به گزارش
بلاغ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اختلافات ایران و عراق شدت گرفت؛ بحرانی که در گذشته توسط دو ابرقدرت وقت مهار میشد، به بحرانی تبدیل شد که یک طرف آن کشور انقلابی ایران و طرف دیگر دو قطب جهانی قرار گرفته بودند. به عبارت دیگر، انگیزه آغازگران جنگ علیه ایران، ترکیبی از دو انگیزه منطقهای و جهانی بود. دنیای تقسیم شده به بلوکهای شرق و غرب و منطق حاکم بر روابط و مناسبات نظام دوقطبی، هرگونه انقلابی با ماهیت دینی و اسلامی را خلاف منافع خود ارزیابی میکرد. در نتیجه، اجازه تولد قطب مستقلی را که نطفه آن با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بسته شده بود نمیداد. از سوی دیگر، اسرائیل و کشورهای مرتجع عرب بهدلیل عدم مشروعیت مردمی، از پیروزی انقلاب اسلامی احساس نگرانی کرده و از تأثیر آن در مسلمانان منطقه هراسان بودند.
جنگ آغاز شد و مردم ایران اسلامی برای دفاع از انقلاب نوپای خود به جبههها سرازیر شدند و در این بین سهم جوانان بسیار چشم گیر بود، همچنین کسانی که در جبهه حضور نداشتند سعی میکردند کار پشتیبانی را انجام داده و کمکهای مردمی را جمع آوری و برای رزمندگان ارسال کنند.
علیجان کرامتی فرهنگی بازنشسته و جانباز دفاع مقدس متولد 1336 در شهر سورک با بیان اینکه وقتی جنگ شد مدتی بعد بهعنوان معلم مشغول به کار شدم، اظهار کرد: در ابتدای جنگ و در سال 59 به همراه گروهی از جوانان سورک در پادگان ولی عصر عج گهرباران دوره آموزشی را گذراندیم و فرمانده ما شهید درویشی بود که تلاش زیادی برای اعزام نیروهای جوان به مناطق جنگی انجام داد که مدتی بعد و در اوایل جنگ به شهادت رسید.
کرامتی بیان کرد: بهدلیل مسئولیتی که در مدرسه داشتیم اجازه حضور در جبهه را به ما نمیدادند ولی به تدریج از سال 61 همراه جمعی از بسیجیان از پایگاه شهید سورکی آزاد سورک به جبهه اعزام شدیم.
داوطلب شدن رزمندگان سورکی برای خط شکنی
وی خاطرنشان کرد: در سال 65 وقتی به جبهه اعزام شدیم به ما اعلام کردند که این گروه که اعزام میشوند یک گردان میخواهیم که خط شکن باشد و ما 40 نفر از سورک به فرماندهی آقای اباذری بهعنوان فرمانده گردان و آقای محمدزاده بهعنوان فرمانده گروهان که جزو فرماندهان جوان بودند داوطلب شدیم.
این رزمنده دفاع مقدس تصریح کرد: وقتی به هفت تپه رفتیم ما را به ابوفلفل نزدیکی شهر فاو منتقل کردند و بهعنوان غواص جنگ در آنجا نزدیک به پنج ماه دوره غواصی دیدیم سپس ما را به خرمشهر منتقل کردند و متوجه شدیم که عملیات در آنجا است که در نهایت عملیات کربلای چهار شکل گرفت.
کرامتی افزود: در شب عملیات شهیدان شریفی و دلدار اقدام به تهیه یک وصیت نامه دسته جمعی برای رزمندگان سورک کردند که این وصیت نامه مبنایی شد برای آیندگان ما برای تبعیت از ولی فقیه و راه درست که در آن بسیار روشن و واضح به ما نشان داده شده بود.
وی با بیان اینکه در این عملیات یک گروه غواص و یک گروه با قایق بودند که میبایست از اروند میگذشتند که ما جزو اولین گروهان و اولین قایقها بودیم، اضافه کرد: وقتی عملیات شروع شد آنچنان آتش سنگینی روی ما ریخته بودند که قایقها قادر به رفتن نبودند و دائم جلو و عقب میرفتند، بسیاری از نیروها تیر خوردند و افتادند داخل آب، بعضی از قایقها آتش گرفتند و چون لباس غواصان پلاستیکی بود مثل مرغ در آب پرپر میزدند و ما هم از داخل قایق به داخل آب پرتاب شدیم و سعی کردیم خود را به هشت پری برسانیم.
این جانبار دفاع مقدس اظهار کرد: وقتی به خشکی رسیدیم یک گذرگاهی بود که میبایست خود را از آن به داخل ام الرصاص پرتاب میکردیم، هر چند بار یک لحظه تیربار مکث میکرد و به محض مکث تیربار خود را پرتاب کردم و زانوهایم با سنگ برخورد کرد و به شدت درد گرفت و هنوز آسیب آن عملیات بر من وجود دارد و زانوهایم اذیت میکند، در این عملیات اکثر بچههای ما شهید یا مجروح شدند.
مردم با جان و دل به جبههها کمک میکردند
کرامتی بیان کرد: در مدت زمانی که در جبهه حضور نداشتیم به همراه چند نفر از بسیجیان وانت آقای اباذری را میگرفتیم و در سورک و روستاهای اطراف با بلندگویی که در بالای ماشین نصب کرده بودیم کمکهای مردمی برای جبهه را جمع آوری میکردیم.
وی افزود: مردم هر آنچه در توان داشتند کمک میکردند، یکی جوراب و کلاه میبافت و میداد، یکی برنج و مربا و لوبیا و یکی هم اگر چیزی نداشت حداقل سعی میکرد چند عدد تخم مرغ کمک کند و این کمکها از ته دل و با تمام وجود بود.
یادگار هشت سال دفاع مقدس گفت: در هر ماه حداقل یک کامیون کمکهای مردمی جمع آوری میشد که آن را به ساری منتقل میکردیم تا به جبههها فرستاده شود.
دفاع مقدس وحدت ملی را بیشتر کرد
کرامتی با بیان اینکه اگر جنگ بهترین جوانان را از ما گرفت و کشور را دچار خسارت زیاد کرد اما باعث شد که این انقلاب مقاومتر شود و اتحاد و وحدت را در بین مردم بیشتر کرد.
وی با اشاره به حضور افراد مسن در جنگ، خاطرنشان کرد: آن زمان اگر مسنترها به جبهه میرفتند اما جبهه با نیروهای جوان پر شده بود که در راه رضای خدا و ولایت و دین میآمدند، نالههای شبانه رزمندگان در نخلستانهای کنار اروند در نیمه شب به گوش میرسید مثلا شهید تاجیکی که کم سن و سال هم بود و از گرگان میآمد دعاهایش جان سوز بود.
کرامتی تصریح کرد: تکیه بر نیروهای جوان از کارهایی است که باید انجام شود، شاید نیروی مسن تجربه دارد اما نیروی جوان تحولی که از خود نشان میدهد قابل وصف نیست.
میدان دادن به جوانان راه حل خروج از بحرانها
وی با بیان اینکه شهید حاج عبدالله شریفی از نظر مالی، اجتماعی و سیاسی هیچ کمبودی نداشت و با این همه راهی جبهه شد و نیروها را برای نبرد آماده میکرد، افزود: متاسفانه بعد از جنگ به جوان چندان بها داده نشد، این جوانان سرمایههای ما هستند و هر چه قدر برای آنها هزینه کنیم سرمایه است.
این فرهنگی بازنشسته با تاکید بر اینکه رفتن به جبهه یک افتخار بود و صحبت از مسائل دنیایی نبود، تصریح کرد: متاسفانه بسیاری از مسئولینی که در راس کار هستند به جوانان و کارهایی که میتوانند انجام دهند بها نمیدهند بلکه سرکوفت هم میزنند، جوانان ما با توجه به عقایدی که نشان میدهند اگر باز هم جنگ شود در خط مقدم هستند و دست از رهبری و شهیدان نمیکشند.
کرامتی تاکید کرد: مسئولان وارث خون شهدا و بسیاری از افرادی که در راس امور بودند و تلاش کردند که انقلاب آبرومندانه به دست ما برسد هستند پس باید به این جوانان بها و ارزش بدهیم.
وی با بیان اینکه فکر در جوانان وجود دارد و با توجه به معلوماتی که یک جوان از جامعه و دنیا کسب میکند باید توجه شود در کنار این بها دادن امکاناتی به جوانان ما داده و پشتیبانی شوند تا انقلاب را به سرمنزل مقصود برسانند، اظهار کرد: بسیاری از ادوات نظامی با فکر جوان ساخته شد که نیروی نظامی ما را بسیار پیشرفتهتر از کشورهای هم ردیف ما قرار داد و این اتفاق نمیافتاد مگر استفاده از جوانان.
این جانباز دفاع مقدس در ادامه گفت: در سال 63 از طرف ستاد پشتیبانی جنگ 400 نیرو از دانش آموزان دوره دبیرستان و راهنمایی را بهمنظور حضور در جنگ از شهرستان ساری اعزام کردیم که ابتدا به تهران رفتیم که آنجا وزیر وقت جهاد گفتند اینها سنشان کم است و ما گفتیم این بچهها با امید آمدند و خانوادهایشان برای جنگ آنها را اعزام کردند در این حال بسیاری از بچه با شنیدن اینکه قرار است از حضور آنها در جنگ جلوگیری شود گریه میکردند در نهایت تصمیم گرفته شد در عقبه جنگ از آنها استفاده شود و آنها را بین پایگاهها تقسیم کردند.
کرامتی بیان کرد: این بچهها خالصانه در گرمای جنوب کار کردند و بعدا بسیاری از آنها شهید شدند و ادامه دهنده شهدای قبل خود بودند.
این رزمنده دفاع مقدس در پایان گفت: زمانی که درس میخواندم پدرم هشت فرزند داشت و سرمایه چندانی نداشتیم از خدا خواستم خدا به من کمک کند تا در این کار موفق شوم و اگر موفق شدم تا عمر دارم بدون چشم داشت برای امام زمان(عج) کار کنم و از آن زمان تا به حال سعی کردم با حضور در مراکز خیریه، نیکوکاری، مساجد، هیاتها، انجمنها و ... به مردم خدمت کنم.
انتهای پیام/