.

تغییر رفتار همسرم، خبر از اتفاق بدی می‌داد. او که به زن و فرزندانش عشق می‌ورزید، نسبت به زندگی کم توجه و بتدریج بی‌تفاوت شد. هرچه مهربان‌تر با او رفتار می‌کنیم، او کم‌اعتناءتر و بی‌قرارتر نشان می‌دهد. دوست دارد بیشتر وقت خود را در بیرون منزل بگذراند. غصه‌ام زمانی بیشتر شد که به روابط غیراخلاقی او با چند زن و دخترکان بی‌حیاء پی بردم. بی‌میلی همسرم به زندگی و بی‌توجهی او به بچه‌های خود موجب شد تا این تغییر رفتار برای فرزندانمان نیز محسوس شود، و در مقابل پرسش آنخا در چرایی تغییر رفتار پدرشان، هیچ پاسخی ندارم مگر آنکه آنها را به رعایت موازین شرعی و اخلاقی بیشتر دلالت کنم؛ چراکه همسرم را قربانی بی‌قیدی و جهل زنان و دختران بی‌حجاب و بدحجاب و سستی ایمان خودش می‌دانم.

همسرم همانند بسیاری از این زنان و دختران لاابالی، که راهزنان عفاف و حیایند، مقهور لذات زودگذر نامشروع و ناآشنا به حلاوت و شیرینی احکام و اعمال دینی می‌دانم که زمانی به پوچی اعمال خود پی خواهند برد که دیگر قابل جبران نیست و عمر خود را در راه غرائز حیوانی بفنا داده‌اند.

اما خطاب من و فرزندان معصومم به این خانم‌ها و دخترکانی است که از زندگی فقط خوشگذرانی و سرقت عفت دیگران را با بالهوسی و شهوت‌رانی تعریف کرده‌اند و ارزش‌شان چیزی غیر از جاذبه‌های جنسیتی نیست، این است که با تزلزل زندگی امثال من و فروپاشی خانواده‌های خوشیختی که با وساوس شما روبه اضمحلال می‌روند، چیزی جز آه و نفرین نیست که اطمینان دارم روزی گریبان شما را خواهد گرفت. مطمئن باشید با تخریب زندگی امثال من، حال چه با تعمد باشد و یا با غفلت، خودتان قادر نخواهید بود زندگی توام را آرامش و خوشبهتی را تجربه کنید که این، از قوانین خداوند دادگر است.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

فقـر و غنــا در اسلام
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
خشم؛ پسندیده یا ناپسند؟
دوشنبه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۷
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳
آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری
يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷
وعده صادق، ضربه پشیمان‌کننده و پیشگیرانه
شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