به گزارش بلاغ،
تربیت صحیح فرزندان از ضروریترین وظایف پدر و مادر به شمارمیآید. انجام دادن این وظیفه مهم، حساس و ظریف بدون تکیه بردیدگاههای صاحبنظران آگاه و مطمئن ممکن نیست. ما معتقدیم که معصومان(ع) در همه ابعاد هدایتی و تربیتی الگوهایی کامل و مطمئن به شمار میآیند و تکیه بردیدگاهها و رفتارهای تربیتی آنان در مسیر تحقق وظیفه خطیر تربیت فرزندان، بهترین رهتوشه است.
معصومان(ع) همه نور واحد بوده، هدف مشترک داشتند؛ ولی به اقتضای گوناگونی موقعیتها در سیره تربیتی آنان دیدگاهها و رفتارهای تربیتی گوناگون به چشم میخورد. کنار هم نهادن مجموعه دیدگاهها و رفتارهای تربیتی آنان الگویی کامل از نظام تربیتی اسلام عرضه میکند.
در میان معصومان(ع) امامحسین(ع) از موقعیت ویژهای برخوردار است و این موقعیت، به زندگی و سیره تربیتی آن حضرت برجستگی خاصی بخشیده است. این مقاله بر آن است تا نکاتی از سیره تربیتی آن حضرت را در دو بخش ارائه کند. بخش اول برخی نکات تربیتی است که تا پیش از حادثه کربلا تحققیافته و به ما رسیده است و بخش دوم، نگاهی مستقل به حادثه عظیم کربلا و بیان نکات تربیتی آن. ذکر این نکته مفید مینماید که از بخش پایانی عمر شریف حضرت یعنی زمان تحقق حادثه کربلا، نکات تربیتی بیشتری در دسترس داریم. سبب این امر دو چیز میتواند باشد:
نخست آنکه حادثه کربلا به خاطر بینظیر بودن آن، بیش ازسایرحوادث موردتوجه سیره نویسان و مورخان واقع گردید و بنابراین، اسناد بیشتری از آن در دسترس است که میتوان از لابهلای آن نکات تربیتی بیشتری کشف کرد و دیگر آنکه، در این مقطع از عمر شریف حضرت، فرزندان و اهلبیت او بهطور مستقیم همراهش بودند و درنتیجه زمینه بروز نکات تربیتی بیشتری فراهم بوده است و شاید این امر، یکی از اسرار پافشاری امام(ع) بر حضور اهلبیت در کربلا بوده است. ازاینرو، شایسته است پژوهشگران عرصه تربیت اسلامی فرصت را غنیمت شمرده، حادثه کربلا را با توجهی عمیقتر از منظر تربیت بنگرند و نکات تربیتی سودمندی را از آن استخراج کنند.
1-اظهار محبت به فرزندان
محبت به فرزندان امری درونی است که خداوند آن را در دل پدر و مادر به ودیعت نهاده است؛ اما آنچه در این میان مهم مینماید و آثار تربیتی در پی دارد، ابراز آن است. این امری اختیاری است و والدین و مربیان میتوانند در پرتو آن، زمینه تربیت صحیح را فراهم آورند. چه بسیارند والدینی که در برابر فرزندان خود محبت فراوان دارند، اما آن را ابراز نمیکنند؛ درحالیکه محبت وقتی سازنده وتاثیرگذار خواهد بود که فرد مورد محبت، از آن آگاهی یابد. امام حسین(ع) بهعنوان الگوی تربیتی مطمئن و کامل، محبت به فرزندان را از نیازهای ضروری آنان دانسته و در قالبهای گوناگون به ابراز آن میپرداخت. گاه با در آغوش گرفتن و به سینه چسبانیدن خردسالان، زمانی با بوسیدن آنان و گاه با به زبان آوردن کلمات شیرین و محبتآمیز.
2-تشویق فرزندان در برابر کار خوب آنان
یکی از شیوههای تربیتی مورد اتفاق صاحبنظران عرصه تعلیم و تربیت، شیوه کارآمد تشویق است. تشویق بهجا و متناسب با فعالیت انجامشده، به ایجاد انگیزه در فرد منجر شده، به تکرار و تقویت رفتار میانجامد.
