تاریخ انتشاردوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۰:۱۰
کد مطلب : ۴۴۸۵۹۲
۰
plusresetminus
تازه‌ترین 5 خبر ویژه دوشنبه چهارم اسفندماه

تصویر فتوشاپی و بدون فتوشاپ /روزنامه‌های دوقلو از مدیریت بورس!
در حالی که روزنامه اعتماد در گزارشی نوشته «روزهای خوب در انتظار بورس است»، دوقلوی اقتصادی همین روزنامه نوشت پنهان کردن ریزش بازار بورس پشت دامنه نوسان، بی‌نتیجه ماند(!)
روزنامه اعتماد  در گزارش تیتر یک خود با عنوان «در انتظار روزهای خوب بورس» نوشت: با توجه به آنچه در نیمه نخست سال جاری بر این بازار گذشت، افزایش درآمدهای حاصل از فروش اوراق مالی در بازار سرمایه می‌تواند باعث جذب سرمایه‌های سرگردان در این بازار شود. اما با وجود تجربه نیمه ‌نخست سال جاری در بازار سرمایه و کاهش 25 درصدی شاخص در پاییز نسبت به تابستان سال جاری باید منتظر ماند که آیا بازار سرمایه با این تدابیر جذاب‌تر می‌شود؟ و حتی اگر این اتفاق بیفتد، اعتماد از دست رفته به بورس بار دیگر باز می‌گردد؟
اعتماد در عین حال افزود: اوراق بدهی برای ترغیب کردن مردم به خرید نیست. اوراق بدهی که دولت‌ها منتشر می‌کنند، اعداد بزرگی دارد که مخاطبین‌شان مجموعه و نهادهای بزرگ سرمایه‌گذار که عمدتا دولتی است و مردم عادی که سرمایه کوچکی دارند و آن بخشی از سرمایه‌شان را که با دید سرمایه‌گذاری، جلوگیری از کاهش ارزش پول و دریافت نرخ سود بیشتر به بورس وارد می‌کنند، اوراق بدهی دولتی برایشان جذابیتی ندارد.» «افراد عادی به دنبال این هستند که ارزش پول‌شان از بین نرود.»
کارشناسان بر این باورند در صورتی که دولت بخواهد با منابع فروش اوراق خرج روزانه خود را بدهد. اسم انتشار اوراق قرضه در واقع همان استقراض از سیستم بانکی است. چرا که بانک‌ها موظف به خرید اوراق منتشره توسط دولت هستند. طبیعی است در روزهایی که به سررسید باقی است، تعهدی بر گردن دولت می‌ماند و آن تسویه اوراق است.
رویه انتشار اوراق قرضه بیش از 4 سال در اقتصاد ایران رواج داشته و نزدیک هر سررسیدی، دولت اوراق تازه‌ای منتشر می‌کند تا بتواند اصل و سود اوراق قبلی را بدهد.
در کنار گزارش روزنامه اعتماد، روزنامه «تعادل» که به عنوان دوقلوی اقتصادی روزنامه الیاس حضرتی عمل می‌کند، در گزارشی نوشت: دامنه نوسان نامتقارن موجب شده تا از جو هیجانی بازار سهام کاسته و سرعت کاهش قیمت‌ها کند شود. به ظاهر شرایط خوب است. اما در اصل وضعیت نزول بازار را فراهم می‌سازد. تا اینجای کار دامنه نوسان نامتقارن توانسته وضعیت بازار را تغییر دهد و خبری از ریزش‌های بیش از 3 درصد در دماسنج اصلی تالار شیشه‌ای نیست. اما؛ وضعیت سهم‌ها اینگونه نیست و شاهد صف‌های فروش در سهام متنوع بازار هستیم.
ضعف ‌‌نماگر اصلی بورس این روزها بیشتر به چشم می‌آید. دامنه نوسان نامتقارن سبب شده تا وضعیت این روزهای سهام بورسی پنهان شود و تصویری فتوشاپی و متفاوت از واقعیت در مقابل بورس‌بازان قرار گیرد. از این رو شاخص کل تالار شیشه‌ای که پیش‌تر نیز در ارايه وضعیت سهام ناتوان بود، حالا تصویر مخدوش‌تری را ارایه می‌دهد.

خیلی حماقت می‌خواهد که بایدن مسیر شکست‌خورده ترامپ را ادامه دهد
«ایران به‌زودی ابرها را از پیش چشم بایدن کنار می‌زند و به او می‌فهماند که ادامه مسیر ترامپ کودن، چه هزینه‌ای برایش خواهد داشت».
