به گزارش
بلاغ، انگار قرار بود با پاییز بیایی با بارانهای خزان، دلتنگیهای عصرهای مهر، غروبهای پنجشنبهها و بیقراریهای اربعین، آری اربعین امسال که نتوانتسیم طواف کربلا کنیم، تو آمدی تا حج عاشقیهای محرم قبول شود، آمدی طواف خانه دل کنیم، آن هم از سرزمینی که هنوز صدای خطبههای زنی، قرنهاست محصورش کرده است.
تو میآیی بعد از چهار سال تا پاییز بوی اردیبهشت بگیرد، عطر آمدن، این انتظار فراتر از چهار سال بود، اما سوغاتیهایت از خان طومان زودتر بدست ما رسید، داستان ایستادگیات غصه شبانه کودکان زیادی شد تا خوابهای شیرین شجاعت ببینند.
آمدی جان دل، هوای نفسهایمان بوی عطر نرگس گرفته است، انتظار تلخ بود، اما آمدی حالمان را خوب کنی، اربعین نرفتنمان را با دیدن تو، با بوی حرم نازنین زینب کبری جبران کنیم.
جان دل خوش آمدی، یعقوبوار منتظر آمدنت بودیم تا بیایی و سرفرازمان کنی، بیایی و پنجشنبههایمان جای خالیات را با گلهای نرگس و مریم پر کنیم، قاب خالیات عکس لبخندت را کم داشت بیایی و دوردانههایت بودنت را لمس کنند.
دوباره آمدی به آغوش خانوادهات، بی تابیهای عزیزدانههایت، بیقراریهای همسرت، دل آشوبههای مادرت، انتظار پدرت، سایه اقتدار برادرت همه اینجا جمع شدهاند تا بیایی و پایان بدهی درد این هجران را، خوش آمدی مسافر خانطومان، اشکهای فراق را جمع کردهایم تا لحظه دیدار برایت بیاوریم، اما آنقدر ذوق از دیدنت داشتیم که فقط اشک شوق فاصله میان ما و تو بود.
این همه شوق و شور مردم با آمدن تو، شهر را پر از بوی رازقی کرد، بوی گلهای نرگس، رفتنت پرچم عزت شیعه را سرافراز کرد و آمدنت جریان عشق را یادآوری کرد که تو هنوز زندهای و حالا مزار تو قرارهای دلتنگیمان خواهد بود.
16غنچه مازندران، در خانطومان ستاره شدند، ستارههای دنبالهداری که امروز در مسیرشان کودکانههای زیادی بزرگ میشوند، همان مسیری که دیروز از کربلای 5 گذشت و خانطومان و فردا در رکاب صاحب زمان در مقابل ظالمان میایستند و این پرچم عدالت و مردانگی است که بر جهان مستولی خواهد شد.
حسن سلحشور