به گزارش بلاغ، در عرف مشهور، اگر عمل نیک و رفتارشایستهای را در حق فرد و جامعهای انجام دهی و رفتار و پاسخ مناسب را در بازتاب اعمال خود شاهد نباشی، ناراحت و پژمرده میشوی و اگر این قدرناسپاسی تکرار شود، شاید تو را منفعل و منزوی و گوشه گزین گرداند.
در نگرش توحیدی اسلام، اصالت و ارزش هر عمل و رفتاری به میزان نسبت آن با خداوند قابل تعیین است. منشاء حرکت باید سیر بسوی معبود باشد. این حرکت میخواهد در هر عرصه و ساحت و زمینهای آغاز گردد، زمانی درخور ارزشدهی است که نگاه به خداوند داشته باشد و مبرای از هر انگیزه دیگر، تنها تعالی و تکامل و عروج بسوی حضرت دوست را مبنای حیات و صیرورت خویش قرار دهد، که اگر غیر از این باشد و یا با پیرایههایی آرایه شده باشد؛ آنگاه است که التقاطی وغیرالهی، رو به انحطاط و نابودی میگذارد، و فاعل خویش را مستوجب مدح و ذم خلائق میسازد. در اینصورت باید به فاعل التقاطی حق داد که دلپریش از ناسپاسی مردم و یا خشنود از مدح و ستایش دیگران شود.
حضرت اباعبدالله الحسین(ع) با تشخیص تکلیف تاریخی خود، اوج رضای الهی را در قیام و شهادت خود و یاران و اسارت و محنت اهلبیتش بمنظور فروزاندن مشعل هدایت از خورشید ولایت برای عموم مردم تاریخ برگزید، که با این گزینش چرخهای از گردش آزمونها را برای انسانهای همه زمانها بوجود آورد تا تفاوت انسانها در آزمون اراده و عمل به اثبات برسد.
او هنگام حرکت از مکه به سوی کربلاء در جمع یاران خود فرمود: "رضای خدا، رضایت ما اهل بیت است". هنگام خروج از مدینه و در کنار قبر رسول الله(ص)، با خداوند مناجاتی داشت و خواهش او از خداوند این بود: "خدایا! به حق این قبر و کسی که در آن آرمیده، برای من آن راهی را انتخاب کن که رضایت تو در آن باشد و رسولالله(ص) نیز راضی باشد".
خشنودی خداوند هدف اصلی حسین بن علی علیهماالسلام بود. در پاسخ کسی که از او سئوال کرده بود خیر دنیا و آخرت در چیست؟. امام نوشت: "هرکسی در پی خشنودی خداوند باشد و لو مردم ناراحت شوند، خداوند کارهای او را در رابطه با مردم کفایت میکند و کسی که با نافرمانی خدا در پی خشنود کردن مردم باشد، خداوند او را به مردم وا میگذارد".
مقام رضا و خشنودی از خداوند یکی از بالاترین درجاتی است که بر اثر معرفت کامل نسبت به خداوند و حکمتها و رحمتهای او، همچنین شناخت دنیا و حقیقت آخرت حاصل میشود و امام حسین(ع) در قله رضا و شکرگزاری قرار داشت، که تصویر این رضا را میتوان در نوشته یکی از شاهدان تاریخنگار کربلاء مشاهده کرد آنجا که ابن طاووس درصفحه 119 لهوف خود از قول سیدالشهداء مینویسد: "به خدا سوگند من هرگز ندیدهام رزمندهای محاصره شده که فرزندان و اهلبیت او کشته شده باشند و آرامتر و متینتر و قویتر از امام حسین(ع) باشد. مردان میدان جنگ به او حمله میکردند، همین که او دست به شمشیر میبرد، مانند گوسفندانی که مورد حمله واقع شده باشند، فرار میکردند".
پیشوای آزادگان تاریخ در انجام تکلیف هرچه جلوتر میرفت، خود را به خدا نزدیکتر مییافت و مبتهجتر و شادمانتر دشوارترین سختیها را احلی منالعسل برای خود میساخت. امام سجاد(ع) میفرماید: "در روز عاشورا وقتی کار سختتر شد، اطرافیان امام حسین(ع) به او نگاه میکردند؛ زیرا آن حضرت برخلاف دیگران بود. هرچه کار سختتر میشد، عدهای رنگشان متغیر و دلهاشان هراسان بود؛ ولی امام حسین(ع) و تعدادی از یاران خاص، رنگشان باز و نورانی بود و آنچنان اعضاء بدن و روح و روانشان آسوده بود که عدهای میگفتند:" ببینید از مرگ هیچ باکی ندارند".
