به گزارش
بلاغ، پیروزی انقلاب اسلامی و گفتمان متفاوت و جذاب آن، که نشانههای عینی خود را نیز در عرصههای مختلف در دههی اول انقلاب ثابت میکرد، جمهوری اسلامی را به الگویی الهامبخش برای ملتهای مسلمان منطقه و مستضعفین جهان تبدیل کرده بود. اعلام حمایت صریح از آرمان رهایی فلسطین و سیاست کلان نابودی اسرائیل، حمایت از مسلمانان مجاهد ضد شوروی در افغانستان، حمایت صریح از جنبشهای رهاییبخش ضد استکباری و ضد استعماری در سراسر جهان و مقاومت در برابر صدام و حامیان شرقی و غربیاش در دفاع مقدس هشتساله، باعث گرایش ملتها و مردم جهان به سمت اسلامِ نابی شده بود که امام خمینی رحمةاللهعلیه پرچمدار آن بود. موج این گرایش تا کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز گسترش معناداری پیدا کرده بود.
نامیدن اسرائیل به "غده سرطانی" نه تنها مختص و منحصر به زمان امام خمینی(ره) نشد، بلکه به یک سیاست کلان در جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد که بعد از رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی از دهان مبارک امام خامنهای نیز جاری و ساری شد که به یک هدف متعالی برای تمامی آزادی خواهان جهان مبدل گشت.
ادامه دار بود سیاست نابودی اسرائیل به عنوان یک اصل پس از امام خمینی(ره) و در رهبری امام خامنه ای، و همچنین اهمیت این موضوع را در کلام نورانی رهبر انقلاب به راحتی می توان دریافت، که در خطبههای نماز جمعه تهران آذرماه سال 79 فرمودند:
"اما جمهوری اسلامی ایران از روز اوّل، موضعش را در مقابل این پدیده زشت، روشن کرده است. موضع جمهوری اسلامی ایران که امام فرمودند، بارها مسؤولان گفتهاند و ما هم بارها تأکید کردهایم، این است که اساساً این غدّه سرطانىِ اسرائیل باید از این منطقه کنده شود. این یک فرمولِ کاملاً انسانىِ قابل قبول هم دارد و آن این است که همه مردم فلسطین - نه مردمی که از جاهای دیگرِ دنیا به فلسطین مهاجرت کردهاند - از اردوگاهها و از همه جای دنیا به فلسطین برگردند و تکلیف حکومت خودشان را - که از آنها باید تشکیل شود - تعیین کنند.
البته بدیهی است که هرگز هیچ فلسطینی - چه مسلمان باشد، که اکثریت قاطعشان مسلمانند؛ چه مسیحی و یهودی باشد، که اقلیت کوچکی هم مسیحی و یهودی در آنجا هستند - راضی نیست و اجازه نخواهد داد که یک عدّه از کوچهگردهای لندن، یا از خانوادههای توسریخورده مسکو، یا از هرزههای امریکا بیایند و در کشور آنها یک دولت تشکیل دهند و بر آنها حکومت کنند."
و اما در بین سخنان رهبر فرزانه انقلاب میتوان دریافت که هدف اصلی راه اندازی دولت صهیونیستی برای جلوگیری از گشترش اسلام و با یک هدف بلند مدت استکباری است، و امام خامنه ای واقعیت راه اندازی این رژیم غاصب را بیشتر یک ایده استعماری و یک ایده انگلیسی میدانند تا یک آرزو و ایده یهودی، که البته بعدها که گوی سیاست دنیا و گوی استکبار به وسیله امریکا از دست انگلیس ربوده شد، این ایده استکباری در جمع مواریث استعماری به امریکا رسید و امریکاییها حداکثر استفاده را کردند و الان هم استفاده میکنند.
رهبر فرزانه انقلاب در خصوص هدف اصلی راه اندازی اسرائیل می فرمایند: "تشکیل دولت یهودی - یا به تعبیر درستتر، دولت صهیونیست - در این نقطه از دنیای اسلام، با یک هدفِ بلند مدتِ استکباری به وجود آمد. اصلاً به وجود آوردن این دولت در این نقطه حسّاس که تقریباً قلب دنیای اسلام است - یعنی قسمت غرب اسلامی را که آفریقاست، به قسمت شرق اسلامی که همین خاورمیانه و آسیا و مشرق است، متّصل میکند و یک سه راهی است بین آسیا و آفریقا و اروپا - برای خاطر این بود که در بلند مدت، تداوم سلطه استعمارگرانِ آن روز - که در رأسشان دولت انگلیس بود - بر دنیای اسلام باقی بماند و اینطور نباشد که اگر یک وقت دولت اسلامىِ مقتدری - مثل دورانهایی از حکومت عثمانی - به وجود آمد، بتواند جلوِ نفوذ استعمارگران و انگلیس و فرانسه و دیگران را در این منطقه بگیرد. لذا یک پایگاه برای خودشان درست کردند. بنابراین طبق اسناد تاریخی، تشکیل حکومت صهیونیستی در آنجا، بیش از آنچه که آرزوی مردم یهود باشد، یک خواست استعماری دولت انگلیس بود. شواهدی وجود دارد که در همان زمان بسیاری از یهودیها اعتقادشان این بود که احتیاجی به این دولت نیست؛ این دولت به نفعشان نیست؛ لذا گریزان بودند. بنابراین، این یک آرزو و ایده یهودی نبود؛ بیشتر یک ایده استعماری و یک ایده انگلیسی بود." .(۱۳۷۹/۰۹/۲۵ بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران)
محو دولت غاصب صهیونیستی، با مصالح ملتهای منطقه وکشور عزیز ما ایران سرو کار داردفرمانده کل قوا مطرح شدن برنامه مقابله و معارضه با نفوذ و اقتدار صهیونیستها از روز اول انقلاب را محاسبه شده می دانند و آن را مطابق با مصالح کشور و مصالح عمومی جمهوری اسلامی و مردم ایران می دانند، ایشان در این خصوص تاکید می کنند:
" بنابراین نجات فلسطین و محو دولت غاصب صهیونیستی، مسألهای است که با مصالح ملتهای این منطقه - از جمله با مصالح کشور عزیز ما ایران - سرو کار دارد. کسانی که از روز اوّلِ انقلاب، یکی از برنامهها را مقابله و معارضه با نفوذ و اقتدار صهیونیستها قرار دادند، با محاسبه این کار را کردند. این برنامه، طبق مصالح کشور و مصالح عمومی جمهوری اسلامی و مردم ایران انتخاب شده است. در کشورهای دیگر نیز همینطور است. همه روشنفکران کشورهای اسلامی، همه سیاستمداران آزاداندیش، همه آنهایی که دستشان در حنای استکبارىِ امریکا رنگ نگرفته است، معتقدند که باید با اسرائیل مقابله کرد؛ یعنی این را جزو مصالح کشورشان میدانند." (۱۳۷۹/۰۹/۲۵ بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران)
در مصاف طولانی که یک طرف غرب و صهیونیسم است و طرف دیگر دولتهای عربِ تازه تأسیس شده، دشمنان اسلام برای مقابله، از ابزارهای گوناگون و پیچیدهای استفاده کردند که از جمله آنها رسانههای تبلیغاتی و مجامع بینالمللی بود. آنها از یک سو مسلمانان را به صبر، خویشتنداری، گفتگوهای صلح و سازش دعوت میکردند و از سوی دیگر اسرائیل را مسلّح مینمودند. اهداف راهبردی آنها از تعامل نابرابر و تبعیضآمیز بین کشورهای مسلمان و اسرائیل این بود که همواره برتری نظامی اسرائیل را بر کشورهای اسلامی حفظ کنند و در مجامع بینالمللی از آن رژیم حمایت کنند و با به کار گرفتن رسانههای تحت نفوذ خود، جنایات اسرائیل را توجیه نمایند و در بین مسلمانان تبلیغ کنند که فکر پیروزی بر اسرائیل، خیال خامی بیش نیست.
