کارگردان سریال «ستایش» گفت: معتقدم وقتی در سریال یا هر اثر نمایشی دیگری به خانم‌ها می‌پردازید در واقع به مسائل مبتلابه جامعه پرداختید. از این جهت پرداختن به زندگی خانم‌ها در آثار نمایشی یک ضرورت بوده و هست.
۰
plusresetminus
به گزارش بلاغ عزت سالاری همان ارباب معروف روستایی در اطراف گیلان بود که در اواخر دوره رضا شاه پهلوی زندگی پرپیچ و خمی داشت. از یک سو موضوع نداشتن فرزند و از سویی دیگر حکم فرمایی که باید در مقابل مردم روستا داشته باشد همه و همه در هم تنیده شده بود. اربابی که با اینکه واژه اربابی را با خود همراه می‌کرد اما بیش از این اطرافیانش برای زندگی وی تصمیم می گرفتند اما هسته مرکزی قصه را تشکیل می داد. ارباب عزت سالاری برای اینکه میراثی از خود به جای گذارد با اصرار اطرافیان و به صلاح همسر اولش، همسر دومی را اختیار کرد و از او صاحب فرزندی شد. اما در پایان به دلیل طمع‌های بسیاری که از سمت برادر همسر اولش دیده می شد بی گناه به قتل رسید. «پس از باران» نامی آشنا برای هر مخاطب تلویزیونی است که در پایان دهه ۷۰ از رسانه ملی پخش شد. سریالی که به رغم تمامی انتقادهای وارده هنوز هم یکی از پر مخاطبین ترین‌های تلویزیون بعد از انقلاب به شمار می رود. سعید سلطانی که در گام اول سریال سازی، سریالی مثل پس از باران را در کارنامه کاری خود داشته است قبل از آن کارمند آموزش و پرورش بود و همین موضوع در بخش آموزشی و تربیتی بسیاری از آثارش به وضوح پیدا است. سلطانی در شروع کارهایش چند فیلم تلویزیونی برای تلویزیون ساخت و بعد از آن چرخه سریال سازی اش را آغاز کرد. میعاد در سپیده دم اولین سریال سلطانی برای تلویزیون بود، بعد از آن نویسندگی سریالی به نام به سوی افتخار را عهده دار شد که در نوبه خود موضوع جدیدی را برای مخاطبین باز می کرد. پرداخت این سریال برای اولین بار به موضوع مافیای فوتبال نگاه نویی بود که تا آن زمان هیچ کس درباره اش صحبتی نکرده بود و حتی فیلمی در این باره ساخته نشده بود. سلطانی را شاید بتوان سردمدار کارگردانی سریال هایی با سوژه های درام دانست که تا امروز امتحان خود را به خوبی پس داده اند. جوانی، خانه ای در تاریکی، لبه تاریکی، سال های برف و بنفشه، شکرانه، فراموشی، در جست و جوی آرامش و ... ماحصل 20 سال سابقه کاری سعید سلطانی است.
سلطانی که تا به حال در سینما کارگردانی نکرده است اما بازیگر چند فیلم و دستیار کارگردان بوده است. او حضور خود را معطوف به سریال سازی کرده و شاید این خواسته درونی خود اوست. «ستایش» یکی از سریال هایی است که خود او مدعی بوده با حوصله و صبر بسیاری این سریال را کارگردانی کرده است. درست است نقدهایی نیز به این سریال وارد بود اما در جایگاه سعید سلطانی که همیشه اولین‌ها را به تصویر کشیده باز هم جای تابوشکنی را باز کرد و در این سریال نیز به موضوعاتی پرداخت که برای اولین بار به آنها پرداخته می شد. با سلطانی درباره سال های فعالیتش در تلویزیون و ساخت سریال اخیرش و دغدغه قصه هایی که برای سریال سازی انتخاب می کند گفت‌وگو کردیم.