امام حسین(ع) میفرمود:" مرگ فقط پلی است که شما را از گرفتاری و مشکلات به بهشت وسیع و نعمتهای جاودان منتقل میسازد".
راه دستیابی به رضا
حال که آقا و سرور همه شهیدان عالم با انگیزه کسب رضای حضرت ربالعالمین زندگی و حیات خود را تنظیم میکند، باید دید راه دستیابی به آن را چگونه برمیگزیند. در سال 58هجری قمری، امام حسین(ع) همراه با یاران به سفر حج مشرف شدند. در سرزمین منا با دعوت امام، همه یاران و اصحاب رسول الله(ص) و تابعین و پیروان و علاقمندان امام از سراسر عالم اسلام دور هم گرد آمدند. امام طی سخنرانی مفصل با افشاگری جنایات معاویه و بیان این نکته که: "سخنان را بشنوید؛ ولی آن را مخفی کنید و وقتی به شهرهای خود برگشتید بر کسانی که اطمینان دارید برسانید و آنها را هم به آنچه میدانید، دعوت کنید...". امام حسین(ع) در پایان این سخنرانی میفرمایند: "خداوندا! تو خود میدانی اعمال ما نه برای آن است که به ریاست و سلطنت دست یابیم، یا از روی دشمنی و کینه توزی سخن بگوئیم، لیکن پیکار ما بر این است که پرچم آیین تو را برافراشته و شهرهای بندگان تو را آباد سازیم، و به ستمدیدگان از بندگان تو امنیت بخشیم و احکام و سنن و فرائض تو را پیاده کنیم و شما ای سردمداران! اگر ما را یاری و پشتیبانی نکنید، ستمگران بر شما چیره میشوند و در خاموش کردن نور پیامبرانتان میکوشند؛ ولی بدانید خداوند ما را کفایت خواهد کرد، توکل ما بر اوست و در مسیر او گام خواهیم داشت، و به سوی او باز خواهیم گشت".
حضرت سیدالشهداء، که همه عمر خود را وقف اجرای احکام و منویات الهی کرده بود، برای بهترین و زیباترین عنصر خلقت یعنی الهی شدن همه شئون فکری و رفتاری و اجتماعی انسانها، که بر همه مخلوقات خداوند شرافت دارند و تکامل و خدائی شدنشان بهانه خلقت همه کائنات است، بهترین سرمایه و داشتههای خویش را اهداء و فدیه کرد تا بتواند در عالیترین سطح رضایت حضرت دوست را جلب کند.
بهترین هزینه، عالیترین سرمایه
جان رحمانی اباعبداللهالحسین(ع) به همراه شهادت عزیزترین یاران و پذیرش مشتاقانه اسارت ارجمندترین جگرگوشهگان، بهترین هزینه و در عین حال عالیترین سرمایه حسین بن علی(ع) بود که برای خشنودی خداوند نثار و ایثار شد و شاید محبوبترین نزد سیدالشهداء(ع) فرزند برومند، فرزانه، شجاع و مومنش بود که شبیهترین مردم به رسول الله(ص) از نظر خلقت و اخلاق و سخن گفتن بود و با این همه، اول جوان از بنیهاشم و خانواده پیامبر(ص) بود که به میدان رفت و شهید شد. مرحوم شیخ جعفرشوشتری مینویسد: اگر هیچ داغی امام حسین(ع) را نمیکشت، اگر داغ عباس حسین را نمیکشت. اگر داغ قاسم و اصغر حسین را نمیکشت، اگر از تشنگی جگر حضرت نمیسوخت، داغ علی اکبر به تنهایی حسین(ع) را کشت.
در عظمت حضرت علیاکبر همین بس که نقل میکنند روزی معاویه از اطرافیان خود پرسید:" به نظر شما چه کسی مستحق خلیفه شدن و یا پادشاهی است؟"، گفتند: "به خوش آمد من سخن نگوئید. شایستهترین فرد در میان مردم برای خلافت، علی اکبر(علی بن الحسین علیهماالسلام) است.
پرسودترین معامله
در دلالت انسانها به معامله با خدا، که در آیه 111سوره توبه آمده: "همانا خداوند جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها که در راه خدا جهاد میکنند پس(دشمنان دین را) به قتل میرسانند و (یا خود) کشته میشوند این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرمود"، اگر مجموع نیات و اعمال سالار شهیدان را در نظر گیریم ، سر سوزنی در آن تهاتر انتفاع به چشم نمیآید و هرچه که هست، اخلاص و دلدادگی به معبود و عمری تلاش برای تحصیل رضای پروردگار در آن موج می زند، در مصداق بخشی به آیه مذکور، خداوند بینظیرترین مشتری کاروان سالار کربلاء و یاران نینوایی عاشوراهای تاریخ بویژه عاشورای سال 61هجری قمری است.این معیار همیشه زنده تاریخ است که انقلاب اسلامی ایران موید اصالت جاودانگی و کارآمدی کامل و معجزه آسای آن در دوره معاصر میباشد.
