به گزارش بلاغ،
رویترز: ایران در هر صورت نفت خود را صادر میکند
خبرگزاری رویترز با اشاره به تحریمهای نفتی آمریکا نوشت ایران در هر حال نفت خود را صادر میکند.
این خبرگزاری مینویسد: کسب اطلاع دقیق از میزان صدور نفت خام ایران و آمار دقیق نفتکشهایی که نفت خام ایران را به گوشه و کنار جهان ارسال میکنند؛ امروز به یک راز بدل شده است. منابع نفتی میگویند؛ کشتیهایی که نفت خام ایران را حمل میکنند؛ سیستم ردیابی خود را خاموش میکنند تا ردیابی نشوند. به همین علت نمیتوان یک اطلاع درست و یک جمعبندی صحیح از صدور نفت ایران داشت. به گفته همین منابع؛ مشکل دیگر در این زمینه این است که؛ معلوم نیست آیا خریداران نفت ایران حقیقتاً از تهدیدهای آمریکا میترسند یا نه.
انتظار میرود با شروع تحریم نفتی؛ نفت بیشتری برای ذخیرهسازی وارد انبارها شود. به همین دلیل نمیتوان پردازش کامپیوتری صحیحی در این زمینه داشت.
دولت «ترامپ» دارد همه تلاش خود را میکند تا پس از قطع جریان نفت ایران به بازار؛ قیمت جهانی نفت خام بالا نرود. اینجا هم یک مشکل اساسی بروز میکند. ایران اگر هم موفق شود نفت خود را صادر کند؛ مسلماً در این زمینه شفافسازی نخواهد کرد.
دامنه شک و شبهات در مورد اینکه ایران بعد از آغاز تحریمها تا چه میزان نفت خواهد فروخت؛ بس فراخ است.
یک شرکت دادهپردازی اطلاعات موسوم به «کپلر Kpler» در پاریس در این زمینه توضیح میدهد: «طی چند روز گذشته، حدس و گمانهایی پیرامون میزان صدور نفت خام ایران در نیمه اول اکتبر مطرح شده است و این رقم بین 1 تا 2/2 میلیون بشکه در روز برآورد شده است. مسلماً این میزان، رقمی است بالا.»
دادهپردازی «ریفینیتیو آیکون دیتا Refinitiv Eikon data» تحت نظر «رویترز» هم میگوید که ایران در سه هفته اول اکتبر روزانه 1/55 میلیون بشکه نفت صادر کرده است که این رقم نسبت به 1/33 میلیون بشکه در روز که در دو هفته اول همین ماه دیده شده بود بالاتر است.
یکی از منابعی که صادرات نفت را ردیابی میکند نیز برآورد کرده است که ایران در نیمه اول اکتبر به میزان 1/8 میلیون بشکه در روز نفت صادر کرده است.
یک منبع مشابه دیگر نیز این رقم را تا 22 اکتبر به میزان 1/65 میلیون بشکه در روز تخمین میزند.
یکی دیگر از مشکلات کار؛ تطابقها و تنظیمات برنامه کار نفتکشهاست که هفته به هفته تغییر میکند. این مسئله، محاسبه میزان صادرات نفت خام ایران را دشوار میکند. البته امروز ماهواره هم به کمک آمده است. منتها همچنان کار ردیابی نفتکشها یک کاری است دشوار.
نفتکشهایی که نفت خام ایران را بارگیری و جابجا میکنند؛ اغلب اوقات سیگنال AIS خود را خاموش میکنند. سیگنال AIS یک سیستم ردیابی خودکار کشتیهاست. این نفتکشها فقط وقتی گیرنده AIS خود را روشن میکنند که مراحل پایانی سفر آنهاست و در راه رسیدن به مقصدند. این کار از سال 2012 آغاز شده است. بنابراین نمیتوان تاریخ ورود؛ و یا حتی ساعت دقیق ورود کشتی به اسکله و نیز زمان دقیق تخلیه بار را ثبت کرد. با ارسال ایمیل به «شرکت ملی نفت ایران» و «شرکت ملی نفتکشهای ایران» از آنها تقاضا شد که در این مورد توضیح بدهند اما هر دو از پاسخ دادن امتناع کردند.
به هر حال جلوی ایران را نمیتوان گفت. ایران برنامهریزی کرده که به بعضی از مشتریان خود شامل هند و چین نفت بفرستد تا آنها را مصرف نکنند؛ بلکه ذخیره کنند. با این حساب، باز هم نمیتوان اندازهگیری کرد چه میزان نفت وارد بازار خواهد شد. نفت خامی که ذخیره میشود؛ عموماً برای سنجش میزان نفت موجود در بازار محاسبه نمیگردد. یک منبع آگاه در ایران گفته است: «ما حتی به خاطر اینکه موجودی نفتمان در آن کشورها حفظ شود؛ به آنها نفت خواهیم داد ما این کار را برای چین هم انجام خواهیم داد.»