** به طور معمول کارگردان‌هایی که بعد از مدت زمان طولانی و سبقه زیادی که دارند، هنوز سریال سازی می‌کنند دغدغه‌ها و سلیقه‌هایشان در گذر زمان تغییر می‌کند. سعید سلطانی بعد از کارگردانی سریال «پس از باران» که حدود بیست سال پیش از او دیدیم و اتفاقا یکی از ماندگارترین آثارش بود، تا همین الان و ساخت سری سوم سریال «ستایش» چقدر تغییر کرده و در سریال‌هایی که به تصویر می‌کشد چقدر دغدغه‌هایش دستخوش تغییر شده است؟
- آدم‌هایی امثال من با تجربه‌هایی که در طول زندگی کسب می‌کنیم زنده هستیم و زندگی می‌کنیم و با کارهایی که کردیم زنده هستیم و از همه آنها تجربه‌هایی را بدست می‌آوریم که در کارهای آینده نیز کمک‌مان می‌کند. اما من در تمام این سال‌ها با اینکه نمی‌گویم اشتباهی نداشتم، اما به طور دائم سعی کردم که اشتباه‌های گذشته‌ام را جبران کنم و یا اینکه اشتباه‌هایی که در گذشته مرتکب شدم را تکرار نکنم. هر چند این را هم نباید نادیده بگیریم همانطور که آدم‌ها در هر ثانیه تغییر می‌کنند، ما هم نباید این انتظار را داشته باشیم که برای همان آدم‌های بیست سال پیش اثری را بسازیم. چون قطعا سطح سلیقه، دانش، وضعیت جغرافیایی زندگی و ... در همه افراد در طولانی مدت دستخوش تغییراتی می‌شود.
** چرا هنوز در ایران چنین اتفاقی نیفتاده و یا قانونی نوشته نشده که اگر کارگردان یا تهیه کننده‌ای قصد ساخت ادامه یک سریال را دارند، بتوانند با نگاه از پیش از تعیین شده‌ای دست به تولید بزنند و در ادامه از محدودیت‌هایی که ممکن است سر راهشان قرار بگیرد، فاصله بگیرند.
- در همین سال‌های اخیر دیدیم که سریال‌های زیاد و دنباله‌داری ساخته می‌شود و تعدادی از آنها با بازیگران و کارگردان ثابت در هر فصل پیش می‌روند و تعدادی نیز نه و با تغییر کارگردان و بازیگران رو به رو هستند. به شخصه در ساخت همه سریال‌هایم بیش از هر چیزی به تاثیرگذاری آن روی مخاطب فکر کردم و این برایم مهمتر از این بود که بخواهم یک سریال را از فصل اول تا فصل سوم یا دهم خودم بسازم و یا به کارگردان دیگری بسپرم. در هر صورت برایم فرقی نداشت که ستایش را در فصل‌های بعدی کارگردانی کنم چراکه کیفیت کار برایم مهمتر از اینها بود. این را باید در کنار این بگذارید که متاسفانه در کشور ما نگاه کلانی به سریال سازی از نظر درآمدزایی و وضعیت اقتصادی نمی‌شود.

 
** به طور طبیعی ساخت سریال‌هایی که نقش اصلی آنها را زن‌ها ایفا می‌کنند و به عبارتی محوریت اصلی داستان روی یک خانم می‌چرخد و تا پایان نیز به همین روال ادامه دارد، برای مخاطب تلویزیونی بالاخص اگر خانم هم باشد، جذابیت بسیار و رنگ و بوی دیگری دارد. شما در این سال‌ها چند سریال داشتید که یک خانم محوریت داستان را پیش می‌برد. اصولا پرداختن به این موضوع جزو دغدغه‌هایتان است؟
-  چطور می‌شود که در ساخت آثار نمایشی به خانم‌ها توجه نکرد؟ در حالیکه نیمی از بدنه اصلی جامعه ما را خانم‌ها تشکیل می‌دهند. معتقدم وقتی در سریال یا هر اثر نمایشی دیگری به خانم‌ها می‌پردازید در واقع به مسائل مبتلابه جامعه پرداختید. یک زن جدای از زن بودنش، مادر است، دختر است، خواهر است و صاحب هزار و یک علت و مولفه است که اسباب داستان‌گویی را برای هر نویسنده در نگارش و کارگردان برای اجرای اثر فراهم می‌کند. از این جهت پرداختن به زندگی خانم‌ها در آثار نمایشی یک ضرورت بوده و هست. شاید یکسری افراد فکر کنند من دیدگاه فمنیستی دارم اما اصلا اینطور نیست و اینها برگرفته از باورهایی است که در این سالها به آنها رسیدم.
** یکی از سریال‌های ماندگار شما «پس از باران» بود که در سال ۷۹ از شبکه سه سیما بروی آنتن رفت. آن زمان خیلی‌ها ساخت چنین سریالی را نوعی تابو شکنی قلمداد می‌کردند که به چنین موضوعی در فضای قدیمی در شمال کشور می‌پرداخت. همه اینها تداعی کننده این است که کارگردانی و دغدغه‌های شما روز به روز تغییر کرده است و از پس از باران به ستایش راه طولانی را در پیش داشتید.
- یادم هست همان سال‌ها که تصمیم گرفتم «پس از باران» را بسازم شرایط سریال‌سازی در تلویزیون به این گونه نبود و در آن زمان هیچ کارگردانی فضای تاریخی قدیمی را تجربه نکرده بود و شاید اولین نفری بودم که به سمت چنین فضایی رفتم به همین خاطر برای مردم نیز جذابیت داشت و در آن زمان به نوعی خیابان خلوت کن شده بود. در دهه ۸۰ بیشتر کارگردان‌ها به سمت ساخت سریال‌های آپارتمانی می‌رفتند که اتفاقا مخاطب خود را هم داشت. همچنین نباید نوع قصه‌گویی و تعریفی که از شخصیت‌های این سریال داشتیم را در موفقیتش نادیده گرفت. 
** مدتی است از پایان پخش سریال «ستایش۳» می‌گذرد. یکی از نقدهایی که به سریال «ستایش۳» وارد است این است که روال خاصی را در روایت قصه و به تصویر کشیدنش طی گرفته است. طوری که وقتی به یکی از شخصیت‌ها و اتفاق‌های پیرامون آن می‌پردازد دیگر از سایر اتفاق‌ها و سایر شخصیت‌های قصه دور می‌شود و نمی‌تواند قصه‌ها را به موازات هم پیش ببرد. این اتفاق از همان ابتدا در فیلم‌نامه شما وجود داشت یا به ضرورت پخش تغییر کرد؟
- به خاطر ضرورت‌هایی که در پخش سریال برای ما وجود داشت دوستان در مدیریت شبکه و تلویزیون به این نتیجه رسیدند که داستان‌ها از این شکل موازی خارج شود و به صورت بسته‌ای تدوین شود. طوریکه در هر بسته از این قصه‌های مجزا هر یک از شخصیت‌ها و حاشیه‌های پیرامونشان وجود دارند. از آن ابتدا ایده و روایت طرح داستان به این شکل نبود و ما بنا داشتیم که ورق به ورق همه آدم‌ها موازی هم پیش روند.
** رامسین کبریتی در دو فصل ابتدایی سریال بازیگر نقش صابر پسر حشمت فردوس را بازی می‌کرد. در فاصله‌ای که بین فصل دو و سه ستایش افتاد، او به شبکه جم رفت و در ایران ممنوع الفعالیت شد. سوالی پیش می‌آید که آیا از ابتدا طراحی قصه ستایش۳ اینطور بود که صابر کشته شود و یا شما به خاطر اینکه برای استفاده از این بازیگر دچار محدودیت بودید دست به قتل او زدید؟
- کار که شروع شد خودم به شخصه با کبریتی تماس گرفتم و گفتم اگر دوست دارد در این سریال بازی کند، رایزنی کنیم تا بتواند برگردد او گفت که دوست دارد در ستایش بازی کند اما برای آینده کاری و زندگیم تصمیم‌هایی دارم که بازگشتم به ایران ممکن است برنامه‌هایم را تغییر دهد. او می‌خواست برای کارهای اقامتش اقدام کند و گفت اگر به ایران برگردم از برنامه‌هایم عقب می‌مانم. قصه ما از همان ابتدا همینطور بود و قرار بود صابر کشته شود اما زمانیکه او نتوانست به ایران برگردد ما به این شکل اجرایی رسیدیم.

