یادداشت کوتاهی از یک دانشجوی علوم سیاسی به استادی محترم؛

«آقای دکتر رفیع، اجازه بدهید از شما نپذیریم!»

تاریخ انتشارشنبه ۶ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰
کد مطلب : ۴۵۴۳۱۹
۰
plusresetminus
«آقای دکتر رفیع، اجازه بدهید از شما نپذیریم!»
به گزارش بلاغ، ناظر به شرکت در همایش ملی بازنمایی گفتمان انقلاب اسلامی مبتنی بر گام دوم با موضوع «بازنمایی زمینه‌های نظریه تحقق تمدن اسلامی حول محور  تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی» در تاریخ ۱۴۰۰/۶/۲، در کسوت یک استاد و سخنران مورد احترام ، قابل تحسین بود؛ اما شرکت مدیر گروه دانشکده علوم سیاسی دانشگاه مازندران در این همایش با این موضوع خاص و بیان نظرات تبیینی و کاملاً همسو با موضوع تعیین شده آنهم در شرایطی که در حوزه مدیریتی و عرصه تحقق این دغدغه و در راستای نظرات حمایتی و تبیینی مطروحه، واقعیت گونه‌ی متفاوتی رقم می‌خورد ، جای بسی تامل و نقد می‌باشد.

این مجال برای ارائه مبسوط نقدها نسبت به سیاست‌های آموزشی حاکم بر دانشکده کافی نیست اما بطور موجز و مختصر می‌توان گفت که قطعاً حضرتعالی که در کسوت استادی بنده هستید نیک مستحضرید که یکی از مهم‌ترین ارکان گفتمان انقلاب اسلامی و مهم‌ترین لازمه تحقق تمدن اسلامی و طلوع خورشید ولایت عظمی، نفی طاغوت جهانی و بسیج ملت‌ها در راستای تضعیف هژمونی استکبار و مخدوش سازی و باز تعریف سازوکارهای خودساخته این نظام جهانی مبتنی بر ظلم است و این موضوع را می‌توان به وضوح در سیره سیاسی پیامبر اکرم و ائمه معصوم و همچنین امام خمینی(ره)  مشاهده کرد.

طبیعتاً همراه سازی ملت‌ها در تضعیف نظام مستکبر و یکسویه‌ی جهانی و تلاش برای هویت‌بخشی و اعتبار دهی به گفتمان سیاسی برآمده از سیره معصومین و به تبع آن انقلاب اسلامی، با دو رکن همراه سازی عقول و قلوب ملت‌ها صورت می‌پذیرد . اگر همراه سازی قلوب ملت خود را به حوزه فرهنگ و هنر(به معنای خاص) مرتبط بدانیم، بلاشک یکی از مهم‌ترین متولیان و‌متکلفان تحقق این هدف در بُعد همراه سازی و هدایت عقول مردم را باید دانشکده های علوم سیاسی قلمداد نمود و باید میزان اعتقاد این متولیان خاص به این هدف، و اجرای این تکلیف را، با کیفیت و جهت‌گیری‌های آموزشی (اهم از چیدمان اساتید و محتوای آموزشی و‌ کتب معرفی شده و عناوین پایان نامه‌ها و ...) ارزیابی نمود.

حال سوال واضح بنده بعنوان یک دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه مازندران از مدیر گروه دانشکده علوم سیاسی این است که چرا بین سیاست‌ها و مهندسی آموزشی گروه مذکور که حضرتعالی بعنوان موثرترین فرد در این مهم متولی هستید، با دغدغه ها و نظرات مطروحه شما در این همایش تطابق حداقلی وجود دارد؟.

چگونه می شود در قامت مدیریت گروه علوم سیاسی در حوزه تمدن سازی اسلامی و اثبات قابلیت حکمرانی جهانی اسلام تبیین‌گری کرد، اما رویه و جهت گیری بسیاری از اساتید و سیاست‌ها و مباحث آموزشی همان گروه، عدم اعتقاد به مهم‌ترین رکن ایدئولوژیکی انقلاب اسلامی و مهم‌ترین لازمه تحقق بُعد تمدنی اسلام، یعنی لزوم نفی و افول تمدن غربی و نظامات بعضاً خودساخته برآمده از آن را در اذهان متبادر سازد؟!.

بنده قصد مرور و یادآوری سمینارهای متعدد برگزار شده گروه در سال‌های گذشته در خصوص لزوم پذیرش نظام هژمون و لزوم تسریع قبول و اجرای برجام با هدف همراه شدن با نظام جهانی و سایر موضوعات مرتبط را ندارم؛ اما این تناقض در حرف تا عمل را نمی‌توان نادیده گرفت.

یا باید از بن دندان معتقد به مبانی ایدئولوژیکی انقلاب اسلامی و نظریه قابلیت حکمرانی جهانی اسلام داشت و این باور را در حوزه مدیریت و اختیارات مرتبط محقق ساخت و به تصویر کشید، و یا به امثال بنده بعنوان یک شاگرد منتقد و البته علاقه مند  به استاد محترمی همچون شما حق داد که بگویم: «آقای دکتر رفیع، اجازه بدهید از شما نپذیرم!»

سیدامیرساداتی کرمی- دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه مازندران

انتهای پیام/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما