بلاغ نیوز | پایگاه جامع اطلاع رسانی 2 آبان 1400 ساعت 0:00 https://www.bloghnews.com/note/456032/نگاهی-کوتاه-فلسفه-سبک-زندگی-امام-صادق-ع -------------------------------------------------- عنوان : نگاهی کوتاه به فلسفه و سبک زندگی امام صادق(ع) -------------------------------------------------- امام صادق(ع) می فرماید: اگر یقین دارم که هر کسی بر سر سفره عمل خویش است، پس هرگز بیکار نمی‌نشینم، بلکه نهایت کوشش و اجتهاد را خواهم کرد تا هر چه بیشتر و بهتر به ایمان و عمل صالح خویش بیفزایم و همه صفات کمالی را کسب کنم و چیزی را فرو نگذارم تا دست پر باشم. متن : به گزارش بلاغ؛ زندگی معصومان(ع) بهترین سرمشق برای کسی است که بخواهد سعادت دنیا و آخرت را با هم داشته و از حسنات هر دو سرا بهره‌مند شود. سبک زندگی معصومان(ع) که براساس فلسفه توحیدی و یقین به غیب شکل گرفته، می‌تواند اسبابی را در اختیار انسان قرار دهد که نه تنها محدود به اسباب مادی دنیوی نیست، بلکه حتی از اسباب مادی قوی‌تر و کارآمدتر باشد، به طوری که شخص هرگز در مشکلات نمی‌ماند، بلکه با امدادهای غیبی از آنها عبور می‌کند و هرگز اندوه نسبت به گذشته یا ترس نسبت به آینده به سراغش نمی‌آید؛ زیرا بر ایمان و باوری تکیه دارد که روان انسان را به آرامش و آسایش سوق داده و در مقام سکونت و اطمینان قرار می‌دهد. بنابراین، افسردگی، اضطراب، نومیدی و دیگر مفاهیم روان‌شناسی معنا و مفهوم خویش را از دست می‌دهد. در مطلب حاضر اصول چهارگانه زندگی در بیان امام صادق(ع) تشریح شده است. *** برشی کوتاه از فلسفه و سبک زندگی امام صادق(ع) بی‌گمان بیان مصادیق جزیی از فلسفه و سبک زندگی امام صادق(ع) در این نوشتار کوتاه شدنی نیست و تبیین همه آنها نیز بیرون از حوصله این مقال و خوانندگان است؛ بر همین اساس تنها با برشی کوتاه از آن تلاش می شود تا اصول و قواعد این زندگی کشف شود. اصول چهارگانه زندگی امام صادق(ع) در بیانی کوتاه فلسفه و سبک زندگی خویش را این گونه ترسیم می‌کند: قِيلَ لِلصَّادِقِ (ع)عَلَى مَا ذَا بَنَيْتَ أَمْرَكَ؟ فَقَالَ عَلَى أَرْبَعَهًِْ أَشْيَاءَ- عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ؛ وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَيَّ فَاسْتَحْيَيْتُ؛ وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِي لَا يَأْكُلُهُ غَيْرِي فَاطْمَأْنَنْتُ؛ وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِي الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْتُ؛ از امام صادق(ع)پرسیدند: كار خود را بر چه اساسى استوار ساخته‌اى؟ فرمودند: بر چهار اصل: فهمیدم كه عمل مرا كسى ديگر انجام نمى‌‏دهد پس (برای انجام آن) تلاش کردم؛ دانستم كه خدا بر کار من آگاه است، پس از انجام کارهای ناشایست، حيا كردم؛  فهمیدم كه روزى مرا ديگرى نمى‌خورد پس آرام گرفتم؛ دانستم كه پايان كار من مرگ است پس براى آن آماده شدم.(بحارالانوار، ج75، ص228) الف) مهمان سفره عمل: شکی نیست که هرکسی مهمان سفره عمل خویش است؛ زیرا اگر در دنیا بخشی از نعمت‌ها در قالب رحمت رحمانی و فضل الهی است؛ اما ادامه یا افزایش آن به رحمت رحیمی است که با پاداش عمل کار دارد؛ از این رو در قرآن، بقای نعمت و عدم تبدیل آن به نقمت به نفس و عملکرد آن پیوند داده شده است.(رعد، آیه 11؛ انفال، آیه 53؛ مائده، آیه 96) البته از نظر آموزه های قرآن، عمل صالح، ایمان را نیز شامل می‌شود؛ زیرا چنانکه از روایت‌های دیگر همین امام معصوم(ع) و دیگر معصومان(ع) بر می‌آید، ایمان ناظر به عقل عملی است(الكافی، ثقة الإسلام كلينى،‏ ج ۱، ص ۱۱؛ معاني‏ الأخبار، شیخ صدوق، ص ۲۳۹ ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۱، ص ۱۱۶)؛ از همین‌رو افراد کافر وقتی در صحنه قیامت با حقیقت و عالم غیب مواجه می‌شوند، خواهان بازگشت به دنیا هستند تا ایمان بیاورند(زمر، آیه 58)؛ زیرا آنان در قیامت از نظر علمی به یقین رسیده‌اند، اما نمی‌توانند آن یقین را به قلب خویش پیوند زده و عقد القضیه علمی در اندیشه را به عقد القلب و عقیده تبدیل کنند(اعراف، آیه 176؛ نمل، آیه 14؛ زن در آینه جلال و جمال، جوادی آملی، صص 270 و 271)؛ امیرمومنان علی(ع) می فرماید: إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَلا عَمَل؛. امروز روز عمل است و حسابى در كار نيست؛ و فردا روز حساب است و مجالى براى عمل نيست. (نهج البلاغه، خطبه 42؛ ارشاد القلوب، ج 1، ص 191) در آخرت نیز همین گونه است و در دوزخ هر کسی مهمان سفره عمل خویش از کفر و نفاق و کفران و دیگر اعمال بد و زشت خویش است که براساس «جزاء وفاقا» به او می رسد.(نباء، آیه 27) اهل بهشت نیز مهمان سفره عمل خویش هستند؛ هر چند که خدا در ساحت پاداش، از فضل خویش نیز چیزی به آن می افزاید(ق، آیات 34 و 35) و ناتمام‌ها را تمام می‌کند و این گونه نقص را می‌زداید، هر چند که به نظر می رسد که در آنجا نیز عیب زدوده نمی شود؛ یعنی اگر کسی کمالی هر چند ناقص را نداشته باشد، در آخرت ایجاد کمالی برایش نمی‌شود؛ از همین‌رو سخن از هشت بهشت و بهشت‌های گوناگون است که شامل مقربان و ابرار از سابقون و اصحاب یمین و مانند آنها است.(نگاه کنید، سوره واقعه، الرحمن، مطففین و مانند آنها) این تفاوت در بهشت به سبب عدم تحقق همه کمالات در همه افراد مومن صالح متقی است. امام صادق(ع) می فرماید: اگر یقین دارم که هر کسی بر سر سفره عمل خویش است، پس هرگز بیکار نمی‌نشینم، بلکه نهایت کوشش اجتهاد را خواهم کرد تا هر چه بیشتر و بهتر به ایمان و عمل صالح خویش بیفزایم و همه صفات کمالی را کسب کنم و چیزی را فرو نگذارم تا دست پر باشم؛ چرا که ایمان نیز دارای درجات و مراتبی است و لازم است تا آن را افزایش دهم.(مائده، آیه 93؛ فتح، آیه 4) پس همان طوری که کسی در قیامت بار دیگری را به دوش نمی‌کشد، عملی را هم به دیگری پیش‌کش نمی‌کند(انعام، آیه 164؛ فاطر، آیه 18؛ نجم، آیه 38)؛ چرا که در قیامت نه رابطه‌ای چون خویشاوندی است و نه ضابطه‌ای چون خرید و فروش و تجارت و بیع.(مومنون، آیه 101؛ بقره، آیه 254) بلکه این خویشاوندان از هم می‌گریزند و حتی می‌خواهند برای نجات خویش آنان را به عنوان فدای خویش داده و از عذاب و غضب و انتقام الهی رهایی یابند؛ چرا که هر کسی مشغول به خویش است.(عبس، آیات 34 تا 37؛ معارج، آیات 10 تا 14) ب) حیا از خدا: دومین بنیان زندگی در فلسفه و سبک زندگی امام صادق(ع) حیا از خدا است؛ زیرا بر اساس آموزه‌های قرآن، انسان در محضر خدا است؛ یعنی خدای بصیر و سمیع او را می‌بیند و می‌شنود؛ چرا که علم الهی همان علم حضوری است که به معنای قرار گرفتن معلوم در محضر اوست؛ به عبارتی علم الهی از مصادیق مفاهیم و معانی نیست، بلکه حقایق خارجی و وجودی است. بر این اساس، همگان در محضر خدا هستیم. کسی که به این نکته علم و یقین داشته باشد، دیگر کاری نمی‌کند که بر خلاف اصول ارزشی فطری و شرعی باشد که قلب سلیم با تعقل یا از طریق نقل وحیانی معتبر به آن علم و آگاهی دارد؛ خدا به انسان می‌فرماید: أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرَى؛ مگر ندانسته كه خدا مى‌‏بيند!(علق، آیه ۱۴) از نظر قرآن، عاقل حقیقی کسی است که بر اساس هدایت‌های فطری (طه، آیه 50) و تشریعی(بقره، آیه 38) رفتار کند که اسلام بیانگر آن است؛ زیرا اگر این‌گونه نباشد، چنین شخصی سفیه و سبک مغز است که عقل در او رشد نکرده و به بلوغ نرسیده است.(بقره، آیه 130؛ روم، آیه 30؛ حجرات، آیه 7) اصبغ بن نباته از علي(ع) روايت مي‌كند كه جبرئيل بر آدم نازل شد و گفت: اي آدم من مأمور شده‌‏ام كه تو را در انتخاب يكي از سه چيز مخير كنم، پس يكي را برگزين و دوتا را وا گذار. آدم گفت: چيست آن سه چيز؟. گفت: عقل و حيا و دين. آدم گفت: عقل را برگزيدم. جبرئيل به حيا و دين گفت: شما باز گرديد و او را وا گذاريد! آن دو گفتند: اي جبرئيل ما مأموريم هرجا كه عقل باشد با او باشيم. گفت: خود دانيد و بالا رفت.(کافی، ج‏1، ص 11) بر اساس این روایت هر کسی عقل داشته  و از سفاهت به دور باشد، دارای دین اسلام و حیا است؛ زیرا این امور مطابق با همان هدایت فطری الهی است که قلب از آن برخوردار است و در مقام تعقل به آن می‌رسد؛ اما اگر کسی قلب سلیم نداشته باشد، به‌دلیل آنکه توانایی تفقه و تعقل را از دست می‌دهد، نمی‌تواند دین اسلام را بفهمد و بدان ایمان آورد و اهل حیا و اخلاق الهی باشد و از منکرات و فحشاء دوری کند؛ زیرا چنین قلب بیماری به عالم غیب و خدا ایمان ندارد تا خود را در محضر الهی ببیند کند و حیا ورزد؛ چنین افرادی همچون چارپایان یا پست‌تر از آن در سطح گیاهان بلکه جماداتی چون سنگ هستند.