اما پس از گذشت سالها و معرفی انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک الگوی مقاومت و پایداری در جهان، خودباوری و بیداری اسلامی در بین مسلمانان دیگر کشورها روز به روز گسترش پیدا کرد و تبلیغات گسترده استکبار مبنی خام بودن پیروزی بر اسرائیل نقش بر آب شد.
روزی گفته می شد همه تجربههای مقابله نظامی ارتشهای عرب با اسرائیل با شکست مواجه شده است که به دنبال آن بحث سازش با اسرائیل را مطرح کردند که منجر به تحقّق خواستههای اسرائیل از طُرق مسالمتآمیز میگردید و در ازای عقبنشینی از بخشی از اراضی اشغال شده، عدم رشد توان نظامی کشورهای عربی را تضمین میکرد.
اما امروز میبینیم که "مقاومت"، یک الگوی موفّق پیش روی همگان است که توانست برای نخستین بار سرزمینهای اشغال شده را بدون دادن هرگونه امتیازی به اسرائیل، آزاد کند و مانع از تحقّق خواسته رژیم صهیونیستی در به جای گذاشتن پرچم خود در پایتخت این کشور عربی - یعنی لبنان – گردد. و این دقیقا دلیلی بر بی نتیجه ماندن جنگ رسانه ای استکبار است.
پس از گذشت سال ها و قدرتمندی مقاومت و جریانهای مدافع آرمانهای انقلاب اسلامی در سرزمینهای اشغالی توانست شکستهایی همچون جنگ ۲۲ روزه، ۸ روزه را بر رژیم سفاک صهیونیستی وارد کند و درنهایت گرداب نهاییِ نبرد رمضان، نبردی که در آن به اذعان گردانهای قسام شاخه ی نظامی حماس تعداد زیادی موشک و راکت بهسوی سرزمینهای غصب شده توسط صهیونیستها، روانه کردند. این موشکها فقط بخشی از قدرت مقاومت در فلسطین اشغالی است. موشکهایی که باید به آن قدرت نظامی و عملیاتی گردانهای قدس، شاخه نامی جهاد اسلامی و دیگر گروههای مردمی را ضمیمه کرد.
اسرائیل 25 سال آینده را نخواهد دید در کنار گسترش روز افزون توان گروههای مقاومت در لبنان و فلسطین و دستیابی به توان موشکی و زیر سوال بردن توان نظامی اسرائیل که در رده 10 کشور برتر جهان در توان نظامی است، در سالهای اخیر بارها شاهد بودیم که مقام معظم رهبری جملاتی قابل تعامل در خصوص رژیم غاصب اسرائیل مطرح می کنند، ایشان در سال 92 جمله" اگر غلطی از آنها [رژیم صهیونیستی] سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد" را مطرح کردند و در سال 93 جمله" ملت، عاشق مبارزه با صهیونیستهاست" و در سال 94 نیز فرمودند: "رژیم صهیونیستی 25 سال آینده را نخواهد دید".
سوالی که پس از شنیدن این سخنان گوهربار مطرح می شود این است که اسرائیل در چه موقعیتی قرار دارد که فرمانده کل قوا با قاطعیت می فرمایند: رژیم صهیونیستی 25 سال آینده را نخواهد دید؟
سخنان رهبر معظم انقلاب در مورد نابودی رژیم صهیونیستی را میتوان با استفاده از شواهد و واقعیات موجود در منطقه بهخوبی تبیین کرد که مهمترین چالشها و شکافهایی که «بقای» رژیم صهیونیستی را تهدید میکند چیست؟.
آنچه که ما میتوانیم به ظاهر ببینیم و البته تاثیر به سزایی در خرد شدن هیبت پوشالی اسرائیل دارد، چالش نظامی رژیم صهیونیستی است که در نُه سال گذشته، در چهار جنگ مهم با حزبالله لبنان و گروههای مقاومت فلسطین از جمله جنگ ۳۳روزه، ۲۲روزه و هشتروزه، که نیروهای مقاومت از لحاظ در اختیار داشتن تجهیزات نظامی در برابر اسرائیل، اوضاع چندان مناسبی نداشتند ودر جنگ ۵۱روزه که مبارزان فلسطینی با رونمایی از تجهیزات نظامی خود، اسرائیلیها را غافلگیر کردند و شکستی دیگر را متوجه اسرائیل نمودند.
و اکنون که گروههای مقاومت اعلام کردند به تسلیحات و موشکهای پیشرفتهتری نسبت به قبل دست پیدا کردهاند، تهدیدات امنیتی بیش از پیش موجودیت اسرائیل و بقای این رژیم را به چالش خواهد کشید، اما در کنار این چالش بزرگ، که می توان آن را یک چالش بیرونی توصیف کرد؛ اسرائیل با مسائل جدی درونی نیز روبرو است که مانند موریانه آن را می خورد تا به نابودی سریعترش کمک کند.
یکی از عواملی که می توان به عنوان چالش برای رژیم صهونیستی مطرح کرد که از درون این رژیم را دچار مشکل کرده وجود شکاف قومی-طبقاتی است که در سالهای اخیر جامعهی اسرائیل را بهسمت نوعی نارضایتی و بیثباتی سوق داده است و اقلیتهای قومی-مذهبی و حتی خود یهودیان نیز به آن معترف هستند.
یکی دیگر از اختلافات اصلی در جامعهی صهیونیستی، پیرامون مفاهیمی اساسی مانند یهودیت، صهیونیسم و دولت است. در یک طرف این تضاد، بنیادگرایان مذهبی طرفدار صهیونیسم و در طرف دیگر، سکولارهای منادی پستصهیونیسم قرار دارند. در جامعهی صهیونیستی، در سه دههی گذشته، گرایشهای مذهبی تقویت و به تبع آن، شکاف میان مذهبیون و سکولارها نهادینه شده است. در چنین شرایطی، رژیم صهیونیستی قادر نیست منازعات مذهبی را به دلخواه خود مدیریت کند. احزاب و جریانهای مذهبی، خواهان تعریف رژیم صهیونیستی بهعنوان یک رژیم یهودی و نهادینه کردن تبعیض مذهبی هستند. حال آنکه احزاب و جریانهای سکولار با تأکید بر ماهیت سکولار این رژیم، میکوشند اقلیتهای غیریهودی را در این جامعه ادغام کنند.
و اما دلیل دیگر مهاجرت معکوس است، اساس شکلگیری رژیم صهیونیستی بر تشویق یهودیان به مهاجرت از سراسر جهان به فلسطین بود. با وجود آنکه صهیونیستها موفق شدند جمعیت زیادی را در رژیم جعلی خود گرد هم بیاورند، اما امروزه این رژیم با پدیدهای به نام «مهاجرت معکوس» مواجه شده است. در این پدیده، ساکنان سرزمینهای اشغالی بهدلایل مختلف، بهویژه ناامنی مستمر و عدم تحقق رؤیای «رفاه اجتماعی»، اسرائیل را ترک میگویند و به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند که طی دو دههی گذشته، یک میلیون صهیونیست سرزمین اشغالی را ترک کردهاند.
از کنار هم قرار دادن تمامی چالشها و شکافهای موجود در مورد اسرائیل میتوان نتیجه گرفت که پیشبینی رهبر معظم انقلاب در مورد نابودی اسرائیل تا ۲۵ سال دیگر با واقعیتهای موجود در مورد رژیم صهیونیستی کاملاً همخوانی دارد و چهبسا عمر این رژیم زودتر از این موعد نیز به سر آید.