به گزارش بلاغ، دولت روحانی با بهشتنمایی به مردم فداکار، توانست سرنوشت کشور را به مدت هشت سال بدست بگیرد ، با وزیرانی پیر و میلیاردر!.
دولتی که نگاه امیدوارانه به غرب داشت، و با وعده سازش و بستن با کدخدا، عنوان میداشت: مشکلات مردم را حل میکنیم، قدرت را در دست گرفت.
امروز روزگار مردم نجیب ما در این چهل سال پس از انقلاب، در بدترین شرایط خود بسر می برد!، که دولت نیز به آن اعتراف دارد، اما دولت و خصوصاً جریان به اصطلاح اصلاحات برای فریب مردم مجموع طرحهایی را آماده و مرحله به مرحله برای اجراء آن برنامهریزی کردند:
اول ؛ بحث قدیمی تغییر قانون اساسی را پیش کشیدند، در این مسیر به سمت زیر سئوال بردن جایگاه رهبری حرکت کردند!.
در ادامه این شیطنت، جریان اصلاحات و غربگرا، اشخاص فتنهانگیرو سابقهداری همچون تاجزاده را مامور حمله به رهبری کردند!، اما این اقدام آنان در ضربه به هسته مرکزی نظام و عمود خیمه انقلاب فرد دیگری را وارد گود کرد. مرد خاکستری فتنه، که در حقیقت بخشی از اتاق فکر اصلاحات نیز هست، یعنی خوئینیها را ناشیانه با متوجهسازی مشکلات سوءمدیریت دولت به مقام معظم رهبری، به سوی قلب نظام، یعنی ولایت فقیه، تیراندازی کرد.
اصلاحات که با همدستی کارگزاران با نشان دادن باغ سبز از مردم رای گرفت، از طریق خوئینیها فرار به جلو کرد، و همه کاستیها، شکستها، بی برنامهگیها و عقب ماندگیها را متوجه رهبری نظام نمود.
دوم ؛ زیر سئوال بردن نهادهای انقلابی، خصوصاً سپاه که در اظهارات آقای رئیس جمهور به عنوان نیروئی که پول دارد و سلاح هم دارد، و با اقداماتش مانع از کار دولت می گردد! یاد میشد در حالی که سپاه مورد انتقاد و تخریب آقای روحانی و یارانش در سه محور فعال بود؛ 1- سپاه قدس به فرماندهی شهید حاج قاسم، که عامل نابودی داعش و ایجاد امنیت برای مردم ما بود؛ 2- بخش صنایع موشکی، که ملت بزرگ ما شاهد توان بازدارندگی این بخش بودند، زدن مقر داعشیها، زدن پهباد منحصر به فرد آمریکا و زدن مهمترین پایگاه آمریکا در منطقه ،عین الاسد؛ 3- بخش فنی مهندسی سپاه که اکثر پروژههای مهم ، از جمله پالایشگاه ستاره خلیج فارس را ساخته و ما را از واردکننده بنزین به صادرکننده بنزین تبدیل کردهاند، که البته به بیان همین مختصر اکتفا میشود،
سوم ؛ دولت روحانی، که ترکیبی از کارگزاران و ستاد میرحسین موسوی (جزب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب) است، حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله و حتی ویروس کرونا را عامل مهم در عدم موفقیت خود میدانند!.
در حوادث طبیعی ملت مهربان ما، نهادها وسازمانهای مردم نهاد و ارتش و سپاه، عناصر اصلی حضور در این صحنهها میباشند، و شکوه وحدت و ایثار اسلامی و ایرانی را به جهانیان نشان دادند، دولت کمترین نقش را در جریان کمکرسانیها ایفاء کرده است، بدین جهت، حوادث غیرمترقبه نمیتواند نقش چندانی در شکست دولت روحانی داشته باشند.
چهارم؛ انتخاب ترامپ بهانهای دیگر در توجیه ناکامی دولت روحانی است. بلندگوهای شارژی حامی رئیس جمهور، انتخاب یک نفر به عنوان رئیس جمهور در کشوری دیگر را دلیل عدم موفقیت خود میدانند، البته این بدین معنا است که ازنظر این آقایان دو تا آمریکا وجود دارد! آمریکای بد و آمریکا خوب، آمریکایی خوب است که دمکراتها و آمریکائی بد است که جمهوری خواهان قدرت را در دست داشته باشند!.
در حالی که در این چهل سال انقلاب تحریمها با دمکراتها علیه ما شروع شد و با جمهوری خواهان ادامه یافت، با اوباما ی دمکرات به اوج خود رسید، با برجامش هستهای ما را هم بر باد داد!.
داشتههای هستهای، همان برگ برنده ما در مذاکرات بود که روحانی و ظریف دست ما را از آن تهی کردند!. در هر صورت اتکاء به دولتهای خارجی و نادیده گرفتن ظرفیتهای داخلی، عامل اصلی ناکامی دولت روحانی طی 7 سال اخیر بوده است.
پنجم ؛ سیاه نمائی علیه دولت روحانی؛ طرح این مسئله که علیه این دولت سیاه نمائی میکنند!، باعث توجبه دولت شده و حال آنکه نتیجه سوءمدیریت و متلاشی شدن مملکت موجب بروز انتقاد از سوی مردم شد و این انتقادها، معلول شکست دولت است نه عامل شکست.
آقایان میگویند این دولت از دولتهای پیشین کمتر کار نکرده است! البته نمیگویند دلار هفت برابر شده است، قیمت مسکن هفت برابر شده است،سکه و طلا که جای خود دارد!!!
تورم در سال هشتم و آخرین سال دولت بیش از ۵۰٪ شده است، حقوقهای نجومی از شاهکارهای این دولت است، توزیع ۱۸ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی، که خود نوعی دزدی از خزانه ملت بود، توسط جهانگیری خود مثنوی هفتاد من کاغذ است!!!
اختلاسهای دولتمردان تا به فرزندان وزیر و بدتر و بالاتر تا به برادران رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهور رسیده است!. دولتی که با آب دریای مازندران هم نمیتوان او را پاک در آورد!.
در پایان باید گفت؛ روحانی و دولت تلفیقی او (اصلاح طلبان + کارگزاران) تلاش دارند آسمان ریسمان کنند، تا گناه را به گردن کسی دیگر، جریانی دیگر و یا ... بیاندازند!
تا بتوانند امکان ادامه حیات سیاسی خود را فراهم آورند، این در حالی است که دست غربگرایان نزد ملت ما رو شده است، در انتخابات مجلس یازدهم حتی سرلیست آنها، انصاری کمتر از۶۹ هزار رای معادل۳/۵٪ بدست آورد و این درحالی است که تالارپشتی نفر سی ام ۶۹۷هزار ۳۳/۸۸٪رای آورد.
وضعیت اقتصاد و معیشت را بجائی رساندند که قشر متوسط در ایران حذف شده است! امروز دو قشر در کشور وجود دارد؛ مرفه و غیر مرفه. برای جوانان ازدواج و خرید مسکن تقریبا امر محالی شده است.
بنابراین جریان اصلاحات تا نگاه به غرب و خصوصاً آمریکا دارد ، در بین ملت غیرتمند ما جائی ندارد!.دوران فخرفروشی برای ژست غربیگرفتن و واژههای انگلیسی بلغورکردن گذشته و نسل کنونی انقلاب هوشیارتر از آن است که فرییب ترفندهای جدیدتان را بخورد.
ایرانی، عزتمندتر و شایستهتر از آن است که تابع نسخههای غیربومی و بیگانهجویانه شما باشد حتی اگر ایرانی جوان باشد و به زعم شما خام و ناپخته هم باشد با بررسی اجمالی عملکرد 8 ساله شما، دورتان را برای همیشه خط قرمز میکشد تا باردیگر نکبت و ظلم مستبدانه به کشور باز نگردد.
علی اکبرعباسی