این ارزیابی را خبرگزاری عراقی العهد منتشر و خاطرنشان کرد: به نظر می‌رسد «جو بایدن» در تصمیم‌گیری صریح در مورد بازگشت به توافقنامه هسته‌ای با ایران مردد است، زیرا وی از یکطرف سیگنال‌هایی ارسال می‌کند که برای بازگشت به توافقنامه ابراز می‌‌دارد و همزمان سیگنال‌های دیگری ارسال می‌کند و در آن، توافقنامه را رد می‌کند و خواستار مذاکره در مورد توافقنامه جدید می‌شود که شامل برنامه موشکی ایران و نقش جمهوری اسلامی در منطقه باشد.
بی‌ثباتی و نوسان در مواضع بایدن به‌دلیل اشتباه مهلکی است که دونالد ترامپ در خروج از توافق هسته‌ای و شکست در به زانو درآوردن ایران با استفاده از سیاست فشار حداکثری مرتکب شد. این امر همچنین به عقیده بایدن برمی‌گردد که فکر می‌کند با جلب موضع اروپا می‌تواند با تکیه بر این فشارها از ایران امتیاز بگیرد.
تجربه ناموفق و شکست‌خورده ترامپ، بایدن را تشویق و ترغیب می‌کند که به توافق هسته‌ای بازگردد؛ در حالی که همزمان اعتقاد بایدن به امکان بهره‌برداری از تحریم‌ها از طریق همکاری با اروپا، او را به فکر گرفتن امتیازاتی از ایران و دستیابی به توافقی فراگیرتر از توافق فعلی می‌اندازد.
آمریکا و سه کشور اروپایی در بیانیه اخیر، کاهش تعهدات ایران را نکوهش کردند اما به علت، که خروج آمریکا از تعهداتش بوده، نپرداختند.
بایدن باید بسیار احمق باشد، اگر خواسته باشد رویکرد شکست‌خورده ترامپ کودن در قبال ایران را ادامه دهد یا حماقت بیشتری داشته باشد که فکر کند می‌تواند آنچه را که ترامپ از ایران نتوانست بگیرد، با دل بستن به موضع اروپا به دست خواهد آورد. دل بستن بایدن به موضع اروپا بی‌معنا است، زیرا موضع اروپایی‌ها بر موضع ایران تاثیر نخواهد داشت و علت آن هم ساده است، زیرا اروپا در دوره ترامپ در کنار ایران نایستاد تا اینکه الان تهران نگران از دست دادن این موضع اروپا در دوره بایدن باشد، اروپا همواره دنباله‌روی آمریکا بوده است. اروپا قبلا در کنار آمریکای ترامپ بود و امروز در کنار آمریکای بایدن است و هیچ‌گاه در کنار ایران نبوده و نخواهد بود.
مدت زیادی باقی نمانده که بایدن به موضع بی‌ثبات و ابری خود در قبال مسئله بازگشت به توافق پایان دهد، زیرا بعد از اینکه ایران در روز 23 فوریه جاری (پنج اسفند) ابرها را از جلوی دیدگان بایدن با متوقف کردن اجرای داوطلبانه پروتکل‌ الحاقی و عملیات بازرسی که در چارچوب این پروتکل انجام می‌شود، کنار بزند، موضوع روشن خواهد شد و فقط در این صورت است که بایدن خواهد دانست اگر خواسته باشد به شیوه ترامپ احمق ادامه دهد، چه حجم هزینه‌ای را باید بپردازد.
در آن سوی قضیه، مواضع تهران تغییرناپذیر است و رهبر معظم انقلاب اسلامی، آن را روشن و قاطع بیان کردند و گفتند که «طرفی که حق دارد شرط معین کند، ایران است. چون جمهوری اسلامی به همه تعهدات عمل کرد. اگر می‌خواهند ایران به تعهدات برجامی برگردد، آمریکا بایستی تحریم‌ها را کاملا در عمل لغو کند و ما بعد راستی‌آزمایی کنیم و ببینیم که درست تحریم‌ها لغو شده، آن‌وقت به تعهدات برجامی برمی‌گردیم. این سیاست قطعی جمهوری اسلامی است و از این سیاست برنخواهیم گشت.»

اخذ مالیات از خانه‌های خالی همچنان معطل اراده دولت
قیمت مسکن در دولت روحانی روند افزایشی تند داشته، چنانکه افزایش بیش از 500 درصدی را طی 7 سال نشان می‌دهد.
