بلاغ نیوز | پایگاه جامع اطلاع رسانی 1 آذر 1400 ساعت 0:00 https://www.bloghnews.com/news/457025/3-خبر-ویژه-امروز-دوشنبه-1400-9-1 -------------------------------------------------- عنوان : 3 خبر ویژه امروز دوشنبه 1400/9/1 -------------------------------------------------- متن : افزایش ذخایر کالاهای اساسی از 2 به 4 ماه در دولت سیزدهم ذخایر کالاهای اساسی که به 2 ماه کاهش یافته بود، با پیگیری دولت جدید به 4 ماه افزایش یافته است. به گزارش روزنامه ایران، تأمین کالاهای اساسی و ایجاد ثبات در قیمت این کالاها راهبرد اصلی دولت در بخش تولید و بازار و تقویت امنیت غذایی است. در همین راستا، عملکرد دولت در بخش تأمین و ذخیره کالاهای اساسی نشان می‌دهد ذخایر راهبردی گندم و نهاده‌های دامی و سایر کالاهای اساسی مانند روغن، شکر و برنج افزایش یافته است. به این ترتیب مدت زمان ذخیره کالاهای اساسی از ۲ به ۴ ماه افزایش یافته است. در واقع با شروع به کار دولت سیزدهم، روند تأمین کالاهای اساسی سرعت گرفته و میزان ذخایر کالاهای اساسی وضع متعادلی پیدا کرده است. همچنین قرارگاه امنیت غذایی برای تنظیم بازار کالاهای اساسی به‌صورت روزانه در وزارت جهاد کشاورزی برگزار می‌شود. عرضه خوراک دام با قیمت مصوب، یکی از دلایل جلوگیری از رشد قیمت کالاهای لبنی و پروتئینی در بازار است. دولت سیزدهم در ۳ ماه گذشته، ماهانه یک میلیون و ۸۰۰ هزار تن جو، ذرت و کنجاله سویای مورد نیاز را برای حمایت از دامداران و عشایر، تأمین و توزیع کرده است. تولید گندم به‌عنوان مهم‌ترین کالای استراتژیک در کشور هم با ۳ اقدام حمایتی مورد توجه دولت قرار گرفته است. اعلام نرخ خرید تضمینی در موعد مقرر، افزایش ۵۰ درصدی نرخ قیمت خرید تضمینی گندم و واردات آن برای جبران کاهش تولید ناشی از خشکسالی، برای تأمین گندم مورد نیاز و همچنین تکمیل ذخایر راهبردی اجرا شده است. قیمت خرید تضمینی گندم عامل مهمی در خودکفایی کشور در تولید این محصول استراتژیک و ترغیب کشاورزان به فروش گندم به دولت است. با وجود اهمیت خودکفایی در تولید گندم، قیمت خرید تضمینی آن در ۳ سال گذشته متناسب با نرخ تورم تعیین نشده بود.به همین دلیل میزان خرید تضمینی گندم روندی کاهشی دارد. براساس آمارهای رسمی قیمت خرید تضمینی گندم در سال‌های ۹۳ تا ۹۹ به‌طور متوسط افزایش 16/5 درصدی داشته است. با توجه به اهمیت موضوع، دولت سیزدهم در روزهای آغازین فعالیت خود، افزایش قیمت خرید تضمینی گندم را در دستور کار قرار داد و قیمت این محصول در سال زراعی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ با افزایش ۵۰ درصدی نسبت به سال زراعی گذشته ۷۵۰۰ تومان تعیین شد. سیاست خارجی عوض نشده مدعیان اصلاح‌طلبی نقاب انداخته‌اند بهزاد نبوی از بازداشتی‌های فتنه 88 می‌گوید: مردم برخلاف سال 88، در دهه اول انقلاب به مضیقه‌های اقتصادی اعتراض نمی‌کردند اما الان می‌گویند سیاست‌های حاکمیت موجب تحریم‌ ما شده است. بهزاد نبوی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، رئیس‌ نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان (موسوم به ناسا) شد اما نتیجه مدیریت وی در کنار سوءمدیریت دولت و مجلس ائتلافی اصلاح‌طلبان، بی‌اعتنایی مطلق مردم به نامزد این طیف با وجود دعوت کسانی چون خاتمی و کروبی و 16 گروه و حزب اصلاح‌طلب بود. نبوی در مصاحبه با روزنامه شرق ضمن تلاش برای احیای وجهه زیر سؤال رفته میرحسین موسوی، به شرایط اقتصادی کشور در زمان جنگ تحمیلی پرداخت و گفت: در مجموع به‌طور متوسط درآمد ارزی ما که ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار در سال های قبل بود، تنزل پیدا کرد به متوسط هفت میلیارد دلار در سال که باعث شد دچار مشکلات جدی شویم. به هر حال با ادامه کار سهمیه‌بندی کالاها و تدوین استراتژی شرایط نوین اقتصادی توانستیم دوران دوم جنگ را به نحو قابل قبولی بگذرانیم. نه به این معنی که وضع اقتصادی خوب و مردم اوضاع عادی داشتند. در حدی بود که خدمت‌تان عرض کردم. بله، این را بعدا خدمت‌تان عرض می‌کنم. ولی قبل از آن بگویم که مردم مرفه نبودند؛ اما چرا سروصدا نمی‌کردند؟ بنزین از یک تومان شد سه تومان؛ یعنی سه برابر شد، اما اتفاقی در جامعه نیفتاد. هیچ حادثه‌ای شبیه سال ۹۸ رخ نداد. دلیلش این بود که مردم آن زمان می‌فهمیدند کشور دچار جنگ است، دچار بحران ناشی از جنگ است و سعی می‌کردند خودشان را با شرایط تطبیق دهند؛ نه اینکه بریزند در خیابان فحش بدهند به دولت و حاکمیت که چرا بنزین گران شد. اینکه الان این‌طور نیست و شما تصور می‌کنید مردم در عسل زندگی می‌کردند، اشتباه است. علت وضعیت الان این است که مردم سیاست‌های ما را قبول ندارند و می‌گویند سیاست‌های شما باعث تحریم شده. بروید مشکلات خارجی‌تان را حل کنید تا این تحریم‌ها برداشته شود. این است که وضع فرق کرده است. شما خیال می‌کنید آن زمان بهشت بود الان جهنم شده است. البته وضع اقتصادی الان خیلی بدتر از زمان جنگ است. عضو سازمان منحله مجاهدین (انقلاب) همچنین از میرحسین موسوی تمجید می‌کند و در پایان گفت‌و‌گو درباره چگونگی استفاده از تجربه دهه ۶۰ برای امروز می‌گوید: مشکل اقتصادی و معیشتی ما الان در تاریخ چهل و اندی سال بعد از انقلاب بی‌سابقه است. ما هرگز تا این حد مشکل نداشته‌ایم. برای حل این مشکلات اقتصادی که می‌شود اسمش را بحران اقتصادی - معیشتی گذاشت، اولین کاری که می‌شود کرد این است که در سیاست خارجی ما تجدیدنظر کنیم. همه نه اما بسیاری از مشکلات ناشی از تحریم بی‌سابقه اقتصادی کشورمان است. رفع تحریم‌ها هم راهش مذاکره با جهان خارج و حل مشکلات سیاست خارجی است تا بتوانیم یک حداقل زندگی قابل قبول برای مردم درست کنیم. من دو توصیه به حکومت دارم؛ یک اینکه هرچه زودتر مشکل برجام و تحریم‌ها را حل کنند. نه اینکه این باعث شود همه مشکلات حل شود، نه، بلکه این باعث می‌شود تا حداقل مردم بتوانند نفس بکشند و تا شرایط به حالت نیمه‌عادی برنگشته یک طرح شبیه سهمیه‌بندی برای تامین حداقل نیازهای مردم به شکل مدرن اجرایی کنند. از آقای بهزاد نبوی باید پرسید، آیا سیاست خارجی کشورمان امروز با دهه 60 فرق کرده است؟ سیاست خارجی امروز ادامه همان سیاست خارجی اول انقلاب است که مبتنی بر نفی ظلم و زورگویی و ستم‌ناپذیری است. آیا آقای بهزاد نبوی جز از موضع پادوی آمریکایی‌ها حرف می‌زند که با وجود عهدشکنی آمریکا در برجام، طرف ایرانی را مقصر تحریم‌ها می‌داند؟ ثانیا؛ وعده دولت مورد حمایت امثال بهزاد نبوی، لغو تحریم‌ها بود نه دو برابر کردن آن، با وجود تعطیلی 95 درصد برنامه هسته‌ای! بهزاد نبوی چرا به جای اعتراض به شیطان بزرگ یا انتقاد از دولت مدعی تدبیر و امید به دغلبازی‌های آمریکا، نظام را تخطئه می‌کند؟ ثالثا؛ یک تفاوت مهم دهه اول انقلاب با دهه سوم و چهارم این است که در دهه اول، نفاق برخی مدعیان بعدی اصلاح‌طلبی چنان عود نکرده بود که وسط معارضه با دشمن، مثلا آدرس تحریم‌های فلج‌کننده را از داخل به دولت آمریکا بدهند؛ خیانتی که برخی افراد منسوب به سران فتنه 88 به شهادت روزنامه لس‌آنجلس تایمز و دیگران مرتکب شدند و از آمریکا خواستند حالا که آشوب سیاسی شکست خورده، ملت ایران را تحت فشار تحریم‌های گسترده اقتصادی قرار دهند. رابعا؛ دولت مدعی تدبیر و امید، براساس فشار تحریم‌های دشمن روی کار آمد و به نوعی در برابر جنگ اقتصادی دشمن منفعل بود و اساساً برنامه‌ای برای مقاومت بر سر حداقل حقوق ملت ایران نداشت. از سوی دیگر در دهه اول انقلاب مانند 8 سال اخیر معنا نداشت که وسط جنگ اقتصادی کشور، منابع ارزی کمیاب به بهانه‌های مختلف- از واردات لوکس و اشرافی بی‌رویه، تا واگذاری 18 میلیارد دلار ارز دولتی رانتی و...- مورد حراج و تاراج و نابودی قرار گیرد. خامساً؛ فتنه بنزینی زیر سر دولت عوام‌فریبی بود که برای القای گشایش اقتصادی پسابرجام، به مدت 4 سال سهمیه‌بندی را لغو کرد و قیمت بنزین را ثابت نگه داشت که موجب افزایش مصرف و قاچاق بالغ بر 140 هزار میلیارد تومان شد و پس از آن، دولت در اقدامی مشکوک، اقدام به غافلگیر کردن مردم و سه برابر کردن قیمت کرد و بدتر این که رئیس دولت مدعی شد خودش هم صبح جمعه مطلع شده که بنزین گران شده است(!) آیا آقای بهزاد نبوی با این سوء مدیریت مشکوک و مشابه آن در عصبانی کردن عمدی افکار عمومی، انتظار داشته فتنه 98 رخ ندهد یا دقیقاً در تدارک چنان اتفاقات تلخی بوده‌اند؟! سادساً؛ چنان که گفته شد بیش از آنکه مشکل اقتصادی، تحریم‌های خبیثانه آمریکا باشد، سوءمدیریت سؤال برانگیز در داخل بود. به عنوان مثال، نبوی چگونه پیشنهاد سهمیه‌بندی می‌دهد و حال آن که دولت مورد حمایت وی، دنبال صحنه‌آرایی و حذف سهمیه‌بندی بنزین بود. و بالاخره این که بنابراعلام مایکل لدین (مشاور امنیت ملی دوره ریگان) دولت آمریکا از میانه دهه 60 به‌طور پنهانی با دفتر نخست‌وزیری (موسوی) در ارتباط بود و حاصل 20 سال شبکه‌سازی و تدارک، وقوع جنبش (فتنه) سبز بود. در حقیقت جریان نفاق داخلی، نقش اصلی را در فشار خارجی به ملت ایران برای راه‌اندازی ناآرامی و اغتشاش داشته و آقای نبوی رد گم می‌کند. آمریکا چگونه از طریق ژاپن سر سفیر اسبق ایران کلاه گذاشت؟! سفیر سابق ایران در آلمان که به اجبار قانون عدم به‌کارگیری بازنشستگان، بازنشسته شد، می‌گوید: در ازای پذیرش اجرای پروتکل الحاقی، ژاپنی‌ها حاضر به امضای قرارداد درباره پروژه آزادگان شدند، هرچند که آن قرارداد نفتی به سرانجام نرسید(!) علی ماجدی همان کسی است که با وجود خباثت طرف آلمانی در بازداشت اسداله اسدی دیپلمات کشورمان، به جای اعتراض به آلمان و سایر دولت‌های اروپایی حامی ‌‌تروریسم، علیه دیپلمات مظلوم کشورمان مصاحبه کرد! او در گفت‌وگو با روزنامه شرق با‌ اشاره به سال‌های سفارتش در ژاپن (در دولت اصلاحات) می‌گوید: من با چند نفر از ژاپنی‌ها ارتباط داشتم. یک مقام ارشـد که یک نفر را به‌عنوان دیپلمات به آمریکا برای مأموریت فرستاده بود به او گفته بـود یادت نرود اینها چه بلایی سـرمان آوردند؛ اما تو کارت را درسـت انجام بده مـا این بغض را داریم؛ اما این بغض خفته است. اگر قرن‌ها هم طول بکشد، ما با آنها کار می‌کنیم. ممکن است تاریخ به جایی نرسد که بتوانیم تلافی کنیم(!) اما تا وقتی مطمئن نشـویم که می‌توانیم بر آمریکا فائق شویم، با همین سیاست تعامل با آمریکا پیش می‌رویم. ژاپنی‌ها می‌گفتند، ما الان حق نداریم ارتش به آن صورت داشته باشیم، حق نداریم بمب اتمی‌ داشته باشیم. ژاپن الان خیلی تحت نظر است و اگر بخواهد بمب اتم بسازد، می‌تواند؛ اما این کشـور در اطرافش کره شـمالی، چین و روسیه را دارد که بمب اتمی‌دارند. وقتی در میان سه قدرت اتمی ‌محصور است، از نظر سیاسی چه کار می‌تواند بکند؟ وی در عین حال با اذعان به بی‌اختیار بودن ژاپن و دیکته کردن برخی سیاست‌ها از سوی آمریکا گفت: از نظر امنیت هسته‌ای به اجبار به آمریکا وابسـته شـده. پیمان اخیری که بین انگلستان، آمریکا و استرالیا انجام شد، خیلی من را به فکر فرو برد. انگلستان و آمریکا اجازه استفاده از انرژی هسته‌ای و تبدیل شدن به کشور هسته‌ای را برخلاف میل‌شان به استرالیا دادند؛ درحالی که می‌توانستند با ژاپن قـرارداد ببندند. من وقتی این را دیدم گفتـم آمریکایی‌ها هنوز به ژاپن اعتماد ندارند؛ چون ژاپن که خیلی نزدیک‌تر اسـت. اسـتراليا با چین خیلی فاصله دارد. البته دلایل زیادی هسـت. با بیش از نیم قرن هنوز عدم اعتماد بین آمریکا و ژاپن وجود دارد. ماجدی در ادامه می‌گوید: وقتی پروژه آزادگان امضا شد، در واقع یک الگوی کامل دیپلماسی اقتصادی بود. من این را نشکافتم؛ اما شـاید بعد از ۲۰ سالی که گذشته این داستان