ضرورت تعقیب و مجازات عاملان تخریب حیثیت مجلس و دولت
تکذیب ادعای یک نماینده درباره واگذاری خودروی شاسیبلند به 70 نماینده، کافی نیست و باید با کسی که با دروغپردازی با اعتبار دولت و مجلس آسیب زده، برخورد شود.
در این زمینه روزنامه همشهری نوشت: «فکر کنید در شرایطی که داد مردم از بیداد قیمت خودرو بلند است، خبر برسد دولت به مجلس خودروی شاسیبلند داده است تا در ازای این رشوه از خطای دولت چشمپوشی کند. حالا خشم اجتماعی را تخمین بزنید.
فرض کنید بلافاصله هم خبر تکذیب شود؛ آیا فایده دارد؟ اساسا تکذیب دیده میشود؟
سخن کیلویی شنیدهاید؟ غرض خدای ناکرده طعنه و حرف گوشهدار نیست. کلام کیلویی یک پرده زشتتر از کلام بیحساب و دیمی است.
سخن دیمی و بیحساب چیست؟ سخنی که مبنا ندارد و بدون سند است. اما کیلویی سخن گفتن، همان سخن بیحسابی است که گوینده به عواقب آن نیز بیاعتناست. نگاه نمیکند این حرف چه عوارضی دارد و چطور میشود آن را جبران کرد.
این روزها حرف بیحساب و کیلویی در شبکههای اجتماعی فراوان است و وبالی است دامنگیر. چپ و راست هم نمیشناسد. اشتباه نشود؛ منظور رسانههای شیطانی نیست؛ آنها که کذاباند و با دروغ جیره میگیرند. غرض آدمهاییاند که صفت کذاب بر آنها صدق نمیکند اما حرف بیحساب میزنند و کیلویی سخن میگویند. هرچه میشنوند و میبینند، بیدرنگ توزیع میکنند. مثل آب خوردن آبرو میبرند و ندیده و نشنیده قضاوت میکنند. چه بسیار روایتهای بیحساب و کیلویی که در چرخه توزیع هیجانی، تبدیل به ابرروایتی ماندگار شده است.
حرف بیحساب را میشود تکذیب و اصلاح کرد اما کیلویی سخن گفتن، الزاما با تکذیبیه جبران نمیشود. ضرر کیلویی سخن گفتن تنها در نادرستی سخن نیست، در عوارض جبرانناپذیر آن است. یک وقت حرف غلط و بیسند میزنیم اما یک وقت با این حرف غلط آبرو میبریم. تکذیبیه مگر جبران بیآبرویی میکند؟ با این توضیح حرف بیحسـاب از هیچکس پذیرفته نیست اما خدا نکند آن هیچکس، مسئول باشد. چرا؟ چون حرف بیحساب مسئول برخلاف افراد عادی، مصداق کیلویی سخن گفتن است.
حرف بیحساب را باید متناسب با «نادرستی سخن» برخورد کرد اما سخن کیلویی را باید متناسب با «آثار نادرستی سخن» برخورد کنند. آثار کلام مهمتر از خود کلام اسـت. اتهام گوینده اولی خبر غلط است و اتهام گوینده دوم تشویش اذهان عمومی و برهم زدن امنیت روانی.
این مردم چه گناهی کردهاند که در دعوای سیاسی آقایان اینطور با روح و روانشان بازی شود؟ با این توضیح، تکذیب ادعای نماینده مجلس درخصوص رشوه دولت کافی نیست، باید ذیل اتهام تشویش اذهان عمومی قهریه ورود کند.»
به نظر میرسد با توجه به اهمیت و تاثیر این نوع دروغپراکنی و لجنپراکنی، جا دارد مراجع قضایی و امنیتی ضمن بازخواست فرد مدعی این دروغ، شبکهای را هم که این نوع عملیات روانی را تدارک و محتوای دروغین مورد نیاز را میان افراد شاخص توزیع میکند، تحت تعقیب قرار دهند.
کارچاقکنی نخنما برای دولت ورشکسته بایدن
عضو گروهک ملی مذهبی میگوید؛ بدتر از ترامپ در راه است و بهتر است ایران تا دیر نشده با بایدن توافق کند(!)
«احمد- ز» در کانال تلگرامی نوشت: «ران دسنتیس فرماندار فلوریدا قرار است رقیب دونالد ترامپ در انتخابات درونحزبی حزب جمهوریخواه آمریکا برای نامزدی رسمی در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده شود. او در سفرش به اسرائیل چنان مواضع بیرحمانهای در مورد بحرانهای خاورمیانه گرفته است که در مقایسه با او دونالد ترامپ کاملاً شبیه کبوترها به نظر میرسد! اگر جمهوری اسلامی قصد خروج از این وضعیت را دارد، بهتر است تا دیر نشده با همین دولت بایدن به قرار و توافقی دست پیدا کند، و گرنه در صورت به قدرت رسیدن ران دسنتیس کار به مراتب از دوره ریاستجمهوری ترامپ دشوارتر خواهد شد».
شیرین کاری این همکار نشریات زنجیرهای در حالی است که اولا دولت بایدن و کنگره آمریکا، ضمن اصرار بر تداوم نقض حقوق ایران در برجام، تا جایی که میتوانستند بر گستره تحریمهای ضدایرانی افزودند.
ثانیا نویسنده متن فوق پنج شش سال دیر از خواب بیدار شده و گرنه هنگام تدارک برجام، صاحب نظران مطلع به دولت روحانی هشدار میدادند فردی به نام ترامپ نامزد انتخابات آمریکاست که علنا میگوید توافق دولت اوباما را پاره میکند و بنابراین، در تدوین متن توافق، مراعات قواعدی مانند همزمانی و توازن تعهدات، و نقد و نسیه بودن و برگشتپذیری آنها و همچنین اخذ تضمین معتبر را بکنید. اما متاسفانه دولت روحانی که سرمست توافق با دولت آمریکا بود، اصلا مجال شنیدن نقدهای کارشناسی و مراعات آنها را نداشت. بدین ترتیب همه امتیازات را دو ماه قبل از روز شروع اجرای برجام واگذار کرد و چهار سال بعدی را در وضعیتی رقت بار و تاسفآور، دنبال احیای حقوق از دست رفته ایران بود.
در مقابل طرف آمریکایی که امتیازاتش را گرفته و طرف ایرانی را بدهکار برجام کرده بود، در هر سه دولت اوباما و ترامپ و بایدن، بر نقض تعهدات و افزایش طلبکاریها افزود.
ثالثا آمریکا امروز به مراتب ضعیفتر از آمریکای دوره ترامپ و اوباما و بوش است و با بلایی که دولت بایدن در ادامه دولتهای غربی بر سر اقتدار آمریکا آورده، کاخ سفید ناتوان از تکرار زورگوییهای گذشته است، فارغ از این که چه کسی رئیسجمهور آمریکا باشد.
از همه دیوانهترینشان ترامپ بود که بعد از همه گردن کشیها، شکاف و دو دستگی عمیق را به عمق جامعه آمریکا کشاند. ضمنا در همین دو دهه اخیر، از افغانستان و عراق و سوریه گرفته تا لبنان و فلسطین و یمن و اوکراین و ونزوئلا و برزیل، به آلبوم شکستهای پیاپی آمریکا تبدیل شده است.
نهایتا این که برخی نویسندگان نشریات زنجیرهای عملا تبدیل به دلال و کارچاق کن دون پایه دولت آمریکا شدهاند و در دادن آدرس دروغ و هراس افکنی و فریب افکار عمومی همان گونه رفتار میکنند که نیاز طرف متخاصم آمریکایی است.
تایمز اسرائیل: قرار نبود در 75 سالگی این همه دلهره و آشوب داشته باشیم
محافل رسانهای اسرائیل با اشاره به تشدید بیسابقه نا امنی و هراس در سرزمینهای اشغالی و درگیری شدید میان حامیان و مخالفان نتانیاهو میگویند: قرار نبود وضعیت اسرائیل در 75 سالگی آن تا این حد بههم ریخته و آشوبزده باشد.
روزنامه تایمز اسرائیل در تحلیلی به قلم دیوید هورویتز، ضمن اشاره به وضعیت رژیم صهیونیستی در بحبوحه جشن اشغال فلسطین نوشت:
قرار نبود اسرائیل اینگونه و با چنین وضعیتی 75 ساله شود. این وضعیت شایسته اسرائیل نبود. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر در سخنرانی از پیش ضبطشده خود که در آغاز مراسم هفتادوپنجمین سالگرد استقلال [اشغال فلسطین] پخش شد، نخستوزیر اتحاد را ستون مرکزی شگفتیهای اسرائیل امروز خواند. اما آیا گوش او میشنود؟ قرار نبود اسرائیل در چنین شرایطی هفتادوپنج ساله شود.
قرار نبود خانوادههای سوگوار هنگام سوگواری عزیزانشان در روز سهشنبهای که روز استقلال بود، به ورطه سیاست تفرقهآمیز بغلتند. احترام متقابلی که هر ساله در این روز، با حضور وزرای دولت در قبرستانها سایه میافکند، امسال برای بسیاری از مردم، بهخصوص آنها که در بئرشبا بودند و توقع میرفت گفتههای ایتامار بن گاویر وزیر امنیت ملی و فتنهگر نژادپرست را تحمل کنند، تبدیل به وظیفهای دشوار شد.
قرار نبود با احتیاطهای شدید پیرامون گشایش مراسم شب پیش از سالگرد استقلال در اورشلیم همراه باشد. ملاحظات معمول امنیتی برای جلوگیری از تروریسم، امسال با تدابیر مضاعف همراه شد تا در صورت بروز هرگونه اظهارات آشکار ضددولتی از جانب میهمانان یا حاضران، جلوگیری کرده و آنها را به سرعت از صحنه خارج کند.
قرار نبود جشنهای سالانه تپه هرتصل امسال چنان با دلهره از سرنوشت محتوم ذات و ارزشهای اسرائیل عجین باشد. قرار بود سخنرانی کوتاه و پرشور آویگدور کاهلانی، قهرمان جنگ یوم کیپور، با پرشورترین کفزدنهای جمعیت حاضران آن شب همراه باشد. و این در حالی اتفاق افتاد که در همان نزدیکی، معترضان تظاهراتی در محکومیت بنیامین نتانیاهو نخستوزیر بر پا کردند و گفتند نتانیاهو با نیت سیاستزده کردن و به زنجیر کشیدن قوه قضائیه، اسرائیل را چندپاره کرده است. قرار نبود در تلآویو دهها هزار نفر در مراسمی که به اعتراض، بهعنوان جایگزین شب پیش از سالگرد استقلال برپا کردند، گرد آیند و سخنرانان سوگند یاد کنند که از حکومت قانون در مقابل نتانیاهو محافظت خواهند کرد، و زیر بار عظیم «مشعل دموکراسی» رژه بروند.
نتانیاهو تصمیم گرفت در مراسم زندهای که در اورشلیم برگزار شد شرکت نکند تا از هو شدن از سوی حاضران احتراز کند، و بهجای آن یک ویدئوی دو دقیقه و نیمی برای پخش در مراسم فرستاد که متن آن نشان داد در هفتادوپنجمین سالگرد پرطنین استقلال خود، اسرائیل چه چیزی را میبایست جشن بگیرد، جشنی که بهواقع شایسته اسرائیل باشد.
آمریکای بیاعتبار در خاورمیانه بازی را به چین باخته است
موفقیت چین در آشتی دادن ایران و عربستان، از این جهت مهم است که چین برخلاف آمریکا، اصرار بر مداخلهجویی از موضع بالا ندارد. بنابراین در حالی که اعتبار آمریکا در خاورمیانه از دست میرود، اعتبار و نفوذ چین رو به افزایش است.
وبسایت الجزیره در تحلیلی به قلم آرین هیل نوشت: وزرای خارجه ایران و عربستان پس از 7 سال، به میزبانی چین با یکدیگر ملاقات کردند. این رویداد جهان را متحیر کرد. در غرب، نقش محوری چین در حفظ اقتصاد روسیه با وجود تحریمها و عدم تمایل پکن به زیر سوال بردن مسکو به دلیل حملهاش به اوکراین، انتقادات شدیدی را برانگیخته است.
با اینحال کارشناسان میگویند؛ موفقیتهای جدید چین بهعنوان کشوری صلحطلب در خاورمیانه نشاندهنده تغییری به نفع چین است؛
«جولیا گورولهالر»، یکی از همکاران موسسه آرنولد برگستراسر، واقع در فرایبورگ آلمان، گفت که توافق عربستان و ایران میتواند بهعنوان «سکوی پرتاب چین برای ابتکارات آینده» باشد.
به گفته بسیاری از تحلیلگران، همه اینها در زمانی رخ میدهد که نفوذ ایالات متحده - بهطور سنتی بزرگترین میانجیگر قدرت در خاورمیانه- کاهش یافتهاست. تصمیم ایالات متحده برای خروج از توافق هستهای ایران، روابط سرد وگرم و پرفراز و فرود با عربستانسعودی و اشغال طولانی مدت و خروج آشفتهاش از عراق و افغانستان به اعتبار این کشور لطمه زده است. سیاست داخلی همچنین توجه ایالات متحده را منحرف کرده است.
چین بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی و ایران است و بزرگترین خریدار نفت از این دو کشور است. چین در سال۲۰۲۱ یک قرارداد همکاری ۲۵ساله با ایران و در سال۲۰۲۲ یک قرارداد مشارکت استراتژیک جامع با عربستان سعودی امضا کرده است، اما این حسننیت به لطف طرح عظیم «کمربند و جاده» (BRI) که در سال۲۰۱۳ با هدف اتصال آسیا، اروپا و آفریقا از طریق شبکهای از بنادر، راهآهنها، بزرگراهها و سایر پروژههای زیربنایی تحت حمایت چین آغاز شد، فراتر از عربستانسعودی و ایران رفت.چین بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۲ بیش از ۲۷۳ میلیارد دلار در منطقه سرمایهگذاری کردهاست. این کشور بزرگترین سرمایهگذار در خاورمیانه است. همچنین از عراق نفت و از قطر گاز میخرد و به الجزایر، مراکش، ترکیه، مصر و عربستان تسلیحات صادر میکند.
تریتا پارسی عنصر اندیشکده کوئینسی مستقر در واشنگتن میگوید؛ پکن به لحاظ ایدئولوژیک بهعنوان یک شریک تجاری بیطرف درنظر گرفته میشود که مدتهاست سیاست عدم مداخله در مسائل داخلی کشورهای خاورمیانه - از سیاست گرفته تا حقوق بشر - را حفظ کرده است و همین امر، این کشور را به یک میانجی کمتر بحثبرانگیز نسبت به کشورهایی مانند ایالات متحده تبدیل کرده است. این کشور همچنین با انگیزه خاصی مانند رابطه نزدیک ایالات متحده با اسرائیل مرتبط نیست و سابقه اقدام تنبیهی - از طریق اقدام نظامی یا تحریم- در منطقه ندارد. یک دلیل کلیدی برای اینکه چرا بسیاری از این کشورها نگاهی خوشبینانه به چین دارند، فقط به این دلیل نیست که چین در امور آنها دخالت نمیکند، بلکه به این دلیل است که آنها رفتاری تهدیدآمیز از چین ندیدهاند یا رفتاری ندیدهاند که پتانسیل تهدیدآمیز بودن را داشته باشد.» او میگوید که ایالات متحده حتی درمیان برخی از شرکای سنتی خود از این شهرت و اعتبار برخوردار نیست و تحریمها علیه روسیه به دلیل جنگ در اوکراین بر ناراحتی و نگرانی پایتختهای منطقه افزوده است.