مراسم نخستین سالگرد حاج میثم احمدی فعال فرهنگی مازندران که سال گذشته در سانحه رانندگی جانبهجان آفرین تسلیم کرد؛ به علت شیوع کرونا برگزار نمیشود و هزینه برگزاری مراسم در اختیار نیازمندان قـرار میگیرد.
۰
به گزارش بلاغ مصاحبه با خانوادههای داغدار و فراق دیده که درد دوری یک یا چند عزیز را در دل دارند همواره از غمگینترین گزارشها است که دل نویسنده و مخاطبان را با هم بهدرد میآورد.
گاهی شهادت به معنای واقعی کلمه نظر مخاطبان را جلب میکند، ولی این بار روایتی متفاوت از درگذشت ناگهانی مردی عاشق و شیدای شهادت، نظرمان را به سمت و سوی خود برد؛
در سال گذشته درست روز عید غدیر، خبر فوت میثم احمدی فرزند " شیدالله احمدی " سرپرست روزنامه قدس در مازندران و برادر حسین احمدی خبرنگار این روزنامه پروفایل خبرنگاران را یک به یک سیاه کرد.
گفتنی است؛ میثم احمدی فعال فرهنگی مازندران و کارمند اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران بود که در روز عید غدیر سال ۱۳۹۸ بر اثر سانحه تصادف در جاده کیاسر به معبود خویش پیوست.
مراسم ختم این چهره مردمی و محبوب و جوان در حسینیه اباذر سید محله قائم شهر و ارشاد اسلامی مازندران با حضور مدیران و مسوولان شهرستانی و استانی برگزار شد.
مرحوم میثم احمدی، خادمالشهدا و بسیار معتقد بود، وی سفرهای زیارتی و مذهبی زیادی داشت، از جمعه زیارت کعبه، عشق به شهدا در وجودش قابل لمس بود و از کار برای شهدا دریغ نمیکرد. *از نوجوانی با دیانت بود و سربهزیر
آقای احمدی پسر کوچکتر خانواده احمدی است، سـیده زهرا، مادرش، اینگونه
میثـم جانش را توصیف میکند: از نوجوانی با دیانت بود و سربهزیر، خویشتندار و گزیدهگوی و آبروخواه، با اینکه از کودکی تمـام روزهایش را ادا کرده بود و قضایی نداشت، اغلب اوقات روزه میگرفت.
وی ادامه میدهد؛ وقتهایی که به خانهمان میآمد، نمیگذاشت متوجه شویم روزه
دارد و هنگام اذان که طلب چای میکرد، تازه متوجه قضیه میشدیم، همیشه روزهای خاص که ثواب فراوان داشت را به ما هم یادآوری میکرد.
در مقطع دبیرستان بود که از من ۳ هزار تومان طلب کرد، پرسـیدم؛ برای چهکاری میخواهی؟ گفـت: چند روزی بروم تهران! آن زمانها در شهرستانها مراسم اعتکاف برگزار نمیشد و ما هم چیز زیادی از این فریضه الهی نمیدانستیم، سالها گذشت تا متوجه شدم آن پول را بـرای شرکت در مراسم اعتکاف تهران درخواست کرده بود. *عاشق زیارت بود و از کوچکترین موقعیت استفاده و اسـتخوان سبک میکرد
این مادر جمله به جمله بیقرار است و نوازشهایش تمامی ندارد، تند تند نم اشکهایش را میگیرد و میگوید: عاشق زیارت بود و از کوچکترین موقعیت استفاده و استخوان سبک میکرد، یکیاش همین هنگام سربازی که از جنوبیترین نقطه خراسان و منطقه مرزی، بـه پابوسی امام رضا میرفت.
سیده زهرا یادآور میشود؛ آن روزها امکانش بـود کـه کنار گوشمان خدمت کنـد اما نخواسـت و در دورترین و ناامنتریـن نقطـه کشور سرباز شد، وقتی فهمید یکی از سربازان به جهت مشکلات فراوانش نمیتواند به منطقـه "چاهک" در نقطه صفر برود، خودش داوطلب نگهبانی در میلهای مرزی شـد.
دو ماه آخر خدمـت هم شـرایطش فراهم بود در مازندران سربازی کند اما نپذیرفت و کار را همانجا تمام کرد، در "شرهانی" به دنیا آمد. * خادمی در مناطق عملیاتی جنوب کشور
مادر آقای احمدی در بیان خاطرات آقا میثم، میگوید؛ پسرم در دوران دانشجویی دو سـه مرتبـه و هـر دفعه بـه مدت 45 روز در مناطق عملیاتی جنوب کشور حاضر
شـد و خادمی کرد. *تفحص شهید در شرهانی
وی ادامه میدهد؛ پسرم یک روز آمد و گفت: مادرجان! بهاتفـاق دوستان موفق شدیم، شهیدی را در "شرهانی" تفحــص کنیم، بالاخره توکل به حضرت زهـپرا (س) بـه ثمر نشست و پیکر مطهری خـودش را به ما نشان داد.
وی بیان میکند؛ بعدها فهمیدیم خودش تفحص کرده بود و نمیخواست رازش را بداننـد، دوسـتانش میگفتنـد: آن منطقـه بارها جسـتجو شـده بود و دیگر اثری از هیچ شهیدی نبود.
بعضیهـا بـه مـزاح میگفتند: عراقی باشـد شـاید، وقتی کار تفحص به شرهانی را در همان تربت پاک به خاک گمنام پایان رسید، شهید سپردند تا میعادگاه عاشقان باشد.
*میثم عاشق شهادت بود
این مادر داغدار میگوید؛ میثم خودش عاشق شهادت بود و بارها از من میخواست رضایت بدهم تا مدافع حرم بشود، برود و به آرزویش برسد، همیشه خانواده شهید بلباسی را مثال میزد.
در پایگاه بسیج فعال بود و اغلب شـبها که برای گشتزنی و برقراری امنیـت در محله حاضر میشد، دلنگرانش بودم و تـا صبـح نمیخوابیدم، وقتی اضطرابم را میدیـد، میگفت: غصـه نداشته باش، دوستان دیگر همراهم هستند. *حلالخواری و توجه به حقالناس
در ادامه پدر آقا میثم حاج شـیدالله، از حلالخواری و حقالناس میثم جانش میگوید؛ مرحوم حاج سـید محمد عمادی روزی در حسـینیه کاورد جلویم را گرفت و تبریک گفـت، نگاه متعجبانههام را که دید، داستان را اینگونه تعریف کرد؛ جلوی درب منزلم ایسـتاده بودم که دیدم جوانی چندین بار میآید و میرود و انگار میخواهد چیزی را بیان کند اما مردد است.
صدایش کردم و گفتم بگو، میشـنوم. خاطرجمع که شد، لب گشود و گفت: سالها قبل که سن کمی داشتم از گردوهای این درخت چیدم، بـه دنبال صاحبش هسـتم حلالیت بطلبـم، گفتـم ایـن درخـت گردو متعلق بـه ما است و هـر وقت خواستی میتوانی از محصولش استفاده کنی، حلالت!
این پدر دلسوخته ادامه میدهـد: اهل غیبت نبود و روزی که در رابطه با موضوعی اداری مورد سوالم واقع شد، گفت: اگر پاسختان را بدهـم و حرفم اشـتباه باشـد، تهمت زدهام و اگر درست باشد، غیبت کردهام، پس خواهش میکنم، دنبال جوابش نباشید.
آقای احمدی بیان میکند؛ خاطرهای دارم از دستگیری نیازمندان که خصلت باارزشی بود، ادارهشان سالی یکی دو بار سبد کالایی را در اختیار کارکنان قرار میداد و با توجه به اینکه خـودش نیز در مضیقـه بود بـه تعدادش اضافه و تبدیل به 2 بسته میکرد و به دست نیازمندان میرساند.
وی یادآور میشود؛ در ساخت حسـینیه اباذر سـیدمحله بیشـترین کمک جسمی را انجام داد و در برپایـی یادوارههای شـهدا بسیار کوشا بود، تمام مسوولیتهای واگذار شده در آخرین یادواره شهدای سیدمحله را انجام داد اما اجل مهلت نداد تا در مراسم پایانی حضور یابد، حال ستاد برگزاری بهپاس تلاشهایش، یادواره را با محوریت میثم جان برگزار کرد.
آقای هاشمی از متولیان حسینیه اباذر تعریف میکند و میگوید؛ یک روز مسؤول پایگاهشان هم میگفت که مکرر از ایشان میخواسـت پـس از رفتن بچهها، نظافت را خودش بهتنهایی انجام دهد، همیـن اواخر گویا میخواسـتند مسؤولیتی را در اداره کل ارشـاد مازندران بـه او واگذار کنند که پس از آگاه شدن از موضوع، جلوی کار را گرفت. *ترجیح میدهـم همین کارمند ساده باشم
به کسی که پیگیر قضیه بود، گفـت: میترسم با قبول این مسوولیت دچار لغزش و گناه شوم و حقی را ضایع کنم، ترجیح میدهـم همین کارمند ساده باشم.
پدر از اشـتیاق زیاد میثم جان نسبت بـه شهادت هم میگوید و توضیح میدهـد: الفت خاصی با شهدا داشت و دو بار هم بهصورت جدی به دنبال پیوستن به مدافعان حرم بود.
مسؤول اعزام شهرمان نقل میکرد: تـا مقابل منزلتان آمدیم تا نسبت بـه اطلاع از رضایتتان خاطر جمـع شویم که راضی نشد با اجبار و در تنگنا با رفتنش، موافقت کنید.
مراسم اولین سالگرد آقا میثم به علت شیوع برای حفظ سلامتی همگان، مراسمی نیست و طبق خواسته خودش، هزینه برگزاری در اختیار نیازمندان قـرار میگیرد.
بلاغ: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.