(اعراف، آیه 179؛ حج، آیه 46) از این آیات فهمیده می‌شود که تعقل و تفقه در هر چیزی برای قلب سلیم است نه قلب بیمار یا مهر شده. پس از نظر امام صادق(ع) اگر کسی خود را در محضر خدا بداند و ببیند، می‌بایست حیا ورزد و هنجارشکنی نکند و دست به منکرات و فحشا دراز ننماید؛ زیرا اگر انسان خدا را نمی‌ببیند، بداند که خدا او را می‌بیند و در محضر خدا است؛ چنانکه رسول‌الله(ص) می‌فرماید: أَنْ تَعْبُدَ اَللهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ؛ بنده آن است که خدا را چنان عبادت کنی مثل اينكه او را مي‌بينى، كه اگر تو او را نمي‌بينى او تو را مى‌بيند.(بحارالأنوار،  ج۶۷، ص۲۱۹؛ تفسير نورالثقلين،  ج۱، ص۵۵۳) ج) اطمینان به رزق الهی: یکی از دغدغه‌های اصلی انسان در زندگی دنیوی، دغدغه‌های رزق و روزی است. البته رزق در اصطلاح قرآنی محدود به غذا و تغذیه نمی‌شود، هرچند که از اصلی‌ترین مصادیق رزق همان طعام و رزق مادی است. امام صادق(ع) می‌فرماید وقتی من به این امر مطمئن هستم که روزی من به من می‌رسد نه به دیگری، پس هیچ دغدغه‌ای از این جهت ندارم و در مقام اطمینان و آرامش قلبی هستم؛ زیرا‌ ترس از گرسنگی و عدم دستیابی به رزق و روزی به‌ویژه خوراک موجب می‌شود که انسان گرفتار اضطراب و جزع و فزع شده و صبر و شکیبایی‌اش را از دهد؛ در حالی که وقتی من به این امر ایمان دارم که روزی و رزق به دست خدا است و خدا آن را تقسیم می‌کند، دیگر نه تنها اضطراب نخواهم داشت، بلکه به جمع‌آوری و تکاثر آن نمی‌پردازم.(زخرف، آیه 32) البته خدا در رزق گاهی کم یا زیاد کرده و امر روزی را گاه تنگ و گاه دیگر گشاد می‌گیرد(قصص، آیه 82)، اما هیچ‌کس را از رزق و روزی محروم نمی‌سازد. بسیاری از مردم دنبال فضل و زیادتر از رزق و روزی تقسیم شده مقرری خویش هستند که در اینجا باید تلاش کنند تا به آن برسند(مزمل، آیه 20)؛ اما در اصل طعام و رزق خدا مقرری خود را به هر کسی می‌رساند؛ چرا که خدا خیر الرازقین است.(حج، آیه 58؛ سباء، آیه 39؛ مومنون، آیه 72) از نظر قرآن کسی دنبال تکاثر و جمع‌آوری مال و ثروت می‌رود و مانع الخیر می‌شود که به خدا و تقسیم رزق ایمان نداشته باشد وگمان کند که خدا انسان را از رزق ابتدایی محروم می‌سازد؛ چنین افرادی همواره گرفتار اضطراب بوده و نسبت به گذشته اندوهگین و نسبت به آینده هراسناک هستند و در امر انفاق بخل می‌ورزند(معارج، آیات 18 تا 21)؛ در حالی که هر چیزی در هستی بر اساس مقدرات الهی تعیین شده و تحقق می‌یابد و چیزی بر قضا و قدر الهی حاکمیت ندارد.(حدید، آیات 22 تا 24) از آنجا که دعا به‌عنوان اسباب معنوی غیرمادی بسیار تأثیرگذار است، حضرت امام صادق(ع) در راستای تامین رزق خویش در نماز شب به این دعا توسل می‌جوید و می‌فرماید: وَ اُرْزُقْنِي خَيْرَ مَا قَبْلَ اَلْمَوْتِ وَ اُرْزُقْنِي خَيْرَ مَا بَعْدَ اَلْمَوْتِ؛ خیر هرچه قبل از مرگ و بعد از مرگ است روزی من گردان!