مردم که در حضور پیامبر با او بیعت کردند پس از پیامبر، عهد را یادشان رفت، آنقدر فراموشکار بودند که خواستند علی(ع) را به زور برای بیعت با حاکم غیرحق ببرند. یادشان رفت که دری هست و میخی و آن سوی در همسر این مرد، فاطمه است، بنت نبی که تنها چند صباحی از رفتنش میگذشت.
مردمان بدعهدی که روز دیگر خواستار خلافت امیرالمومنین شدند اما علی(ع) مردم زمانش را میشناخت و خلافت را صلاح ندانست چون حکومت را نمیخواست مگر برای برپایی حق که اگر غیر این بود و شرایط نامناسب حکومت برایش از لنگه کفش پارهای بیارزشتر بود.
جماعت بیبصیرت اما تجمع کردند و امام سرانجام خلافت را پذیرفت. بعد که حقِ خلافت به حقدار رسید، از آنجا که ولیشان را درست نمیشناختند اسیر فتنهها شدند، حق را از باطل نشناختند، طمع کردند، کسانی که روزی یار پیامبر بودند، جمل راه انداختند و صفین و نهروان و …، تدبیر کردند به نفاق و تفرقه میان سپاهیان و یاران امام.
امام علی(ع) و یارانش با جماعتی میجنگیدند که نماز و قرآن میخواندند، روزه میگرفتند، جای مهر بر پیشانیشان بود. در دوران امیرالمومنین(ع) هر دو طرف جنگها، مسلمانان، اهل عبادت و دینداران بودند و همگی رو به سوی یک قبله، آنچه متفاوتشان میکرد ”بصیرت” بود، همان تکه پازلی که هر مسلمانی در همه اعصار و در مواجهه با فتنهها برای تکمیل دین خود به آن نیاز دارد، بصیرتی که مردم کوفه نداشتند و آنقدر دور بودند از ولیشان که وقتی ابنملجم فرق حضرت را شکافت تعجب کردند که مگر علی(ع) هم نماز میخواند؟!
مردم کوفه از اسلام تنها پوسته ظاهریاش را دیدند، نگران خونی که ریخت شدند مبادا که محراب نجس شده باشد اما امام زمان خود را ندیدند که نه فقط از درد ضربه شمشیر بلکه از غربت میان مردم در خود میپیچید، ندیدند و گرفتار وحشت دنیای بدون علی(ع) شدند.
بصیرت که نباشد، نتیجهاش خواهد شد دینی که امام زمانش را قربانی میکند، علی را، حسن و حسین را و … ، بصیرت که نباشد امام زمانت از نظر غایب میشود.
مردم که دور شوند از حق، یادشان برود حضرت محمد(ص) برای چه آمده بود، نخواهند دید که حضرت علی(ع) هم عدالتطلب بود، حکومتش تنها بر پایه خدا و حق استوار بود و بیتالمال برای همه مساوی نه فقط برای خویشاوندانش.
مردم که گوش بر حرفهای علی(ع) بستند و امید بستند به معاویه، یزیدیان و یزیدیان، واقعاً چه بلایی بر سر مسلمانان آمد که سالها گذشت و دیگر معصومی بر سر حکومت نیامد؟ مگر نه اینکه امامان جز برای رهبری نیامدند تا در عمل نشان دهند آنچه نبی گفت.
نوبت به آن آخرین هم که رسید بازهم بصیرت گم شده بود میان زندگی دنیا و خدا خواست که تا نخواهیم و بصیرت نداشته باشیم در میانمان ظهور نداشته باشد، قرنها گذشت و جهان بیظهور ولی گذشت، ولیای که حضور داشت اما این بار قرار نبود قربانی بیبصیرتی شود.
تا اینکه روزی مردمی فهمیدند در زمانهای که امامزمان(عج) نیست، باید کاری کنند و اسبابی مهیا، پس از قرنها خواستند اسلام بر بطن جامعه دوباره حاکم باشد، دورهم جمع شدند و عهد بستند. قرار شد بر سر عهدشان بایستند تا ظهور حضرت حاضر.
پس به پا خواستند، رهبر برگزیدند، جنگیدند، مبارزه کردند، رهبرشان رفت، سختی کشیدند و رهبری دیگر آمدو دوران امیرالمومنین و صفوف مبهمش را هشدار داد که : " بحمدلله ما هنوز در چنان دورانى نیستیم، هنوز صفوف روشن است، هنوز خیلى از اصول و حقایق، واضح و نمایان است اما مطمئن نباشید که همیشه این گونه خواهد بود، شما باید آگاه باشید، شما باید چشم بصیرت داشته باشید، شما باید بدانید بازویتان در اختیار خداست یا نه، این بصیرت مى خواهد، این را دست کم نگیرید."
او آیندهنگر بود و سالها بعد را دید، روزهایی که فتنهها دوباره قدعلم کردند، میدانست "بصیرت" اگر نباشد حتی علی(ع) هم تنها میماند، بصیرت اگر رخت برببندد، کارگزاران و همرزمها رنگ عوض میکنند وبه دنبال لباس عافیت میگردند، حرفها بوی نفاق میدهد.
او میدانست روزی فتنه میاندازند که در نبود ولی، حکومت اسلامی هم نباشد اما از بصیرت گفت تا مردمش هشیار باشند، نگذارند تاریخ تکرار شود، خواست مردم رشد کنند، اگر حکومت اسلامی و کارگزار میخواهد پس درست انتخاب کنند اگرچه روزها و ماهها و سالها پایشان بلغزد اما ناامید نشوند، جهان بدون امام را فراموش نکنند و خود را مهیا سازند، بدانند در نبود امام زمان(عج) باید آماده شوند و آماده کنند.
با عمل به دین و انتخاب درست افراد صالح آماده شوند و آنان که انتخاب شدند با اجرای درست دین، جامعه را آماده کنند که اگر انتخاب و کارگزاران غلط باشد، آمادگی نخواهد بود و دوباره تکرار سختیهای جهان بدون امام است.
او میدانست به گمان روزی تیر همه اشتباهات، به غلط سمت خودش میرود اما یادآوری کرد "بصیرت" درست و غلط را مشخص میکند و صبوری کرد.
او گفت که مردمش با بصیرت نه تنها ولی را تنها نگذارند بلکه جهان را به سرانجام نهایی یعنی ظهور برسانند که مقدمه ظهور نابودی ظالمان و صهیونیزم است و روز قدس نقطه عطف اتحاد جهان اسلام برای ازبین بردن صهیونیست میباشد.