به گزارش
بلاغ، چند سالی است که مسؤلین اقتصادی کشور با شدت یافتن مشکلات اقتصادی و افزایش چشمگیر جمعیت جویایکار، بر اساس محاسبات جاری در اقتصاد کلان، به این نتیجه رسیدهاند که عمده تمرکز خود را در بحث سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال، حول محور مزیتهای نسبی کشور و از جمله سرآمدترین آنان؛ یعنی گردشگری نمایند.
استان مازندران بر اساس یک مصوبه متعلق به پیش از انقلاب و به منظور محافظت در برابر تخریب مظاهر طبیعت، از گسترش صنایع سنگین منع شده و عمدتاً صنایع و حِرَف سازگار با محیط زیست برای این استان توصیه شدهاند.
صنعت گردشگری با توجه به ارزش افزوده بالایی که در برابر سرمایه اولیه مورد نیاز برای راهاندازی آن دارد، انتخابی بسیار مطلوب برای استان مازندران است. اما متأسفانه آفت سوء مدیریتی که از ادوار پیشین دولت دامنگیر کلیه بخشها و دستگاهها در استان است، دامن این بخش را نیز گرفته و پویایی آن را محدود کرده است.
از جمله مناطقی که از این مشکل رنج میبرد، بخش کلیجان رستاق شهرستان ساری است. بخشی در دل جنگل، دره و کوهستان، برخوردار از رودخانه دائمی و جمعیت دائمی، دارای 54 پارچه آبادی در بخش کلینجان رستاق و 53 روستا در بخش دودانگه و 79 روستا در بخش چهار دانگه (مجموعاً 186 روستا)، استقرار یافته در مسیر محور ساری – سمنان که بهرغم موقعیت گلوگاهی خود هیچگاه از نظر مسؤلین استانی و کشوری به عنوان یک دروازه ورود و خروج رسمی به استان به رسمیت شناخته نشد، دارای دسترسی به شهرستانهای سواد کوه و سوادکوهشمالی، دارای بزرگترین سد مخزنی شمال کشور و ... . اما این بخش پر پتانسیل، شاید اگر در استانهایی نظیر اصفهان، آذربایجان شرقی و یا کرمانشاه واقع بود؛ حال و هوایی به کلی متفاوت از روزگار در حال احتضار کنونیاش میداشت.
بهلطف هماهنگی بینظیر و مثالزدنی شرکت آب منطقهای استان مازندران، اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان، تنها تأسیسات گردشگری آبی بخش کلیجان رستاق، یعنی دهکده توریستی سدسلیمانتنگه نیز کاملاً تعطیل، نیروی کار آن بیکار و گردش مالی آن به صفر رسیده است. این موضوع که آشکارا بر درآمد و چهره منطقه تأثیر منفی گذاشته است، موجب خشم و اعتراض گسترده بومیان و اهالی بخش کلیجان رستاق به ویژه بومیان دهستان تنگه سلیمان که عمده شاغلین و بهره وران این دهکده اند را فراهم آورده است.
این دهکده توریستی که مشتمل بر 24 باب ویلای دوخوابه، 8 باب ویلای چهار خوابه، 40 سوئیت و واحد پذیرایی از جمله رستوران بوده است در سال 1379 بازگشایی شد که تنها تأسیسات گردشگری در خور اعتنای جنوب شهرستان ساری و کل بخش کلیجان رستاق می باشد. پیگیری های مستمر بخشداری کلیجان رستاق و نامه نگاری های عدیده این بخشداری با شرکت آب منططقه ای استان و اداره کل میراث فرهنگی مازندران تاکنون بی نتیجه بوده است.
از هر دو نماینده شهرستان ساری در مجلس شورای اسلامی که یکی از آنان خود از بومیان این منطقه می باشد نیز تاکنون صدایی شنیده نشده است چنین به نظر می رسد که گویا اشرافیت چندانی به حوزه انتخابیه خود ندارند! اولین پیگیری ها در قالب نامه بخشداری، 20 روز پس از تعطیلی غافلگیرانه این دهکده توریستی و در 26 تیرماه سال جاری صورت پذیرفت. دومین نامه در مورخه 19 مردادماه و سومین نامه در 9 شهریور ماه سال جاری و همگی خطاب به مدیریت شرکت آب منطقه ای استان مازندران صورت گرفته است و جملگی نیز بی پاسخ مانده است.
اما ظاهراً مدیریت این شرکت یا زمان لازم و یا تمایل لازم را برای پرداختن به چنین موضوع پر اهمیتی ندارد. اینجاست که باید به باور عمومی در مردم صحه گذاشت که مسولین را نه با شعارهای دلفریب و مردم فریب، بلکه با کردار و اعمالشان داوری خواهند کرد. «سال اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل» از نیمه گذشته است، اما ما همچنان اندر خم یک کوچهایم.
شاید شرکت آب منطقهای استان مازندران و مدیریت محترم آن دلایل متقنی مبنی بر تعطیل نمودن این مرکز داشته باشند از جمله اینکه شرکت بهرهبردار به مفاد قرارداد متعهد نبوده و نسبت به پرداخت اجاره بهای مورد توافق در قرارداد اقدام نکرده است، از اینرو بر اساس شنیدههای افراد منتسب یا مرتبط با آن مجموعه بهرهبردار، شرکت آب منطقهای با اخذ حکم قضایی از دادگاه اقدام به تخلیه و ترخیص مستأجر بدحساب خود کرده است (البته پیمانکار طرح معتقد بوده است که یک خرابه را تحویل گرفته و مبالغ هنگفتی صرف بازسازی این دهکده کرده تا قابل بهرهبرداری گردد)؛ اما به هرحال این کشاکشهای پرحاشیه و چندین ساله هیچ گرهی از مردم بومی منطقه که به اشتغال فرزندانشان در این مرکز توریستی دلخوش بودهاند وا نمیکند. از سوی دیگر تعطیلی این دهکده صرفنظر از بالا بردن آمار بیکاری منطقه و بخش کلیجان رستاق موجبات تنزل جایگاه گردشگری مرکز استان مازندران را فراهم میآورد که میتواند لطمات جدی در آینده در پی داشته باشد.ا
این دهکده توریستی بخشی از تصویر ذهنی بسیاری از گردشگرانی است که تاکنون از این مسیر به استانهای سمنان و تهران رفتهاند یا از این مسیر به مازندران و ساری وارد شدهاند. فقدان این مرکز و ناگشودگی آن به روی گردشگران و علاقمندان منجر به مخدوش شدن این تصویر ذهنی میگردد و این نازلترین لطمهای است که از این بابت به سیمای مرکز استان مازندران به عنوان پر تقاضاترین استان گردشگرپذیر کشور وارد میگردد. امید است در طول این واپسین ماه های دولت تدبیر و امید، تدبیری حکیمانه و از سر خِرد برای این موضوع اندیشیده شود چرا که هنوز امید مردم به این دولت ناامید نگشته است.
حال که موجودیت سد شهید رجایی به دلیل ایجاد پدیده سردآبی منجر به افت کیفیت و کمیت فرآورده های کشاورزی منطقه شده است و موجبات ناراحتی و ناخرسندی اهالی را بوجود اورده است، تعطیلی این مرکز گردشگری که به افزایش بیکاری مردم محلی منجر شده است را چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ چه کسانی این بی مهری و بی اعتنایی در حق مردم را توجیه میکنند؟
آیا با وجود تلاش های جهادی مجموعه مدیریت شهری برای رسیدن به جایگاه قطب گردشگری استان و کشور، نیاز به همراهی دیگر نهادها، سازمان ها و ادارات شهرستانی و استانی به منظور تحقق این هدف نیست؟
زمستان می رود اما سیاهی می ماند برای ذغالی!
ما فراموش نکردهایم که حال و روز امروز این دهکده توریستی خود پردهای دیگر از نمایشنامه تراژیک محور ساری- تاکام – سمنان است که درد بزرگتر مردم این منطقه است و بیش از یک دهه از زمان دور اول سفر آقای احمدینژاد به استان مازندران تا حال حاضر، معطل مانده است.
مسؤلین و مدیران استان ديگر خوب ميدانند که اهالی این منطقه دیگر از بیان مطالب و وعدهها و سخنانی که جنبه پیشگویی دارد تا جنبه عملیاتی، فرسوده و خسته شدهاند. این سخنان نخنما شده از اعتباراتی که به اين زوديها روی تخصیص به خود نمیبیند تنها از جایگاه خود آنان میکاهد. صبر و بردباری مردم سخت کوش این منطقه بسیار است، اما بینهایت نیست. در پایان لازم میدانم این نکته را خاطر نشان سازم که این دلنوشته را بر اساس دغدغه شوراییام (در بخش كليجان رستاق) خود نگاشتهام.