شهید سیداصغر حسینی در وصیتنامه خود آورده است: ای امام عزیز، مطمئن باش که رزمندگان تو به ندایت لبیک گفته و در جبهه تا آخرین نفس مىجنگند و پوزه ابرقدرتها را به خاک خواهند مالید.
شهید سیداصغر حسینی: پوزه ابرقدرت را به خاک بمالید
10 آبان 1398 ساعت 13:40
شهید سیداصغر حسینی در وصیتنامه خود آورده است: ای امام عزیز، مطمئن باش که رزمندگان تو به ندایت لبیک گفته و در جبهه تا آخرین نفس مىجنگند و پوزه ابرقدرتها را به خاک خواهند مالید.
به گزارش بلاغ،«شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.
میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»
تبرک لحظاتمان با شهید سیداصغر حسینی:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود بر مهدى موعود و نایب برحقش امام امت و ملت شهیدپرور و سلام بر خداى یکتا سلام بر خداى مهربانی که ما را آفرید.
الهم ارزقنا توفیقالشهادة فى سبیله، خدایا شهادت در راهت را به من عطا فرما.
من یگانه معبودم خداوند متعال را شکر میکنم که به من توفیق داد در صف سربازان امام زمان قرار بگیرم؛ خدایا! من گنهکارم و معصیتهاى بسیار کردهام چگونه بر در خانه تو بیایم، شرمندهام و به جز تو کسى را ندارم.
الهى و ربى من لى غیرک، یارب از تو طلب مغفرت دارم. ای امام عزیز تو مطمئن باش که رزمندگان تو به ندایت لبیک گفته و در جبهه تا آخرین نفس مىجنگند و پوزه ابرقدرتها را به خاک خواهند مالید.
اى ملت شهیدپرور و غیور! از شما مىخواهم امام را تنها نگذارید و به سخنان امام گوش دهید و تا نابودى صدام جنایتکار از پاى ننشینید.
مادر عزیزم تو براى من خیلى زحمت کشیدى بىخوابیها کشیدى تا مرا بزرگ کردى، مرا حلال کن، مىدانم که زحمتهاى تو جبرانناپذیر است؛ فقط از تو مىخواهم مرا حلال کنى و ببخشى و افتخار کنی یک رزمنده تربیت کردى تا با کفر بجنگد و شهید شود.
اى پدر بزرگوار و مهربانم از تو نیز خواهشى دارم مرا حلال کنى چون زحمتهاى تو هم براى من جبرانناپذیر است. پدر و مادرم از شما خواهش و تمنایی دارم، براى من گریه و زارى نکنید بلکه خوشحال باشید که فرزندانتان را در راه خدا و براى لبیکگویى به نداى امام عزیز عطا کردید.
برادرانم براى شهادت من ناراحت نباشید و در سنگر مدرسه به نداى رهبر عزیز لبیک بگوئید و بعد از من اسلحه مرا زمین نگذارید که به زمین بیفتد؛ سلاح مرا بردارید و با کفر و ظالمان جهان کنونى بجنگید و آنها را نابود سازید و از معلمهاى من نیز که در سالهاى قبل در سر کلاس از وجود آنها استفاده مىکردم حلالیت بخواهید.
من عاشق جدم حسین بن على هستم و من عاشق مىخواهم به معشوق بپیوندم و از خداى بزرگ مىخواهم به من توفیق دهد تا در گرماگرم جنگ همانند جد بزرگوارم حسین(ع) لب تشنه جان دهم.
خداوندا دلم داده بجاىی به یک منزل نمىگیرد قرارى
برم جاى دگر منزل بگیرم که این منزل ندارد اعتبارى
کد مطلب: 405924