(کافی، ج 2، کتاب الدعا، شماره 1863) که ضمن دعا، از تلاش برای کسب روزی حلال نیز دست بر نمی‌داشت؛ چنانکه می‌فرماید: «إنِّی لَأعمَلُ فِی بَعضِ ضِیاعِی حَتَّی أعرَقَ و إنَّ لی مَن یَکفِینِی لِیَعلَمَ اللهُ عَزَّ و جَلَّ أنِّی أطلُبُ الرِّزقَ الحَلالَ؛ با اینکه من می‌دانم کسی هست که روزی مرا در حد کفاف می‌رساند؛ امّا در ضیاع (زمین مزروعی) خود آن‌قدر کار می‌کنم تا عرق از بدنم سرازیر شود تا خدا بداند که من در طلب روزی حلال هستم».(وسایل‌الشیعه، ج 12، ص 23، ح 8) د) آماده برای آخرت: فلسفه و سبک زندگی امام صادق(ع) بر این بنیان استوار است که دنیا مزرعه آخرت است و انسان باید خود را برای آخرت آماده کند و با آمادگی تمام، همه توش و توان مناسب برای زندگی اخروی خود را فراهم آورد. در این فلسفه و سبک زندگی هر چند که حسنات دنیا می‌بایست مورد استفاده قرار گیرد(بقره، آیه 201) اما هدف‌گذاری باید برای حسنات اخروی باشد؛ زیرا آنجا ابدی و اینجا موقت است. بنابراین، در هنگام نسبت سنجی و تقدیم و تاخیر، به‌گونه‌ای عمل ‌شود که آخرت مقدم و برتر قرار گیرد و حتی حسنات دنیوی برای صیانت از حسنات اخروی فدا و هزینه شود. این‌گونه است که از خود ایثار می‌کنند(حشر، آیه 9؛ انسان، آیات 8 و 9) و هرگز دنیا را برای آخرت‌ ترجیح نمی‌دهند، بلکه برای آخرتی کار می‌کنند که خیر و ابقی است.(اعلی، آیات 16 و 17) امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید: تَجَهَّزُوا، رَحِمَكُمُ اللهُ، فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ، وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَهًَْ عَلَى الدُّنْيَا؛ خداوند شما را رحمت كند، آماده كوچ [از اين جهان] شويد و بار و بندیل خود را بردارید، چرا كه نداى رحيل در ميان شما داده شده است و علاقه و تكيه خود را بر دنيا كم كنيد.(نهج‌البلاغه، خطبه 204) شخصى از اميرمؤمنان(ع) پرسيد: «مَا الاسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ؟»؛ (آماده شدن براى مرگ و سفر آخرت چگونه است؟) فرمود: «أداءُ الْفَرائِضِ وَ اجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَ الاشْتِمالُ عَلَى الْمَكارِمِ ثُمَّ لايُبالي أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ»؛ (انجام واجبات و پرهيز از محرمات و دارا بودن فضايل اخلاقى است. سپس تفاوتى نمى كند او به سراغ مرگ برود [مانند استقبال از شهادت در ميدان جهاد] و يا مرگ به سراغ او آيد.(الامالی، صدوق، ص 110؛ عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 279) امام صادق(ع) نیز در تبیین آمادگی برای آخرت می‌فرماید: أَعِدَّ جَهازَک وَ قَدِّم زَادَک وَ کُن وَصِیَّ نَفسِک وَ لَا تَقُل لِغَیرِک یَبعَثُ إِلیکَ بِما یُصلِحُک؛ وسایل خود را آماده کن و توشه خویش را پیش فرست و وصی خودت باش و کارهای خود را خودت انجام ده و به دیگری وامگذار که برایت کارهایی را انجام دهد و اصلاح امر تو کند.(شافی، ص 871) علی پوریا