در حکمت ۱۷۰ نهجالبلاغه آمده است که امام (عليهالسلام) فرمود: ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است.
۰
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» حضرتعلى (علیهالسلام) در این گفتار حکیمانه نکتهٔ مهمی را در مورد ترک گناه و مقایسهٔ آن با توبه از گناه بیان کرده، میفرماید: «ترکِ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ»؛ (تَرْکُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوبةِ).
این نکته دلایل زیادی دارد، از یک سو ممکن است انسان پس از ارتکابِ گناه توفیقِ توبه نیابد و از دنیا برود، بهخصوص اگر توبه را به تأخیر بیندازد آنگونه که سیرهٔ بسیاری از غافلان است.
از سوی دیگر توبه شرایط زیادی دارد: پشیمانیِ قطعی از گناه و تصمیم بر ترک در آینده و پرداختِ حقالناس و قضاءِ عبادات و پرداختِ کفاره، اگر عملی است که دارای قضا و کفاره بوده مانند ترکِ روزهٔ واجب، و جبرانکردنِ خطاهای گذشته با اعمال صالح آینده، زیرا در قرآنِ مجید بارها بعد از جملهٔ «تابُوا» واژهٔ «اَصْلَحُوا» ذکر شده است.
از همهٔ اینها گذشته گناه در روحِ انسان رسوباتى از خود بهجا میگذارد که برطرفساختنِ آن بسیار مشکل است و درست به این میماند که به کسی بگویند: مراقب باش بدنت مجروح نشود و دست و پایت نشکند. او بگوید: مهم نیست، اگر مجروح شد مداوا میکنم و اگر شکست به شکستهبند مراجعه مینمایم؛ در حالیکه بعد از مداوای جراحات و استخوانهایِ شکسته آثارى از آن در ظاهر یا در باطن باقی میماند که گاه تا آخرِ عمر همراهِ انسان است.
مرحومعلامهمجلسى در روضهٔ بحارالانوار در حدیثِ معروفِ «هشام بن حکم» از امامموسیبنجعفر (علیهالسلام) جملهای از حضرتِ مسیح (علیهالسلام) نقل میکند و آن جمله این است: «بِحَقٍّ أَقُولُ لَکُمْ إِنَّ مَنْ لَيْسَ عَلَيْهِ دَيْنٌ مِنَ النّاسِ أَرْوَحُ وَ أَقَلُّ هَمّاً مِمَّنْ عَلَيْهِ دَيْنٌ وَ إِنْ أَحْسَنَ الْقَضاءَ وَ کَذلِکَ مَنْ لَمْ يَعْمَلِ الْخَطيئَةِ أَرْوَحُ هَمّاً (مِمَّنْ) عَمِلَ الْخَطيئَةَ وَ إِنْ أَخْلَصَ التَّوْبَةَ وَ أَنَابَ؛ به حق براى شما مىگویم: کسى که بدهی به مردم ندارد راحتتر و کمغمتر است از کسى که دینى بر ذمّهٔ اوست، هرچند مىتواند به خوبى آن را ادا کند. همینگونه کسى که گناهی نکرده راحتتر و کماندوهتر است از کسى که مرتکبِ گناهى شده، هرچند توبهٔ خالصانهای بعد از آن کند و به سوى خدا بازگردد».
مرحومکلینى در کافى و مرحومعلامهمجلسى در بحارالانوار داستانِ جالبی از عابدى از بنیاسرائیل نقل میکنند که ذکرِ آن در اینجا بسیار مناسب است.
در این حدیث امامصادق (علیهالسلام) میفرماید: «مردِ عابدی در بنیاسرائیل بود که هرگز مرتکبِ خلافی در امور دنیا نشده بود (و گناهی نکرده بود) بهگونهای که ابلیس از دست او ناراحت شد و فریاد کشید و لشکرش نزد او حاضر شدند. ابلیس گفت: چه کسی میتواند برای من این عابد را گمراه سازد؟ یکی از آنها گفت: من آمادهام. ابلیس گفت: از کدام راه به سراغ او میروی؟ گفت: از راهِ زنان (و شهوتِ جنسی که بسیار نیرومند است). ابلیس گفت: کارِ تو نیست، این عابد مسائلِ مربوط به زنان را تجربه نکرده است. دیگری از شیاطین گفت: من آمادگی دارم. ابلیس گفت: چگونه به سراغ او میروی؟ گفت: به وسیلهٔ شراب و لذات. ابلیس گفت: کارِ تو نیست او علاقهای به این امور ندارد. سومی گفت: من آمادهام (که او را گمراه سازم). ابلیس گفت: از چه راهی به سراغ او میروی؟ گفت: از طریقِ کارهاى نیک (و عبادت!). ابلیس پسندید گفت: برو، این کار از تو ساخته است. او به صومعهٔ عابد رفت و در برابر او ایستاد و مشغولِ نماز شد. عابد از عبادت خسته میشد و میخوابید ولى آن شیطان چشمش به خواب نمیرفت، عابد استراحت میکرد ولى شیطان استراحت نمیکرد. عابد در حالیکه خود را در برابر او قاصر و عملِ خود را کوچک میدید گفت: اى بندهٔ خدا! از چه راهى این همه قدرت و قوت بر نماز و عبادت پیدا کردهاى؟ شیطان جوابش را نداد. بارِ دوم و بارِ سوم تکرار کرد.
شیطان در جواب او گفت: اى بندهٔ خدا! گناهى از من سرزده و من از آن توبه کردم؛ هر زمان که گناه به خاطرم میآید قوتى بر نماز پیدا میکنم. عابد گفت: اگر چنین است گناهت را به من بگو تا من هم انجام دهم و توبه کنم و هرگاه چنین کردم (و گناه به خاطرم آمد) قوت بر نماز پیدا کنم.»