به گزارش
بلاغ، تاریخ شکلگیری شهرها و تجمعات انسانی که مستلزم تقسیم وظیفه بین نیروها و استعدادها برای پیشبرد امور اجتماعات است، گویای این واقعیت میباشد که مهمترین مسئولیت و وظیفه مهم بین همه مسئولیتها، تامین امنیت و فراهم آوردن خاطری مطمئن و بی دغدغه برای مردم است و بخش اعظم این رسالت در امنیت داخلی را پلیس هر کشور بعهده دارد.
اینکه امنیت پایدار برای عموم مردم بدون لحاظ دین، نژاد و قشر و صنف باید در منشور پلیس قرار گیرد، جای هیچ تردید در هیچ کجای جهان نیست.
در بررسی علل رشد و توسعه کشورها، شاخص امنیت از اساسی ترین مولفهها بشمار میآید که هم به هموطنان آن کشور انگیره و نشاط کار و تلاش هرچه بیشتر میدهد و هم مشوق جدی برای سرمایهگذاریهای خارجی است.
پلیس ضامن امنیت و فعالیت سازنده هر کشور است و حمایت مردم از پلیس مهمترین ضمانت موفقیت پلیس در ایجاد امنیت پایدار میباشد آنچنانکه در جمهوری اسلامی ملاحظه میشود که امنیت مثالزدنی این کشور مرهون تعامل سازنده و مسئولانه مردم با پلیسی است که تنها به خدمت میاندیشد و برای تامین امنیت مردم حاضر است جان خود را نثار کند و برای چنین نظام پلیسی است که مردم احساس وظیفه در حمایت جانانه از فرزندان امنیتآفرین خود میکنند.
عظمت مردمی بودن پلیس جمهوری اسلامی زمانی روشنتر و با اهمیتتر خود را نشان میدهد که این روزها مردم جهان شاهد نوع برخورد ددمنشانه و فوق خشن پلیس آمریکا با مردم کشورش ،که بطور مسالمتآمیز خواهان امنیت برای خود و دیگران هستند، اینگونه برخورد میکند.
این روزها نقاب تزویر از چهره لیبرال دموکراسی غرب بویژه آمریکا و اروپا برداشته شد و پلیس این کشورها بهخصوص آمریکا ثابت کرد که تا چه اندازه در شکستن استخوان شهروندان خود و کشتن آنها بیمحابا و همانند جانیها عمل میکند.
دیگر چه کسی است که حتی حاضر شود شعار گزاف و توخالی و پوشالی دفاع از حقوق بشر غربیها و اروپاییها را بشنود نه آنکه باور کند، مگر آنکه چقدر خودفروخته و مزدور باشد که چشم سر و وجدان خود از تصاویر چندشآور نوع برخورد پلیس آمریکا با زن و کودک و مردان کشورش را فرو بندد آنچنانکه روزنامههای مدعی اصلاحات کشورمان اینگونه عمل میکنند و از کوچکترین مسئلهای که موجب تضعیف نظام اسلامی میشود، نمیگذرند و آن را در بوقهای خود دائم میدمند اما در مقابل جنایات ضد بشری این روزهای حکومت آمریکا با مردمش دم بر نمیآورند و سر خود را در برف وابستگی و شیفتگی به لیبرال دموکراسی غرب و آمریکا فرو برده و ککشان هم نگزد که روزانه چقدر از مردم تظاهرکننده و تحت ظلم و ستم آمریکا با شدیدترین وضع مورد ضرب و جرح و بازداشت و سپس قتل بیسروصدای پلیس و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا قرار میگیرند.
حیرتآور است که چگونه سیاسیون مدعی سابقه و تجربه در آمریکا و کشورهای اروپایی اینطور آشکار بدور از هر سیاستورزی با خشونت هرچه تمامتر، پلیس و سگهای درنده تربیتشده را به جان مردمی که با راهپیمایی آرام و بدور از هرگونه تنش خواهان رفع تبعیض و توقف برخورد خشن و مرگبار پلیس با خود و فرزندانشان هستند، میاندازند و هیچ به این اصل لایتغیر الهی نمیاندیشند که سرانجام ظلم و آه مظلومان چیزی جز نابودی ظالمان و ستمگران نیست!.
دولت آمریکا در مداخلات بینالمللی خود، هنگامی که میخواهد حاکمان ناهمسو با خود در یک کشور را، که حتی پایگاه مردمی دارند، ضربه بزند و آنها را ساقط کند، با بهانهتراشی، اعتراض چند گروه را وسیلهای قرار میدهد تا از طریق سازمان ملل و یا خودسرانه در آن کشور دخالت کند و حاکمیت ملی آن کشور را نقض کرده و دست به سرنگونی حاکمان و بقدرت رساندن مزدوران خود بزند، اما در برابر خیزش فراگیر مردمش در تمام 50 ایالت کشورش و اعتراض میلیونها معترض دیگر کشورها، همچنان به برخورد سرکوبگرانه معترضان و شهروندان خود ادامه میدهد و رئیس جمهور سادیسمیاش از فرمانداران میخواهد در استفاده گسترده و خشن از نیروهای مسلح در برخورد با مردم معترض هیچ کوتاهی نکنند و هر اعتراض را با بدترین شیوه پاسخ دهند و این نیست مگر اینکه پیام به سرآمدن عمر نظام مستکبر و مستبد شیطانی آمریکا را اعلام کند.
باز به این حقیقت قطعی و حتمالوقوع بیاندیشیم و اعتماد کنیم که: میتوان مدتی بر شمشیر کفر تکیه زد، اما نمیشود بر نوک شمشیر ظلم نشست که عاقبت آن قابل پیشبینی است. دریده شدن تمام وجود نشیننده بر نوک شمشیر ظلم تصویر پیشرویمان از آمریکای فردا و پس فرداها است. آمریکایی که 3درصد جمعیت صهیونیستزده آن بر 99درصد منابع و ثروت این کشور چنبره زده و هرازگاه با راهانداختن چالشهایی، گروههای قدرت وابسته به خود در دو حزب جمهوری و دموکرات را جابجا میکند و با هزینهکردن برخی شخصیتهای این دو حزب، خود را حفظ و پرقدرت برای سلطه هرچه بیشتر در جهان میکند.
محمداسماعیل امامزاده