به گزارش
بلاغ، چهل و هشتمین سالروز درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختی نماد پهلوانی و فروتنی، فرارسید. تختی بارها روی سکوی قهرمانی جهان ایستاد و برای ایران و ایرانیان افتخار و غرور کسب نمود. اما آنچه تختی را در نزد ملت ایران به اسطوره ای بلندآوازه و فراموش نشدنی تبدیل کرد، تنها پیروزی های درخشان ورزشی او نبود. بلکه روحیه جوانمردی و مردم دوستی وی بود که تختی را جاودانه کرد.
جهان پهلوان تختی اسطوره پهلوان ورزش جایگاه والایی نزد ورزشکاران دارد، او قهرمانی فراتر از زرق و برق مدال های جهانی و المپیک و ستاره ای فراتر از تبلیغات و هیاهوی رسانه ها بود. تختی مردی فراتر از قدرت و سیاست و اسطوره ای برخاسته از دل جامعه است.
غلامرضا تختی در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن به همراه امامعلی حبیبی نخستین مدالهای طلای تاریخ ورزش ایران در بازیهای المپیک را کسب کرد. او با یک مدال طلا و دو مدال نقرهٔ المپیک، دو طلا و دو نقرهٔ قهرمانی جهان و یک طلای بازیهای آسیایی در فهرست برترینهای قرن فیلا در جایگاه سیزدهم قرار دارد. او یکی از سه کشتیگیر ایرانی (در کنار امامعلی حبیبی و عبدالله موحد) است که تصویر آنها در تالار افتخارات فیلا نصب شده است.
امروز که نزدیک به نیم قرن از مرگ این اسطوره بزرگ می گذرد دیگر کسی دنبال دلایل درگذشت مشکوک و دلایل آن نیست. امروز آنچه به عنوان میراث تختی باقی مانده حتی تازه تر از روزهایی است که زندگی می کرد. تختی هرسال که می گذرد بزرگ تر و گستره جهان پهلوانی اش وسیع تر می شود. تختی اسطوره ای فرای زمان است. او اگر قرنها پیش میزیست یا اگر قرنها بعد به دنیا میآمد، بازهم تختی بود. تختی قدم در راهی گذاشت که زمان و تاریخ مصرف ندارد، تختی مرز نمی شناسد چرا که اگر داستان زندگی و سبک و مرامش را برای انسان هایی از هر فرهنگ و منشی بازگویید، شیفته اش خواهد شد، چرا که او به دنیای اسطوره ها تعلق دارد.
تختی مسیری را برگزید که امروز بعد از پنجاه سال آن هم 50 سالی که شاید دنیا به اندازه هزاران سال تغییرکرده حتی بیش از گذشته ارزش و اعتبار یافته است. تختی اسطوره است اسطوره ای فراموش نشدنی.
48 سال بعد
امروز ورزش ایران بیش از هرزمان دیگری در جستجوی تختی است. هرسال مراسم سالروز درگذشت جهان پهلوان شلوغ تر از سال قبل می شود و این به نظر حاکی از یک احساس نیاز بزرگ همگانی به قهرمان هایی قابل اتکا است, الگوهایی باورپذیر و واقعی برای ایدهگرفتن جامعه.
امروز جامعه ورزش ایران خالی تر از همیشه به نظر میرسد و این درحالی است که جامعه به قهرمانهایی چون تختی نیاز وافر دارد. درروزگاری که مهمترین اخبار رسانه های ورزشی دستگیری ورزشکاران سرشناس و یا رفتارهای ناهنجارانه در شبکه های اجتماعی و یا خیابانها است ورزشگاهها خالی تر ازهمیشه است. روی سکوها دیگر افراد زنده کمی هستند که از صمیم قلب و بدون روابط پشت پرده تشویق می شوند. امروز دیگر قهرمانی وجود ندارد که صرف حضورش استادیوم ها را لبریز از تماشاچی کند و مردم را پای رادیو و تلویزیون میخکوب کند.
به نظر ورزش ایران بیش از پول و امکانات به تختی نیاز دارد و مهمتر اینکه برای ساختن تختی و تختی ها نه به پول نیاز هست و نه امکانات آنچنانی. خودش می گوید: «من خاک و خُل خوردم و خوراکم نان و پنیر بود و با سختیها ساختم و تمرین کردم تا به جایی رسیدم.» تختی روی دوش مردم تختی شد و نه در اتومبیل های آنچنانی و روی جلد مطبوعات.
ورزش ایران روزهای سختی را بدون تختی میگذراند. روزهایی که قهرمانی وجود ندارد تا بتوان به او دل بست به قدرتش ، به صلابت و مردانگی اش. تختی تعریف درست قهرمان درورزش ایران است. قهرمانی که مردم کوچه و بازار ، هواداران و سینه چاکانش نه فقط روی تشک ومیدان مبارزه که در همان کوچه و بازار می توانند روی او حساب کنند. تختی حتی اگر درآن شهریور سال 40 صندوق به گردن نمی انداخت و کیسه به کمر نمی بست تا برای مردم زلزله زده بوئین زهرا کمک جمع کند هم تختی بود ، چرا که او توانسته بود در قلب و ذهن مردم و در آن والاترین نقاط جایی برای خودش درست کند. تختی نمی خواست تختی باشد.
برای همیشه قهرمان بودن انگار باید به قهرمانی فکر نکرد. برای اسطوره شدن باید مثل تختی عمل کرد، غیر قهرمانانه ، بدون ادوات و اسباب پهلوانی، بی ریا و بی ادعا، بدون غرور و جاه طلبی. تختی خودش را اسطوره نمی دانست و احتمالا حتی خودش را قهرمان ورزش یک ملت هم تصور نمی کرد . غلامرضا تختی در 5 شهریور 1309 در محله خانی آباد از محله های قدیمی جنوب تهران به دنیا آمد. ریشه اجدادش همدانی بودند.
تختی در دبستان حکیم نظامی تهران دوره دبستان و در دبیرستان منوچهری دبیرستان به تحصیل پرداخت اما خیلی زود و در سال اول دبیرستان ترک تحصیل کرد. از همان دوران کودکی و نوجوانی شیفته زورخانه و ورزش باستانی شد و همواره به صورت جدی زیر نظر علی حقشناس که پهلوان نامی ایران بود کشتی پهلوانی را آموزش دید. درسال 1327 به خدمت سربازی رفت و به استخدام راه آهن درآمد.
در سال ۱۳۲۹ در ۲۰ سالگی به عضویت باشگاه پولاد در آمد و به صورت حرفه ای زیر نظر حبیبالله بلور کشتی آزاد را برای شرکت در مسابقات قهرمانی آغاز کرد و در همان سال نخستین قهرمانی کشورش را کسب کرد. او در طی سالهای 29 تا 38 موفق شد هشت مقام قهرمانی کشوری را به دست آورد. غلامرضا تختی در سال 1951 در مسابقات قهرمانی کشتی جهان در فنلاند موفق شد مدال نقره جهان در وزن 79 کیلوگرم را به دست آورد و یکی از قهرمانانی لقب گرفت که اولین مدال های بین المللی تاریخ کشتی ایران به گردن آویخته است.
وی درحالی که فقط 22 سال داشت در المپیک سال 1952 که در فنلاند برگزار می شد نیز مد ال نقره را به دست آورد. چهار سال بعد و در المپیک 1956 ملبورن تختی در یک وزن بالاتر به میدان رفت اما موفق شد اولین مدال طلای خود را در وزن 87 کیلو بگیرد. او سپس در مسابقات قهرمانی جهان 59 تهران و 61 یوکوهاما دو مدال طلا و در سال 62 به مدال نقره مسابقات جهانی رسید. او در سال 1960 نیز باردیگر در رقابت های المپیک شرکت کرد و تنها با یک شکست به مدال نقره رسید.
تختی اما یکی از کشتی گیرانی بود که ابتدا از وزن های میانی کشتی قهرمانی را آغاز کرد اما هرسال و هردوره به وزن های بالاتر می رفت بهطوری که در از سال 1962 به وزن 97 کیلوگرم رفت جایی که همه می دانند بزرگترین قهرمانان کشتی دنیا معمولا در این وزن کشتی می گیرند. اما تختی با وجود آنکه در این دوره ازکشتی اش یک کشتی گیر مسن به حساب می آمد در المپیک 1964 توکیو با یک شکست و یک تساوی به مقام چهارم رسید. تختی در طول دوران کشتی اش سهبار موفق شد قهرمان کشتی پهلوانی و پهلوان اول ایران شود.