به گزارش بلاغ به نقل از قائمآنلاین، نساجی با آن همه کارگر و ادعا، که قائم شهر را بعنوان شهر کارگری مطرح کرد، امروزه با خاک یکسان شد و کسی هم به روی مبارک خود نیاورد.
مجسمه زن بافنده یا همان نماد ایستادگی مادران شهرم، که روز گذشته با نقدپذیری دوستان، نماد استقامت را هم به نابودی کشاندند و آن را هم بردند.
مادر دل شکسته، که روزی منتظر نان آوری همسر یا فرزندانش از کارخانه بزرگ نساجی بود، سالهاست با سوءتدبیر مدیران ادوار گذشته، تک و تنها نماد ایستادگی شهر بود، ولی روز گذشته آن را هم بردند تا از نساجی مازندران چیزی نماند.
مسئولان قائمشهر! کارگران نساجی اخراج شدند، دستگاههای آن به تاراج رفت، بناهایش با خاک یکسان شد و اکنون مجسمه مادر بافنده یا همان نماد استقامت و ایستادگی شهرم را بردید. به کجا چنین شتابان!
نساجی مازندران کارخانههایش با مدیریت مسئولان وقت به تعطیلی و حراج گذاشته و آن همه ادعای قطب کارگری به پوچ تبدیل شد.
سوت کارخانه نساجی روزی همه چیز شهر بود، که اکنون کارخانه نه تنها سوت نمیزند، بلکه تنها صدای شیون خانوادههای کارگران اخراجی و بی مدافع از آن خارج میشود، که کسی از حقشان دفاع نمیکند که هیچ، بلکه فقط در زمان انتخاباتهای مختلف با نامشان بازی میکنند.
نساجی قائم شهر نیز اکنون راه نساجی مازندران را پیش گرفته، البته شهرما نساجیهای زیادی دارد که با ورشکستگی و اخراج نیرو مواجه شدهاند (نامی نمیآوریم تا به دوستان بر نخورد).
یادش بخیر، روزی فردی دلسوز شهر با برنامههای بسیار زیاد، بدنبال خرید کارخانه نساجی قائم شهر رفت تا دست غریبه نیافتد و مانند کارخانه نساجی مازندران به تاراج نرود و خرابهای در مرکز شهر بوجود نیاید.
اما منتخبین همین مردم شهر، خرید کارخانه را کاملاً اشتباه دانستند و کلی احادیث نقل کردند و بدنبال پس دادن و فروش رفتند، اما باید گفت قائم شهر یکی پس از دیگری نوستالژیهای خود را از دست میدهد و قطعاً اگر تصمیم درست گرفته نشود، باید منتظر بود تا آخرین نوستالژی شهر نیز به نابودی برود.
از چند روز گذشته تاکنون منتظر یک پاسخ درست از عملکرد شهرداری و شورا هستیم، که چرا این چنین مجسمه و نماد ایستادگی را با جرثقیل بردند ولی همچنان پاسخی نیافتیم.
مجسمه زن بافنده یا همان نماد ایستادگی مادران شهرم، که روز گذشته با نقدپذیری دوستان، نماد استقامت را هم به نابودی کشاندند و آن را هم بردند.
مادر دل شکسته، که روزی منتظر نان آوری همسر یا فرزندانش از کارخانه بزرگ نساجی بود، سالهاست با سوءتدبیر مدیران ادوار گذشته، تک و تنها نماد ایستادگی شهر بود، ولی روز گذشته آن را هم بردند تا از نساجی مازندران چیزی نماند.
مسئولان قائمشهر! کارگران نساجی اخراج شدند، دستگاههای آن به تاراج رفت، بناهایش با خاک یکسان شد و اکنون مجسمه مادر بافنده یا همان نماد استقامت و ایستادگی شهرم را بردید. به کجا چنین شتابان!
نساجی مازندران کارخانههایش با مدیریت مسئولان وقت به تعطیلی و حراج گذاشته و آن همه ادعای قطب کارگری به پوچ تبدیل شد.
سوت کارخانه نساجی روزی همه چیز شهر بود، که اکنون کارخانه نه تنها سوت نمیزند، بلکه تنها صدای شیون خانوادههای کارگران اخراجی و بی مدافع از آن خارج میشود، که کسی از حقشان دفاع نمیکند که هیچ، بلکه فقط در زمان انتخاباتهای مختلف با نامشان بازی میکنند.
نساجی قائم شهر نیز اکنون راه نساجی مازندران را پیش گرفته، البته شهرما نساجیهای زیادی دارد که با ورشکستگی و اخراج نیرو مواجه شدهاند (نامی نمیآوریم تا به دوستان بر نخورد).
یادش بخیر، روزی فردی دلسوز شهر با برنامههای بسیار زیاد، بدنبال خرید کارخانه نساجی قائم شهر رفت تا دست غریبه نیافتد و مانند کارخانه نساجی مازندران به تاراج نرود و خرابهای در مرکز شهر بوجود نیاید.
اما منتخبین همین مردم شهر، خرید کارخانه را کاملاً اشتباه دانستند و کلی احادیث نقل کردند و بدنبال پس دادن و فروش رفتند، اما باید گفت قائم شهر یکی پس از دیگری نوستالژیهای خود را از دست میدهد و قطعاً اگر تصمیم درست گرفته نشود، باید منتظر بود تا آخرین نوستالژی شهر نیز به نابودی برود.
از چند روز گذشته تاکنون منتظر یک پاسخ درست از عملکرد شهرداری و شورا هستیم، که چرا این چنین مجسمه و نماد ایستادگی را با جرثقیل بردند ولی همچنان پاسخی نیافتیم.