به گزارش
بلاغ، صرفنظر از علل پیدایی و چرایی وجود دستفروشان و مقوله دستفروشی که جای خود باید مورد بررسی و نکاش قرار گیرد، این نوشتار مختصر درصدد است تا بار دیگر توجه و نظرات مسئولان ذیربط به این موضوع اجتماعی معطوف شود.
وجود دستفروشان در حاشیه راههای مازندران، اعم از شهرها و فواصل بین شهری، نهتنها خطرآفرین است، بلکه چهره نازیبایی به جادهها و خصوصا ورودی شهرها میدهد.
کافیست تا یک روز از شرقیترین شهر مازندران تا غربیترین نقطه آن، هر کجای این استان پهناور که قرار دارید، سری به خیابانهای منتهی به هسته مرکزی شهرها بزنید، تا شاهد حضور دستفروشان و عرضه محصولاتشان در کف پیادهروهای عمدتا باریک شهرها باشید.
معابری که در حالت عادی به سختی میتوان از آن عبور کرد و با وجود این دستفروشان، عبور و مرور شهروندان با دشواریهای زیادی مواجه میشود و درنهایت، آنچه که سیمای شهر از آن دردمند میشود، آشفتگیهای نازیبای دیداری است، که باتوجه به گسترش زندگی شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها و توسعهنایافتگی ساختار خیابانها و پیادهروها، دستفروشی امروزه در مازندران بهعنوان یک معضل شهری بشمار میرود.
دستفروشی، علاوه بر اینکه در ترافیک و عبور و مرور شهروندان ایجاد اختلال میکند، بلکه یکی از مهمترین عامل ترافیک در بخش مرکزی شهرها نیز محسوب میشود که البته این ترافیکهای شهری، بار روانی بسیاری برای شهروندان به وجود میآورد.
باید اذعان کرد محصولاتی که این روزها توسط دستفروشان در معرض فروش قرار میگیرد، کالاهایی هستند که بعضا قاچاق بوده و با برندهای خارجی بهسادگی در خیابانها بهفروش میرسند. این درحالیست که رهبر معظم انقلاب در بیانات متعدد، مردم و مسئولان را به حمایت از تولیدات ملی تاکید میفرمایند، خصوصا اینکه پرداختن به اقتصاد بومی سبب رونق بازار تولید و در پی آن اشتغال جوانان خواهد شد.
البته بُعد اقتصادی ماجرا، تنها معضل مورد خطاب این یادداشت نیست، بلکه باید به نکتهای اشاره کرد که قبحزدایی در عرضه لباس زیر بانوان، از جمله آنهاست. از دیرباز، دستگاههای نظارتی و از جمله اماکن و حتی حیای حاکم بر فرهنگ ایرانی بر این نکته حساس بود که پوشاک بانوان، بهویژه لباس زیر آنها در داخل مغازه و آنهم توسط فروشنده زن انجام بپذیرد و اینگونه فروشگاهها با نصب تابلو، مانع ورود آقایان به این فروشگاهها میشدند و امروزه باید بپذیریم که این رفتار دستفروشان یک آسیب اجتماعی را بوجود آورده و به آن عمق میبخشد، که واقعاً نمیتوان آن را نادیده گرفت.
این روزها محصولاتی که از سوی دستفروشان برای فروش عرضه میشود، در بدترین حالت ممکن اعم از پوشاک(!) بدون در نظر گرفتن ارزشهای اسلامی در کف خیابانها و معابر پیدا میشود که متاسفانه در شأن یک جامعه اسلامی نیست و حقیقتا باید با یک رویکرد فرهنگی بدان پرداخت.
براستی چه کسی پاسخگوی آسیبهای اخلاقی و اجتماعی ناشی از این بیتدبیریهاست؟ حال که نظام جمهوری اسلامی لحظهبهلحظه برای مقابله با هجمههای فرهنگی ناشی از شبکههای ماهوارهای و فضاهایمجازی ضربات و خسارات سنگینی را تحمل میکند، آیا این سزاوار است که خانوادهها از حضور نوجوانان و جوانانشان حتی در خیابانهای شهر هم احساس ترس و نگرانی کنند؟!
در پایان باید اعتراف کرد، شکی نیست که دستفروشان نیز از مصادیق بارز قشر زحمتکش بوده و بدنبال روزی حلال هستند و با توجه به کمبود فرصتهای شغلی مناسب در جامعه، به این کار روی میآورند، پس مطمئنا این قشر هم نیاز به حمایت دارند.
اما با این وجود، متاسفانه این روزها در سایه غفلت و بیتدبیری برخی مسئولان و متولیانامر، سلامت روانی و دیداری شهروندان آنچنان که درخور شأن یک جامعه اسلامی است، مدیریت نمیشود.