بلاغ نیوز | پایگاه جامع اطلاع رسانی 4 خرداد 1402 ساعت 0:00 https://www.bloghnews.com/note/470588/زیبایی-های-فطری-عفت-حیا -------------------------------------------------- عنوان : زیبایی‌های فطری عفت و حیا -------------------------------------------------- فطرت آدمی به عفت و حیا و ابزارهای آن از جمله حجاب گرایش دارد و از برهنگی و فجور و منکراتی چون زنا و مانند آن‌گریزش دارد. از نظر قرآن، فطرت الهی انسان، عفت و حیا را به عنوان یک امر زیبا و فضیلت می‌شناسد و بدان گرایش دارد. متن : به گزارش بلاغ؛ فطرت انسان با هدایت تکوینی به سوی حق و مصادیق آن گرایش ذاتی دارد و از باطل و مصادیق آن‌گریزش. این‌گونه است که به طیبات، حسنات، زیبایی‌ها، خوبی‌ها، ارزش‌ها، هنجارهای نیک اجتماعی و مانند آنها به عنوان مصادیق حق گرایش داشته و از زشتی‌ها، بدی‌ها، ضد ارزش‌ها، نابهنجاری‌های بد اجتماعی و مانند آنها به عنوان مصادیق باطل‌گریزان است. فطرت آدمی به عفت و حیا و ابزارهای آن از جمله حجاب گرایش دارد و از برهنگی و فجور و منکراتی چون زنا و مانند آن‌گریزش دارد. از نظر قرآن، فطرت الهی انسان، عفت و حیا را به عنوان یک امر زیبا و فضیلت می‌شناسد و بدان گرایش دارد؛ بنابراین، اگر کسی  به دنبال بی‌عفتی و بی‌حیایی می‌رود، نه تنها از فطرت الهی خویش دور شده، بلکه به جای گرایش به فضیلت و زیبایی به رذیلت و زشتی گرایش یافته است.در مطلب حاضر آثار زیبای عفت و حیا و زشتی‌های بی‌عفتی بیان شده است. تقابل زشت و زیبا در عفت و بی‌عفتی حقیقت عفت و بی‌عفتی را باید در تقابل «حسنات» و «سیئات» دید؛ به این معنا که عفت امری نیک و زیبا است که نفس فطری بدان گرایش دارد و اگر از بی‌عفتی‌گریزان است، به آن سبب است که آن را زشت و پلید می‌یابد و از پلشتی و پلیدی آن‌گریزان است. شاید برای برخی پذیرش چنین امری سخت و دشوار باشد که بی‌عفتی و بی‌حیایی را از مصادیق پلشتی و پلیدی و زشتی بشمارد؛ زیرا فرهنگ برهنگی به عنوان نمادی از بی‌عفتی و بی‌حیایی در بسیاری از کشورها یک فرهنگ حاکم و غالب است؛ اما وقتی در امر باطن امور همان کشورها دقت نظر شود به این حقیقت می‌توان دسترسی یافت که اغلب مردم، از برهنگی شرم آور‌گریزان هستند و محدودیت‌هایی را برای برهنگی حتی به شکل قانونی وضع کرده‌اند. این بیانگر آن است که انسان‌ها به طور فطری گرایشی به بی‌عفتی و بی‌حیایی از جمله برهنگی ندارند و از رفتار خارج از چارچوب زناشویی کراهت داشته و از آن‌گریزش دارند و به نوعی حریم‌هایی برای ساحت شهوت جنسی قائل هستند و خروج از آن را به عنوان هنجارشکنی و امری ضد ارزشی می‌دانند؛ زیرا فطرت الهی انسان، این امور را به عنوان پلشت و پلید می‌شناسد و از آن‌گریزان است. نگاهی به آثارعفت و بی‌عفتی می‌تواند به ما در فهم ارزشی و ضد ارزشی بودن دو امر عفت و بی‌عفتی یاری رساند. از همین رو خدا در قرآن به آثار هر