در نگرش توحیدی اسلام، اصالت و ارزش هر عمل و رفتاری به میزان نسبت آن با خداوند قابل تعیین است. منشاء حرکت باید سیر بسوی معبود باشد. این حرکت میخواهد در هر عرصه و ساحت و زمینهای آغاز گردد، زمانی درخور ارزشدهی است که نگاه به خداوند داشته باشد و مبرای از هر انگیزه دیگر، تنها تعالی و تکامل و عروج بسوی حضرت دوست را مبنای حیات و صیرورت خویش قرار دهد، که اگر غیر از این باشد و یا با پیرایههایی آرایه شده باشد؛ آنگاه است که التقاطی وغیرالهی، رو به انحطاط و نابودی میگذارد، و فاعل خویش را مستوجب مدح و ذم خلائق میسازد. در اینصورت باید به فاعل التقاطی حق داد که دلپریش از ناسپاسی مردم و یا خشنود از مدح و ستایش دیگران شود.
حضرت اباعبدالله الحسین(ع) با تشخیص تکلیف تاریخی خود، اوج رضای الهی را در قیام و شهادت خود و یاران و اسارت و محنت اهلبیتش بمنظور فروزاندن مشعل هدایت از خورشید ولایت برای عموم مردم تاریخ برگزید، که با این گزینش چرخهای از گردش آزمونها را برای انسانهای همه زمانها بوجود آورد تا تفاوت انسانها در آزمون اراده و عمل به اثبات برسد.
او هنگام حرکت از مکه به سوی کربلاء در جمع یاران خود فرمود: "رضای خدا، رضایت ما اهل بیت است". هنگام خروج از مدینه و در کنار قبر رسول الله(ص)، با خداوند مناجاتی داشت و خواهش او از خداوند این بود: "خدایا! به حق این قبر و کسی که در آن آرمیده، برای من آن راهی را انتخاب کن که رضایت تو در آن باشد و رسولالله(ص) نیز راضی باشد".
خشنودی خداوند هدف اصلی حسین بن علی علیهماالسلام بود. در پاسخ کسی که از او سئوال کرده بود خیر دنیا و آخرت در چیست؟. امام نوشت: "هرکسی در پی خشنودی خداوند باشد و لو مردم ناراحت شوند، خداوند کارهای او را در رابطه با مردم کفایت میکند و کسی که با نافرمانی خدا در پی خشنود کردن مردم باشد، خداوند او را به مردم وا میگذارد".
مقام رضا و خشنودی از خداوند یکی از بالاترین درجاتی است که بر اثر معرفت کامل نسبت به خداوند و حکمتها و رحمتهای او، همچنین شناخت دنیا و حقیقت آخرت حاصل میشود و امام حسین(ع) در قله رضا و شکرگزاری قرار داشت، که تصویر این رضا را میتوان در نوشته یکی از شاهدان تاریخنگار کربلاء مشاهده کرد آنجا که ابن طاووس درصفحه 119 لهوف خود از قول سیدالشهداء مینویسد: "به خدا سوگند من هرگز ندیدهام رزمندهای محاصره شده که فرزندان و اهلبیت او کشته شده باشند و آرامتر و متینتر و قویتر از امام حسین(ع) باشد. مردان میدان جنگ به او حمله میکردند، همین که او دست به شمشیر میبرد، مانند گوسفندانی که مورد حمله واقع شده باشند، فرار میکردند".
پیشوای آزادگان تاریخ در انجام تکلیف هرچه جلوتر میرفت، خود را به خدا نزدیکتر مییافت و مبتهجتر و شادمانتر دشوارترین سختیها را احلی منالعسل برای خود میساخت. امام سجاد(ع) میفرماید: "در روز عاشورا وقتی کار سختتر شد، اطرافیان امام حسین(ع) به او نگاه میکردند؛ زیرا آن حضرت برخلاف دیگران بود. هرچه کار سختتر میشد، عدهای رنگشان متغیر و دلهاشان هراسان بود؛ ولی امام حسین(ع) و تعدادی از یاران خاص، رنگشان باز و نورانی بود و آنچنان اعضاء بدن و روح و روانشان آسوده بود که عدهای میگفتند:" ببینید از مرگ هیچ باکی ندارند".
امام حسین(ع) میفرمود:" مرگ فقط پلی است که شما را از گرفتاری و مشکلات به بهشت وسیع و نعمتهای جاودان منتقل میسازد".
راه دستیابی به رضا
حال که آقا و سرور همه شهیدان عالم با انگیزه کسب رضای حضرت ربالعالمین زندگی و حیات خود را تنظیم میکند، باید دید راه دستیابی به آن را چگونه برمیگزیند. در سال 58هجری قمری، امام حسین(ع) همراه با یاران به سفر حج مشرف شدند. در سرزمین منا با دعوت امام، همه یاران و اصحاب رسول الله(ص) و تابعین و پیروان و علاقمندان امام از سراسر عالم اسلام دور هم گرد آمدند. امام طی سخنرانی مفصل با افشاگری جنایات معاویه و بیان این نکته که: "سخنان را بشنوید؛ ولی آن را مخفی کنید و وقتی به شهرهای خود برگشتید بر کسانی که اطمینان دارید برسانید و آنها را هم به آنچه میدانید، دعوت کنید...". امام حسین(ع) در پایان این سخنرانی میفرمایند: "خداوندا! تو خود میدانی اعمال ما نه برای آن است که به ریاست و سلطنت دست یابیم، یا از روی دشمنی و کینه توزی سخن بگوئیم، لیکن پیکار ما بر این است که پرچم آیین تو را برافراشته و شهرهای بندگان تو را آباد سازیم، و به ستمدیدگان از بندگان تو امنیت بخشیم و احکام و سنن و فرائض تو را پیاده کنیم و شما ای سردمداران! اگر ما را یاری و پشتیبانی نکنید، ستمگران بر شما چیره میشوند و در خاموش کردن نور پیامبرانتان میکوشند؛ ولی بدانید خداوند ما را کفایت خواهد کرد، توکل ما بر اوست و در مسیر او گام خواهیم داشت، و به سوی او باز خواهیم گشت".
حضرت سیدالشهداء، که همه عمر خود را وقف اجرای احکام و منویات الهی کرده بود، برای بهترین و زیباترین عنصر خلقت یعنی الهی شدن همه شئون فکری و رفتاری و اجتماعی انسانها، که بر همه مخلوقات خداوند شرافت دارند و تکامل و خدائی شدنشان بهانه خلقت همه کائنات است، بهترین سرمایه و داشتههای خویش را اهداء و فدیه کرد تا بتواند در عالیترین سطح رضایت حضرت دوست را جلب کند.
بهترین هزینه، عالیترین سرمایه
جان رحمانی اباعبداللهالحسین(ع) به همراه شهادت عزیزترین یاران و پذیرش مشتاقانه اسارت ارجمندترین جگرگوشهگان، بهترین هزینه و در عین حال عالیترین سرمایه حسین بن علی(ع) بود که برای خشنودی خداوند نثار و ایثار شد و شاید محبوبترین نزد سیدالشهداء(ع) فرزند برومند، فرزانه، شجاع و مومنش بود که شبیهترین مردم به رسول الله(ص) از نظر خلقت و اخلاق و سخن گفتن بود و با این همه، اول جوان از بنیهاشم و خانواده پیامبر(ص) بود که به میدان رفت و شهید شد. مرحوم شیخ جعفرشوشتری مینویسد: اگر هیچ داغی امام حسین(ع) را نمیکشت، اگر داغ عباس حسین را نمیکشت. اگر داغ قاسم و اصغر حسین را نمیکشت، اگر از تشنگی جگر حضرت نمیسوخت، داغ علی اکبر به تنهایی حسین(ع) را کشت.
در عظمت حضرت علیاکبر همین بس که نقل میکنند روزی معاویه از اطرافیان خود پرسید:" به نظر شما چه کسی مستحق خلیفه شدن و یا پادشاهی است؟"، گفتند: "به خوش آمد من سخن نگوئید. شایستهترین فرد در میان مردم برای خلافت، علی اکبر(علی بن الحسین علیهماالسلام) است.
پرسودترین معامله
در دلالت انسانها به معامله با خدا، که در آیه 111سوره توبه آمده: "همانا خداوند جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها که در راه خدا جهاد میکنند پس(دشمنان دین را) به قتل میرسانند و (یا خود) کشته میشوند این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرمود"، اگر مجموع نیات و اعمال سالار شهیدان را در نظر گیریم ، سر سوزنی در آن تهاتر انتفاع به چشم نمیآید و هرچه که هست، اخلاص و دلدادگی به معبود و عمری تلاش برای تحصیل رضای پروردگار در آن موج می زند، در مصداق بخشی به آیه مذکور، خداوند بینظیرترین مشتری کاروان سالار کربلاء و یاران نینوایی عاشوراهای تاریخ بویژه عاشورای سال 61هجری قمری است.این معیار همیشه زنده تاریخ است که انقلاب اسلامی ایران موید اصالت جاودانگی و کارآمدی کامل و معجزه آسای آن در دوره معاصر میباشد.