اروپا دیگر نمیتواند دو دوزهبازی کند
موضع صریح دولت آمریکا درباره بازگشت تحریمهایی که طبق برجام قرار بود معلق شوند، راه دو دوزهبازی اروپاییها را بست.
دولت آمریکا دیروز اعلام کرد از روز دوشنبه تمام تحریمهای نفتی و بانکی ایران را که طبق برجام معلق کرده بود، باز میگرداند.
این موضوع در کنفرانس تلفنی استیو منوچین وزیر دارایی و مایک پومپئو وزیر خارجه آمریکا با خبرنگاران مطرح شد.
استیو منوچین، وزیر دارایی آمریکا گفت دولت آمریکا در نظر دارد بیش از 700 فرد حقیقی یا حقوقی را تحریم کند، از جمله، چندین بانک و سازمان و خطوط هوایی و کشتیرانی. او همچنین گفت سوئیفت که تسهیل کننده بینالمللی مبادلات بانکی است، هم مشمول تحریمهای آمریکا خواهد شد.
یادآور میشود ترامپ 18 اردیبهشت از برجام خارج شد و بازگشت بسیاری از تحریمها را اعلام کرد؛ بدین ترتیب عمده بار روانی و اقتصادی تحریمها در هشت ماه گذشته تخلیه شده است. اما در عین حال صراحت آمریکا مبنی بر بازگرداندن تحریمها، اروپاییها را که در این هشت ماه به رغم تعهدات برجامی، یکی به نعل و یکی به میخ زدهاند، در بوته آزمون واقعی قرار میدهد.
آنها طبق برجام معتقد بودهاند با تحریمها مقابله کنند و اکنون که آمریکاییها بر بازگشت تحریمهای معلق در برجام اصرار دارند، اروپاییها باید به صراحت و در قول و فعل اعلام کنند که مقابل همین تحریمها میایستند. آنها پس از هفت ماه وقتکشی اخیراً اعلام کردهاند راهاندازی مکانیسم دور زدن تحریمها برای مبادله کالا یا نفت ایران را به شکل «نمادین» همزمان با بازگشت تحریمها انجام میدهند اما راهاندازی عملی آن را به حداقل دو ماه دیگر موکول کردهاند!
اخلاص امام و رهبری نواقص مدیران فشل را جبران کرده است
یک پژوهشگر تاریخ معاصر، تحولات اخیر در منطقه را معجزه و امداد غیبی ارزیابی کرد.
عبدالله شهبازی در یادداشتی نوشت: من اهل تظاهر به دین و معنویت و این چیزها نیستم. اگر اعتقادی و باوری دارم، درست یا غلط، برای خودم است. در بحثها هم سعی میکنم حرفم مستند و عقلپسند باشد، یعنی قابل محک زدن برای هر کسی با هر باوری، و متوسل نشوم به تعابیر دینی و استفاده از آنها به نفع نظراتم. اگر بخواهم، تبحر و سوادش را ندارم.
ولی در این چهل ساله چیزهایی دیدهام که خیلی عادی نیست. مدیریت فشل باید همان دهه اول انقلاب مملکت را تحویل میداد به مدعیان و میرفت دنبال کارش. نظرات بعضی مدیران زمان جنگ را که الان آدم میبیند، و «نبوغ»شان را در 60-70 سالگی، که باید سنین بلوغ و پختگی و نظریهپردازی و انتقال تجربه به نسل جدید باشد، حیران میشود که اینان در 20-30 سالگی چگونه جنگ و مملکت را اداره میکردند.
امام راحل معنویت و اخلاصی داشت که موتور انقلاب و نظام بود. این اخلاص و معنویت را، که در آدم اعتماد و یقین به موفقیت ایجاد میکرد، در منش و رفتار رهبری میبینم. البته دلم میخواهد که خیلی چیزها عوض شود و خیلی کارها بشود در جهت کارآمد کردن اوضاع ولی نمیشود. درمقابل، آن اخلاص را که میبینم یقین پیدا میکنم که روزی خواهد شد و نباید ناامید بشوم و ببرم.
در این سالها اتفاقات عجیب و غیرعادی کم نبوده. وقتی رفتیم سوریه برای حفظ تمامیت ارضی این کشور، کسی موفقیت ما را پیشبینی نمیکرد. به عکس، بسیاری از داخلیها، حتی درمیان چهرههای برجسته نظام، مخالف بودند و دستکم متلکی میگفتند. ولی خب، دیدیم که شد. موفق شدیم و خیلی عجیب بود.
