بلاغ نیوز | پایگاه جامع اطلاع رسانی 13 مهر 1395 ساعت 22:57 https://www.bloghnews.com/note/230088/مسئولان-مراقب-باشید-نفوذ-دشمن-کمین-شماست -------------------------------------------------- عنوان : مسئولان «مراقب» باشید/ «نفوذ دشمن» در کمین شماست! حسین کاظمی‌پرندان -------------------------------------------------- امروزه در شرایطی به سر می‌بریم که «پدران آسمانی» و «فرزندان ناخلف» و «آقازاده‌ها»، زبان‌زد بوده و در بعضی چهره‌های شاخص، مسئولان و سیاسیون انقلاب اسلامی هم مشهود است. مسئله‌ای که باید به آن خیلی توجه کنیم، «نفوذپذیران» هستند؛ کسانی که نفوذ روی آن‌ها تأثیر دارد. متن : به گزارش بلاغ، اولین نقطه «انحراف» در تاریخ اسلام در 28 صفر سال 11 ه.ق در سقیفه بنی ساعده، با حضور «سران فتنه» رقم خورد و نتیجه این کودتا، تحصن در خانه جانشین پیامبر اعظم (ص) حضرت علی (ع) و به آتش کشیدن خانه حضرت زهرا (س) بود. سابقه نفوذ ازجمله یاران اندک امیرالمؤمنین (ع) در آن زمان «زبیر ابن عوّام، پسرعمه پیامبر اعظم (ص)» بود که در زمان حمله به خانه حضرت زهرا (س) در مقابل خلفا و «سران فتنه» دست به شمشیر کشید و... در زمان رأی‌گیری خلیفه مسلمین به نفع حضرت علی(ع) رأی داد و در زمانی که حضرت زهرا (س) در بستر شهادت بود و در هنگام وصیت به همسرش حضرت علی (ع) فرمودند: «...یا علی! اگر برای تو امکان اجرای وصیت من نیست به «زبیر» پسرعمه‌ام وصیت کنم...!» وقتی «زبیر» تحت تأثیر "آقازاده" خود «عبدالله» مجاهدت‌ها را فراموش کرد و به دنبال «بخور بخور اقتصادی» و «زندگی اشرافی» پیش رفت، در مقابل حضرت علی(ع) ایستاد و جنگ جمل را آفرید و حضرت امیر(ع) در نهج‌البلاغه فرمودند: «زبیر از ما اهل‌بیت بود تا آن زمان که فرزند شومش «عبدالله» به جوانی رسید، آنگاه زبیر را از ما گرفت...» "نفوذ" «فرزند شوم» باعث شد تا وی به‌راحتی از دامن خاندان اهل‌بیت (ع) جدا شد و ذلت را به عزت ترجیح داد و برای همیشه ننگ و نفرین را برای خود رقم زد. نفوذ به سبک امروز امروزه در شرایطی به سر می‌بریم که «پدران آسمانی» و «فرزندان ناخلف» و «آقازاده‌ها»، زبان‌زد بوده و در چهره‌های شاخص، مسئولان و سیاسیون انقلاب اسلامی هم مورد بحث و بررسی است. مسئله‌ای که باید به آن خیلی توجه کنیم، «نفوذپذیران» هستند؛ کسانی که نفوذ روی آن‌ها تأثیر دارد. در مسیر تاریخ نورانی پیامبر گرامی اسلام(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بسیار از این موارد مشاهده می‌شد و بسیاری از این "نفوذ پذیران" از سوی «آقازاده‌ها» صورت می‌گرفت. نفوذ چیست و ابعاد آن کدم‌اند؟ نفوذ، نتیجه‌‌ای است که از طریق به‌کارگیری قدرت حاصل می‌شود. اگر شخصی بتواند دیگری را متقاعد کند که عقیده‌اش را درباره یک یا چند موضوع تغییر دهد و رفتاری را انجام دهد و یا از انجام آن خودداری کند و به محیط پیرامون خود، به‌شکلی خاص بنگرد، در حقیقت نفوذ، تحقق‌یافته و «قدرت»، به کار گرفته‌شده است. نفوذ، شکلی از قدرت است؛ اما متمایز از کنترل، اجبار، زور و مداخله. ابعاد نفوذ عبارت‌اند از: نفوذ امنیتی، نفوذ سياسي، نفوذ اقتصادي و نفوذ فرهنگي که می‌توان به هریک از آنها مستقل پرداخت. خطر «آقازاده‌ها»! حال باید نگاهی به گذشته نه‌چندان دور بیندازیم، زمانی که همه بعد از انقلاب اسلامی باهم برابر و برادر بودند و هیچ رانتی وجود نداشت، ولی چه زود زمان تغییر کرد. با شروع جنگ، کم‌کم رانت‌ها آغاز شد. کسانی که بعدها «آقازاده» نامیده شدند با این فرصت‌ها، بار خود را بستند! در شرایطی که کشور در حال جنگ و تحریم بود، با استفاده از رانت دولتی در بازار اقتصادی وارد شدند و در شرایط خاص که دلار چند نرخی بود، با آن رانت‌ها و کسانی که می‌شناختند، از این راه میلیاردها پول بیت‌المال را به‌ حساب‌های شخصی خود روانه کردند و هزاران نمونه دیگر تا جایی که دیگر در سال‌های آخر جنگ هیچ پولی برای دفاع از کشور به جبهه‌ها نمی‌رسید. بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی-امنیتی معتقدند، امروز تهدید نظامی و تحریم «بزرگ‌ترین تهدید» نیست! ولی «آقازاده»ها، برادرزاده‌ها و خواهرزاده‌ها که روی تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان اثر می‌گذارند، گزینه‌ای برای آماج «پروژه نفوذ» و «بزرگ‌ترین تهدید» به شمار می‌روند و زنگ خطر بزرگی هستند. شروع عدالت از خود چه بسیار پدرانی مثل «زبیر» که در مسیر خدا بوده‌اند و حب به «آقازاده»، آن‌ها را به وادی تاریکی کشاند و چه زیادند مردانی همچون «نوح پیغمبر» که برای خدا از «آقازاده» خود، که از راه حق جداشده بود، تبری جستند و به امواج غضب الهی به نظاره نشستند و خدا را به فرزند نفروختند. یکی از بارزترین نمونه‌ها دراین‌باره، نحوه برخورد مرحوم آیت‌الله محمدی گیلانی (ره) در اوایل انقلاب در قبال دو فرزند ناخلف خود است که در جریان بلوای منافقین در خرداد سال 1360، به همراه عده زیادی از منافقین دستگیر شدند. در آن زمان، برخلاف امروز که فرزندان خواص! حاشیه امنی جهت انجام اقدامات خود احساس می‌کنند، فرزندان ایشان گرفتار تیغ عدالت پدر شده و نهایتاً حضرت آیت‌الله گیلانی خود شخصاً آن‌ها را محاکمه و حکم اعدام را صادر کرد. شاید به‌پاس همین عدالت‌طلبی و بی‌توجهی به ملاحظات خانوادگی در راستای حفظ نظام بود که 28 سال بعد نظام اسلامی با اهداء مدال «عدالت»، وی را مدال افتخاری بر سینه ملت ایران دانسته و اعلام کرد که: «آیت‌الله محمدی گیلانی، عدالت را از خودشان آغاز کردند». آقازاده‌های آتش‌بیار در آزمون انقلاب اسلامی، بسیاری از «آقازاده»هایی که به دامن منافقان روی آوردند و پدران‌شان از آنان تبری جستند مثل: رشید حسنی، فرزند آیت‌الله حسنی امام‌جمعه ارومیه - مجتبی طالقانی، فرزند مرحوم آیت‌الله سید محمود طالقانی- محمدحسین جنتی، فرزند آیت‌الله جنتی- مهدی خزعلی فرزند مرحوم آیت‌الله خزعلی و تعداد بی‌شماری از بزرگان مانند نوح پیغمبر که فرزندش که از راه حق جداشده بود، تبری جستند. اما کمی آن‌طرف‌تر، دو «آقازاده» خطاکار دیگر «مهدی و فائزه هاشمی» «فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی» که آتش‌بیار معرکه فتنه 88 بودند، در دیدار با بهاییان کثیف، دل همه دلسوزان نظام را به درد آوردند. از این پدر انتظار می‌رفت که میزان برایش درد دین، عدالت و غضب الهی باشد و از «آقازاده»های خود که سابقه منفی‌ای دارند، دست از حمایت بردارد و امروز مردم نجیب ایران اسلامی همچنان منتظرند. آیا آقای هاشمی در اواخر عمر خود از حرکت انقلابی مرحوم محمدی گیلانی، حسنی و مرحوم خزعلی، درس خواهد گرفت؟ آیا حاضرند برای حفظ انقلاب از دو «آقازاده» خطاکار خود عبور کرده و تبری بجوید؟! پدیده نفوذ امروزه «پدیده نفوذ» در جامعه رو به گسترش است و اگر مسئولان «مراقب» نباشند، «نفوذ دشمن» در کمین آن‌ها و خانواده آن‌هاست تا بتواند به اهداف شوم خود دست یابد. پدیده «نفوذ» چگونه شکل می‌گیرد؟ مسئولان مراقب باشند که دشمن از طریق فرزند، همسر، برادر، مشاور، دفتر محل کار و... به آنان نفوذ می‌کند و این عنوان را اگر «پدیده نفوذ» بنامیم و به چند نمونه مصداقی آن اشاره‌کنیم: پدیده «نفوذ» یعنی؛ رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و رئیس مجلس و بعضی از خواص کشور بعد از سال‌ها زحمت برای نظام و انقلاب در آزمون بزرگی به نام «فتنه 88»؛ جز «سران فتنه»، «تحریک‌کنندگان» و «ساکتین»«فتنه 88» لقب می‌گیرند و برای همیشه تاریخ، نامشان مایه ننگ و ذلت قرار می‌گیرد. پدیده «نفوذ» یعنی؛ برادر مقام اول اجرایی کشور بعد از آزادی یکی از فتنه‌گران از زندان به استقبال او می‌رود و شریک صرافی‌اش، کسی که بالاترین حقوق نجومی تاریخ کشور را دریافت می‌کند را با فشار وی به‌عنوان مدیرعامل یکی از بانک‌های کشور معرفی کند. پدیده «نفوذ» یعنی؛ با ته‌ریش، یقه‌سفید بسته، سه انگشتر عقیق و فیروزه و مهر داغ بر پیشانی و حقوق نجومی در دولت پاکدستان مسئولیت داشته باشد و خانواده‌اش به خاطر مشکلات اندک اقتصادی! وام «170 میلیارد تومانی»! یک‌درصدی! بگیرد و بعد از افشای این حرکت زشت، به‌جای محاکمه و عزل، از سوی «سخنگوی دولت» به‌عنوان «ذخیره انقلاب!؟» لقب بگیرد! پدیده «نفوذ» یعنی؛ نماینده عالی دولت دریکی از شهرستان‌های غرب مازندران- بدهکار میلیاردی بانک، عضو منحله مشارکت و بازیگر «فتنه 88» را به‌عنوان «مشاور» خود برگزیند و بجای زندگی در بین مردم، گرفتار رفاه‌طلبی شده و در ویلای مجلل بزرگ دور از شهرستان با امکانات ویژه استخر و جکوزی و... زندگی اشرافی را به زندگی معمولی در بین مردم ترجیح دهد و دچار «خودبزرگ‌بینی» گردد. پدیده «نفوذ» یعنی؛ رئیس اداره‌ای به خاطر حفظ میز، پست، صندلی و قدرت، ریاکارانه در صف اول راهپیمایی و نماز جمعه باشد، ولی در خانه خود پای شبکه‌های ماهواره‌ای ضدانقلاب تا پاسی از شب بشیند و در مهمانی، پارتی و عروسی‌های مختلط هم حضورداشته باشد و به ریش هر چه انقلابی و حزب الهی بخندد. پدیده «نفوذ» یعنی؛ مسئولی در ساعات اداری مکّارانه در جلسات یادواره شهدا، مراسمات مذهبی، دیدار از خانواده شهدا و خانواده‌های بی‌بضاعت سرکشی داشته باشد، اما فرزند خود را به کلاس‌های ایروبیک، موسیقی، ساز و جهت ادامه تحصیل به دانشگاه‌های خارج بفرستد و اعتقادی به مبانی و اندیشه‌های امام، انقلاب و رهبری نداشته باشد و منافقانه به خاطر منافع در پست مدیریت خود باقی بماند. پدیده «نفوذ» یعنی؛ در جلسه رسمی شورای اداری شهرستان، در حضور نماینده عالی دولت به مراجع معظم تقلید، حوزه‌های علمیه کشور و نهادهای زیرمجموعه رهبری توهین می‌شود و فرماندار و رئیس شورای تأمین، نه‌تنها هیچ‌گونه اعتراضی به هتاک جلسه نمی‌کند بلکه با سکوت معنادار آن را تأیید می‌کند! و... «خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار»