به گزارش
بلاغ، از آنجا که ساختار قدرت در آمریکا را صهیونیستها تشکیل میدهند و طی بیش از یک قرن حاکمیت باند صهیونیستی بر این ساختار در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، آمریکا در ذات و عمق قدرت خود، صهیونیستزده است و نمیتوان هیچ معیاری از عرصههای مختلف را ذکر کرد که با منافع و مصالح صهیونیستها پیوند و گره نخورده باشد، بدین جهت است که هر حرکت در هر حوزه اجتماعی در آمریکا قابل تصور نیست مگر آنکه قدرت پنهان و آشکار صهیونیستها در آن نقش فاعلی را نداشته باشد.
بدور از هرگونه بزرگنمایی، باید این واقعیت را پذیرفت که آمریکا با توصیف فوق، منافع خود در داخل و سراسر جهان را رهین منافع صهیونیستها میداند و تحت هر شرائطی خود را مکلف به دفاع از منافع و خواستههای رژیم نامشروع اسرائیل ذکر میکند.
هیچ به این دفاع همه جانبه روسای جمهور 80 سال اخیر آمریکا از رژیم جعلی حاکم بر سرزمینهای اشغالی توجه شد که علیرغم دو قطبیسازی نظام سیاسی آمریکا و بطورمشخص، حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه، چرا در تمام رقابتهای انتخاباتی آمریکا همه کاندیداها دارای موضع مشترک و افراطی در دفاع از اسرائیل و صهیونیستها هستند؟.
این حمایتها در خود دو پیام دارد. اول اینکه بدون حمایت صهیونیستها، که آمار اندک و ناچیزی از جمعیت آمریکا را دارا هستند اما بدلیل تصاحب کانونهای قدرت در آمریکا دارای نفوذ فوقالعاده و سرنوشتساز میباشند، موفقیت در انتخابات و اغواء افکار عمومی امکانپذیر نیست و همه گزینههای انتخاباتی در آمریکا متعلق به صهیونیستها و رقابت در میان متعهدان و ملتزمان به صهیونیستها و اسرائیل است.
نکته و پیام دوم این است که بدلیل نفوذ همه جانبه صهیونیستها بر تاروپود آمریکا، سرنوشت این کشور و همه انتخاباتها در آمریکا تحت اراده باند صهیونیستی رقم میخورد.
وضعیت استحاله شده کنونی آمریکا و حل شدن منافع ملی آمریکائیان با منافع صهیونیستها، امروزه از مسلمات نزد نخبگان و تحلیلگران اجتماعی آمریکا و ناظران جهانی است و هیچ صاحب نظری بر این واقعیت دردناک نظر مخالف ندارد.
در چنین شرائطی، دل بستن به تغییر رئیس جمهور از دو حزب حاکم بر آمریکا بمنظور تغییر نگاه این کشوراز سوی هر شخص و شخصیت، نشانه نگاه غیر واقعی و یا وابستگی به آمریکا و صهیونیستهاست.
خوی تجاوزگری نظام سیاسی آمریکا، هیچ ربطی به چهرههایی که در این کشور به قدرت میرسند، ندارد و این خود جزو خصوصیات ذاتی آمریکا است. از منظر سیاسی، آمریکا نمیتواند خودش را از تجاوز و مداخله در امور کشورهای دیگر خلاص کند، چون موجودیتش به عنوان یک قدرت مطرح در جهان به خطر میافتد. بنابراین، جنگافروزی و تجاوز به کشورهای دیگر، جزو ویژگیهای ذاتی آمریکا است. علت بیان این جملات، به سیاستهای دولت بایدن ربط پیدا میکند؛ این دولت و اصولا دموکراتها معمولا بیش از جمهوریخواهان، از قدرت نرم برای غلبه بر کشورهای مزاحم، بهرهبرداری میکنند. این روش البته که خطرناکتر از روش مشت آهنین جمهوریخواهان و افرادی مثل ترامپ است. در حال حاضر، بایدن گزینههای کمی در کشورهایی مثل یمن، افغانستان، عراق و سوریه دارد و مجبور است که این کشورها را ترک کند.
صدها و هزاران مورد تصمیمگیری روسای جمهور آمریکا از آغاز شکلگیری نظام جعلی اسرائیل تاکنون گواه صادقی بر اثبات قطعی این حقیقت دارد که آمریکا در تسخیر باند صهیونیستی است و همه روسای جمهور آمریکا آبشخور اندیشههای نژادپرستانه صهیونیستها و پرورده توبره صهیونیستی هستند و همه مواضع داخلی و خارجی آنها متاثر از این وابستگی است. در نزد تحلیلگران مستقل اجتماعی و سیاسی آمریکا، انکار این واقعیت در ترکیبشناسی سیاسی آمریکا، نشانه عقبافتادگی ذهنی و یا وابستگی به لجنههای صهیونیستی است. این نظریهپردازان معتقدند که بین روسای جمهور آمریکا از ترامپ گرفته تا بایدن، هیچ تفاوتی در راهبردهای داخلی و خارجی وجود ندارد، تنها شیوه و روشهای آنها قدری متفاوت اما در راستای یک هدف و مقصد هستند. در این ارتباط میتوان موضع مشترک ترامپ و بایدن در وفاداری به رژیم اشغالگر قدس، موضع خصمانه نسبت به: چین، روسیه، ایران، عراق، سوریه،...، و توسل هر دو رئیس جمهور به روش خشن برخورد و توسل به زور و نظامیگری ذکر کرد.
تداوم حضور نظامی آمریکا در عراق و سوریه و حتی برغم تعهد در افغانستان و تشدید عملیات نظامی و تجمیع و تقویت و سازماندهی گروههای تروریستی همچون داعش و برهمزدن امنیت کشورها در اثر دخالت در دوره ریاست جمهوری بایدن، همان سیاست راهبردی آمریکا در منطقه حساس خاورمیانه و سراسر جهان است که مجری آن چه ترامپ باشد چه بایدن، تامین نظر صهیونیستهای حاکم بر آمریکاست.
بدین جهت، نوع ارتباط کشورها و از جمله ایران اسلامی با آمریکا باید بر مبنای نوع ارتباط این کشورها با رژیم اشغالگر قدس تنظیم شود و از آنجا که جمهوری اسلامی رژیم جعلی اسرائیل را بدرستی غده سرطانی و عامل همه تشنجات و اختلافات و خونریزیها در جهان میداند، تا زمانی که بر این موضع اعتقادی خود پای بفشارد، نمیتواند از آمریکای صهیونیستزده رفتاری غیراز تجاوزطلبی و دخالت و خونریزی و کشتار داشته باشد.
منطقی که در ادبیات سیاسی و قدرتشناسی صهیونیستها بوضوح قابل قرائت و مشاهده است، برخورداری از قدرت در همه عرصهها بویژه نظامی، اقتصادی و فرهنگی و رسانهای است. آمریکا به تبع صهیونیستها، زبانی جز زبان زور را نمیشناسد و اساساً برای او غیر از این زبان نیز قابل فهم نیست.
رفتار باند بایدن در اولین مذاکره پرچالش با چین و تهدید به دخالت و حمله نظامی به ره شمالی در همان روز از سوی پنتاگون و وزیر جنگ آمریکا، نمونهای عادی از ماهیت ذاتی شیطان بزرگ است که اگر مقابله با این زبان از سوی دولت جمهوری اسلامی و شخی آقای روحانی فهم نشود، ایران اسلامی نیز مورد تهدید گستاخانه باند بایدن خواهد قرار گرفت همچنانکه تاکنون نیز این گونه با ایران مقتدر رفتار کردند مگر زمانهایی که قدرت موشکی و قاطعیت فرزندان برومند ایران اسلامی، پاسخ دندانشکن به صهیونیستها داد.
خداوند به درجات امام راحل بیافزاید که آمریکا را ببر کاغذی توصیف کرد و قدرت این کشور را پوشالی و تبلیغاتی دانست. به نمونه امروزین رفتار این ببر کاغذی توجه فرمائید که در اوج ذلت و ضعف، دست پیش میگیرد تا پس نیافتد. بایدن که تازه با فضاحت به قدرت رسیده در آغاز راه چنین ژست مستکبرانه گرفته، اگر سرجای خود نشانده نشود، معلوم نیست تا چندی دیگر به کدام ناکجاآباد برود!.
وزیر دفاع آمریکا در پی بالا گرفتن تنشهای لفظی میان پیونگیانگ و واشنگتن، در سخنانی تحریک آمیز اعلام کرد که نیروهای کشورش آمادگی نبرد با کره شمالی را دارند.
به گزارش نیویورک پُست، «لوید اوستین» وزیر دفاع آمریکا در سخنانی تحریک آمیز کره شمالی را به جنگ تهدید کرد.
رییس پنتاگون در این خصوص گفت: نیروهای ما همین امشب آماده جنگ هستند و ما به پیشرفتها در جهت انتقال نهایی کنترل عملیاتی زمان جنگ ادامه میدهیم.
در همین رابطه، «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه ایالات متحده ساعاتی پس از اینکه دیپلمات بلندپایه کره شمالی امکان هرگونه گفتگوی دوجانبه را تا زمان تغییر سیاستهای خصمانه واشنگتن رد کرده بود، اعلام کد که برای تعامل با کره شمالی، دو گزینه دیپلماسی و اعمال فشار همچنان بر روی میز است.
کره شمالی پیشتر اعلام کرده بود که از دولت جدید آمریکا چیزی جز «نظریه های جنون آمیز» نشنیده است.
پیونگ یانگ همچنین از تلاش واشنگتن برای ارتباط با کره شمالی از طریق تماس و ایمیل خبر داد.
کره شمالی در این خصوص گفت: این تلاشها برای برقراری ارتباط را تا زمان کنار گذاشتن سیاستهای خصمانه نادیده خواهیم گرفت.
خلاصه کلام اینکه با عدم درک صحیح از ساختار قدرت در آمریکا، مسئولان ما باید هر روز خود را تابعی از مطالبات استکباری و در عین حال خدعهگرانه و فریبای شیطان بزرگ قرار دهند و سرانجام چیزی جز حسرت و خسران نصیب ملت بزرگ ایران نشود و در مآل نیز، صدها بهانه برای عدم موفقیت و مقصر جلوه دادن این و آن در داخل از سوی دولت، عاید نظام اسلامی مظلوم ایران چیز دیگری نشود. پس هوشیار باشیم تا برای چند باره سرمان بویژه در انتخابات خردادماه 1400 کلاه نگذارند. مسئله مهم این است که جمهوری اسلامی در تمام زمینهها با برخورداری از مولفههای حقیقی قدرت، که نیروی انسانی مومن و متخصص از جلوههای بارز آن است، بسیار قدرتمند و مقتدر است و آنچنانه تاکنون در اوج سختترین تحریمهای فلجکننده ثابت کرد که مسیر رشد و تکامل خود را با اتکاء به نیروها و توش و توان داخلی با قدرت ادامه میدهد، قادر است به عنوان ابرقدرت معنوی جهان نه تنها مشکلات خود را بسوهولت حل کند، بلکه به حل بحرانهای منطقه و جهان نیز بپردازد.
محمداسماعیل امامزاده