 
** مدتی است که دیده می‌شود برخی از کارگردان‌های صاحب نام تلویزیون و سینمایی حتی شده در یکی از سکانس‌های آثارشان حضور دارند. شما هم در یکی از سکانس‌های سخت ستایش در نقش ناخدای کشتی بازی کردید.
- از بد حادثه بود (با خنده). ما شب طولانی را در طوفان دریا پشت سر گذاشته بودیم و آخرین پلان‌هایمان پلان‌های مربوط به شخصیت ناخدا و بازی او بود. اینکه در آن شرایط چه می‌خواستم از ناخدایی که تا به آن لحظه هم بازی نکرده بود و مسائلی از این دست باعث شد خودم به عبارتی دل به دریا بزنم و واقعا از روی ناچاری نقش ناخدا را بازی کردم.
** این اولین حضورتان مقابل دوربین بود؟ و پشت دوربین ایستادن برایتان جذابیت بسیاری دارد یا جلوی دوربین؟
- بله اولین بارم بود که بازی می‌کردم و همیشه از پشت دوربین همه چیز را نگاه می‌کردم. از آنجایی که واقعا دریا متلاطم بود و برای باورپذیر بودن این سکانس از چنین شرایطی استفاده کردیم، بیشتر این برایمان مهم بود که از آن دریای طوفانی جدا شویم و کارمان زودتر تمام شود و به ساحل برسیم.
** در این سال‌ها شما یکی از پرکارترین کارگردان‌های تلویزیونی بودید که اتفاقا کارهای ماندگاری هم برای تلویزیون ساختید و اغلب آنها نیز پرمخاطب شدند. از میان همه این آثار کدامیک برای خودتان رنگ و بوی دیگری دارند؟
- به عنوان فردی که از سال 69 در سینما و تلویزیون مشغول به کار هستم باید این را بگویم که وقتی شغلی را انتخاب می‌کنید دیگر تحت تاثیر آن شغل و مهارت نمی‌توانید بگویید همه کارهایتان را با علاقه و میل شخصی انجام می‌دهید. من نیز در این سی سال بسیاری از کارهایم را دوست داشتم اما دو سریالم را از همه بیشتر دوست داشتم چراکه با میل و حوصله بیشتری آنها را ساختم. یکی از آنها «ستایش» و دیگری «خانه‌ای در تاریکی» بود.  
** در حال حاضر مشغول ساخت سریال «بوم و بانو» هستید که اتفاقا در فضای تاریخی رخ می‌دهد. آیا این سریال می‌تواند خاطره سریال‌های خانه‌ای در تاریکی و پس از باران را برای مخاطبین آثار شما تداعی کند؟
- هر قصه‌ای ظرفیت و پتانسیل خودش را دارد و بوم و بانو نیز ویژگی‌هایی دارد که باید برای آن ویژگی‌ها دیده شود. قرار نیست همه سریال‌های ما ستایش و پس از باران و خانه‌ای در تاریکی باشند و هر کدام از اینها یک ورق و یک ایده جدید هستند و امیدوارم بوم و بانو هم شامل این ویژگی‌ها باشد و به مناسبات خودش دیده شود.

 
** در چند سریال اخیرتان توجه ویژه‌ای به خانم‌ها دیده می‌شد، آیا در سریال «بوم و بانو» هم مانند چند سریال دیگرتان محوریت خانم‌ها هستند؟
- زن‌ها هم در پیشبرد این سریال نقش دارند، اما محوریت قصه بوم و بانو روی زن‌ها نیست و مسائلی دیگر هم در این داستان نقش دارند. این سریال به قلم شعله شریعتی و اعظم بهروز عاشقانه‌ای تاریخی است که در ۳۵ قسمت برای شبکه دو سیما تولید خواهد شد. قصه این سریال در دوره پهلوی اول است و بزنگاهی است از تلاقی عشق، سیاست و مذهب. امیدوارم این سریال نیز بتواند توقع تماشاگران تلویزیونی را برآورده کند.





بلاغ: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما