تاریخ انتشارپنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰
کد مطلب : ۴۵۳۵۶۸
غدیر، اجمال و ظهور، تفصیل غدیر است و بدین روی، انگشت اشارت هر یک به سوی آن دیگری است، حضرت حق غدیر را پدید آورد تا انسان را در بستر تعالی و تکامل قرار دهد؛ و در نهایت، سعادت و فلاح بشریت را در زمان ظهور رقم زند.
۰
plusresetminus
«غدیر» دیپلماسی میدان/ «غدیر» و «ظهور»، ابتدا و انتهای یک راه
به گزارش بلاغ، با نگاه به پیشینه حیات بشری، «خانواده » و «قبیله » نخستین گروه‌های اجتماعی است که در آن نوعی «ریاست »، «قانون » و «حکومت » دیده می شود و سپس از دولت‌ها و نظام حکومتی می‌توان یاد کرد که در سرزمین‌های گسترده، برای جمعیتی معین، با نظام‌های اداری و سازمان‌های سیاسی به حکومت پرداخته و نظام اقتصادی جامعه را تحت پوشش خویش قرار داده، و اعمال حاکمیت نموده اند.

«رئیس »، «رهبر» و «حاکم » با نظام اداری خاص به تشکیل حکومت موفق می‌شود و عاملی که در پذیرش و انتخاب رئیس و حاکم مؤثر است چیزی جز فرهنگ و بینش آن جامعه نیست.

اگر جامعه‌ای بینش مادی را بپذیرد و به اقتصاد آزاد گردن نهد و در مبانی عقیدتی و ایدئولوژیکی از فلسفه لذت و اصالت نفع پیروی کند، حکومتی سرمایه داری شخصی یا دولتی خواهد داشت و اگر از مبانی الهی و قرآنی پیروی نماید، به «حکومت اسلامی » و «مدینه فاضله غدیر» دست می‌یابد.

اما در این بین باید به عمق فلسفه غدیر بپردازیم و از میان این مقوله فراگیر و پراهمیت به مسئله عدالت علوی و ظهور منجی برسیم؛ چرا که سه ضلعی غدیر، ظهور و عدالت در جامعه شیعی و چه بسا در نگاهی کلان‌تر و آرمانی‌تر برای کل جامعه بشری امری واجب از منظر آگاهی و اعتقاد است.

«غدیر» و «ظهور»، ابتدا و انتهای یک راه است و در این مسیر عدالت چراغ راه و هدف غایی این راه خواهد بود.

غدیر، اجمال و ظهور، تفصیل غدیر است و بدین روی، انگشت اشارت هر یک به سوی آن دیگری است، حضرت حق غدیر را پدید آورد تا انسان را در بستر تعالی و تکامل قرار دهد؛ و در نهایت، سعادت و فلاح بشریت را در زمان ظهور رقم زند.
بدون غدیر، اسلام بی منطق و محتوا خواهد بود.و بدون ظهور، غدیر تجلیگاه جهانی و آرمانی خویش را نخواهد داشت و بدون این دو، نظام تکوین و تشریع هیچ یک هدفمند و معقول نخواهند بود.

در نظام حکیمانه و والای الهی، طراحی آفرینش انسان و جهان، محتوایی متقن و اصیل دارد. در این طراحی، جهان به منزله «راه» است ؛ انسان «رهرو»؛ رسیدن به مرتبه قرب حق و مقام منیع عبودیت، «مقصد»؛ و دین«برنامه» حرکت و سیر انسان تلقی می شود. خداوند متعال بر این اساس، انسان را آفریده و او را رهرو راه کمال قرار داده است. امکانات، استعدادها ونعمت‌های بیشماری که به او عطا فرموده، همه زمینه‌ها و لوازمی است که برای طی راه تکامل ضروری است و به همین سبب آنها را مسخر انسان فرموده است .

با این همه هنوز جای یک عنصر اساسی و عامل اصلی در نقشه الهی باقی است و آن، وجود «رهنما» است. در واقع راهنما حلقه واسطی است که اضلاع و حلقه های دیگر این مجموعه را به یکدیگر متصل نموده و آن را کامل می‌کند. وجود راهنمای الهی است که موجب اتصال صحیح و متعالی انسان به جهان و حرکت واقعی و جهت دار او به سوی مقصد می‌گردد؛ و تنها با وجود راهنماست که آفرینش جهان و حیات انسان معنا می‌یابد، حرکت تکاملی او توجیه می‌گردد و طراحی حضرت حق نسبت به کل نظام خلقت هدفمند جلوه می‌کند.

در رویداد غدیر، که حرکتی فراگیر در جامعه بشری محسوب می‌شود، وجود این رهنما و حلقه وصل الهی کاملا مشخص شده است و از این روی آن گمشده همه جوامع که موضوع عدالت باشد در آن نهفته است.

اما آنچیزی، که در زمان فعلی برای مسئله غدیر تا ظهور مهم و اساسی محسوب می‌شود، استفاده از ابزار دیپلماسی نوین در به ثمر نشستن این حلقه گمشده در جامعه بشری است که اگر چنانچه عدالت، باور همه انسان‌ها و هدف نهایی هر سیاستی بطور کلی در حکومت داری و کشورداری است، بایستی معتقد به دو بال غدیر و ظهور باشد و بر اساس این مقوله تصمیم سازی و تصمیم گیری شود.

آنچیزی که در تاریخ معاصر ایران به عنوان انقلاب اسلامی روی داد و این نهضت مقدس در کوران مادی گرایی و نفع نگری شخصی به وقوع پیوست و مقوله صدور این تفکر را در سیاست های خرد و کلان خود جزء محوری ترین مسائل خود قلمداد می‌کند، برگرفته از بنیان اندیشه غدیر تا ظهور برای دستیابی به عدالت علوی با بهره گیری از دیپلماسی نوین برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی در سطح جهان است.

اما دیپلماسی نوین چیست؟؛ شاید واژه ای جدید به نظر بیاید اما نمی‌توان گفت مسئله ناآشنا در امور سیاسی باشد.
هماهنگی، مکمل بودن، اثرگذاری، اقتدار و اعتبار در این نوع دیپلماسی جزء شاخص‌ترین ویژگی های اجرایی محسوب می‌شود و در سطوح ایدئولوژیکی مبنایی برگرفته از اسلام سیاسی دارد که شاید در این مرقومه توضیح آن میسر نباشد.
اما باید گفت دیپلماسی نوین برگرفته از دیپلماسی میدان و دیپلماسی عمومی است که شاید به تعبیری هر دو بال دیپلماسی نوین را در یک کلمه و آن دیپلماسی میدان تعریف کرد؛ چرا که تفکر دیپلماسی میدان بر اساس اقتدار و اعتبار و از طرفی اثرگذاری شکل گرفته است.

حال آنچیزی که می‌توان آن را در موضوع غدیر تا ظهور و رسیدن به عدالت عدل علوی و از طرفی نقش انقلاب اسلامی در هموارسازی این مسیر قابل اتکا و محوری دانست مسئله دیپلماسی میدان در تمامی سطوح حاکمیتی و ایدئولوژیکی است.

در پایان باید گفته شود اگر انسان ها و خصوصاً مسلمانان از دنیای پر از ظلم و ستم و تباهی امروز که نتیجه دوری از مکتب غدیر و نقض عهد با صاحب ولایت است، خسته و آزرده شده اند چاره ای جز حرکت به سوی ظهور و امام خود ندارند. آنان باید به غدیر بازگردند و در راه وفا به عهد خویش قدم گذارند. لااقل شیعیان و رهروان مکتب ولایت باید بدین امر عنایت ورزند و جایگاهی بسیار جدّی و واقعی برای آن در زندگی فردی و جمعی خود قائل شوند. چنانچه این امر واقع نشود تحقق وعده الهی نیز همچنان انجام نخواهد پذیرفت.
پوریا جنت صادقی
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما