شورای اصلاحطلبان، ماکت است /کارگزاران و حزب مشارکت تصمیم میگیرند
دبیرکل یک حزب مدعی اصلاحطلبی میگوید: لیست اصلاحطلبان برای مجلس و شورای شهر، قربانی مناسبات پنهانی و محفلی در میان این طیف شد.
احمد حکیمیپور در گفتوگو با «انتخاب» اظهار داشت: جبهه اصلاحات در درون خود مباحث انتقادی را بر نمیتابد و اگر تصمیمی اتخاذ میشود، ارادهای برای پیگیری وجود ندارد. در صورت تداوم چنین وضعیتی جریان اصلاحات متضرر خواهد شد. وی میافزاید: شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، نهادی درون جناحی است که ماموریت آن در وضعیت جدید تمدید شده و تاکنون بیشتر بر ماموریتهای انتخاباتی تمرکز دارد لذا نمیتوان این شورا را دارای اختیار تام در تمامی زمینهها ارزیابی کرد. ما به عنوان حزب «اراده ملت» نسبت به همین ماموریت انتخاباتی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، کتبا و شفاها نقدهایی را به این نهاد و عملکردش داشتهایم. تضعیف احزاب یکی از مهمترین اشکالات وارده بر شورای عالی است؛ بهگونهای که سازوکار و کنش حزبی را تضعیف در مقابل کنش فردی را تقویت میکند. از جمله مهمترین ایرادات دیگر غیر پاسخگو بودن و حاکمیت «مناسبات محفلی» و «پنهان» بر شورا است.
حکیمیپور همچنین گفت: در چنین شرایطی این محفلهای شخصی هستند که تصمیم میگیرند و نمایندگانی که به پارلمان راه پیدا میکنند به هیچ نهاد و حزب پاسخگو نیستند. در چنین فضایی مناسبات فاسد و پولهای کثیف انتخابات را مدیریت میکنند. حزب باید نامزد خود را معرفی کند، با شفافیت برنامهها و منابع مالی او را مشخص کند و در صورت پیروزی باید در مقابل عملکرد نماینده خود، پاسخگو به مردم باشد. در این صورت شاهد تعدد نامزدها نخواهیم بود و اشخاص از مجرای حزب وارد فعالیت سیاسی میشوند. در مجموع، بخش عمده انتقادات ما به عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بر همین مبنا است.
وی خاطرنشان کرد: در شورای عالی اصلاحطلبان اشخاص در راس هرم تصمیمگیری وجود دارند که عضو هیچ حزبی نیستند. در ارتباط با آنها که البته تعدادشان بسیار انگشتشمار است و در نقش افراد «حقیقی» حضور دارند، این نقد وارد میشود که چرا بر اساس دستورالعمل اصلی اصلاحطلبی حرکت نمیکنند و رسیدن به قدرت از مجرای فعالیت جمعی (حزبی) را پیگیری نکرده به صورت فردی در پی کسب جایگاه هستند. واقعیت این است برای حداکثر 5 نفر سازوکار حزبی زیر سوال میرود. متاسفانه خود جریان اصلاحات خود را در ترازو سنجش و قضاوت قرار نمیدهد. برای نمونه از سه ماه قبل در شورای هماهنگي اصلاح طلبان تصویب شده، آسیبشناسی جریان اصلاحات در دستور کار قرار بگیرد اما به صورت مداوم به تعویق میافتد.
حکیمیپور معتقد است اشتباه بزرگی بود که جریان اصلاحات به سازوکاری همانند شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تن داد و همچنان بر تداوم فعالیت آن اصرار دارد. البته ما به عنوان حزب اراده ملت با وجود آگاهی از این مسائل، تنها به دلیل تمکین به فعالیت جمعی و اراده جمع، همچنان به حضور در این شورا ادامه دادهایم.
وی در پاسخ به این سوال که «عملکرد فراکسیون امید در مجلس و شورای شهر تهران را به عنوان دو جریان اصلی متاثر از تصمیمات شورای عالی اصلاحطلبان چگونه ارزیابی میکنید؟» گفت: بسیاری بر این باور هستند در انتخاب اعضای لیست مورد تایید شورا برای انتخابات مجلس و شورای اسلامی شهر تهران، در دقیقه 90 لیست قربانی محفلها و مناسبات پنهان شد و شفافیتی در این زمینه وجود نداشت. در واقع، لیست اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس و شورای شهر تهران، به قربانگاه برده شد و قربانی شد. متاسفانه محفلی چند نفره لیست را از بین بردند و تمامی ضوابط و قاعده برای انتخاب اشخاص مدبر در محفلهایی نهایی و قربانی شد. البته در ماجرای انتخاب شهردار تهران و بعدها دستگیری محمد علی نجفی، گوشهای از این محافل آشکار شد. مشاجرهای که میان کرباسچی و میردامادی اتفاق افتاد، نشان داد چگونه جمعی قبل و بعد از انتخابات در حال تصمیمگیری بودند که شهردار چه کسی باشد و انتخابات چگونه مدیریت شود. در میانه اختلافات میان حزب کارگزاران با مشارکت در مسئله نجفی، بخشی از مسائل آشکار شد. اکنون مسئله این است که این افراد چگونه خارج از سازوکار جریان اصلاحات و شورا تصمیم گرفتهاند. اگر محفلی و گعدهای امور مدیریت شود، اکنون نیز باید پاسخگو باشند که البته نیستند. متاسفانه نحوه انتخاب بیشتر مورد نقد است.
چک بیمحل برجام را نقد کنید پیششرط گذاشتن برای آمریکا پیشکش!
مشاور خاتمی و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان میگوید میتوان با پیششرط، با آمریکا مذاکره کرد.
عبدالله ناصری که چند سال پیش بر رحم اجارهای بودن دولت روحانی برای اصلاحطلبان اصرار داشت، در گفتوگو با تابناک و درباره تلاش برخی مقامات کشورهای اروپایی برای برقراری مذاکره میان ایران و آمریکا اظهار کرد: ما چارهای نداریم جز اینکه مسائل کشور را در مذاکره مستقیم با آمریکا حل کنیم.
وی افزود: مذاکرات برجام نشان داد، در عین حال که ما دستاورد حداقلی داشتیم، به هر صورت توان و قدرت تیم مذاکرهکننده ایرانی برای جهانیان اثبات شد، به گونهای که در جریان همان مذاکرات بود که آمریکاییها تمایل خود را برای مذاکره درباره موضوعات دیگر با ایران بیان کردند.
ناصری گفت: من معتقدم به رغم بدقولی آمریکاییها، چون توان مذاکرات طرف ایرانی در جهان و میان افکار عمومی داخل کشور اثبات شده است، باید از این ظرفیت استفاده شود.
ناصری خاطرنشان کرد: در صورتی مذاکرات ماهیت عینی و قابل قبولی پیدا خواهد کرد که نخبگان کشور در جریان مذاکرات احتمالی، روند را بررسی کرده و نکات لازم را به تیم مذاکرهکننده ابلاغ کنند تا ما دچار مشکل نشویم.
وی گفت: بدون شک در این مقطع، با رعایت برخی پیششرطها از سوی کشورمان، برای آمریکا موقعیت و بستر مناسبی - با توجه به درگیریهای منطقه خلیج فارس و تغییر نگاه جامعه جهانی به ایران (با توجه به رویکرد دولت)- جهت انجام برخی مذاکرات وجود دارد. پیشنهاد ما این است، هرچه سریعتر این روند با اندیشیدن یک تدبیر مشخص عملیاتی شود.
توجیه مذاکره با آمریکا به واسطه ادعای پیششرط گذاشتن در حالی است که افراطیون مدعی اصلاحطلبی هنگام مذاکرات برجام، به عبور از خط قرمزهای منافع ملی و توافق به هر قیمت با آمریکا اصرار داشتند به همین دلیل هم، توافقی نامتوازن و ناهمزمان و فاقد پشتوانه و ضمانت را به مثابه چک بلامحل، روی دست کشور گذاشتند. بنابراین باید از آنها خواست به جای ژستهایی نظیر گذاشتن پیششرط و مذاکره دوباره آمریکا، ابتدا همین چک برگشت خورده و پرخسارت برجام را احیا کنند.
نکته جالب این است که برجام قرار بود همه تحریمها را - به ادعای آقای روحانی و تیمش- لغو کند اما موجب تشدید تحریمها با وجود ادامه اجرای تعهدات برجامی از سوی ایران شده است. بنابراین باید از امثال ناصری پرسید وقتی توافق موجود از سوی آمریکا و اروپا اجرا نمیشود، برای چه باید دوباره مذاکره کرد؟ برای رسیدن به توافق جدید؟ که چه؟ که اجرایی نشود!؟ به قول آقای روحانی، مگر دیوانهایم!؟
این نکته هم گفتنی است افراطیون متهم به همسویی با آمریکا در فتنه 88، میکوشند بسیاری از ساختارشکنیها و خیانتهای خود را به واسطه پوست خربزه گذاشتن زیر پای دولت روحانی عملی کنند.
تعجب سایت حامی برجام از انفعال دولت در گام سوم
یک سایت حامی دولت و برجام، گام سوم دولت در کاهش تعهدات برجامی در مقابل بدعهدیهای غرب را کمرمق و زیانبار توصیف کرد.
«دیپلماسی ایرانی» که به صادق خرازی تعلق دارد، نوشت: دقایق پایانی روز چهارشنبه حسن روحانی، گام سوم در کاهش تعهدات برجامی را اعلام و رسما ابلاغ کرد؛ گامی کم رمق که ظاهرا نشان از احتیاط دولت برای به پیش بردن مذاکرات دارد.
اگر چه رئیسجمهور رسما از قطعی بودن آغاز گام سوم در کاهش تعهدات برجامی سخن گفت، اما به نظر میرسید که روحانی تا دقایق آخر قبل از برداشتن این گام چشم انتظار خبری خوش از کاخ سفید بود که رسما در سایه مخالف واشنگتن با اعطای خط اعتباری 15 میلیارد یورویی یا دلاری، آب پاکی بر دست دولت ریخته شد تا رئیسجمهور دستور اجرای گام سوم را ابلاغ کند. این در حالی است که به نظر میرسد گام سوم دولت در کاهش تعهدات برجامی در مقام قیاس با دو گام پیشین یک عقبگرد در مواضع دولت محسوب میشود.
زمانی که تهران 18 اردیبهشت ماه سال جاری در گام اول کاهش تعهدات برجامی، توقف فروش آب سنگین و اورانیوم غنی شده و نیز عدم تعهد به تولید و نگهداری اورانیوم غنی شده 3/67 درصد تا سقف ۳۰۰ کیلوگرم و آب سنگین تا سقف 130 تن را در دستور کار قرار میدهد و 60 روز پس از آن در گام دوم به سراغ توقف رعایت محدودیتهای مربوط به سطح غنیسازی اورانیوم بیش از 3/67 درصد و مدرنسازی رآکتور آب سنگین اراک به منظور بازگشت به حالت رآکتور پیشین این مرکز میرود ، این ظن و تحلیل در ناظران شکل گرفت که ایران در گام سوم یک جهش جدی را در کاهش تعهدات برجامی برخواهد داشت که ظاهرا چنین نبود.
انجام تحقیق و توسعه در حوزه هستهای بدون هیچگونه محدودیت، گامی نبود که، هم افکار عموم داخلی و هم جامعه بینالملل، بهخصوص غرب انتظار آن را داشته باشد. چرا که گسترش در زمینه تحقیق و توسعه انواع سانتریفیوژها و سانتریفیوژهای جدید و هر آنچه برای غنیسازی مورد نیاز فعالیتهای هستهای کشور هر چقدر هم که جدی باشد در واقع نمیتواند در حوزه عملیاتی صنعت هستهای نگرانی پررنگی را برای غربیها ایجاد کند.
البته در این میان قاره سبز و مهمتر از آن ایالات متحده آمریکا از این گام رضایت بیشتری خواهند داشت. چون این باور را ایجاد میکند که تهران به واسطه ترس از تبعات گامهایش در کاهش تعهدات برجامی، احتمال کشیده شدن پرونده به شورای امنیت و فعال شدن مکانیسم ماشه، سعی کرده است ضمن عملی کردن راهبرد خود در تقابل با تحریمهای آمریکا و بدعهدی اروپا، بهگونهای عمل کند که در عین حال حساسیت چندان جدی ایجاد نشود.
این مسئله نشان از این دارد که روحانی هنوز هم چشم امید به تلاشهای اروپا با محوریت کاخ الیزه دارد تا در دو ماه پیش رو و قبل از برداشته شدن گام چهارم بتواند کاری صورت دهد. پیرو این نکته به واقع آنچه که دولت در قالب گام سوم در کاهش تعهدات برجامی اعلام و ابلاغ کرد، بیشتر بازی با راهبرد کاهش تعهدات برجامی بود تا استفاده از این اهرم؛ اتفاقا همین بلاتکلیفی دولت با خود بدترین ضربه ممکن را به مواضع تهران در مذاکره با طرفهای مقابل خواهد زد.
شاهد این مدعا سخنان رئیسجمهور در هیئت دولت مبنی بر نزدیک شدن به توافقات نهایی با اروپا است؛ به موازات آن مواضع سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه نیز در رابطه با آمادگی تهران برای مذاکره با 1+4 بعد از دریافت 15 میلیارد دلار یا یورو نشان از این دارد که دولت سعی داشته در شرایط کنونی که مذاکرات میتواند نتایجی در پی داشته باشد، حتیالمقدور از برداشتن گامهایی با حساسیت بالا پرهیز کند که یک پالس مثبت و فرصتی جدی به اروپا داده شود؛ غافل از این که اتفاقا آن چیزی که اکنون پاریس را به تکاپو در قبال تحرکات تهران در کاهش تعهدات برجامی واداشته بود، جدیت کشور در اقداماتش بود.
در این راستا به واقع گام سوم اعلامی دولت در کاهش تعهدات برجامی بهواسطه محتاطانه بودنش، بیش از آن که تضمینی برای تداوم مذاکرات و در نهایت رسیدن ایران به منافعش در برجام باشد، یقینا اروپا و قبلتر از آن آمریکا را به این یقین میرساند که دولت ایران در سایه تشدید تحریمها و فشارها، نه تنها از مواضع خود پا بیش نخواهد گذاشته است که حتی میتواند به عقبنشینی و عدول از اهدافش در توافق هستهای بینجامد.
جوادی حصار: روحانی چشمانداز اقتصادی ندارد
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی میگوید روحانی نسبت به مسائل اقتصادی، چشمانداز ندارد.
محمدصادق جوادی حصار به روزنامه فرهیختگان گفت: در دولت آقای روحانی در مقطعی شاهد شکوفایی اقتصادی بودیم ولی به نظر من دولت آقای روحانی در تعیین استراتژی دچار اشتباه شد. دولت استراتژي خود را متزلزل تعریف کرد، به گونهای که با تغییر هر وزیر استراتژی نیز تغییر کرد. بهعنوان مثال دیدگاه آقایان طیبنیا و کرباسیان با هم متفاوت بود.
وی افزود: یک دولت که نمیتواند بگوید من هم این استراتژی را قبول دارم هم آن را. این نشان میدهد خود آقای روحانی نسبت به دولت و مسائل اقتصادی چشمانداز روشنی ندارد. آقای روحانی استراتژی روشنی در حوزه اقتصاد نداشتند. البته تنها یک عامل دخیل نیست و عوامل مختلف تعیینکننده است. آقای روحانی که امروز به این بنبست رسیده است، نمیخواست از ابتدا به این بنبست برسد و میخواست وضع بهتری ترسیم کند، ولی با گزینش نیروهای ناکارآمد نتوانسته اهداف خود را محقق کند و در این باتلاق گیر افتاده است.
جوادی حصار همچنین میگوید: بدیهی است از دولتی که به روز عمل میکند نباید توقع داشت که چشمانداز 6 ماه بعدش خیلی روشن باشد. نمونه آن میشود تغییر وزیر آموزش و پرورش و سه ماه قرار دادن یک نفر در جایگاه وزیر بدیهی است که مسیر به هر حال در این مدت تغییر کرده است.
سلامتی: شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان ستاد انتخاباتی بود نه ناظر بر فراکسیون امید
دبیرکل حزب منحله سازمان مجاهدین(انقلاب) میگوید: فراکسیون امید عملکرد ضعیفی داشت اما شورای عالی اصلاحطلبان جز نقش ستاد انتخاباتی ، نقش دیگری برای نظارت بر این فراکسیون ایفا نکرد.
محمد سلامتی به «انتخاب» گفته است: اصلاحطلبان مسئوليت عملکرد فراکسیون امید در مجلس را میپذیرند. همچنین، عملکرد شورای اسلامی شهر تهران نیز به پای اصلاحطلبان نوشته شده است. در این دو سطح اصلاحطلبان عملکرد ضعیف خود را میپذیرند. این عملکرد را باید در دو سطح مورد تحلیل قرار دارد. یکی اینکه با توجه به محدودیتهایی که بر اصلاحطلبان اعمال شد و از نامزد شدن بسیاری از چهرههای تاثیرگذار این جبهه ممانعت شد، افرادی با توانایی و تجربه کمتر وارد بهارستان شدند؛ بنابراین نمیتوان انتظاری بیش از عملکرد کنونی را از فراکسیون امید داشت. البته فراكسيون اميد در ارائه دقيق عملكرد خود كوتاهي كرده است و اگر اين كار را درست انجام ميداد، اين چنين مورد انتقاد قرار نميگرفت. دیگري عملکرد اصلاحطلبان در شورای شهر تهران است که به نظر من ضعف عملكرد آنها را نمیتوان مورد انکار قرار داد.
وی همچنین گفت: در غالب انتقاداتي كه به شوراي عالي اصلاحطلبان مطرح میشود، انتظاراتی بیشتر از وظایف شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، طرح میگردد. این شورا، بیشتر ستادی انتخاباتی است و اینگونه نیست که در تمامی زمینهها منعكسكننده برنامهها و سیاستهاي جبهه اصلاحطلبان باشد. مثلا شوراي عالي سياستگذاري، وظيفهاي براي برنامهريزي جهت پيگيري و ارزيابي عملكرد دولت، فراكسيون اميد و شوراي اسلامي شهر ندارد. لذا باید انتظارات را محدودتر کرد؛ زمانی كه به این مسئله توجه نمیشود عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، مورد هجمه و انتقاد قرار میگیرد لذا هر چند ممکن است این نهاد ضعفهایی داشته باشد اما سطح انتقاد واقعي به آن به هیچ عنوان آن سطحي نیست که در مجامع روشنفکری و از سوی رسانهها انعکاس پیدا میکند.