به گزارش بلاغ؛ پس از فاجعه کربلا و به شهادت رساندن فجیعانه سیدالشهدا و یاران او، خلفای بنی امیه بر فضای سیاسی بلاد اسلامی چنان خفقانی را اعمال کردند، که کمتر کسی میتوانست از بقا شیعه و تداوم حیات محبان و پیروان آل الله خبر دهد، اما مدیریت بی نظیر و مظلومانه و کاملاً قریبانه سیدالساجدین(ع) توانست آنچنان شیعه را از لابلای نفسگیر شیبهای خطرناک توطئههای دژخیمان حاکم به سلامت عبور دهد، که موجب حیرت عموم حاکمان را فراهم آورد.
مسعودی در این باره به صراحت بیان میکند که علی بن حسین (علیهالسّلام) امامت را به صورت مخفی و با تقیه شدید و در زمانی دشوار عهدهدار گردید.
امام صادق علیهالسّلام در بیان اوضاع اسفناک آن دوره فرمود: مردم پس از شهادت حسین بن علی (علیهالسّلام) برگشتند و از خاندان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فاصله گرفتند جز سه نفر، «ابوخالد کابلی، یحیی بنام الطویل و جبیر بن مطعم»، سپس افرادی به آن پیوستند و تعدادشان زیاد گردید.
امامت سیدالساجدین(ع) با اسارت همراه بود. در دوران اسارت نیز ایشان بر ضد امویان به افشاگری پرداخت و مخالفت خود را با بنی امیه هویدا نمود. خطبههای ایشان در کوفه و شام و مدینه بیشترین اثر را در این زمینه بر جای گذاشت و بعد از آن نیز امام سعی در افشای این چهره زشت (خلافت امویان) داشت.
عصری که امام در آن حضور داشت مصادف با یکی از تاریکترین ادوار حکومت در تاریخ اسلام بود. در این زمان مردم شهر مدینه که مرکز حکومت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنجا بود، میبایست به عنوان برده یزید با او بیعت میکردند. انحرافات دینی در قالب اطاعت از خلیفه و حفظ جماعت در هر شرایطی و حرمت نقض بیعت بروز و نمود پیدا کرده بود.
امامت امام باقر (علیهالسّلام) نیز با چند تن از حاکمان اموی همعصر بوده است: ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک.
امام باقر (علیهالسّلام) در دوران هر یک از خلفای اموی به مقابله با آن میپرداخت و همیشه مردم را با افکار منحرف امویان آشنا میکرد. امام در این دوره هم چون سایر ائمه با جبرگرایی و دیگر انحرافات اعتقادی به مبارزه پرداخت و سیاسی بودن این انحرافات را به مردم فهماند. در دوران عمر بن عبدالعزیر که عملکرد وی باعث رضایت مردم تا حدودی میشد باز امام باقر او را مستحق نفرین میدانست، چرا که مقام خلافت را که هیچگاه حق او نبود، اشغال کرده بود.
در روایتی آمده است که امام نسبت به عمر بن عبدالعزیر میفرماید: این جوان نرمی پیشه میکند و عدالت را آشکار میسازد و بعد از چهار سال زندگی میمیرد و زمینیان برایش گریه میکنند و کروبیان نفرینش میکنند و نیز فرمود: در جایگاهی مینشیند که حق او نیست.
سپس عبدالملک به خلافت رسید و او نیز تمام کوشش خود را در آشکار کردن عدالت و کسب محبوبیت بین مردم، به کار گرفت. اما با این وجود امام همیشه در قبال وی نیز موضع میگرفت.
در بین خلفای اموی هشام با امام عداوت بیشتری داشت که در نهایت امام باقر (علیهالسّلام) را در سال صد و هفده هجری به شهادت رساند.
امام جعفر صادق علیهالسّلام، که در دوره بنی امیه امامت مسلمین را بر عهده داشت هم چون پدرش قیام را راه درست مبارزه با امویان نمیدانست و لذا به تربیت شاگردن و افشای حقایق در خطبههاشان پرداخت.
از بارزترین خدمات امام باقر و امام صادق علیهماالسلام در آن دوران سیاه، نهضت علمی آن دو گرامی برای احیاء و حفظ معارف اسلام و پرورش عالمان و فقهاء متعهد و مسئولی بود که بتوانند در اقصی نقاط سرزمین اسلامی دین و قرآن را بی انحراف و دستبرد دربار خلافت نشر دهند و احکام دین را برپا دارند و از کجروی های عقیدتی جلوگیری نمایند و خط اصلی اسلام را پاسداری کنند. این مبارزه از جهاتی دشوارتر از گونه های دیگر مبارزات بود و توفیق آن دو بزرگوار در این کار از مهمترین عواملی است که می بینیم با یک قرن حکومت سیاه و ضد اسلامی بنی امیه، پایگاه های اصلی دیانت ویران نشد، در حالی که امویان بسیار کوشیدند امت اسلامی را به جاهلیت باز گردانند و در ظاهر نیز برای این مقصود پیشرفت هایی کردند؛ ولی کوشش امامان پاک ما و به ویژه ظرافت عمل آنان در تربیت شاگردان و پراکندن رگه هایی از آگاهی و شناخت اسلامی در میان جامعه، بزرگترین مانع راه امویان شد، و بالاخره دشمنان در هدف اصلی خود که نابودی اساس اسلام بود ناکام ماندند.
خلفاى اموى معاصر امام جعفر صادق علیهالسلام در دوران امامت ایشان به ترتیب عبارتند از:
هشام بن عبدالملک (۱۰۶-۱۲۵) (امامت امام از سال ۱۱۴ و همزمان با این خلیفه آغاز شد.)
ولید بن یزید بن عبدالملک(۱۲۶-۱۲۵)
یزید بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶)
ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۲ ماه و ۱۰ روز از سال ۱۲۶)
مروان بن محمد معروف به مروان حمار (۱۳۲-۱۲۶).
خلفاى عباسى معاصر امام علیهالسلام عبارتند از:
ابوالعباس سفاح (عبدالله بن محمد) (۱۳۷-۱۳۲)
ابوجعفر منصور دوانیقى (۱۳۷-۱۴۸).
نهضت علمی امام صادق علیهالسلام
از سال ۱۲۹ هجرى تا ۱۳۲ هجرى که عباسیان روى کار آمدند؛ چون بنى امیه رو به ضعف و سقوط مى رفتند، فرصت این که امام را تحت فشار قرار دهند، نداشتند و از طرفى عباسیان نیز که شعار طرفدارى از خاندان پاک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و گرفتن انتقام خون به ناحق ریخته آنان را مى دادند، به امام فشارى وارد نمى آوردند.
از این رو، این دوران، براى امام دوران آرامش و آزادى بود و فرصت بسیار خوبى براى فعالیت هاى علمى و فرهنگى به شمار مى رفت، فرصتى که براى هیچ یک از امامان دیگر به غیر از امام باقر علیهالسلام که اندکى از این فرصت براى ایشان به وجود آمد و فعالیت علمى را شروع کرده بود، و هم چنین براى امام رضا علیهالسلام، فراهم نگشت. ولى امام صادق علیهالسلام هم عمر طولانى (حدود ۷۰ سال) داشتند و هم محیط و زمان براى ایشان مساعد بود.
امام با استفاده از این فرصت نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نمودند و پایه های علمی مکتب شیعه را محکم کردند. حضرت در طول زندگی خود در مدینه زیست و تنها به قصد حج یا بنا به الزامات سیاسی، سفرهایی کوتاه به مکه و عراق داشت. وی در مدینه که اصلیترین مرکز نشر سنت نبوی در آن عصر بود، مجلس و به عبارتی دانشگاه پررونقی داشت که جدا ساختن پیروان مذاهب و فرق مختلف در آن به سختی امکانپذیر بود. گسترۀ دانش حضرت از یک سو، و سعۀ صدر وی در تعامل با مذاهب گوناگون از سوی دیگر موجب شده بود تا طیف وسیعی از عالمان به عنوان طالب دانش جعفری به گرد آن حضرت درآیند. شاگردانی از خواص امامیه گرفته تا طیفهای متنوع عامه، از متکلم و فقیه گرفته تا مقری و محدث بر گرد حضرت دیده میشدند و از اقصى نقاط ماوراء النهر تا مغرب در شمار شاگردان او حضور داشتند. شیخ مفید اشاره دارد که بر اساس آنچه اصحاب حدیث احصا کردهاند، شمار شاگردان حضرت بالغ بر ۴ هزار نفر بوده است.
شاگردان نهضت علمی امام صادق
در شمار راویان و شاگردان نامبُردار در منابع اهل سنت می توان اینان را برشمرد:
از مدینه، مالک بن انس، ابوضمرۀ مدنی، حاتم بن اسماعیل حارثی، سلیمان بن بلال تیمی، محمد بن اسحاق بن یسار، اسماعیل بن جعفر، سعید بن سفیان اسلمی، عبدالعزیز بن عمران زهری، عبدالعزیز بن محمد دراوردی و عبدالله بن عمر عمری؛
از مکه، ابن جریج، سفیان بن عیینه، عبدالله بن میمون قداح و مسلم بن خالد زنجی؛
از کوفه، ابوحنیفه، سفیان ثوری، شعبة بن حجاج، حفص بن غیاث نخعی، حسن بن صالح بن حی، حسن بن عیاش، معاویة بن عمار، زید بن حسن انماطی و محمد بن میمون زعفرانی؛
از بصره، عبدالوهاب بن عبدالمجید ثقفی، وهیب بن خالد باهلی، عثمان بن فرقد عطار، محمد بن ثابت بنانی، ابوعاصم ضحاک بن مخلد نبیل، روح بن قاسم عنبری و عبدالعزیز بن مختار دباغ؛
و از خراسان، ابراهیم بن طهمان و زهیر بن محمد تمیمی.
در منابع امامیه نیز طیف وسیعی از رجال به عنوان اصحاب حضرت معرفی شدهاند. امام در رشته هاى مختلف، شاگردان بزرگى همچون «هشام بن حکم کندى»، «محمد بن مسلم»، «ابان بن تغلب »، «هشام بن سالم»، «معلى بن خنیس»، «محمد بن على بن نعمان بجلى کوفى» معروف به «مؤمن الطاق»، «مفضل بن عمر»، «ثابت بن دینار» معروف به «ابو حمزه ثمالى»، «زرارة بن اعین»، «جابر بن یزید جعفى کوفى»، «صفوان بن مهران جمال اسدى کوفى» معروف به «صفوان جمال»، «عبدالله بن ابى یعفور»، «حمران بن اعین شیبانى»، «حمزه طیار»، «برید بن معاویه عجلى»، و... تربیت نمود.[۳۴]
در میان اصحاب حضرت، ۱۲ تن به عنوان فقهای اصحاب وی و به اصطلاح رجالیان شیعه، به عنوان «اصحاب اجماع» شناخته شدهاند که فقاهت و وثاقت آنان مورد تأکید امامیه بوده، و از دیدگاه امامیه، آنان معتبرترین مروجان تعالیم حضرت محسوب بودهاند.
شهادت امام صادق علیهالسلام
امام صادق (علیه السلام) در سال ۱۴۸ هجرى به دستور منصور عباسى به وسیله انگور زهرآلود مسموم و به شهادت رسید. مدفن مطهر آن حضرت در قبرستان بقیع و در جوار ائمه بقیع قرار دارد.
فاطمه محمدی