همین چند ماهه دو نمونه دیدیم: یکی ماجرای خاشقجی که اتفاق خیلی غیرقابل محاسبهای بود. نمیخواهم شور کنم قضیه را، ولی شبیه به «امداد غیبی» و «معجزه» بود. دیگری، هو شدن تلویزیون ایران اینترنشنال، و به تبع آن بیبیسی فارسی و منوتو و متلاشی شدن تیم قوی رسانهای که جمع کرده بودند و برنامههای بزرگی داشتند.
فکر میکنم سیاست فقط همین محسوسات و حساب و کتابهای عادی نیست. یک چیزهایی هم هست که در محاسباتمان درک نمیکنیم.
بازی روحانی با خاتمی و تذکر چند نکته
رئیس دفتر رئیسجمهور گفت محل جدیدی را در اختیار رئیس دولت اصلاحات قرار میدهد.
واعظی در گفتوگو با ایلنا، در پاسخ به این سوال که در چند روز اخیر شاهد بودیم دفتر سیدمحمد خاتمی از وی گرفته شد و طبق قانون این وظیفه دولتها است که برای روسایجمهور پیشین محلی را به عنوان دفتر در نظر بگیرد، دولت دراین باره چه اقدامی میکند، گفت: بله این وظیفه ماست، با بنده هم در این مورد صحبت شده است. حجتالاسلام مجید انصاری دراین مورد صحبت کرد و من گفتم حتما طبق قانون این کار را انجام خواهیم داد.
وی تاکید کرد: از آنها خواستهایم که جایی را پیدا کند و هر مکانی را که خودشان بخواهند ما در اختیارشان خواهیم گذاشت. اگر محل خاصی را درنظر داشته باشند و بخواهند اجاره کنند ما مشکل خاصی نداریم. دولت هرآنچه که قانون مشخص کرده با نظر خودشان، اجرایی میکند.
واعظی در پاسخ به این سوال که آیا آقای خاتمی میتواند دفتری در محل نهاد ریاستجمهوری داشته باشد، گفت: خودشان علاقهای ندارند که به اینجا بیایند و ایشان هم مثل بقیه روسایجمهور میخواهند دفتری برای مراجعان داشته باشند.
برخی کارشناسان مطلع میگویند موضع واعظی، ادامه مشی چند سال گذشته روحانی در زمینه سردواندن خاتمی و اصلاحطلبان است و روحانی بهتر از هرکس میداند که اگر به طیف فعال در فتنه بیش از اندازه میدان بدهد، موی دماغ خود وی میشوند و گستاخی و طلبکاری بیشتری خواهند داشت؛ چنانکه همین اخیرا عبدالله ناصری مشاور خاتمی مدعی شده روحانی 3 درصد بیشتر رای نداشت و ما او را رئیسجمهور کردیم.
اما صرفنظر از این گمانهزنی، باید به سیاسیکارانی مثل واعظی تذکر و توجه داد که تکلیف قانونی برای در اختیار گذاشتن دفتر در خدمت روسای دولتهای قبلی، شامل عناصر فتنهگر و برانداز و یاغی علیه قانون و اسلامیت و جمهوریت نمیشود و گرنه لابد باید به بنیصدر خائن هم دفتر کار بدهند!!
از طرف دیگر اگر قرار بود آشوبگران قانونشکن در سال 88 با سردمداری امثال خاتمی (و یا حمایت آمریکا و انگلیس و اسرائیل و دلارهای سعودی) موفق به تعطیلی انتخابات و غلبه با زور شوند، هرگز نوبت ریاستجمهوری روحانی و ریاست دفتری واعظی نمیرسید.
جرم خاتمی در میان سران فتنه از همه سنگینتر است چراکه او بارها در محافل خصوصی اصلاحطلبان تصریح کرده که ادعای تقلب در انتخابات دروغی بیش نبوده است. بنابراین جای واقعی برای خاتمی، صندلی محاکمه و مجازات است نه گرفتن دفتر.
روحانی به جای بازخواست مدیران خود فقط از آنها انتقاد میکند!
عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، دولت با بیانگیزگی کار میکند و مجلس نیز در تأیید کابینه روحانی مقصر است.
علی صوفی در گفتوگو با روزنامه آرمان و در پاسخ این سؤال که «چرا در شرایطی که ناکارآمدی برخی از مدیران و وزرای دولت محرز شده است، اما دولت در این زمینه دچار تعلل و بیتصمیمی شده است؟» گفت: در شرایط کنونی نوعی بیانگیزگی در شخص رئیس جمهور و معاون اول ایشان مشاهده میشود. آقای روحانی و جهانگیری در اغلب سخنرانیهای خود از ضعف و بیانگیزگی مدیران دولت انتقاد میکنند و عنوان میکنند که انگیزه مدیران دولت باید افزایش پیدا کند و مدیران ضعیف باید از دولت بروند.
وی افزود: به نظر میرسد این یک نوع بدعت جدید در فضای سیاسی ایران است که مدیران ارشد دولت به جای اینکه مدیران زیرمجموعه خود را بازخواست کنند و از آنها بیلان کاری بگیرند این مسئله را به رسانهها میکشانند و در رسانهها از مدیران خود انتقاد میکنند. بدون شک اگر مدیری از انگیزه کافی برخوردار نیست یا کارنامه موفقی نداشته است باید بدون اتلاف وقت توسط مدیران ارشد دولت و شخص رئیسجمهور عزل و مدیری با انگیزه بیشتر به جای وی به کار گرفته شود. در نتیجه طرح ضعف مدیران دولت در فضای رسانهای کشور هیچ توجیه مدیریتی و عقلایی ندارد. یکی از مهمترین وظایف یک مدیر بررسی مدیران زیرمجموعه خود است که آیا مدیران مجموعه در این زمینه کاری تلاش و تعهد لازم را دارند یا خیر. در نتیجه ضعف یا قوت یک مدیر به صورت مستقیم به مدیر بالادستی آن ارتباط پیدا میکند. هنگامی که یک مدیر کارآمدی لازم را ندارد باید توسط مدیر بالادستی خود عزل و مدیر جدیدی به کار گرفته شود.
این وزیر دولت اصلاحات افزود: نکته دیگر اینکه هنگامی که این اتفاق رخ داد باید آن را رسانهای کرد و رسانهای کردن این موضوع قبل از این کار هیچ توجیه منطقی ندارد. به نظر میرسد دولت تلاش میکند کشور و مدیران خود را در رسانهها مدیریت کند.
در شرایط کنونی در شخص آقای روحانی نیز انگیزه وجود ندارد و ایشان دچار بیانگیزگی شده است. متأسفانه این بیانگیزگی در بقیه اعضای دولت نیز مشاهده میشود. به عنوان مثال در شرایطی که مردم با بحرانهای متعددی و از همه مهمتر بحران اقتصادی و معیشتی مواجه هستند رئیسجمهور، معاون اول و یا وزرا با مردم صحبت نمیکنند. شرایط به شکلی جلو میرود که برخی از سیاستهای دولت در زمینه اقتصادی در جامعه بحران ایجاد میکند. با این وجود هیچ کدام از اعضای دولت در این باره با مردم صحبت نمیکند.
صوفی معتقد است: این اتفاق نادری است که در دولتهای گذشته تاریخ انقلاب رخ نداده و تنها در دولت آقای روحانی مشاهده میشود. در دولتهای گذشته مسئولان تلاش میکردند در مقاطع بحرانی جامعه را آرام کنند و با گفتوگو و تشریح چالشهای پیشرو مردم را نسبت به آینده آگاه کنند. این در حالی است که چنین رویکردی در دولت حسن روحانی مشاهده نمیشود و دولت در این زمینه با نقصان جدی مواجه شده است.
در حالی که اصلاحطلبان در سال 96 از کابینه پیشنهادی روحانی حمایت میکردند و از مجلس میخواستند به آنها رأی بدهد، صوفی گفت: نمایندگان مجلس در شرایطی به مدیران انتخابی حسن روحانی رأی اعتماد دادند که انتقادات زیادی نسبت به این انتخابها وجود داشت و کارشناسان نسبت به انتخاب این افراد هشدار داده بودند. در چنین شرایطی انتظار این بود که مجلس به این وزرای انتخابی رأی ندهد. این در حالی است که نمایندگان مجلس نه تنها به وزرا رأی دادند، بلکه رأی نجومی دادند. شرایط به شکلی بود که وزیری که گمان میکرد با 150 رأی یا یک رأی حداقلی وارد کابینه میشود به یکباره با رأی نجومی 250 نفره مواجه شد و در یک شرایط آرمانی وارد کابینه شد. این مسئله نشان میدهد که رأیی که مجلس به وزرای کابینه داده واقعی نیست و نتیجه روابط پنهانی و زد و بندهای پشت پرده است که به «رأی فروشی» و خریداری رأی در مجلس معروف شده است. در نتیجه مجلس در انتخاب مدیران ناکارآمد با دولت شریک است و به اندازه آقای روحانی که چنین مدیرانی را انتخاب کرده مقصر است.
رویترز: ایران در هر صورت نفت خود را صادر میکند
خبرگزاری رویترز با اشاره به تحریمهای نفتی آمریکا نوشت ایران در هر حال نفت خود را صادر میکند.
این خبرگزاری مینویسد: کسب اطلاع دقیق از میزان صدور نفت خام ایران و آمار دقیق نفتکشهایی که نفت خام ایران را به گوشه و کنار جهان ارسال میکنند؛ امروز به یک راز بدل شده است. منابع نفتی میگویند؛ کشتیهایی که نفت خام ایران را حمل میکنند؛ سیستم ردیابی خود را خاموش میکنند تا ردیابی نشوند. به همین علت نمیتوان یک اطلاع درست و یک جمعبندی صحیح از صدور نفت ایران داشت. به گفته همین منابع؛ مشکل دیگر در این زمینه این است که؛ معلوم نیست آیا خریداران نفت ایران حقیقتاً از تهدیدهای آمریکا میترسند یا نه.
انتظار میرود با شروع تحریم نفتی؛ نفت بیشتری برای ذخیرهسازی وارد انبارها شود. به همین دلیل نمیتوان پردازش کامپیوتری صحیحی در این زمینه داشت.
دولت «ترامپ» دارد همه تلاش خود را میکند تا پس از قطع جریان نفت ایران به بازار؛ قیمت جهانی نفت خام بالا نرود. اینجا هم یک مشکل اساسی بروز میکند. ایران اگر هم موفق شود نفت خود را صادر کند؛ مسلماً در این زمینه شفافسازی نخواهد کرد.
دامنه شک و شبهات در مورد اینکه ایران بعد از آغاز تحریمها تا چه میزان نفت خواهد فروخت؛ بس فراخ است.
یک شرکت دادهپردازی اطلاعات موسوم به «کپلر Kpler» در پاریس در این زمینه توضیح میدهد: «طی چند روز گذشته، حدس و گمانهایی پیرامون میزان صدور نفت خام ایران در نیمه اول اکتبر مطرح شده است و این رقم بین 1 تا 2/2 میلیون بشکه در روز برآورد شده است. مسلماً این میزان، رقمی است بالا.»
دادهپردازی «ریفینیتیو آیکون دیتا Refinitiv Eikon data» تحت نظر «رویترز» هم میگوید که ایران در سه هفته اول اکتبر روزانه 1/55 میلیون بشکه نفت صادر کرده است که این رقم نسبت به 1/33 میلیون بشکه در روز که در دو هفته اول همین ماه دیده شده بود بالاتر است.
یکی از منابعی که صادرات نفت را ردیابی میکند نیز برآورد کرده است که ایران در نیمه اول اکتبر به میزان 1/8 میلیون بشکه در روز نفت صادر کرده است.
یک منبع مشابه دیگر نیز این رقم را تا 22 اکتبر به میزان 1/65 میلیون بشکه در روز تخمین میزند.
یکی دیگر از مشکلات کار؛ تطابقها و تنظیمات برنامه کار نفتکشهاست که هفته به هفته تغییر میکند. این مسئله، محاسبه میزان صادرات نفت خام ایران را دشوار میکند. البته امروز ماهواره هم به کمک آمده است. منتها همچنان کار ردیابی نفتکشها یک کاری است دشوار.
نفتکشهایی که نفت خام ایران را بارگیری و جابجا میکنند؛ اغلب اوقات سیگنال AIS خود را خاموش میکنند. سیگنال AIS یک سیستم ردیابی خودکار کشتیهاست. این نفتکشها فقط وقتی گیرنده AIS خود را روشن میکنند که مراحل پایانی سفر آنهاست و در راه رسیدن به مقصدند. این کار از سال 2012 آغاز شده است. بنابراین نمیتوان تاریخ ورود؛ و یا حتی ساعت دقیق ورود کشتی به اسکله و نیز زمان دقیق تخلیه بار را ثبت کرد. با ارسال ایمیل به «شرکت ملی نفت ایران» و «شرکت ملی نفتکشهای ایران» از آنها تقاضا شد که در این مورد توضیح بدهند اما هر دو از پاسخ دادن امتناع کردند.
به هر حال جلوی ایران را نمیتوان گفت. ایران برنامهریزی کرده که به بعضی از مشتریان خود شامل هند و چین نفت بفرستد تا آنها را مصرف نکنند؛ بلکه ذخیره کنند. با این حساب، باز هم نمیتوان اندازهگیری کرد چه میزان نفت وارد بازار خواهد شد. نفت خامی که ذخیره میشود؛ عموماً برای سنجش میزان نفت موجود در بازار محاسبه نمیگردد. یک منبع آگاه در ایران گفته است: «ما حتی به خاطر اینکه موجودی نفتمان در آن کشورها حفظ شود؛ به آنها نفت خواهیم داد ما این کار را برای چین هم انجام خواهیم داد.»
اروپا دیگر نمیتواند دو دوزهبازی کند
موضع صریح دولت آمریکا درباره بازگشت تحریمهایی که طبق برجام قرار بود معلق شوند، راه دو دوزهبازی اروپاییها را بست.
دولت آمریکا دیروز اعلام کرد از روز دوشنبه تمام تحریمهای نفتی و بانکی ایران را که طبق برجام معلق کرده بود، باز میگرداند.
این موضوع در کنفرانس تلفنی استیو منوچین وزیر دارایی و مایک پومپئو وزیر خارجه آمریکا با خبرنگاران مطرح شد.
استیو منوچین، وزیر دارایی آمریکا گفت دولت آمریکا در نظر دارد بیش از 700 فرد حقیقی یا حقوقی را تحریم کند، از جمله، چندین بانک و سازمان و خطوط هوایی و کشتیرانی. او همچنین گفت سوئیفت که تسهیل کننده بینالمللی مبادلات بانکی است، هم مشمول تحریمهای آمریکا خواهد شد.
یادآور میشود ترامپ 18 اردیبهشت از برجام خارج شد و بازگشت بسیاری از تحریمها را اعلام کرد؛ بدین ترتیب عمده بار روانی و اقتصادی تحریمها در هشت ماه گذشته تخلیه شده است. اما در عین حال صراحت آمریکا مبنی بر بازگرداندن تحریمها، اروپاییها را که در این هشت ماه به رغم تعهدات برجامی، یکی به نعل و یکی به میخ زدهاند، در بوته آزمون واقعی قرار میدهد.
آنها طبق برجام معتقد بودهاند با تحریمها مقابله کنند و اکنون که آمریکاییها بر بازگشت تحریمهای معلق در برجام اصرار دارند، اروپاییها باید به صراحت و در قول و فعل اعلام کنند که مقابل همین تحریمها میایستند. آنها پس از هفت ماه وقتکشی اخیراً اعلام کردهاند راهاندازی مکانیسم دور زدن تحریمها برای مبادله کالا یا نفت ایران را به شکل «نمادین» همزمان با بازگشت تحریمها انجام میدهند اما راهاندازی عملی آن را به حداقل دو ماه دیگر موکول کردهاند!
اخلاص امام و رهبری نواقص مدیران فشل را جبران کرده است
یک پژوهشگر تاریخ معاصر، تحولات اخیر در منطقه را معجزه و امداد غیبی ارزیابی کرد.
عبدالله شهبازی در یادداشتی نوشت: من اهل تظاهر به دین و معنویت و این چیزها نیستم. اگر اعتقادی و باوری دارم، درست یا غلط، برای خودم است. در بحثها هم سعی میکنم حرفم مستند و عقلپسند باشد، یعنی قابل محک زدن برای هر کسی با هر باوری، و متوسل نشوم به تعابیر دینی و استفاده از آنها به نفع نظراتم. اگر بخواهم، تبحر و سوادش را ندارم.
ولی در این چهل ساله چیزهایی دیدهام که خیلی عادی نیست. مدیریت فشل باید همان دهه اول انقلاب مملکت را تحویل میداد به مدعیان و میرفت دنبال کارش. نظرات بعضی مدیران زمان جنگ را که الان آدم میبیند، و «نبوغ»شان را در 60-70 سالگی، که باید سنین بلوغ و پختگی و نظریهپردازی و انتقال تجربه به نسل جدید باشد، حیران میشود که اینان در 20-30 سالگی چگونه جنگ و مملکت را اداره میکردند.
امام راحل معنویت و اخلاصی داشت که موتور انقلاب و نظام بود. این اخلاص و معنویت را، که در آدم اعتماد و یقین به موفقیت ایجاد میکرد، در منش و رفتار رهبری میبینم. البته دلم میخواهد که خیلی چیزها عوض شود و خیلی کارها بشود در جهت کارآمد کردن اوضاع ولی نمیشود. درمقابل، آن اخلاص را که میبینم یقین پیدا میکنم که روزی خواهد شد و نباید ناامید بشوم و ببرم.
در این سالها اتفاقات عجیب و غیرعادی کم نبوده. وقتی رفتیم سوریه برای حفظ تمامیت ارضی این کشور، کسی موفقیت ما را پیشبینی نمیکرد. به عکس، بسیاری از داخلیها، حتی درمیان چهرههای برجسته نظام، مخالف بودند و دستکم متلکی میگفتند. ولی خب، دیدیم که شد. موفق شدیم و خیلی عجیب بود.
همین چند ماهه دو نمونه دیدیم: یکی ماجرای خاشقجی که اتفاق خیلی غیرقابل محاسبهای بود. نمیخواهم شور کنم قضیه را، ولی شبیه به «امداد غیبی» و «معجزه» بود. دیگری، هو شدن تلویزیون ایران اینترنشنال، و به تبع آن بیبیسی فارسی و منوتو و متلاشی شدن تیم قوی رسانهای که جمع کرده بودند و برنامههای بزرگی داشتند.
فکر میکنم سیاست فقط همین محسوسات و حساب و کتابهای عادی نیست. یک چیزهایی هم هست که در محاسباتمان درک نمیکنیم.
بازی روحانی با خاتمی و تذکر چند نکته
رئیس دفتر رئیسجمهور گفت محل جدیدی را در اختیار رئیس دولت اصلاحات قرار میدهد.
واعظی در گفتوگو با ایلنا، در پاسخ به این سوال که در چند روز اخیر شاهد بودیم دفتر سیدمحمد خاتمی از وی گرفته شد و طبق قانون این وظیفه دولتها است که برای روسایجمهور پیشین محلی را به عنوان دفتر در نظر بگیرد، دولت دراین باره چه اقدامی میکند، گفت: بله این وظیفه ماست، با بنده هم در این مورد صحبت شده است. حجتالاسلام مجید انصاری دراین مورد صحبت کرد و من گفتم حتما طبق قانون این کار را انجام خواهیم داد.
وی تاکید کرد: از آنها خواستهایم که جایی را پیدا کند و هر مکانی را که خودشان بخواهند ما در اختیارشان خواهیم گذاشت. اگر محل خاصی را درنظر داشته باشند و بخواهند اجاره کنند ما مشکل خاصی نداریم. دولت هرآنچه که قانون مشخص کرده با نظر خودشان، اجرایی میکند.
واعظی در پاسخ به این سوال که آیا آقای خاتمی میتواند دفتری در محل نهاد ریاستجمهوری داشته باشد، گفت: خودشان علاقهای ندارند که به اینجا بیایند و ایشان هم مثل بقیه روسایجمهور میخواهند دفتری برای مراجعان داشته باشند.
برخی کارشناسان مطلع میگویند موضع واعظی، ادامه مشی چند سال گذشته روحانی در زمینه سردواندن خاتمی و اصلاحطلبان است و روحانی بهتر از هرکس میداند که اگر به طیف فعال در فتنه بیش از اندازه میدان بدهد، موی دماغ خود وی میشوند و گستاخی و طلبکاری بیشتری خواهند داشت؛ چنانکه همین اخیرا عبدالله ناصری مشاور خاتمی مدعی شده روحانی 3 درصد بیشتر رای نداشت و ما او را رئیسجمهور کردیم.
اما صرفنظر از این گمانهزنی، باید به سیاسیکارانی مثل واعظی تذکر و توجه داد که تکلیف قانونی برای در اختیار گذاشتن دفتر در خدمت روسای دولتهای قبلی، شامل عناصر فتنهگر و برانداز و یاغی علیه قانون و اسلامیت و جمهوریت نمیشود و گرنه لابد باید به بنیصدر خائن هم دفتر کار بدهند!!
از طرف دیگر اگر قرار بود آشوبگران قانونشکن در سال 88 با سردمداری امثال خاتمی (و یا حمایت آمریکا و انگلیس و اسرائیل و دلارهای سعودی) موفق به تعطیلی انتخابات و غلبه با زور شوند، هرگز نوبت ریاستجمهوری روحانی و ریاست دفتری واعظی نمیرسید.
جرم خاتمی در میان سران فتنه از همه سنگینتر است چراکه او بارها در محافل خصوصی اصلاحطلبان تصریح کرده که ادعای تقلب در انتخابات دروغی بیش نبوده است. بنابراین جای واقعی برای خاتمی، صندلی محاکمه و مجازات است نه گرفتن دفتر.
روحانی به جای بازخواست مدیران خود فقط از آنها انتقاد میکند!
عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، دولت با بیانگیزگی کار میکند و مجلس نیز در تأیید کابینه روحانی مقصر است.
علی صوفی در گفتوگو با روزنامه آرمان و در پاسخ این سؤال که «چرا در شرایطی که ناکارآمدی برخی از مدیران و وزرای دولت محرز شده است، اما دولت در این زمینه دچار تعلل و بیتصمیمی شده است؟» گفت: در شرایط کنونی نوعی بیانگیزگی در شخص رئیس جمهور و معاون اول ایشان مشاهده میشود. آقای روحانی و جهانگیری در اغلب سخنرانیهای خود از ضعف و بیانگیزگی مدیران دولت انتقاد میکنند و عنوان میکنند که انگیزه مدیران دولت باید افزایش پیدا کند و مدیران ضعیف باید از دولت بروند.
وی افزود: به نظر میرسد این یک نوع بدعت جدید در فضای سیاسی ایران است که مدیران ارشد دولت به جای اینکه مدیران زیرمجموعه خود را بازخواست کنند و از آنها بیلان کاری بگیرند این مسئله را به رسانهها میکشانند و در رسانهها از مدیران خود انتقاد میکنند. بدون شک اگر مدیری از انگیزه کافی برخوردار نیست یا کارنامه موفقی نداشته است باید بدون اتلاف وقت توسط مدیران ارشد دولت و شخص رئیسجمهور عزل و مدیری با انگیزه بیشتر به جای وی به کار گرفته شود. در نتیجه طرح ضعف مدیران دولت در فضای رسانهای کشور هیچ توجیه مدیریتی و عقلایی ندارد. یکی از مهمترین وظایف یک مدیر بررسی مدیران زیرمجموعه خود است که آیا مدیران مجموعه در این زمینه کاری تلاش و تعهد لازم را دارند یا خیر. در نتیجه ضعف یا قوت یک مدیر به صورت مستقیم به مدیر بالادستی آن ارتباط پیدا میکند. هنگامی که یک مدیر کارآمدی لازم را ندارد باید توسط مدیر بالادستی خود عزل و مدیر جدیدی به کار گرفته شود.
این وزیر دولت اصلاحات افزود: نکته دیگر اینکه هنگامی که این اتفاق رخ داد باید آن را رسانهای کرد و رسانهای کردن این موضوع قبل از این کار هیچ توجیه منطقی ندارد. به نظر میرسد دولت تلاش میکند کشور و مدیران خود را در رسانهها مدیریت کند.
در شرایط کنونی در شخص آقای روحانی نیز انگیزه وجود ندارد و ایشان دچار بیانگیزگی شده است. متأسفانه این بیانگیزگی در بقیه اعضای دولت نیز مشاهده میشود. به عنوان مثال در شرایطی که مردم با بحرانهای متعددی و از همه مهمتر بحران اقتصادی و معیشتی مواجه هستند رئیسجمهور، معاون اول و یا وزرا با مردم صحبت نمیکنند. شرایط به شکلی جلو میرود که برخی از سیاستهای دولت در زمینه اقتصادی در جامعه بحران ایجاد میکند. با این وجود هیچ کدام از اعضای دولت در این باره با مردم صحبت نمیکند.
صوفی معتقد است: این اتفاق نادری است که در دولتهای گذشته تاریخ انقلاب رخ نداده و تنها در دولت آقای روحانی مشاهده میشود. در دولتهای گذشته مسئولان تلاش میکردند در مقاطع بحرانی جامعه را آرام کنند و با گفتوگو و تشریح چالشهای پیشرو مردم را نسبت به آینده آگاه کنند. این در حالی است که چنین رویکردی در دولت حسن روحانی مشاهده نمیشود و دولت در این زمینه با نقصان جدی مواجه شده است.
در حالی که اصلاحطلبان در سال 96 از کابینه پیشنهادی روحانی حمایت میکردند و از مجلس میخواستند به آنها رأی بدهد، صوفی گفت: نمایندگان مجلس در شرایطی به مدیران انتخابی حسن روحانی رأی اعتماد دادند که انتقادات زیادی نسبت به این انتخابها وجود داشت و کارشناسان نسبت به انتخاب این افراد هشدار داده بودند. در چنین شرایطی انتظار این بود که مجلس به این وزرای انتخابی رأی ندهد. این در حالی است که نمایندگان مجلس نه تنها به وزرا رأی دادند، بلکه رأی نجومی دادند. شرایط به شکلی بود که وزیری که گمان میکرد با 150 رأی یا یک رأی حداقلی وارد کابینه میشود به یکباره با رأی نجومی 250 نفره مواجه شد و در یک شرایط آرمانی وارد کابینه شد. این مسئله نشان میدهد که رأیی که مجلس به وزرای کابینه داده واقعی نیست و نتیجه روابط پنهانی و زد و بندهای پشت پرده است که به «رأی فروشی» و خریداری رأی در مجلس معروف شده است. در نتیجه مجلس در انتخاب مدیران ناکارآمد با دولت شریک است و به اندازه آقای روحانی که چنین مدیرانی را انتخاب کرده مقصر است.