روزنامه وطن امروز در گزارشی نوشت: قیمت مسکن در دولت حسن روحانی بیش از 500 درصد افزایش پیدا کرده و به ارقام نجومی متری 27/4 میلیون تومان در کلانشهر تهران رسیده است. به زعم کارشناسان، اصلی‌ترین دلیل افسارگسیختگی قیمت مسکن و روند صعودی آن فارغ از دلایل بنیادینی مانند رشد نقدینگی و رشد قیمت ارز، حاصل از کالای سرمایه‌ای شدن مسکن است. سرمایه‌ای شدن مسکن البته موضوعی نیست که فقط کارشناسان به آن اذعان داشته باشند، معاون مسکن وزیر راه و شهرسازی هم اخیرا از رشد قیمت مسکن گفت. محمود محمودزاده افزود: تنها دلیل فاصله زیاد قیمت ساخت و فروش مسکن، برخورد سرمایه‌ای با مسکن است، به همین دلیل از اواخر سال گذشته اقداماتی تحت عنوان سامانه اسکان املاک، برای شناسایی واحدهای خالی انجام شد، با این امید که مالکان، واحدهای خالی خود را به بازار عرضه کنند.
در همین باره رئیس سازمان امور مالیاتی درباره آخرین وضعیت مالیات از خانه‌های خالی گفت: ما در سازمان مالیاتی پیش‌نویس آیین‌نامه مذکور را به وزارت کشور ارسال کرده‌ایم، چرا که براساس هماهنگی انجام شده، مقرر شد آیین‌نامه نهایی این قانون توسط سازمان مالیاتی، وزارت کشور و وزارت راه و مسکن به هیئت دولت برود. متاسفانه این پیش‌نویس در سیستم اداری این 2 وزارتخانه باقی مانده و هنوز جوابی در این باره وصول نشده است. البته امیدعلی پارسا در چند روز پس از این اظهارنظر خبر از ورود دولت برای نهایی کردن این آیین‌نامه داد و گفت: آیین‌نامه تمام شده و هم‌اکنون منتظر ابلاغ آن توسط هیئت دولت هستیم.
نباید فراموش کرد هم‌اکنون میانگین قیمت هر مترمربع مسکن در شهر تهران 27/4 میلیون تومان است که هیچ سنخیتی با درآمدهای بخش قابل توجهی از مردم ندارد.
در کنار رشد قیمت مسکن، میزان اجاره‌بها هم روز به روز افزایش پیدا می‌کند. مصطفی قلی‌خسروی، رئیس اتحادیه مشاوران املاک در این باره اظهار کرد: سودهای بالایی که بسازوبفروش‌ها از بازار مسکن کسب می‌کنند، از عوامل گرانی قیمت خانه است. قیمت ساخت برای تعاونی‌های مسکن حدودا متری 4 میلیون تومان و در حالت آزاد متری 8 میلیون تومان تمام می‌شود، پس چرا سازندگان، خانه‌ها را متری 30 تا 100 میلیون تومان و بیشتر می‌فروشند؟

ایران: دولت دست بخش خصوصی برای رونق اقتصاد را بسته است
روزنامه دولتی ایران از قول معاون پیشین وزارت جهاد کشاورزی تأکید کرد دولت برای رونق اقتصادی، بخش خصوصی را رها کند.
علی قنبری که سابقه عضویت در فراکسیون اصلاح‌طلبان در مجلس ششم و معاونت وزیر جهاد در دولت روحانی را در کارنامه خود دارد، در یادداشتی نوشت: در حال نزدیک شدن به روزهای پایانی سال 1399 هستیم؛ سالی که تمام حوزه‌های اقتصادی روزهای سخت و پر از چالشی را سپری کردند. از سال 97 سیاست‌گذاران و بخش خصوصی با تحریم‌هایی روبه‌رو شدند که پیش از این اقتصاد کشور آن را تجربه نکرده بود. با وجود تمام سختی‌ها بخش خصوصی توانست تا حدودی از موانع بزرگ عبور کند و به صادرات و تولیدی که از دست رفته بود، برسد. اما برای اینکه شاهد امید در سال 1400 باشیم و اتفاق‌های خوبی در اقتصاد کشور رخ دهد یک راهکار وجود دارد و آن حضور پررنگ‌تر بخش خصوصی در فضای اقتصادی است. تحقق چنین امری قاعدتاً وابسته به رفتار سیاست‌گذاران است. اگر دولت شرایط و فضا را برای فعالیت بخش خصوصی فراهم کند می‌توان از فعالان بخش خصوصی انتظار داشت که برای اقتصاد کشور کاری انجام دهند.