دو اشاره کرده تا این حقیقت برای مردم آشکار شود و خود در مقام ارزیابی و ارزشگذاری به داوری بنشینند. آثار زیبای عفت و حیا  نفس در حالت اعتدال فطری خویش گرایش به حق و مصادیق آن داشته و از باطل و مصادیق آن‌گریزان است و این‌گونه‌، در حالت فطری‌، عفت و حیا را به عنوان حق و حقانیت می‌پسندد و بی‌عفتی و بی‌حیایی را به عنوان باطل‌، زشت می‌داند. در حقیقت تقوای الهی به طور فطری در نفس انسانی وجود دارد و از فجور‌گریزش دارد، مگر آنکه نفس و فطرت و هدایت تکوینی و فطری دفن شده باشد.(شمس، آیات 7 تا 10) در روایات تفسیری و تبیینی معصومان(ع) از این حقیقت به گرایش نفس به حیا و دینداری تعبیر شده است تا جایی که در روایت آمده وقتی انسان عقل را انتخاب کرد، دین و حیا گفتند که ما ملازم عقل هستیم و هر جایی که عقل باشد ما در کنار آن جضور داریم.(اصول کافی، ج 1، ص 11، کتاب عقل و جهل) این بدان معناست که نفس فطری به سبب آنکه از عقلانیت برخوردار است. دین و حیا را با خود دارد و هر کسی بی‌دینی و بی‌حیایی را پیشه کند در حقیقت از عقلانیت خارج شده و گرفتار سفاهت است. این همان چیزی است که خدا در قرآن بصراحت از سفاهت کسانی سخن به میان آورده که از دین اسلام‌گریزش دارند.(بقره، آیه 130) از آن‌جا که حیا و دینداری تابع عقلانیت است، کسی که دنبال بی‌حیایی و بی  دینی می‌رود، گرفتار سفاهت است. چنین شخصی گرفتار هواهای نفسانی بوده و مدیریت و مهار نفس را به جای عقل و ملازمان آن یعنی دین و حیا‌، در اختیار هواهای نفسانی قرار می‌دهد و با شهوت و غضب از مسیر اعتدال خارج شده و گرفتار اسراف در شهوت و غضب می‌شود. اما عاقل در مسائل جنسی راه اعتدال می‌رود(مومنون، آیات 5 و 7؛ معارج، آیات 29 تا 31) بنابراین، می‌توان گفت که انسانی که دنبال عفت و حیا و دین می‌رود، انسانی عاقل است و آثار این عقلانیت در همه رفتارهایش نمایان می‌شود. برای همین است که به زناشویی در حد اعتدال گرایش دارد و از ورود به اسراف در این زمینه از جمله زنا و برهنگی و خبائث و پلیدی‌ها و پلشتی‌ها در این ساحت از جمله لواط پرهیز می‌کند. (نور، آیات 26 و 33؛ احزاب، آیه 59) از آثار دیگر عفت و حیا می‌توان به رهایی از اذیت و آزار بیماردلان و کسب مصونیت دانست؛ زیرا کسی که عفت و حیا در قول و فعل را در پیش می‌گیرد و حجاب و پوشش را مراعات می‌کند، به مصونیت از اذیت و آزار می‌رسد.(احزاب، آیه 59) از جلوه‌های عفت و حیا می‌توان به «طیب» نفس اشاره کرد که رهایی از «خبث» و پلیدی و پلشتی و زشتی باطنی، از آثار آن است. همین امر موجب می‌شود که جمعی از افراد طیب در کنار هم قرار گیرند؛ زیرا اصولا طیب به سوی طیب و خبیث به سوی خبیث گرایش دارد؛ پس کسی که طیب شد یا طیب ماند، طیب به سوی او می‌آید و اگر خبیث شد خبیث بدو گرایش می‌یابد.(نساء، آیه 25؛ مائده، آیه 5؛ نور، آیه 26) زشتی‌های بی‌عفتی و بی‌حیایی  نفس و عقلانیت فطری گرایش به بی‌حیایی و بی‌عفتی و برهنگی و بی‌حجابی ندارد و آن را زشت می‌شمارد و هرگز این امور را بر عفت و حیا و حجاب ترجیح نمی‌دهد.  اصولا از نظر فطرت الهی انسان، این امور به معنای خروج از حالت عدالت و گرایش به ظلم است که از نظر عقل فطری و دین وحیانی جزو زشتی‌ها و قبایح است که قبح عقلی دارد و عقل آن را قبیح می‌شمارد و دین نیز مهر تایید بر آن می‌زند. کسی که به جای صیانت از عفت و حیا و حفاظت از پاکدامنی خویش دنبال آشکار‌سازی زشتی‌ها و پلشتی‌ها است، در حقیقت از حدود عقلانیت فطری و زیبایی‌ها و ارزش‌های فطری خارج شده است و در شمار «عادون» قرار می‌گیرد(مومنون، آیات 5 و 7؛ معارج، آیات 29 تا 31)؛ زیرا از نظر قرآن عقل فطری با دین وحیانی معتبر هماهنگ هستند و هرگز دو حکم متضاد ندارند؛ چون هر دو عامل کشف حقیقت و احکام الهی هستند.(روم، آیه 30؛ ملک، آیه 2) همچنین بی‌عفتی و بی‌حیایی و آثار آن از جمله بی‌حجابی و برهنگی و زناکاری و مانند آنها نشانه‌ای از خروج نفس انسانی از حالت «طیب» به «خبث» است؛ یعنی نفس از طیبات خارج شده و به خبائث گرایش یافته و از حالت فطری خود خارج شده است. از این رو خدا بی‌عفتی و بی‌حیایی را نشانه‌ای از خباثت نفس می‌داند.(نور، آیه 26)  البته ممکن است گفته شود که اگر چنین است، چرا مردان و زنانی در همه جهان با بی‌حیایی و بی‌عفتی با هم به سر می‌برند و هرگز  نسبت به هم‌گریزش ندارند؛ در پاسخ باید گفت که این گروه از مردان و زنان همانند بیماران روانی هستند که در کنار هم  مدتی به سر می‌برند، ولی همواره از یکدیگر‌گریزان هستند و انواع مشکلات روحی و روانی و بدنی و رفتاری را در زندگی شخصی و  جمعی و اجتماعی دارند. همچنین باید توجه داشت که اصولا زنبور عسل گرایش به شیره شیرین گلها دارد، ولی زنبورهای وحشی یا خرمگس گرایش به نجاست و کثافت.  بنابراین، آنانی که روح خویش را خبیث کرده‌اند، گرایش به نجاست و کثافتی دارند که از نظر خدا آلودگی حقیقی است که نفس به سبب فجور گرفتار آن شده است.(همان) از نظر قرآن، بی‌عفتی و بی‌حیایی افزون بر ایجاد شرایط اذیت و آزار بیماردلان برای این افراد، موجب می‌شود تا دیگران به حقوق آنان تجاوز کنند؛ زیرا هنجارشکنی آنان بستری است که ظلم و تجاوز دیگران برای آنان را به دنبال خواهد داشت.  البته باید توجه داشت که مردان بی‌عفت و بی‌حیا نه تنها هنجارشکن هستند، بلکه به حقوق دیگران تجاوز می‌کنند و بی‌عفتی و بی‌حیایی خویش را به ساحت اجتماع وارد می‌کنند و به حقوق دیگران به اشکال گوناگون تجاوز می‌کنند؛ زیرا آنان انسان‌های وقیح هستند.(مومنون، آیات 5 و 7؛ معارج، آیات 29 تا 31) این افراد تحت تاثیر نفس‌اماره قرار دارند و به سادگی مرتکب انواع زشتی‌ها می‌شوند و نفس آنان چنین امری را برای آنان زیبا جلوه می‌دهد و تحت تاثیر تسویل و تزیین شیطان رفتار می‌کنند.(یوسف، آیات 51 تا 53؛ نور، آیه 21) فرشته محیطی