چهبسا فرزندان از ارزش و اعتبار صفات مثبت خودآگاهی نداشته، درنتیجه به شخصیت حقیقی و توانمندیهای ثبت خویش پی نبرده، خود را در مقایسه با دیگران ناچیز به شمار آورند. ازاینرو، والدین و مربیان باید ویژگیهای مثبت فرزندان را کشف و برجسته سازند و موردستایش و تشویق قرار دهند. در فرهنگ اسلامی که تربیت دینی و اخلاقی فرزندان در کانون توجه است، بر تشویق فرزندان هنگام بروز رفتارهای دینی و برجسته کردن صفات اخلاقی و معنوی آنان بسیار تاکید شده است. امام سجاد(ع) فرمود: من به بیماری شدیدی مبتلا شدم. پدرم بر بالینم آمد و فرمود: «ماتشتهی؟ فقلت: اشتهی ان اکون ممن لااقترح علی الله ربی مایدبره لی، فقال لی: احسنت ضاهیت ابراهیم الخلیل صلوات الله علیه حیث قال جبرئیل (ع): هل من حاجه؟ فقال: لا اقترح علی ربی بل حسبی الله و نعم الوکیل.
چه خواستهای داری؟ عرض کردم: دوست دارم از کسانی باشم که درباره آنچه خداوند برایم تدبیر کرده، چیزی نپرسم!
پدرم در مقابل این جمله به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند «ابراهیم خلیلی»، به هنگام گرفتاری «جبرئیل» نزدش آمد و پرسید: از ما کمک میخواهی؟ او در جواب فرمود: درباره آنچه پیشآمده از خداوند سؤال نمیکنم. خداوند مرا کافی است و او بهترین وکیل است.
3-احترام به انتخاب جوان در امر ازدواج
جوانان به سبب کمی تجربه به استفاده از تجارب و نصایح والدین نیازمندند، اما آنان دیگر دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته و به حدی از رشد رسیدهاند که خود حق انتخاب داشته، برای خود تصمیم بگیرند. ازاینرو، شایسته است والدین در دوران کودکی و نوجوانی زمینه استقلال و قدرت تصمیمگیری آنها را فراهم آورده، آنان را چنان تربیت کنند که سمت انتخابهای معقول و تصمیمهایی منطقی پیش روند و مصالح واقعیشان را بر منافع آنی و زودگذر ترجیح دهند. اگر فرزندان به این حد از رشد و استقلال رسیدند، باید به آنان اعتماد کرد و به تصمیمها و انتخابهایشان احترام نهاد.
جوان در طول زندگی با انتخابهای گوناگون روبهروست و یکی از مهمترین آنها گزینش همسراست. در این مساله، چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحیح و معقول برخوردار است، باید به وی حق انتخاب داد و از ازدواجهای تحمیلی پرهیز کرد. «حسن»(ع)، فرزند امام «حسن مجتبی»(ع) یکی از دختران امام حسین(ع) را خواستگاری کرد. امام حسین(ع) به او فرمود: اختر یا بنی اجتهما الیک. فرزندم! هر کدام را بیشتر دوست داری انتخاب کن.
فرزند امام مجتبی(ع) شرم کرد و جوابی نداد. آنگاه امام حسین(ع) فرمود: من دخترم «فاطمه» را برایت انتخاب کردهام؛ زیرا او به مادرم «فاطمه» دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوالهوسلم شبیهتر است.
4- رفتار حضرت نسبت به خانواده و فرزندان در لحظه وداع
امامحسین(ع) در واپسین لحظههای زندگی خویش شرایط ناگواری خانواده و فرزندان غصه یتیمی و از دست دادن نزدیکترین عزیزان از یک طرف، طی مسیر کربلا تا شام و از شام به مدینه، همراهی دشمنان سنگدل، از طرف دیگر را مجسم کرد. در چنین شرایطی امام(ع) شیوه دعوت به صبر و بردباری و توجه دادن به نصرت الهی را برگزید تا با دم حسینی خود روح خسته آنان را توان دوباره ببخشد و عزمشان برای دستیابی به همه اهداف را تقویت نمایند. در مقاتل آمده است:
هنگامیکه امام(ع) همه یارانش را دید که شهید شدهاند، برای وداع به خیمهها آمد و ندا داد: ای «سکینه»، ای فاطمه، ای زینب، ایامکلثوم! درود و سلام من بر شما باد. سکینه صدا زد: ای پدر آیا تن به مرگ دادهای؟
فرمود: کسی که یاور ندارد، چگونه تن به مرگ ندهد.
طبق نقل دیگر فرمود: ای نور چشم من کسی که یاوری ندارد، چگونه تسلیم مرگ نشود؟! فرزندم رحمت و نصرت خداوند در دنیا و آخرت به همراه شما است، پس بر قضای الهی، صبر پیشه کن و زبان به شکوه مگشای؛ زیرا دنیا از بین رفتنی و آخرت ماندگار است.
طبق نقل سوم، آن حضرت به فرزندان و خواهران چنین توصیه نمود: خودتان را برای گرفتاری آماده کنید و بدانید خداوند نگهدار و یاور شما است و شما را از شر دشمنان نجات میبخشد و عاقبت امرتان را به خیر خواهد کرد، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب خواهد نمود و به شما در برابر این گرفتاری، انواع نعمت و کرامت عطا خواهد کرد. پس زبان به شکوه مگشایید و سخنی مگویید که از منزلت و ارزش شما بکاهد.
5-سفارش به فرزندان یتیم و بازماندگان
بیشک از تلخترین لحظات برای فرزندان خردسال، لحظهی از دست دادن پدر و مادر است. چنین وضعیتی بر فرزندان بسیار ناگوار و طاقتفرسا مینماید. در چنین شرایطی آنان نیازمند توجه و عاطفهاند، نیازمند محبت و تسلی خاطرند.
فرزندان و بازماندگان کاروان کربلا هم، نظارهگر دلخراشترین صحنهها بودهاند. لذا به توجهی عمیق نیاز داشتند. ازاینرو امام حسین(ع) با همه گرفتاریهایی که داشت، وضعیت روحی و روانی فرزندان را پس از شهادت خود پیشبینی کرد و در واپسین لحظات تنها فرزند بازمانده از وخود، زینالعابدین (ع) را به توجه و مراقبت و درک وضعیت روحی آنها سفارش کرد و آنچنان شرایط روانی و روحی آنها را ترسیم کرد و مشاورههای لازم تربیتی را به ایشان ارائه نمود که شخصی آشنا به مسائل روانشناسی و تربیتی را به شگفتی وامیدارد. امام(ع) فرمود: ... یا ولدیانت اطیب ذریتی و افضل عترتی و نت خلیفتی علی هولاء العیال و الاطفال فانهم غرباء مخذولون قد شملتهم الذله و الیتم و شماته الاعداء و نوائب الزمان، سکتهم اذا صرخوا و آنسهم اذا استوحشوا و سل خواطرهم بلین السلام فانهم مابقی من رجالهم من یستاءنسون به غیرک و لااحد عندهم یشکون الیه حزنهم سواک دعهم یشموک و تشمهم و یبکواعلیک و تبکی علیهم.
فرزندم تو پاکیزهترین ذریه و با فضیلتترین خاندان من هستی، بعد از من تو سرپرست کودکان و اهلبیت هستی، آنان غریب هستند.
خواری و یتیمی و شماتت دشمنان و مصیبتهای زمان آنها را در برگرفته است. هرگاه ناله و گریهشان بلند شد، آرامشان گردان، در هنگام ترس همراهشان باش، با سخنان نرم، تسلی خاطرشان بده. از مردان آنها، جز تو کسی که مایه انس و آرامششان باشد، زنده نمانده است و جز تو کسی را که شنوای شکوهها و درد دلهایشان باشد، ندارند...
6-نقش آزادی و انتخاب در تربیت فرزندان
خداوند انسان را آزاد آفرید و قدرت اراده و انتخاب به او بخشید تا در پرتو آن از میان راههای مختلف مسیر صحیح را برگزیند.
آنچه انسان در پرتو شناخت و بدون اکراه و اجبار برگزید، در راه تحقق و دستیابی به آن تا پای جان میایستد. عنصر آزادی بهجا و انتخاب درست در تربیت، عنصری گرانبها و کارآمد است، در تربیت فرزندان، اجبار ثمری نمیبخشد، والدین و مربیان باید چنان زمینه را آماده کنند که فرزندان خود، راه صحیح را برگزینند تا بر آنچه بهحق برگزیدهاند، پایبند و استوار باشند. از جلوههای تربیتی حادثه عاشورا، صحنه آزادی و انتخاب راه بود. امام حسین(ع) بااینکه در کربلا بهشدت نیازمند داشتن یاور بودند، باکمال صداقت و راستی، فرزندان و دیگر یاوران خود را در ادامه مسیر آزاد میگذارند و بااینکه بر فرزندان خود، حق بزرگ دارد؛ اماهیچگاه راه مبارزه و همراهی خود را بر آنان تحمیل نمیکند. ازاینروست که میبینیم آنان نیز که آگاهانه همراهی پدر و امام خویش را برگزیدند، در راهش تا آخرین نفس ایستاده و جان خویش را فدای راهش نمودهاند. «ابی حمزه ثمالی» از علی بن الحسین(ع) نقل میکند که در شب عاشورا پدرم اهل و فرزندان خود و اصحاب را جمع نمودند و خطاب به آنان فرمود: ای اهل و فرزندان و ای شیعیان من، از فرصت شب استفاده کنید و جانهای خود را نجات دهید... شما در بیعتی که با من بستهاید آزاد هستید... .
نیز آن حضرت هنگامیکه «عبدالله» فرزند «مسلم» نزد ایشان آمد و اجازه میدان طلبید فرمود: شما در بیعت با من آزاد هستی، شهادت پدرت کافی است. تو دست مادرت را بگیر و از این معرکه خارج شو. عبدالله عرض کرد: به خدا سوگند من از کسانی نیستم که دنیا را بر آخرت مقدم دارم.
معصومان(ع) همه نور واحد بوده، هدف مشترک داشتند؛ ولی به اقتضای گوناگونی موقعیتها در سیره تربیتی آنان دیدگاهها و رفتارهای تربیتی گوناگون به چشم میخورد. کنار هم نهادن مجموعه دیدگاهها و رفتارهای تربیتی آنان الگویی کامل از نظام تربیتی اسلام عرضه میکند.
در میان معصومان(ع) امامحسین(ع) از موقعیت ویژهای برخوردار است و این موقعیت، به زندگی و سیره تربیتی آن حضرت برجستگی خاصی بخشیده است. این مقاله بر آن است تا نکاتی از سیره تربیتی آن حضرت را در دو بخش ارائه کند. بخش اول برخی نکات تربیتی است که تا پیش از حادثه کربلا تحققیافته و به ما رسیده است و بخش دوم، نگاهی مستقل به حادثه عظیم کربلا و بیان نکات تربیتی آن. ذکر این نکته مفید مینماید که از بخش پایانی عمر شریف حضرت یعنی زمان تحقق حادثه کربلا، نکات تربیتی بیشتری در دسترس داریم. سبب این امر دو چیز میتواند باشد:
نخست آنکه حادثه کربلا به خاطر بینظیر بودن آن، بیش ازسایرحوادث موردتوجه سیره نویسان و مورخان واقع گردید و بنابراین، اسناد بیشتری از آن در دسترس است که میتوان از لابهلای آن نکات تربیتی بیشتری کشف کرد و دیگر آنکه، در این مقطع از عمر شریف حضرت، فرزندان و اهلبیت او بهطور مستقیم همراهش بودند و درنتیجه زمینه بروز نکات تربیتی بیشتری فراهم بوده است و شاید این امر، یکی از اسرار پافشاری امام(ع) بر حضور اهلبیت در کربلا بوده است. ازاینرو، شایسته است پژوهشگران عرصه تربیت اسلامی فرصت را غنیمت شمرده، حادثه کربلا را با توجهی عمیقتر از منظر تربیت بنگرند و نکات تربیتی سودمندی را از آن استخراج کنند.
1-اظهار محبت به فرزندان
محبت به فرزندان امری درونی است که خداوند آن را در دل پدر و مادر به ودیعت نهاده است؛ اما آنچه در این میان مهم مینماید و آثار تربیتی در پی دارد، ابراز آن است. این امری اختیاری است و والدین و مربیان میتوانند در پرتو آن، زمینه تربیت صحیح را فراهم آورند. چه بسیارند والدینی که در برابر فرزندان خود محبت فراوان دارند، اما آن را ابراز نمیکنند؛ درحالیکه محبت وقتی سازنده وتاثیرگذار خواهد بود که فرد مورد محبت، از آن آگاهی یابد. امام حسین(ع) بهعنوان الگوی تربیتی مطمئن و کامل، محبت به فرزندان را از نیازهای ضروری آنان دانسته و در قالبهای گوناگون به ابراز آن میپرداخت. گاه با در آغوش گرفتن و به سینه چسبانیدن خردسالان، زمانی با بوسیدن آنان و گاه با به زبان آوردن کلمات شیرین و محبتآمیز.
2-تشویق فرزندان در برابر کار خوب آنان
یکی از شیوههای تربیتی مورد اتفاق صاحبنظران عرصه تعلیم و تربیت، شیوه کارآمد تشویق است. تشویق بهجا و متناسب با فعالیت انجامشده، به ایجاد انگیزه در فرد منجر شده، به تکرار و تقویت رفتار میانجامد.
چهبسا فرزندان از ارزش و اعتبار صفات مثبت خودآگاهی نداشته، درنتیجه به شخصیت حقیقی و توانمندیهای ثبت خویش پی نبرده، خود را در مقایسه با دیگران ناچیز به شمار آورند. ازاینرو، والدین و مربیان باید ویژگیهای مثبت فرزندان را کشف و برجسته سازند و موردستایش و تشویق قرار دهند. در فرهنگ اسلامی که تربیت دینی و اخلاقی فرزندان در کانون توجه است، بر تشویق فرزندان هنگام بروز رفتارهای دینی و برجسته کردن صفات اخلاقی و معنوی آنان بسیار تاکید شده است. امام سجاد(ع) فرمود: من به بیماری شدیدی مبتلا شدم. پدرم بر بالینم آمد و فرمود: «ماتشتهی؟ فقلت: اشتهی ان اکون ممن لااقترح علی الله ربی مایدبره لی، فقال لی: احسنت ضاهیت ابراهیم الخلیل صلوات الله علیه حیث قال جبرئیل (ع): هل من حاجه؟ فقال: لا اقترح علی ربی بل حسبی الله و نعم الوکیل.
چه خواستهای داری؟ عرض کردم: دوست دارم از کسانی باشم که درباره آنچه خداوند برایم تدبیر کرده، چیزی نپرسم!
پدرم در مقابل این جمله به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند «ابراهیم خلیلی»، به هنگام گرفتاری «جبرئیل» نزدش آمد و پرسید: از ما کمک میخواهی؟ او در جواب فرمود: درباره آنچه پیشآمده از خداوند سؤال نمیکنم. خداوند مرا کافی است و او بهترین وکیل است.
3-احترام به انتخاب جوان در امر ازدواج
جوانان به سبب کمی تجربه به استفاده از تجارب و نصایح والدین نیازمندند، اما آنان دیگر دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته و به حدی از رشد رسیدهاند که خود حق انتخاب داشته، برای خود تصمیم بگیرند. ازاینرو، شایسته است والدین در دوران کودکی و نوجوانی زمینه استقلال و قدرت تصمیمگیری آنها را فراهم آورده، آنان را چنان تربیت کنند که سمت انتخابهای معقول و تصمیمهایی منطقی پیش روند و مصالح واقعیشان را بر منافع آنی و زودگذر ترجیح دهند. اگر فرزندان به این حد از رشد و استقلال رسیدند، باید به آنان اعتماد کرد و به تصمیمها و انتخابهایشان احترام نهاد.
جوان در طول زندگی با انتخابهای گوناگون روبهروست و یکی از مهمترین آنها گزینش همسراست. در این مساله، چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحیح و معقول برخوردار است، باید به وی حق انتخاب داد و از ازدواجهای تحمیلی پرهیز کرد. «حسن»(ع)، فرزند امام «حسن مجتبی»(ع) یکی از دختران امام حسین(ع) را خواستگاری کرد. امام حسین(ع) به او فرمود: اختر یا بنی اجتهما الیک. فرزندم! هر کدام را بیشتر دوست داری انتخاب کن.
فرزند امام مجتبی(ع) شرم کرد و جوابی نداد. آنگاه امام حسین(ع) فرمود: من دخترم «فاطمه» را برایت انتخاب کردهام؛ زیرا او به مادرم «فاطمه» دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوالهوسلم شبیهتر است.
4- رفتار حضرت نسبت به خانواده و فرزندان در لحظه وداع
امامحسین(ع) در واپسین لحظههای زندگی خویش شرایط ناگواری خانواده و فرزندان غصه یتیمی و از دست دادن نزدیکترین عزیزان از یک طرف، طی مسیر کربلا تا شام و از شام به مدینه، همراهی دشمنان سنگدل، از طرف دیگر را مجسم کرد. در چنین شرایطی امام(ع) شیوه دعوت به صبر و بردباری و توجه دادن به نصرت الهی را برگزید تا با دم حسینی خود روح خسته آنان را توان دوباره ببخشد و عزمشان برای دستیابی به همه اهداف را تقویت نمایند. در مقاتل آمده است:
هنگامیکه امام(ع) همه یارانش را دید که شهید شدهاند، برای وداع به خیمهها آمد و ندا داد: ای «سکینه»، ای فاطمه، ای زینب، ایامکلثوم! درود و سلام من بر شما باد. سکینه صدا زد: ای پدر آیا تن به مرگ دادهای؟
فرمود: کسی که یاور ندارد، چگونه تن به مرگ ندهد.
طبق نقل دیگر فرمود: ای نور چشم من کسی که یاوری ندارد، چگونه تسلیم مرگ نشود؟! فرزندم رحمت و نصرت خداوند در دنیا و آخرت به همراه شما است، پس بر قضای الهی، صبر پیشه کن و زبان به شکوه مگشای؛ زیرا دنیا از بین رفتنی و آخرت ماندگار است.
طبق نقل سوم، آن حضرت به فرزندان و خواهران چنین توصیه نمود: خودتان را برای گرفتاری آماده کنید و بدانید خداوند نگهدار و یاور شما است و شما را از شر دشمنان نجات میبخشد و عاقبت امرتان را به خیر خواهد کرد، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب خواهد نمود و به شما در برابر این گرفتاری، انواع نعمت و کرامت عطا خواهد کرد. پس زبان به شکوه مگشایید و سخنی مگویید که از منزلت و ارزش شما بکاهد.
5-سفارش به فرزندان یتیم و بازماندگان
بیشک از تلخترین لحظات برای فرزندان خردسال، لحظهی از دست دادن پدر و مادر است. چنین وضعیتی بر فرزندان بسیار ناگوار و طاقتفرسا مینماید. در چنین شرایطی آنان نیازمند توجه و عاطفهاند، نیازمند محبت و تسلی خاطرند.
فرزندان و بازماندگان کاروان کربلا هم، نظارهگر دلخراشترین صحنهها بودهاند. لذا به توجهی عمیق نیاز داشتند. ازاینرو امام حسین(ع) با همه گرفتاریهایی که داشت، وضعیت روحی و روانی فرزندان را پس از شهادت خود پیشبینی کرد و در واپسین لحظات تنها فرزند بازمانده از وخود، زینالعابدین (ع) را به توجه و مراقبت و درک وضعیت روحی آنها سفارش کرد و آنچنان شرایط روانی و روحی آنها را ترسیم کرد و مشاورههای لازم تربیتی را به ایشان ارائه نمود که شخصی آشنا به مسائل روانشناسی و تربیتی را به شگفتی وامیدارد. امام(ع) فرمود: ... یا ولدیانت اطیب ذریتی و افضل عترتی و نت خلیفتی علی هولاء العیال و الاطفال فانهم غرباء مخذولون قد شملتهم الذله و الیتم و شماته الاعداء و نوائب الزمان، سکتهم اذا صرخوا و آنسهم اذا استوحشوا و سل خواطرهم بلین السلام فانهم مابقی من رجالهم من یستاءنسون به غیرک و لااحد عندهم یشکون الیه حزنهم سواک دعهم یشموک و تشمهم و یبکواعلیک و تبکی علیهم.
فرزندم تو پاکیزهترین ذریه و با فضیلتترین خاندان من هستی، بعد از من تو سرپرست کودکان و اهلبیت هستی، آنان غریب هستند.
خواری و یتیمی و شماتت دشمنان و مصیبتهای زمان آنها را در برگرفته است. هرگاه ناله و گریهشان بلند شد، آرامشان گردان، در هنگام ترس همراهشان باش، با سخنان نرم، تسلی خاطرشان بده. از مردان آنها، جز تو کسی که مایه انس و آرامششان باشد، زنده نمانده است و جز تو کسی را که شنوای شکوهها و درد دلهایشان باشد، ندارند...
6-نقش آزادی و انتخاب در تربیت فرزندان
خداوند انسان را آزاد آفرید و قدرت اراده و انتخاب به او بخشید تا در پرتو آن از میان راههای مختلف مسیر صحیح را برگزیند.
آنچه انسان در پرتو شناخت و بدون اکراه و اجبار برگزید، در راه تحقق و دستیابی به آن تا پای جان میایستد. عنصر آزادی بهجا و انتخاب درست در تربیت، عنصری گرانبها و کارآمد است، در تربیت فرزندان، اجبار ثمری نمیبخشد، والدین و مربیان باید چنان زمینه را آماده کنند که فرزندان خود، راه صحیح را برگزینند تا بر آنچه بهحق برگزیدهاند، پایبند و استوار باشند. از جلوههای تربیتی حادثه عاشورا، صحنه آزادی و انتخاب راه بود. امام حسین(ع) بااینکه در کربلا بهشدت نیازمند داشتن یاور بودند، باکمال صداقت و راستی، فرزندان و دیگر یاوران خود را در ادامه مسیر آزاد میگذارند و بااینکه بر فرزندان خود، حق بزرگ دارد؛ اماهیچگاه راه مبارزه و همراهی خود را بر آنان تحمیل نمیکند. ازاینروست که میبینیم آنان نیز که آگاهانه همراهی پدر و امام خویش را برگزیدند، در راهش تا آخرین نفس ایستاده و جان خویش را فدای راهش نمودهاند. «ابی حمزه ثمالی» از علی بن الحسین(ع) نقل میکند که در شب عاشورا پدرم اهل و فرزندان خود و اصحاب را جمع نمودند و خطاب به آنان فرمود: ای اهل و فرزندان و ای شیعیان من، از فرصت شب استفاده کنید و جانهای خود را نجات دهید... شما در بیعتی که با من بستهاید آزاد هستید... .
نیز آن حضرت هنگامیکه «عبدالله» فرزند «مسلم» نزد ایشان آمد و اجازه میدان طلبید فرمود: شما در بیعت با من آزاد هستی، شهادت پدرت کافی است. تو دست مادرت را بگیر و از این معرکه خارج شو. عبدالله عرض کرد: به خدا سوگند من از کسانی نیستم که دنیا را بر آخرت مقدم دارم.