در این میان یک سؤال وجود دارد و آن اینکه انتظار از بخش خصوصی برای سال آینده چیست؟ و آیا بخش خصوصی می‌تواند انتظارات را پاسخ دهد؟
در جواب باید گفت که فعالان بخش خصوصی سربازان اقتصادی هستند و زمانی می‌توان از این گروه انتظار داشت که به ‌سمت افزایش سرمایه‌گذاری، رشد تولید و جذب نیروی کار بروند که بستر برای گسترش فعالیت آنها مهیا باشد. سربازی که دستش خالی باشد امکان دفاع از خود را هم ندارد از این‌رو از او نمی‌توان انتظار داشت که ضمن دفاع از خود به کشور خدمت کند. فعالان اقتصادی همچنین شرایطی را دارند. برای آنکه بخش خصوصی سال آینده که انتخابات ریاست‌جمهوری را هم پیش رو داریم فعال‌تر شود و بتواند در فضای اقتصادی اثرگذارتر باشد از دولت می‌خواهیم که میزان دخالت در اقتصاد را کمتر کند و بیش از گذشته به فکر نظارت و برنامه‌ریزی با هدف حسن اجرای قانون باشد. به‌نظر می‌رسد که رفتار دولت در مواجهه با بخش خصوصی اینگونه بوده که بخش خصوصی تابع آن باشد. این موضوعی است که در تمام دولت‌ها اتفاق افتاده است. بخش خصوصی در این سال‌ها همواره چشمش به تصمیم گیری‌های دولت بوده و از آنجا که هراس دارد سرمایه‌اش به‌خطر بیفتد خود را وابسته به دولت می‌کند. این در حالی است که بخش خصوصی زمانی می‌تواند موفق عمل کند که استقلال داشته باشد. لذا برای کاهش این وابستگی ضروری است که دولت ثبات تصمیم‌گیری داشته باشد و اگر می‌خواهد تغییری در قوانین داشته باشد از فعالان بخش خصوصی مشورت بگیرد.
متأسفانه باید بگویم که ما بخش خصوصی ضعیفی داریم. زمانی‌که بخش خصوصی قدرت لازم را نداشته باشد نمی‌تواند در بازار داخلی و خارجی پویا باشد؛ از این‌رو به جای آنکه روی پای خود بایستد و سعی برای رشد و تعالی داشته باشد، روز به روز بر وابستگی آن به دولت و برخی از رانت‌ها بیشتر می‌شود. وقتی بخش خصوصی با چنین وضعیتی مواجه می‌شود نمی‌توان از آن انتظار داشت که تحول در اقتصاد کشور ایجاد کند؛ چنین بخش خصوصی ناکارآمد است. بدین جهت توصیه می‌کنم فعالان اقتصادی بیش از هر زمان دیگر خود را از وابستگی به دولت خارج و سعی کنند که فعالیت‌های توسعه‌ای خود را افزایش دهند تا به‌واسطه آن بتوان به اقتصادی پویا
دست یافت.

توهین و تحقیر اوباما هم نتوانست آقای مشاور را سر عقل آورد
مشاور تحقیر شده روحانی بدون عبرت گرفتن از جنایت‌های گذشته دولت اوباما، خواستار مذاکره با دولت بایدن شد.
حمید ابوطالبی که معاونت سیاسی دفتر رئیس‌جمهور و مشاورت سیاسی روحانی را در سوابق خود دارد، در توییتر نوشت: بایدن در اجلاس مونیخ به نکات مهمی پرداخت: برعکس ترامپ که سیاستی آمریکایی براساس «نخست آمریکا» می‌خواست، سخنان بایدن بر «بازگشت آمریکا» به سیاست سنتی چندجانبه‌گرایانه استوار بود.
او در سیاست عدم اشاعه گذرا به موضوع هسته‌ای ایران اشاره کرد و گفت: آماده‌ایم با 5+1 در مورد هسته‌ای ایران همکاری کنیم؛ دقیقاً همانند ماکرون که گفت: باید به کمک شرکایمان به راه حلی مناسب در خصوص پرونده هسته‌ای ایران دست پیدا کنیم؛ یا خانم مرکل که از موضع آمریکا در موضوع هسته‌ای ایران حمایت کرد.
از این رو در اجلاس مونیخ، رهبران آمریکا و اروپا، صرفاً از بازگشت به 5+1 و تشکیل آن، و ضرورت یافتن راهی مناسب برای پرونده هسته‌ای ایران همراه با مسایل منطقه‌ای سخن گفتند؛ هیچ کس، نه تنها نامی از برجام نبرد، بلکه حتی به آن و ضرورت بازگشت طرفین به برجام هم اشاره‌ای نکرد.
