به گزارش
بلاغ، تجربه تلخ و پرهزینهای، که باید از آن درسها و پندهای فراوان آموخت، نوع برخورد امروز غرب با "زن" بعنوان عاملی برای لذتجویی و بهرهکشیهای جنسی و تجارت کثیف ثروتاندوزی و رسوخ فساد و تباهی در بنیاد خانوادهها و به انحراف و نابودی کشاندن اخلاق و عفاف دختران و پسران و بکارگیری آنان در مراکز فحشا و تولید فیلمهای سکس و مستهجن است که برای این "تجارت شیطانی"، با بدنام کردن مسبحیت و یهودیت از طریق تحریف تعالیم این ادیان، سرخوردگی و وادادگی از دین را طی پروژههایی با نمایش سیمای زشت زنان بعنوان عناصر اغواءگر و فریبکار در نگاه این دو دین آسمانی دستمایه کار خویش قرار دادند تا ادیان رایج در غرب و به تبع آنها اسلام را، که مروج حفظ و اعتلای ارزشهای انسانی و معنویت الهی هستند، از صحن نگاه جوامع خارج کرده و با بینش کاملاً مادی و انتفاعی به سراغ التذاذها و دم غنیمت شمردنها بروند. در خاورمیانه اسلامی، بزرگترین مانع آنها در پیشبرد سیاستهای غیرانسانی در قبال زن، "اسلام" و در ایران "روحانیت" بود.
با به قدرت رساندن افراد سرسپرده و وابسته در کشورهای اسلامی، جریان دین زدایی و اخراج دین از زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان را کلید زدند(سکولاریسم)، و با راهاندازی موجی از گرایشهای غربی توسط شبه روشنفکران وطنی، سعی کردند تا زیر دل ملتها را خالی کنند و سازماندهی تودههای مردمی در قالب احزاب و سازمانهای بظاهر غیردولتی، لیکن صددرصد دولتی و وابسته به لجنههای فرهنگی، بیگانگان را برای مدیریت افکار عمومی بر محور ترویج لاابالیگری و گسترش عادیسازی بیغیرتی و بیناموسی در میان مسلمانان بخصوص شیعیان، که دارای ظرفیتهای فراوان قیام علیه منکرها و منهیات دینی هستند، به نقطه هدف خود برسانند.
تنها یک شاهد مثال در این زمینه را باید از حرکت استعمار پیر انگلیس درترکیه به سال ۱۳۰۵ هجری شمسی توسط کمال آتاتورک و همزمان با او در ایران توسط رضاخان میرپنج ذکر کرد که پروژه بزرگ دینستیزی با میدانداری زنان با شعار کشف حجاب در راستای "آزادی" و "تساوی حقوق زنان" آغاز شد. علیرغم اجرای کم دردسر این طرح شیطانی سرکوبگرانه در ترکیه، مراجع عظام با محوریت حضرات آیات سیدمحمدتقی بافقی و حاج آقاحسین قمی و روحانیت ایران در مقابل این راهبرد دینستیزانه مقاومت کرده و رضاخان با همه قلدری خود، طرح را متوقف کرد تا ابتدا به تضعیف روحانیت بپردازد و سپس طرح دشمنان اسلام و ملتهای مسلمان را در ایران اسلامی به اجراء بگذارد.
بیش از ۸ سال عرصه را بر روحانیت و مردم تنگ کرد. عمامه را از سر روحانیون با شدیدترین وضع میگرفتند. مجالس دینی بخصوص عزاداریهای حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام را با برخوردهای پلیسی و امنیتی تعطیل کردند. مساجد را بصورت تعطیل و نیمه تعطیل در آوردند. روحانیون را تحت شرایط ویژه و فوق العاده دشوار اجازه استفاده از عمامه و لباس مربوطه را میدادند. در سال ۱۳۱۴ به تصورشان شرائط برای اجراء کشف حجاب آماده شد.
رضاشاه طی مراسمی که با ماهها مقدمهچینی و زمینهسازیهای دولتی، چادر و مقنعه و روسری را از سر عدهای درباری و دولتی برداشت به خیال اینکه اعتراضی برنخواهد خاست؛ چراکه طی ۸سال خفقان و سرکوب و تسمه از گرده مردم بویژه روحانیت کشیدن، دیگر رمقی را باقی نگذارد. خواب بی عفتی و بی حیایی را، که مقدمه دین زدایی و میراندن غیرت است، در حال تعبیرشدن میدید، که بار دیگر مرجعیت شیعی به زعامت حضرت آیتالله سیدیونس اردبیلی بپاخاست و چنان وحشتی را با حضور غیرتمندانه مردان و زنان مسلمان ایرانی بر دل سیاه مفسدان مزدور پهلوی ایجاد کرد که در ۲۱تیرماه ۱۳۱۴ در مشهد مقدس و در کنار مضجع شریف علی بن موسیالرضا علیهمالسلام رگبار گلوله مسلسلها قلب قریب ۱۵۰ نفر را شکافت و آنان را به شهادت رساند.
در فردای آن روز، مردم مسلمان و ناموس دوست کشورمان با گردآمدن در حرم پاک و مطهر ثامن الحجج و در مسجد گوهرشاد برای صیانت از غیرت عزتمندانه و شرف غرورانگیز خود قیام کرده و با تقدیم ۲ هزار تا ۵ هزار شهید در ۲۲ تیرماه ۱۳۱۴ شمسی، به گوش نسلهای پس از خود حماسه غیرت و حمیت خویش را رساندند. از آن پس نیز سیاست مستکبران در خشکاندن ریشه شرف و غیرت مسلمانان با استفاده ابزاری از زن همچنان ادامه یافت و هم اکنون، جاذبههای جنسی زنان و دختران مهمترین خاستگاه توطئه علیه جوانان و مردم انقلابی ایران اسلامی در بی اثرکردن دین و آموزههای آن است.
براساس اعتراف ناخاسته و هر از چندگاه کانونهای تصمیمساز نظام سلطه، بدور از جار و جنجالهای ظاهری و کشمکش آفرینیهای آشکار، دشمنان مجد وعظمت ملت ایران با حفظ آرامش و خرسندی همچنان در از بین بردن غفتف جوانان و نوجوانان و حیای دختران و پسران جهان اسلام بخصوص ایران اسلامی از طریق گریزاندنشان از دین و ارزشهای انسانی بوسیله فساد و سکس شبانه روزی میکوشند و تحت هیچ شرائطی و با هیچ بهانهای حاضر به عدول یا کم کاری در این زمینه نیستند. اگر آنان غیر از این کنند، جای شگفتی خواهد بود، لیکن فریب خوردگی جوان و نوجوان خوش فکر و فهمیده ایرانی با ریشه و اصالتهای منحصربفرد فرهنگی و تمدنی، که امروز خود الگوی جوانان جهان اسلام در رجوع به خویشتن خویش شدهاند، جای تعجب دارد. آیا جلب نفع و دفع ضرر از اصول اولیه خردمندان و اهالی منطق نیست؟!.
محمداسماعیل امامزاده