جالب باشـد. برای من یک الگو بود. زمانی بود که آمریکا می‌خواسـت به عـراق حمله کند. ژاپن معمولا بـا جمهوری‌خواه‌ها در آمریکا راحت‌تر اسـت. سـفرای آمریکا در ژاپن و برخی کشـورها توسط رئیس‌جمهور انتخاب می‌شـود. در آلمان هم همین‌طور بوده. در ژاپن مذاکراتی راجع به آزادگان داشتیم. مذاکرات تقریبا تمام شده بود؛ اما وقتی به مرحله امضا رسیدیم، تعلل می‌شد. این داستان هم‌زمان شـده بود بـا حمله آمریکا به عراق و آنها می‌خواسـتند اجماع سـازی کنند که کشورهای بیشتری حضور داشته باشند و از ژاپن هم خواسته بودند ۶۰۰ نیرو در حمله داشـته باشد. من به ژاپنی‌ها گفتم چرا مشـارکت در آزادگان را امضا نمی‌کنید؟ از طرف دیگر آمریکا برای اعزام نیرو می‌گفت: چرا تعلل می‌کنیـد. می‌گفتند، در مجلس ما اکثریت مخالف هسـتند. وزارت خارجه ژاپـن به من گفتند که اگر دولت ایران داوطلبانه پروتکل الحاقی را بپذیرد، می‌توانید مطمئن باشید که دولت ژاپن هم آزادگان را با شما امضا می‌کند. من این را مستقیما به وزارت خارجه و ریاست جمهوری منتقل کردم. من بـه ژاپنی‌ها گفتم ما اگـر بپذیریم این قول را بـه من می‌دهید که مشارکت کنید؟ گفتم البته این کار مستلزم نظر مجلس است، ولی دولت آمادگی دارد مشروط بر اینکه مجلس موافقت کند. ژاپنی‌ها گفتند این اطمینان را به شما می‌دهیم. همزمان که ژاپن این بحث را با ما داشت، در فاصله کوتاهی (سه، چهار روز) این موضوع که ژاپنی‌ها در جنگ عراق با آمریکا مشـارکت کنند و نیرو اعزم کنند، هم مطرح شد و بعد قبول کردند؛ یعنی یک معامله سیاسی اقتصـادی کردند. ژاپنی‌ها این بازی را کردند؛ به آمریکایی‌ها گفتند ما در این جنگ با شما مشـارکت می‌کنیم، اما شما مانع ما نشوید کـه پروژه آزادگان را بـا ایران امضا کنیم. از ایـران هم این قول را گرفته‌ایـم که دولتش پروتکل الحاقی را قبول کند. این یعنی بازی سیاسی و دیپلماتیک است. سفیر سابق ایران در ژاپن در ادامه اظهار داشت: «من زمانی که از آلمان آمدم، برای دو پروژه نفتی با شرکت آلمانی مذاکره کرده بودم و آماده امضا بود که ‌ترامپ از برجام خارج شـد و آنها عقب نشستند و یک پروژه پتروشیمی ‌با BSF به ارزش پنج میلیارد داشتیم که همه اینها عقیم ماند. واقعاً برایم ناراحت‌کننده بود که آن همه تلاش برای نهایی کردن آن پروژه‌ها، با رفتار ‌ترامپ از دست رفت. همین طور آن همه زحمت روی پروژه آزادگان که با تحریم‌ها بر سر پرونده هسته‌ای از دست رفت. البته باید از ژاپنی‌ها هم گلـه کرد، امـا مـا هـم مقصر بودیـم.» در واقع آقای ماجدی اعتراف می‌کند که با وجود فریبکاری آمریکا - به واسطه دلالی به نام ژاپن - ایران را برای اجرای پروتکل داوطلبانه الحاقی قانع کرده، اما در فرآیند زمانی، همان وعده اجازه اجرای پروژه در میدان نفتی آزادگان را به هم زده است. یادآور می‌شود دولت اوباما دولت ژاپن را مجبور کرد حتی خرید نفت از ایران را هم متوقف کند.