تاریخ انتشارشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۱:۴۱
کد مطلب : ۴۵۲۲۵۶
امام خمینی(ره) بر قلب‌های مردم حکومت می‌کرد و در فضایی متفاوت از دنیای مادی، هدایت گر افکار و اندیشه‌های ملت ایران و بلکه همه مسلمانان و آزادگان جهان بود.
۰
plusresetminus
رمز موفقیت امام، حکومت بر قلوب مردم است
به گزارش بلاغ؛ امسال، سی و دومین سالگرد عروج ملکوتی حضرت امام(ره) است. او که به راستی هر لحظه فکرش، پُر بود از خدا و مردم. به طور حتم می‌توانیم ایشان را به عنوان مردمی‌ترین رهبر تاریخ جهان بشناسیم؛ استقبال مردم از امام(ره)، به هنگام بازگشت شکوهمند به وطن در بهمن 1357 و البته، خداحافظی مردمی که  چشم بر حکم او و گوش بر فرمانش داشتند، در آن خرداد تلخ سال 1368، به حقیقت گواه محکمی بر این ادعاست. جنس رابطه مردم با امام(ره)، فراتر از رابطه یک رهبر سیاسی با ملت اش بود؛ او بر قلب‌های مردم حکومت می‌کرد و در فضایی متفاوت از دنیای مادی، هدایت گر افکار و اندیشه‌های ملت ایران و بلکه همه مسلمانان و آزادگان جهان بود. در آستانه سالروز ارتحال جانگداز آن رهبر خدایی، با دکتر جواد منصوری، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سفیر سابق ایران در پکن درباره نسبت امام خمینی(ع) با مردم و حکومت‌داری، به گفت‌وگو نشستیم.  
 
انقلاب اسلامی مبتنی بر نظریات حضرت امام(ره)، تحولات بنیادینی در فلسفه و شیوه حکمرانی ایجاد کرد؛ منشأ این تحول کجاست؟

نهضت اسلامی که در نیمه دوم سال ۴۱، در دوران جدید خودش آغاز شد، یک تفاوت‌های اساسی با جریان‌های پیش از خود دارد و به همین دلیل، این نهضت، به رغم مخالفت‌ها، توطئه‌ها و سرکوب‌های شدید، توانست حرکت خودش را ادامه دهد و به انقلاب اسلامی برسد؛ امروز کم و بیش همه معتقد هستند که انقلاب اسلامی، یک پدیده بی‌نظیر یا حداقل کم‌نظیر در تاریخ معاصر جهان است؛ یکی از دلایل این موضوع که کمتر به آن توجه می‌شود این است که نهضت اسلامی آمد و تعریف جدیدی از سیاست، حکومت و قدرت ارائه کرد؛ به عبارت دیگر، کاملاً وضعیت مقابله با نظام سلطه را دگرگون کرد.
 
برای ملموس تر شدن موضوع بفرمایید که تغییر دادن گفتمان و تعاریف موجود توسط حضرت امام(ره)، در واقع منجر به چه اقدامات عملی شد؟

اجازه بدهید به این سوال این طور پاسخ دهم؛ یکی از نویسنده های معروف آمریکایی به نام «ماریون زونیس» کتابی دارد که به فارسی ترجمه شده‌ است؛ با عنوان «شکست شاهانه». در آن جا به تجزیه و تحلیل مسائل در دوران رژیم شاه می‌پردازد و در تحلیل دلایل مربوط به شکست رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب، نکته‌ای را مطرح می‌کند که در بین نظریات ارائه شده درباره انقلاب اسلامی، شاید کم نظیر باشد؛ او می‌گوید که امام خمینی(ره) آمد و فلسفه حکومت و خدای حکومت را تغییر داد؛ به عبارت دیگر، می‌گوید که خدای رژیم پهلوی را که آمریکا بود برداشت و خدای ابراهیمی را به جای آن گذاشت؛ این خدای جدید، قدرت بی‌نهایت، علم و حکمت دارد و به این دلیل، بر رقیبان خودش غلبه می‌کند؛ این حرف مهمی است. حضرت امام(ره) از روز اولی که حرکتش را آغاز می‌کند، حتی قبل از نهضت، در آن نامه معروف تاریخی که به مرحوم آقای وزیری، رئیس کتابخانه یزد نوشتند، در آن‌جا به قرآن استناد می‌کنند که برای خدا و در راه خدا قیام کنید؛ یا فردی یا جمعی. خب، از دیدگاه اسلام، معنای زندگی که سیاست جزئی از آن است، چیزی جز برای خدا بودن نیست. امام(ره) این را به عنوان یک فلسفه جدید و یک اندیشه جدید وارد سیاست کردند. لذا امام(ره) تا روز آخر، همه تأکیدش توکل بر خدا، برای خدا و فقط از خدا ترسیدن بود. شما اگر تمام متون و سخنرانی‌های ایشان را جست‌وجو کنید، متوجه می‌شوید که بیشترین کلماتی که ایشان استفاده کرده‌اند، خدا، مردم و اسلام بوده است و این، با فلسفه سیاسی که تمام حرفش منیت است، بسیار فرق می‌کند.
 
مردم در این گفتمان که امام (ره)ارائه می‌دهد، چه جایگاهی دارند؟
ما در منطق امام(ره)، کلمه مردم را به معنای واقعی خودش می‌بینیم، نه به معنای منافع و موقعیت و تظاهر یا برای رای و... ؛ در سپهر اندیشه امام(ره)، مردم شایسته خدمت هستند و اصولاً قدرت داشتن، برای خدمت به مردم است؛ جمله معروفی دارند که بهترین شما، خادم ترین شما برای مردم است یا آن جمله معروف دیگری که فرمودند: اگر به من خدمتگزار بگویید، بهتر است که رهبر بگویید؛ این‌ها همه خبر از جایگاه مردم در گفتمان حکومتی امام(ره) دارد.
 
آیا می‌توان گفت در اندیشه امام(ره)، اعتماد به مردم جایگاه ویژه‌ای دارد؟ از این جهت که حکومتی که برخاسته  از خواست مردم باشد، بسیار مستحکم، استوار و با اراده است.
توجه کنید که امام(ره) معنای قدرت رهبری، فضیلت، حکومت و سیاست را عوض کرد؛ یعنی آن را از محدوده تعریف شده بر مبنای سلاح، پول، تبلیغات و حمایت خارجی در آورد و قدرت را به مردم مومن، آگاه، متحد و حاضر در صحنه اختصاص داد. قدرت از نظر امام(ره)، عبارت است از مردم متحد، آگاه، مومن و حاضر در صحنه. ایشان می‌گوید تا زمانی که این مردم هستند، شکست ناپذیری دارند؛ اگر این مردم با این ویژگی‌ها از بین بروند یعنی ایمان و وحدت نداشته باشند و در صحنه حاضر نباشند، احتمال شکست وجود دارد. از نظر امام(ره)، حاکمیت بخشی از مردم است، یعنی حاکمیت، همان مردمی هستند که مسئولیت اداره جامعه به آن ها سپرده شده است؛ بنابراین، این قوم که بر مسند قدرت قرار دارند، افرادی خاص و ویژه نیستند. به عبارت دیگر، این کار است که در جامعه تقسیم شده، مسئولیت تقسیم نشده است؛ کار تقسیم‌ شده، یعنی یکی کشاورزی کند، یکی رانندگی یکی هم مدیریت کند؛ بنابراین، فضیلت در اسم و رسم ریاست نیست، فضیلت در ایمان است و میزان خدمت کردن. پس ما ارزشی به عنوان رئیس و مرئوس نداریم؛ از دیدگاه امام(ره) که همان دیدگاه اسلام است، شکل مسئولیت یا رده مسئولیت یا عنوان مسئولیت، هیچ امتیاز ویژه‌ای محسوب نمی‌شود. ما تقسیم مسئولیت نکردیم، همه مسئولیت برابر دارند؛ اما پست‌ها را برای اداره جامعه تقسیم کرده‌ایم؛ این آیه قرآن است که ما بعضی از شما را بر بعضی دیگر ترجیح داده‌ایم تا بتوانید زندگی کنید؛ یعنی یکی رئیس یکی مرئوس، ولی تقسیم مسئولیت نکرده‌ایم. بنابراین، همه مردم، از مسئولیت یکسان در قبال اسلام، مسلمین، جامعه و حکومت برخوردار هستند.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما