به بهانه سوگ شهادت بانوی آب و آفتاب؛

بانویی در غربت چند پاسخ

تاریخ انتشارشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰
کد مطلب : ۴۵۷۸۲۴
وقتی بانوی اول خلقت در غربت عصر خود مغبون و مهجور می‌شود، با وجود آنکه همگان حتی ظالمان بر او نیز بر عظمت او نزد خدا و پیامبر خاتم گواهی می‌دهند، رسیدن به پاسخ چند پرسش معنادار چندان دشوار نیست تا ظلم تاریخی بر دخت پیامبر گرامی اسلام در تاریخ استمرار نیابد چنانکه تا به امروز چنین بوده است و این، بزرگ‌ترین جفای ظالمانه در حق آن نادره خلقت است.
۰
plusresetminus
بانویی در غربت چند پاسخ
به گزارش بلاغ؛ تاریخ‌نویسان و وقایع‌نگاران در صدر اسلام برخی از کوچک‌ترین و کم‌اهمیت‌ترین رخدادهای آن روزها را با دقت و شرح جزئیات آن ثبت کرده‌اند که امروزه در دست و قابل مراجعه است. مثلاً اینکه خانه فلان سردار اسلام در کدام نقطه قرار داشت و فلان شخصیت صدر اسلام در کدام جنگ و حتی در کدام نقطه از میدان جنگ کشته شد و یا به شهادت رسید و یا فلان شخص با نیزه حمله می‌کرد یا با شمشیر و...

بنابراین آیا تعجب‌آور نیست که تربت پاک دختر پیامبر خدا(ص) با آنهمه نقش برجسته‌ای که در اسلام داشته است و آنهمه فضیلت و شأن والایی که از قول رسول خدا(ص) درباره آن حضرت نقل شده است «بی‌نشان» باقی بماند؟!
مراجعه به بخشی از زمزمه امیرالمؤمنین(ع) به هنگام دفن شبانه فاطمه زهرا(س) می‌تواند راز تربت بی‌نشان یا به بیان دیگر راز بی‌نشان ماندن تربت زهرای اطهر(س) را نشان بدهد؛

«ای رسول خدا... سلام من و دخترت را که به دیدار تو آمده و در جوار تو به خاک رفته، پذیرا باش... اکنون امانت به صاحبش رسیده، زهرا از کنار من دامن کشیده و نزد تو آرمیده است... بعد از او، آسمان و زمین زشت می‌نماید و ‌اندوه دلم، هرگز نمی‌گشاید...
رفتن فاطمه، دلم را خسته و غصه‌ام را پیوسته کرد و چه زود جمع ما به پریشانی کشید... شکایت خود به خدا می‌برم و دخترت را به تو می‌سپارم. زهرا خواهد گفت که پس از تو چه ستم‌ها بر او روا داشتند... آنچه می‌خواهی از او بجوی و هرچه خواهی با او بگوی، تا راز دل نزد تو بگشاید و خون دلی که فرو داده است، برون آید...
ای پیامبر خدا... دخترت زهرا، پنهانی به خاک می‌رود و حال آنکه، هنوز چند روزی بیش، از رحلت تو سپری نشده و هنوز نامت از زبان‌ها نیفتاده است...
ای فاطمه!... اگر بیم آن نبود که ستمگران چیره شوند، برای همیشه در کنار مزارت می‌ماندم و در این ماتم بزرگ جوی اشک از دیده می‌راندم و...»
چرا فاطمه را شبانه به خاک می‌سپارند؟ چرا آثار و نشانه‌های ظاهری قبر او را از میان برمی‌دارند؟ و چرا علی(ع) بر بی‌نشانی تربت زهرای مرضیه(س) که سفارش خود او بود اصرار می‌ورزد و در نجوای غمزده خویش با رسول خدا(ص) از این بی‌نشانی خبر می‌دهد؟... در این ماجرا، «پرسش و پاسخ» به هم آمیخته و «جواب‌ها» در متن «سؤال‌ها» جای گرفته‌اند... و بی‌نشانی قبر فاطمه(س) یک «نشانه» است. زهرا(س) که پیامبر خدا(ص)، خشنودی او را خشنودی خدا دانسته بود، در بی‌نشانی مدفن خود، از اعتراض به آنچه که آن روزها بعد از رحلت رسول خدا(ص) در مدینه، مرکز حکومت اسلامی در جریان بود، خبر می‌دهد. اعتراض فاطمه(س) چه بود؟...

چند ده سال بعد، آنچه فاطمه(س) در آن روز دیده بود، دیگران نیز به وضوح دیدند ولی آن روز خیلی دیر شده بود.

اما، امروز، فاطمه عزیز! دیگر مانند آن روزها تنها نیستی. ملت‌های مسلمان با نشانه‌ای که تو با قبر بی‌نشان خود برجای گذاشته بودی، خوش به نشان آمدند، سقف ظلمانی نظام سلطه را شکافتند و طرحی نو که برگرفته از نسخه اسلام ناب محمدی‌(ص) بود در ‌انداختند و ... بار دیگر بعثت به بار نشست...
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آمریکا مضحکه کارشناسان جهان شد
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۰
عملیات وعده صادق، آغازی بر یک پایان
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
۱۹۵ هزار فعال صنفی مازندران در خطر محرومیت
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲
حجاب نماد سلامت و توازن
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