به گزارش بلاغ، روزنامه اصلاحطلب اعتماد روز گذشته در واکنش به شکست قطعنامه آمریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران در مطلبی نوشت: «برجام یک اقدام هوشمندانه مبتنی بر خرد با تدبیر مناسب است. این توافق بینالمللی غیرمعاهدهای مهم زمینهای را ایجاد کرد که بهرغم تمام پستیوبلندیها و فرازوفرودها منشأ آثار بسیاری شده است...برجام یک مناقشه حقوقی مرتبط با حق یک عضو ملل متحد را که در قوانین بینالمللی شناسایی شده بود را به نحو مسالمتآمیز خاتمه داد و این کارکرد بهتنهایی میتواند یک سند حقوقی-دیپلماتیک را بهطور برجسته مورد اهمیت واقع گرداند. نتیجه برجام تحصیل منافع ملی یا تأمین مصالح عمومی از طریق واقعگرایی در قلمرو متلاطم بینالمللی بوده و هست و این میتواند و باید الگوی خوبی برای ما در تعاملات بینالمللی باشد. طرح قطعنامه تمدید تحریم تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران از سوی ایالاتمتحده آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد بهرغم تلاش و فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک بسیار وزیر امور خارجه مایک پمپئو و تیم همراه او که در شورای امنیت سازمان ملل متحد توفیق نداشته یک واقعیت عینی فراروی جامعه جهانی است.»
گفتنی است گم کردن هدف، نشانه ضعف عقل است. و اگر عمدی باشد، از بیصداقتی و اصرار برای به اشتباهانداختن دیگران حکایت میکند. دولت و وزارت خارجه و برخی محافل همسو، اصرار دارند هدف از توافق برجام گم شود.
مردم، هزینههای برجام را پذیرفتند تا طبق وعده، تحریمهای مالی و بانکی و نفتی برداشته شود؛ اما چون توافق هیچ چفتوبستی نداشت، تحریمها شدیدتر از گذشته برگشت. حالا همین طیف در مقابل انتقادات میگویند «نشانه قوت برجام این است که تحریم تسلیحاتی برداشته میشود»(!) و حالآنکه هم شرمن آمریکایی و هم ریابکوف روس، اذعان دارند روسیه و چین در مذاکرات، با لغو آنی تحریم تسلیحاتی اصرار داشتند. اما طرف ایرانی، تعویق برای پنج سال بعد را پذیرفت! مسئله مهم این است که متأسفانه وزارت خارجه در برابر یکطرفه شدن برجام و به صفر رسیدن حقوق ایران در آن، منفعل عمل میکند. اگر غیرازاین بود، بهجای آمریکای عهدشکن و اروپای شریک دزد، ما باید در شورای امنیت طلبکار میشدیم. یک توجیه بیعملی این است که روحانی و ظریف بهتر از هرکس میدانند با قبول گنجاندن مکانیسم ماشه (اسنپ بک) در توافق، چه آش مسمومی ضد منافع کشورمان پختهاند.
آنها حاضر نیستند درباره نقض صریح قطعنامه 2231 -که برجام ضمیمه آن است- شکایت نزد «شورا» ببرند؛ چون میدانند در این صورت آمریکا میتواند بدون جلب نظر سایر اعضای شورا، تحریمهای تجمیع شده ذیل قطعنامه 2231 را به شکل خودکار احیا کند! بیسرانجامی وعدههای برجامی به کنار؛ اما این چه طرز تنظیم یک قرارداد پر تعهد بود که بهسادگی زیر پا ماند و ضمناً اختیار خود را در صورت اختلاف، دست طرف کلاهبردار دادند؟! سادهاندیش بودند یا عاشق؟ «شبیه ناصرالدینشاه، ناخن میکشم بر دل- چه امضایی شب مستیّ ما دزدیده شد از ما».
اذعان مدعیان اصلاحات به همصدایی اروپا با آمریکا
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «دولتهای اروپایی شاید در بسیاری از موارد با دونالد ترامپ درباره ایران همنظر باشند و در بحث توان موشکی، نفوذ منطقهای و حمایتی که آنها از رژیم صهیونیستی میکنند، نگاه یکسانی داشته باشند ولی در اینکه چگونه باید با ایران رفتار شود، نظر بسیار متفاوتی دارند و قائل به این هستند که باید با گفتوگو و مذاکره و نظارت بر برنامههای هستهای ایران بتوانیم بهنوعی ایران را در نظم منطقهای خاورمیانه مدیریت کنیم.»
مقامات تروئیکای اروپا بارها صراحتاً اعلام کردهاند که در موضوع ایران با آمریکا دارای هدف مشترک بوده و فقط در روشهای رسیدن به این هدف با یکدیگر اختلافنظر دارند.
شکست قطعنامه اخیر ضدایرانی، علاوهبر آمریکا، بازندههای دیگری هم داشت. تروئیکای اروپا (انگلیس، فرانسه، آلمان) با رأی ممتنع در حقیقت در پازل آمریکا بازی کرده و علیه ایران اقدام کردند.
بر اساس برجام و قطعنامه 2231، تحریم تسلیحاتی ایران باید 27 مهرماه 99 پایان یابد. بر همین اساس آمریکا آشکارا توافق هستهای و قطعنامه شورای امنیت را زیر پا گذاشته است. با اینحال، تروئیکای اروپا بهجای مواخذه کردن آمریکا، خود در این قانونشکنی و عهدشکنی شریک شد.
نمایندگان انگلیس، فرانسه و آلمان در سازمان ملل پس از شکست قطعنامه آمریکا، با صدور بیانیههای جداگانه با گستاخی، ایران را مورد بازخواست قراردادند.
ترس مدعیان اصلاحات از اصلاح قانون نظارت بر رفتار نمایندگان
روزنامه سازندگی در یادداشتی با عنوان «نظارت مخدوش» به قلم عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران به طرح اصلاح قانون نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان پرداخت و نوشت: اگر از نمایندگان خطایی سر میزند مشکل قانون نیست بلکه قصور و تقصیر مجریان قانون زمینهساز فساد نمایندگان است.
سازندگی نوشت: تفویض نظارت بر مجلس و نمایندگان به نهادی خارج از قوه مقننه مغایر اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی بوده و استقلال قوه مقننه را با چالش مواجه میکند.
در ادامه این مطلب آمده است: شاید بهترین نوع نظارت، نظارت احزاب سیاسی و سازمانهای مردمنهاد و رسانهها و اجرای دقیق امربهمعروف و نهی از منکر باشد.
مدتی است که مدعیان اصلاحات در یادداشتها و اظهاراتشان به انتقاد از طرح اصلاح قانون نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان میپردازند و آن را خلاف قانون اساسی میدانند حالآنکه در این طرح، هیچ تناقضی با قانون اساسی دیده نمیشود. علاوهبر آن، اصرار آنان بر سازوکار فعلی هیئت نظارت بر نمایندگان در حالی است که در همین مجلس قبلی، 90 نفر از نمایندگان به دلایلی مانند پروندههای مالی و اخلاقی برای انتخابات اسفندماه 98 رد صلاحیت شدند.
لازم به ذکر است که طرح اصلاح قانون نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان، به معنای نظارت انحصاری شورای نگهبان نیست. در مقدمه و ماده اول این طرح آمده است: «بهمنظور حفظشان و منزلت نمایندگان و نظارت عادلانه و منصفانه بر عملکرد نمایندگان در ابتدای هر دوره مجلس شورای اسلامی و حداکثر سه ماه پس از انتخاب هیئترئیسه، هیئت نظارت که از این پس هیئت نامیده میشود مرکب از افراد زیر برای همان دوره تشکیل میگردد. الف: رئیسکمیسیون حقوق و قضایی مجلس شورای اسلامی به عنوان رئیس- ب: دو نفر از نمایندگان به انتخاب مجلس شورای اسلامی- ج: یک نفر از قضات دیوان عالی کشور با پیشنهاد رئیسقوه قضائیه و انتخاب مجلس شورای اسلامی- د: یک نفر حقوقدان شورای نگهبان با معرفی دبیر شورای نگهبان و انتخاب مجلس شورای اسلامی»
با این تفاسیر است که ترس مدعیان اصلاحات از اصلاح قانون نظارت بر رفتار نمایندگان، بر شک و شبههها نسبت به عملکرد آنان در مجلس دهم افزوده است.
بیمیلی جامعه برای اعتماد دوباره به اصلاحطلبان
روزنامه شرق در حالیکه هنوز قریب به یک سال تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است از هماکنون در سلسله گزارشهایی به افرادی میپردازد که مطابق ادعای این روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب «در دوران سیاستورزی خود این توان و انتظار را ایجاد کردهاند تا بتوانند سبد رأیی برای رفتن به پاستور داشته باشند.»
در حقیقت این روزنامه از هماکنون با طرحی زیرکانه درصدد است تا به برخی چهرههای مدنظر خود برچسب بزند که یعنی این فرد در حد واندازه ریاست جمهوری است و هم اینکه به جامعه او را بهعنوان یک فرصت بالقوه معرفی کند.
در این شماره شرق آمده است: «[محمدرضا خاتمی] پیشتر، بیشتر از امروز شانس داشت زیرا اکنون شرایطی به وجود آمده است که از یکسو اقبال مردم برای کنشگری سیاسی کاهش یافته و از سوی دیگر همان دستهای که بهطور سنتی به اصلاحطلبان رأی میدادند و از زمره آرای خاکستری شمرده نمیشدند هم درحالحاضر به دلیل انتقادهایی که به عملکرد دولت دوازدهم و مجلس دهم وجود دارد، میل چندانی به اعتماد دوباره به جریان اصلاحات ندارند و بهنوعی سرمایه اجتماعی این جریان سیاسی در این مقطع خاص قدری کاهش یافته است اما به گمان بسیاری از فعالان سیاسی هنوز برخی شخصیتها به دلیل صفت شخصی خود سبد رأی قابلتوجهی دارند و حتی اگر ایشان بهصورت مستقل هم وارد انتخابات شوند، میتوانند رأی نسبتاً خوبی به دست آورند؛ چه رسد به آنکه جریان و حزب متبوعشان هم از آنها حمایت کنند.»
حاصل برجام یا پیامد عنادورزی اروپا بر مبنای برجام؟
روزنامه دولتی ایران دیروز بار دیگر حربه تحریف را به کار بست و با تیتر «باخت» رو تیتر زد: «برجام آمریکا را دوباره در شورای امنیت شکست داد.»
در گزارش ارگان دولت آمده است: «اعضای شورای امنیت در حالی روز جمعه آمریکا را با بیسابقهترین موضعگیری درباره ایران نواختند که دستکم گمان نمیرفت انگلیس که بیش از سایر کشورهای اروپایی به آمریکا نزدیک بود، اینچنین بر حفظ توافق هستهای پافشاری داشته باشد. چه اگر رأی مثبت شرکای اروپایی برجام بر پای قطعنامه تمدید تحریم تسلیحاتی ایران مینشست حتی اگر این قطعنامه با وتوی روسیه و چین هم راه به جایی نمیبرد، شراکت اروپا در برجام از معنای خود تهی میشد و آیندهای برای این توافق قابل تصور نبود. بااینحال همه اعضای دائم شورای امنیت با عدم موافقت با طرح ضدایرانی آمریکا کوشیدند در زمین آمریکا بازی نکنند تا به گفته حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران برجام نیمه جان بتواند آمریکا را شکست دهد.»
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «اروپاییها اگرچه مدعی شدند که در نگرانیهای آمریکا نسبت به برنامه موشک بالستیک ایران و نقش منطقهای ایران احساس شراکت میکنند، اما در عین حال واشنگتن را به دلیل تضعیف توافق هستهای که از حمایت گسترده بینالمللی برخوردار بود، مقصر دانستند. موضعی که نشان میداد آنها همراهی چندانی با قطعنامه پیشنهادی آمریکا در سازمان ملل نخواهند داشت. چه آنها با آگاهی از عواقب امنیتی فروپاشی توافق هستهای به این نقطه اطمینان رسیده بودند که نابودی برجام میتواند به تغییراتی جدی در راهبرد امنیتی ایران از جمله تصمیم به خروج از «ان پی تی» بینجامد و خود به بحران بزرگی برای اروپا تبدیل شود.»
روزنامه رسمی دولت اذعان دارد که رأی ممتنع اروپاییها به قطعنامه آمریکا، به دلیل حفظ برجام بوده است. برجام مدتهاست که یکطرفه از سوی ایران اجرا میشود و اروپا تنها با اقدامات نمایشی و حمایت زبانی بیخاصیت از آن، درصدد تثبیت این روند خسارتبار برای ایران بوده است.
رأی ممتنع آنها به قطعنامه آمریکا نیز به دلیل تداوم همین تقلای شوم است. از این رو، اقدام اروپا ادامه سیاست خصمانه آنها علیه ایران بر مبنای برجام است. نکته دیگر درباره رأی ممتنع اروپا اینکه، 7 سال سیاست منفعلانه دولت در قبال اروپاییها، سبب نشده که آنها حاضر شوند در دفاع از حقوق ایران معمولترین اقدام را انجام دهند.
مردم، هزینههای برجام را پذیرفتند تا طبق وعده، تحریمهای مالی و بانکی و نفتی برداشته شود؛ اما چون توافق هیچ چفتوبستی نداشت، تحریمها شدیدتر از گذشته برگشت. حالا همین طیف در مقابل انتقادات میگویند «نشانه قوت برجام این است که تحریم تسلیحاتی برداشته میشود»(!) و حالآنکه هم شرمن آمریکایی و هم ریابکوف روس، اذعان دارند روسیه و چین در مذاکرات، با لغو آنی تحریم تسلیحاتی اصرار داشتند. اما طرف ایرانی، تعویق برای پنج سال بعد را پذیرفت! مسئله مهم این است که متأسفانه وزارت خارجه در برابر یکطرفه شدن برجام و به صفر رسیدن حقوق ایران در آن، منفعل عمل میکند. اگر غیرازاین بود، بهجای آمریکای عهدشکن و اروپای شریک دزد، ما باید در شورای امنیت طلبکار میشدیم. یک توجیه بیعملی این است که روحانی و ظریف بهتر از هرکس میدانند با قبول گنجاندن مکانیسم ماشه (اسنپ بک) در توافق، چه آش مسمومی ضد منافع کشورمان پختهاند.
آنها حاضر نیستند درباره نقض صریح قطعنامه 2231 -که برجام ضمیمه آن است- شکایت نزد «شورا» ببرند؛ چون میدانند در این صورت آمریکا میتواند بدون جلب نظر سایر اعضای شورا، تحریمهای تجمیع شده ذیل قطعنامه 2231 را به شکل خودکار احیا کند! بیسرانجامی وعدههای برجامی به کنار؛ اما این چه طرز تنظیم یک قرارداد پر تعهد بود که بهسادگی زیر پا ماند و ضمناً اختیار خود را در صورت اختلاف، دست طرف کلاهبردار دادند؟! سادهاندیش بودند یا عاشق؟ «شبیه ناصرالدینشاه، ناخن میکشم بر دل- چه امضایی شب مستیّ ما دزدیده شد از ما».
اذعان مدعیان اصلاحات به همصدایی اروپا با آمریکا
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «دولتهای اروپایی شاید در بسیاری از موارد با دونالد ترامپ درباره ایران همنظر باشند و در بحث توان موشکی، نفوذ منطقهای و حمایتی که آنها از رژیم صهیونیستی میکنند، نگاه یکسانی داشته باشند ولی در اینکه چگونه باید با ایران رفتار شود، نظر بسیار متفاوتی دارند و قائل به این هستند که باید با گفتوگو و مذاکره و نظارت بر برنامههای هستهای ایران بتوانیم بهنوعی ایران را در نظم منطقهای خاورمیانه مدیریت کنیم.»
مقامات تروئیکای اروپا بارها صراحتاً اعلام کردهاند که در موضوع ایران با آمریکا دارای هدف مشترک بوده و فقط در روشهای رسیدن به این هدف با یکدیگر اختلافنظر دارند.
شکست قطعنامه اخیر ضدایرانی، علاوهبر آمریکا، بازندههای دیگری هم داشت. تروئیکای اروپا (انگلیس، فرانسه، آلمان) با رأی ممتنع در حقیقت در پازل آمریکا بازی کرده و علیه ایران اقدام کردند.
بر اساس برجام و قطعنامه 2231، تحریم تسلیحاتی ایران باید 27 مهرماه 99 پایان یابد. بر همین اساس آمریکا آشکارا توافق هستهای و قطعنامه شورای امنیت را زیر پا گذاشته است. با اینحال، تروئیکای اروپا بهجای مواخذه کردن آمریکا، خود در این قانونشکنی و عهدشکنی شریک شد.
نمایندگان انگلیس، فرانسه و آلمان در سازمان ملل پس از شکست قطعنامه آمریکا، با صدور بیانیههای جداگانه با گستاخی، ایران را مورد بازخواست قراردادند.
ترس مدعیان اصلاحات از اصلاح قانون نظارت بر رفتار نمایندگان
روزنامه سازندگی در یادداشتی با عنوان «نظارت مخدوش» به قلم عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران به طرح اصلاح قانون نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان پرداخت و نوشت: اگر از نمایندگان خطایی سر میزند مشکل قانون نیست بلکه قصور و تقصیر مجریان قانون زمینهساز فساد نمایندگان است.
سازندگی نوشت: تفویض نظارت بر مجلس و نمایندگان به نهادی خارج از قوه مقننه مغایر اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی بوده و استقلال قوه مقننه را با چالش مواجه میکند.
در ادامه این مطلب آمده است: شاید بهترین نوع نظارت، نظارت احزاب سیاسی و سازمانهای مردمنهاد و رسانهها و اجرای دقیق امربهمعروف و نهی از منکر باشد.
مدتی است که مدعیان اصلاحات در یادداشتها و اظهاراتشان به انتقاد از طرح اصلاح قانون نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان میپردازند و آن را خلاف قانون اساسی میدانند حالآنکه در این طرح، هیچ تناقضی با قانون اساسی دیده نمیشود. علاوهبر آن، اصرار آنان بر سازوکار فعلی هیئت نظارت بر نمایندگان در حالی است که در همین مجلس قبلی، 90 نفر از نمایندگان به دلایلی مانند پروندههای مالی و اخلاقی برای انتخابات اسفندماه 98 رد صلاحیت شدند.
لازم به ذکر است که طرح اصلاح قانون نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان، به معنای نظارت انحصاری شورای نگهبان نیست. در مقدمه و ماده اول این طرح آمده است: «بهمنظور حفظشان و منزلت نمایندگان و نظارت عادلانه و منصفانه بر عملکرد نمایندگان در ابتدای هر دوره مجلس شورای اسلامی و حداکثر سه ماه پس از انتخاب هیئترئیسه، هیئت نظارت که از این پس هیئت نامیده میشود مرکب از افراد زیر برای همان دوره تشکیل میگردد. الف: رئیسکمیسیون حقوق و قضایی مجلس شورای اسلامی به عنوان رئیس- ب: دو نفر از نمایندگان به انتخاب مجلس شورای اسلامی- ج: یک نفر از قضات دیوان عالی کشور با پیشنهاد رئیسقوه قضائیه و انتخاب مجلس شورای اسلامی- د: یک نفر حقوقدان شورای نگهبان با معرفی دبیر شورای نگهبان و انتخاب مجلس شورای اسلامی»
با این تفاسیر است که ترس مدعیان اصلاحات از اصلاح قانون نظارت بر رفتار نمایندگان، بر شک و شبههها نسبت به عملکرد آنان در مجلس دهم افزوده است.
بیمیلی جامعه برای اعتماد دوباره به اصلاحطلبان
روزنامه شرق در حالیکه هنوز قریب به یک سال تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است از هماکنون در سلسله گزارشهایی به افرادی میپردازد که مطابق ادعای این روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب «در دوران سیاستورزی خود این توان و انتظار را ایجاد کردهاند تا بتوانند سبد رأیی برای رفتن به پاستور داشته باشند.»
در حقیقت این روزنامه از هماکنون با طرحی زیرکانه درصدد است تا به برخی چهرههای مدنظر خود برچسب بزند که یعنی این فرد در حد واندازه ریاست جمهوری است و هم اینکه به جامعه او را بهعنوان یک فرصت بالقوه معرفی کند.
در این شماره شرق آمده است: «[محمدرضا خاتمی] پیشتر، بیشتر از امروز شانس داشت زیرا اکنون شرایطی به وجود آمده است که از یکسو اقبال مردم برای کنشگری سیاسی کاهش یافته و از سوی دیگر همان دستهای که بهطور سنتی به اصلاحطلبان رأی میدادند و از زمره آرای خاکستری شمرده نمیشدند هم درحالحاضر به دلیل انتقادهایی که به عملکرد دولت دوازدهم و مجلس دهم وجود دارد، میل چندانی به اعتماد دوباره به جریان اصلاحات ندارند و بهنوعی سرمایه اجتماعی این جریان سیاسی در این مقطع خاص قدری کاهش یافته است اما به گمان بسیاری از فعالان سیاسی هنوز برخی شخصیتها به دلیل صفت شخصی خود سبد رأی قابلتوجهی دارند و حتی اگر ایشان بهصورت مستقل هم وارد انتخابات شوند، میتوانند رأی نسبتاً خوبی به دست آورند؛ چه رسد به آنکه جریان و حزب متبوعشان هم از آنها حمایت کنند.»
حاصل برجام یا پیامد عنادورزی اروپا بر مبنای برجام؟
روزنامه دولتی ایران دیروز بار دیگر حربه تحریف را به کار بست و با تیتر «باخت» رو تیتر زد: «برجام آمریکا را دوباره در شورای امنیت شکست داد.»
در گزارش ارگان دولت آمده است: «اعضای شورای امنیت در حالی روز جمعه آمریکا را با بیسابقهترین موضعگیری درباره ایران نواختند که دستکم گمان نمیرفت انگلیس که بیش از سایر کشورهای اروپایی به آمریکا نزدیک بود، اینچنین بر حفظ توافق هستهای پافشاری داشته باشد. چه اگر رأی مثبت شرکای اروپایی برجام بر پای قطعنامه تمدید تحریم تسلیحاتی ایران مینشست حتی اگر این قطعنامه با وتوی روسیه و چین هم راه به جایی نمیبرد، شراکت اروپا در برجام از معنای خود تهی میشد و آیندهای برای این توافق قابل تصور نبود. بااینحال همه اعضای دائم شورای امنیت با عدم موافقت با طرح ضدایرانی آمریکا کوشیدند در زمین آمریکا بازی نکنند تا به گفته حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران برجام نیمه جان بتواند آمریکا را شکست دهد.»
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «اروپاییها اگرچه مدعی شدند که در نگرانیهای آمریکا نسبت به برنامه موشک بالستیک ایران و نقش منطقهای ایران احساس شراکت میکنند، اما در عین حال واشنگتن را به دلیل تضعیف توافق هستهای که از حمایت گسترده بینالمللی برخوردار بود، مقصر دانستند. موضعی که نشان میداد آنها همراهی چندانی با قطعنامه پیشنهادی آمریکا در سازمان ملل نخواهند داشت. چه آنها با آگاهی از عواقب امنیتی فروپاشی توافق هستهای به این نقطه اطمینان رسیده بودند که نابودی برجام میتواند به تغییراتی جدی در راهبرد امنیتی ایران از جمله تصمیم به خروج از «ان پی تی» بینجامد و خود به بحران بزرگی برای اروپا تبدیل شود.»
روزنامه رسمی دولت اذعان دارد که رأی ممتنع اروپاییها به قطعنامه آمریکا، به دلیل حفظ برجام بوده است. برجام مدتهاست که یکطرفه از سوی ایران اجرا میشود و اروپا تنها با اقدامات نمایشی و حمایت زبانی بیخاصیت از آن، درصدد تثبیت این روند خسارتبار برای ایران بوده است.
رأی ممتنع آنها به قطعنامه آمریکا نیز به دلیل تداوم همین تقلای شوم است. از این رو، اقدام اروپا ادامه سیاست خصمانه آنها علیه ایران بر مبنای برجام است. نکته دیگر درباره رأی ممتنع اروپا اینکه، 7 سال سیاست منفعلانه دولت در قبال اروپاییها، سبب نشده که آنها حاضر شوند در دفاع از حقوق ایران معمولترین اقدام را انجام دهند.