وی می‌افزاید: علت اصرار آمریکا به برداشتن گام اول توسط ایران، همین امر است؛ تا پس از آن و برای ادامه راه، 5+1 تشکیل شود؛ ظاهراً اروپا هم با این سیاست موافق بوده و دلیل دعوت EU از 5+1 نیز چیزی جز این نیست؛ تا ایران تعهدات هسته‌ای برجام را اجرا کند؛ و آمریکا و اروپا هم از شدت تحریم‌ها برای گام‌های بعدی بکاهند.
اگر این برداشت درست باشد، برجام ققنوسی است که با توجه به مکانیزم ماشه و وضعیت حقوقی آمریکا، برداشتن هر گامی بدون آتش مذاکره مستقیم در مورد آن، خطایی استراتژیک است. چه اول آمریکا تحریم‌ها را بردارد، یا نخست ایران به تعهداتش برگردد،‌و یا ترکیبی زمانی از آن‌ها باشد.
چرا که باید وضعیتی پدید آورد تا پیش از هر اقدام عملی، «ثبات و دوام» آن اصالت داشته باشد؛ وگرنه شرایط آتی ایران همواره تابعی از سیاست‌های افراد در آمریکا خواهد بود. بر این مبنا، ایران باید به جای سیاست بازگشت ترتیبی به برجام، سیاستی جدید دراندازد. فرمالیسم 5+1 و میانجیگری EU+E3 را برهم زند؛ به جای برجام زمان‌دار به ثبات استراتژیک بیاندیشد؛ به تجمیع توانایی‌ها و مذاکره مستقیم روی آورد؛ مذاکره جامع برای حل مشکلات ایران و آمریکا را برگزیند.»
اگرچه ابوطالبی سعی کرده مرادش را در لفافه کلمات بپیچد، اما روشن است که خواستار مذاکره مستقیم با آمریکا به بهانه حل مشکلات است. او اما به عنوان یک ایرانی توضیح نمی‌دهد که تکلیف برجام با همه خسارت‌ها و هزینه‌هایش برای کشورمان چه می‌شود؟ به عبارت دیگر،‌او به عنوان یکی از بزک‌کنندگان برجام در زمان خودش، حال می‌خواهد این یادگاری بزرگ(!) اعتمادکنندگان سهل‌اندیش به آمریکا را خاک کند و از نو، به آرزواندیشی و اعتماد به طرف عهدشکن برجام دعوت نماید.
ابوطالبی در این میان، همان کسی است که از سوی روحانی -بلافاصله پس از برجام- به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل نامزد شد تا احتمالاً نزدیکی رویااندیشانه را نسبت به دولت «اوبامای مودب» پیگیری کند. اما دولت اوباما در رفتاری موهن و تحقیرآمیز مدعی شد ابوطالبی تروریست است و ویزای حضور در نیویورک به او داده نخواهد شد!!
با وجود این رفتار قانون‌شکنانه و تحقیرآمیز که در ابعاد گسترده‌تر در پایمال کردن حقوق برجامی ایران یا تحریم‌های ویزا، آیسا، سیسادا و مصادره اموال ایران ادامه یافت، روشن نیست آقای ابوطالبی چرا دعوت به مذاکره دوباره می‌کند؟ آیا ظریف و حسین فریدون (برادر رئیس‌جمهور) به جای یک مذاکره، چند مذاکره مستقیم با طرف آمریکایی نداشتند و نتیجه آن، واگذاری برنامه‌ هسته‌ای در ازای مشتی وعده نسیه نبود؟ و آیا اگر به فرض محال، توانمندی موشکی و قدرت منطقه‌ای واگذار و کشور تضعیف شود، از متن آن «ثبات استراتژیک» حاصل می‌شود؟ یا این که این همان نسخه ابلهانه اعتماد معمر قذافی به آمریکا و اروپاست؟!
براستی اهل بیت علیهم‌السلام درست فرموده‌اند «من هانت علیه نفسه فلا تامن شره» وقتی کسی تحقیر شد و این حقارت را در نفس خود هم پذیرفت، به طریق اولی، هیچ ابایی از به حقارت کشاندن مردم و کشور خود ندارد.»
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عملیات وعده صادق، آغازی بر یک پایان
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
قرآن و روش‌های تربیتی
چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
۱۹۵ هزار فعال صنفی مازندران در خطر محرومیت
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲
حجاب نماد سلامت و توازن
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