حاجیهخانم شیرین سیلاخوری در گفتوگو با
بلاغ، اظهار کرد: شهید کشوری از کودکی محبوبیت خاصی بین فامیل و اقوام داشت و نگین انگشتری محفلهای خانوادگی و فامیلی بودند.
وی افزود: شهید کشوری پسرعمه من بودند و از کودکی ایشان را میشناختم.
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه بعد از اتمام دبیرستان شهید کشوری و قبولی در امتحان افسری هوانیروز با شهید احمد نامزد شدیم، تصریح کرد: در اسفند سال 55 مراسم ازدواج ساده و بدون تشریفاتی را برگزار کردیم.
وی افزود: تنها خرید ازدواج ما لباس و حلقه بود و مراسم ازدواج ما هم در خانه پدری ما برگزار شد.
حاجیهخانم سیلاخوری با بیان اینکه بعد از ازدواج به کرمانشاه محل خدمت شهید کشوری رفتیم، اظهار کرد: از همان سالهایی که نامزد بودیم شهید کشوری مطالعه، تحقیق و بررسی بسیاری در دین داشتند و مسائل را بهخودیخود قبول نمیکردند.
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه تا زمان انقلاب شور و حرارت عجیبی در شهید وجود داشت، تصریح کرد: همیشه دعا میکردند: «خدایا من زنده باشم و روزی که آمریکاییها و شاه از ایران میروند را ببینم.»
وی ادامه داد: شهید با حسرت خاصی میگفتند: «خدایا! آیا میشود روزی بیدار شوم و دیگر شاه در این مملکت نباشد.»
حاجیهخانم سیلاخوری به فعالیت شهید کشوری در حوزه کمک به محرومین کرمانشاه اشاره میکند و میگوید: شهید احمد با کمکهای خود و جمعآوری اعانه از طرف دوستان خود، کمکها را بین مردم توزیع میکردند و حتی میگفتند این کمکها از طرف آقای خمینی (امام راحل) است.
وی افزود: روزی که در پایگاه هوانیروز برای خانمها دوره کلاسهای قرآن داشتم، خانمی به حضرت امام(ره) توهین کرد و من به دفاع از امام راحل پرداختم، دو روز بعد از این موضوع رکن دو شهید احمد را خواست و به ایشان گفت همسر شما برای خمینی (امام خمینی (ره)) تبلیغ میکند.
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه بعد از این موضوع شهید به من گفت میترسم شما درگیر این موضوعات شوید و بگذارید خود من درگیر این مسائل شوم، برای همین شما را به تهران میبرم، تصریح کرد: بعد از این موضوع شهید کشوری را به پیرانشهر فرستادند تا در متن کار نباشد اما به حمد خدا انقلاب به پیروزی رسید.
وی ادامه داد: بعد از پیروزی انقلاب، ضدانقلاب فعالیتهای خود را آغاز کرد و شهید کشوری در این دوره یک دقیقه آسایش نداشتند و دائم در فعالیت بودند.
حاجیهخانم سیلاخوری بابیان اینکه شهید به دوستان و همکاران خود در داخل و خارج پایگاه جهت میدادند تا در کارها سمت خدایی داشته باشند، اظهار کرد: شهید احمد میگفتد: «درست است کار میکنیم اما کار ما باید جهت داشته و مسیرش به سمت خدا باشد.»
وی افزود: ایشان میخواستند آنچه خود از سرچشمه حیات به دست آورده بودند را در اختیار دیگران قرار دهند تا از آن استفاده کنند و معتقد بودند اگر کار میکنید باید کار شما مسیر خدایی داشته باشد.
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه شهید احمد خرداد سال 59 در درگیریهای کردستان دچار جراحت شدید شدند، به خاطر جراحیهای سنگین روی گردن، دست و سینه تا مدتی نمیتوانستند پرواز کنند، تصریح کرد: از خرداد تا شهریور 59 به بیمارستان رفتوآمد داشتند.
وی ادامه داد: شهریور 59 زمانی که ایشان برای درآوردن ترکشهای سینه خود عمل داشتند فرزند پسرمان به دنیا آمد و 20 روز بعد از عمل جراحی شهید کشوری به کرمانشاه رفتیم.
حاجیهخانم سیلاخوری با بیان اینکه 31 شهریور جنگ آغاز شد و شهید کشوری جزو اولین نفراتی بود که همان روز حمله به سمت پادگان رفت، اظهار کرد: از شهید پرسیدم به کجا میرود که در پاسخ گفت باید بالگردها را بهجای امن منتقل کند.
وی افزود: یک ماه قبل از شهادت شهید کشوری در تماس تلفنی که داشتیم به من گفتند اگر میخواهی میتوانی به اینجا بیایی که من از این موضوع استقبال کردم چراکه فکر میکردم اگر جنگ و سختی برای ایشان هست باید برای من هم باشد.
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه شهید احمد به دلیل روحیه انقلابی و مکتبی که داشت شجاع بود و از خطرات استقبال میکرد، تصریح کرد: شهید احمد شب قبل از شهادت گفت که میخواهد هواپیمای دشمن را بزند.
وی ادامه داد: من تعجب کردم و پرسیدم بالگرد با هواپیما چه مناسبتی دارد که ایشان در پاسخ گفت: من برنامهریزی کردم و فردا یک هواپیما را میزنم.
حاجیهخانم سیلاخوری بابیان اینکه خیلی اضطراب داشتم چراکه مطمئن بودم شهید به استقبال خطر میروند، اظهار کرد: شهید به دنبال کارهای نشدنی بود.
وی افزود: شهید باروحیه دلسوزانهای که نسبت به دوستان داشتند همچنین باروحیه حقطلبی و حقجویی که در شهید احمد بود کمتر کسی بود که با شناخت او جذب صفات بارز شهید کشوری نشود.
همسر شهید کشوری با اشاره به اینکه خانواده شهدا بهترین داشته و عزیزترین کس خود در راه خدا و اسلام برای تقویت نظام جمهوری اسلامی دادند، تصریح کرد: روحیه حقطلبی، حقجویی و ولایت مداری ما به خاطر پشتوانه محکمی به نام اسلام و ولایتفقیه است.
وی ادامه داد: مطمئن هستم اگر شهدا و شهید احمد دوباره برگردند بازهم به همان مسیر خود میروند و خانواده شهدا هم حاضر هستند در این راه از عزیزان خود بگذرند.
حاجیهخانم سیلاخوری با بیان اینکه شهید همیشه فیلمهای خانوادههای شهدا رانشانم میداند و از من میخواستند بعد از شهادت من شما اینگونه رفتار کنید، اظهار کرد: شهید احمد میخواست ما روحیه داشته باشیم البته خدا آن صبر را بعد از شهادت ایشان ایجاد کرد.
وی افزود: در آن دوران شهید تمامی وسایل نجاری را تهیهکرده بود و ملزومان چوبی مثل کتابخانهای برای خود، تخت و ننو برای بچهها را خودشان درست کردند.
همسر شهید کشوری در پایان با اشاره به اینکه شهید کشوری علاقه بسیاری به ورزش داشتند بعد از ازدواج لوازم کامل ورزش و بدنسازی را خریده بودند و هرروز با تمام گرفتاریهایی که داشتند ورزش میکردند، تصریح کرد: همانطور که رهبر عزیزمان به ورزش، تهذیب و تحصیل تأکید داشتند من تمام این موارد را در شهید کشوری میدیدم.