به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
بلاغ به نقل از کیهان، سالها تلاش او برای حذف مردم فلسطین، دستاوردی جز ماجرای انفجار هفتم اکتبر نداشت. این خطاست که اقدامات اخیر در تشدید خشونت و ترور در منطقه به مثابه فرصتی تاریخی برای ایجاد یک نظم منطقهای جدید به نفع اسرائیل تصور شود. متاسفانه تاریخ در حال تکرار است و ایران و محور مقاومت، همچنان قدرتمند باقی خواهند ماند.
این تحلیل را نشریه آمریکایی نشنالاینترست در ارزیابی توهمات پایانناپذیر بنیامین نتانیاهو منتشر کرد. نتانیاهو به تازگی از خاورمیانه جدید و رستاخیز بزرگ در منطقه سخن گفته است. اما نشنالاینترست با رد این ادعاها نوشت: آریل شارون وزیر جنگ اسرائیل در سال ۱۹۸۲، نظریه نظم جدید در خاورمیانه را مطرح کرد که بر مبنای آن باید یک دولت غربگرا بر لبنان حاکم میشد. تصور اسرائیل این بود که حمله به لبنان، موجب نابودی سازمان آزادیبخش فلسطین خواهد شد و امنیت اسرائیل را تضمین خواهد کرد. شیمون پرز و توماس فریدمن (تحلیلگر نیویورکتایمز) هم وعده خاورمیانه جدید را پس از امضای توافق اسلو در سال ۱۹۹۳ دادند.
تصور میشد که فلسطینیها به جای نبرد علیه اسرائیل، با آنها همکاری میکنند و آزادیخواهی و مبارزه با اشغالگری فلسطینیان برای همیشه به پایان خواهد رسید. سپس با حمله آمریکا به عراق، طرح خاورمیانه جدید مطرح شد. پس از امضای پیمان ابراهیم در سال ۲۰۲۰ هم به نظر میرسید که با یک خاورمیانه جدید روبهرو خواهیم بود؛ توافقی که در پی عادیسازی روابط کشورهای عربی- اسلامی با اسرائیل بود. این طرح که با عادیسازی روابط امارات و بحرین با اسرائیل آغاز شد و هدف اصلی آن مقابله با نفوذ و قدرت ایران بود.
اکنون، اسرائیل درصدد است از طریق ضربهزدن به ایران و محور مقاومت، نظم جدید منطقهای را حاکم کند، لبنان را به کشوری عاری از حزبالله تبدیل کند، نفوذ منطقهای ایران را کاهش دهد و زمینه را برای عادیسازی روابط با عربستان فراهم کند.
نخستوزیر اسرائیل اخیرا در پیامی به مردم ایران، چشمانداز مطلوب خود را ترسیم کرد. رویاپردازی در مورد مسائل ناممکن ایراد ندارد. اما چالش اصلی این است که برخی از سیاستمداران با مطرح کردن ایدههای متوهمانه، عملا هزینههای سنگینی را به مردم خود تحمیل میکنند. چنان که باید گفت راه جهنم با آرزوهای خوب هموار میشود!»
دیدیم که رویاهای آریل شارون، به جنگی طولانی و فاجعهبار در لبنان ختم شد و نهایتا اسرائیل را به باتلاقی فاجعهبار کشاند و سپس وقوع انتفاضه اول در سال ۱۹۸۷ را دیدیم. توافق اسلو در سال ۱۹۹۳ انتظاراتی را در مورد تحقق صلح در منطقه ایجاد کرد که هیچکدام رنگ واقعیت به خود نگرفتند. سپس، بیل کلینتون رئیسجمهور آمریکا در قالب توافق کمپ دیوید در سال ۱۹۹۹ کوشید نظم جدیدی را در خاورمیانه تاسیس کند که آن هم به انتفاضه دوم انجامید. در سال ۲۰۰۵ هم، چنان عرصه بر شارون تنگ شد که مجبور شد از نوار غزه عقبنشینی کند.
حمله به عراق، یک فاجعه بزرگ در تاریخ بشر بود و مداخله نظامی در افغانستان نیز به بینتیجهترین جنگ تاریخ آمریکا تبدیل شد. این جنگها موجب شدند موازنه قدرت در خاورمیانه تغییر کند و به ایران اجازه دهد تا به عنوان یک قدرت مهم و بزرگ منطقهای ظاهر شود؛ در ادامه نیز محور مقاومت شکل گرفت.
اقدامات سالهای گذشته نتانیاهو برای حذف مردم فلسطین دستاوردی غیر از ماجرای انفجار هفت اکتبر نداشت و ایران و متحدانش در موقعیت برندگان قرار گرفتند. خطاست اگر اقدامات اسرائیل در تشدید خشونت و ترور در منطقه را فرصتی تاریخی برای ایجاد نظم منطقهای جدید بدانیم. متاسفانه تاریخ در حال تکرارشدن است.
حزبالله لبنان در ادامه راه یک بازیگر نظامی و سیاسی قدرتمند باقی خواهد ماند. اسرائیل هم یقینا در موقعیتی نیست که بخواهد از شکست ایران سخن بگوید. اقدام تهاجمی علیه ایران و سایت نظامی و یا هستهای آن، بدون تردید منجر به یک جنگ گسترده منطقهای خواهد شد که در نهایت پای آمریکا را نیز به معرکه باز خواهد کرد.
در این صورت، بر شدت حملات علیه سایتهای نظامی و منافع آمریکا اضافه خواهد شد و یقینا به روند خروج آمریکا از خاورمیانه را سرعت خواهد بخشید؛ رویدادی که کاملا به نفع ایران است.
انتهای خبر/