تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۰:۱۷
کد مطلب : ۲۸۲۵۵۵
قبل از حادثه عاشورا در تاریخ برای حضرت زینب (س) هیچ سخنرانی در اجتماع مردان ثبت نشده است. امّا شرایط اقتضا می‌کرد که به سخنرانی در جمع نامحرمان و دستگاه‌های فاسد اموی به افشاگری آنان بپردازد.
۰
plusresetminus
زینب، شبیه‌ترین دختر به پدرش
به گزارش بلاغ،  جایگاه اهل‌بیت (ع) در قرآن با آیاتی که در شأن این خانواده نازل شده، به خوبی نمایان است. از جمله این آیات می‌توان آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه مودّت، سوره هل أتی، آیه تبلیغ و آیه ﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ...﴾ را نام برد که همه به نوعی تجلّی‌گر تقدیر خداوند از آنهاست و در تجلیل از مقامات علمی ایشان سخنانی آمده که جایگاه والای علمی ایشان را اثبات می‌کند. از این خاندان مقدّس، شخصیّتی ممتاز و فرهیخته ظهور می‌کند که درباره حیات درخشان این بانو تاکنون ده‌ها کتاب و مقاله نگارش یافته است و تاریخ‌نگاران شیعه و سنّی از دیدگاه خویش به زندگانی و قهرمانی این بانوی بزرگ نگریسته و آن را مورد تحلیل و تجلیل قرار داده‌اند.
 
امّا در بررسی زندگی ایشان اغلب به نقش‌آفرینی بی‌بدیل او در کربلا پرداخته شده است و در توجّه به سایر ابعاد شخصیّتی او مانند «زندگی علمی این بانوی فرهیخته» به اشاراتی گذرا بسنده شده است و سبک زندگی علمی ایشان زاویه‌ای بودکه نیاز به واکاوی و تحلیل دقیق‌تری داشت. زینب کبری(س)، عقیله بنی‌هاشم، سومین فرزند حضرت امیرالمؤمنین، علیّ بن أبی‌طالب و حضرت فاطمه زهرا، علیهماالسّلام، است که در روز پنجم جمادی‌الأوّل سال پنجم یا ششم هجری، در مدینه طیّبه دیده به جهان گشود و پیامبر خدا (ص) نام «زینب» را برای وی برگزید که این نام به وسیله جبرئیل از طرف خداوند به او عرضه شد.
 
این نوشتار بر آن است تا با تکیه به قراینی در زندگی ایشان، مقام و جایگاه علمی حضرت را واکاوی کند که توصیف حضرت به «عالمه غیر معلّمه و فهمه غیر مفهمه» از جانب امام معصوم، حضرت زین‌العابدین (ع)، بر چه اساسی بود؟ چرا امام حسین(ع) اسرار امامت و نیابت ولایت معصوم را به ایشان واگذار فرمود؟ آیا حضرت زینب (س) ازعلم لدنّی که خاصّ انبیاء و امامان معصوم است، بهره‌مند بود؟ جایگاه علمی و آموزشی ایشان در جامعه چگونه بود؟ و نیز چرا دشمن در توصیف زینب و خاندانش، به علم آنها تکیه می‌کند؟
 
جایگاه علمی حضرت زینب(س)
 
برای حضرت زینب(س) القاب علمی گوناگونی ذکر نموده‌اند که عبارتند از: «عالمه غیرَ مُعلمه: دانای نیاموخته»، «فهمه غیرَ مُفهِّمه: فهمیده بی‌آموزگار»، «نائبه الزّهراء: جانشین حضرت زهرا، سلام‌الله علیها»، «عَقیله النِّساء: خردمند بانوان»، «سیّده العَقائِل: بانوی بانوان خردمند»، «سُلاله الوِلایه: فشرده، خلاصه و چکیده ولایت»، «وَلیده الفَصاحه: زاده شیواسخنی»، «عَقیله خِدر الرّساله: خردمند پرده‌نشینان رسالت»، «بلیغه: سخنور رسا»، «فصیحه: سخنور»، «صدیقه الصّغری: راستگوی کوچک (در مقابل صدیقه کبری سلام‌الله علیها)»، «المُوثَّقه: بانوی مورد اطمینان»، «عقیله الطّالبین: بانوی خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بین طالبیان)»، «الفاضله: بانوی بافضیلت»، «الکامله: بانوی تامّ و کامل»، «عقلیه الوحی: بانوی خردمند وحی»، «عقیلهالنّبوّه: بانوی خردمند پیامبری»، «رَبیعَه الفضل: پیش‌زاده فضیلت و برتری»، «عقلیه القریش: بانوی خردمند قریش و......
 
 حال به شرح چند مورد از این القاب می پردازیم.
 
الف) عالمه
 
علم و دانش شریف‌ترین حالات ارج‌آفرین انسان می‌باشد، چراکه اگر جز علم ملاک دیگری معیار برتری انسان بود، خداوند بلافاصله پس از گفتار درباره آفرینش عالم و آدم از این حالات و ملاک‌ها سخن به میان می‌آورد، آنجا که در مقام علم می‌فرماید: ﴿عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ: و به انسان آنچه را نمى‏دانست یاد داد﴾ (العلق/5) و در مقام علماء نیز می‌فرماید: ﴿...یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ...: ...خداوند کسانى را که ایمان آورده‏اند و کسانى را که علم به آنان داده شده، درجات عظیمى مى‏بخشد...﴾ (المجادله/11)
 
بنا بر نظر اغلب تفاسیر، مؤمنین در این آیه به دو دسته عالم و غیرعالم تقسیم می‌شوند و در مقابل هر یک درجه‌ای که به مؤمنان داده می‌شود، درجاتی به مؤمنان صاحب‌علم عنایت می‌کند. در تفاسیر روایی غالباً مصداق علما را اهل بیت پیامبر(ص) دانسته‌اند که از جانب خدای متعال به آنان علومی افاضه شده است .
 
ب) عقیله
 
لقب عقیله بنی‌هاشم را صاحب‌نام‌ترین راویان صدر اسلام، ابن‌عبّاس به او داد.بنی‌هاشم در میان اقوام، برجسته و دارای مقامی والا بودند و از حضرت زینب(س) احادیثی را نقل می‌کردند؛ از جمله ابن‌عبّاس، دانش‌آموخته مکتب علوی که به القاب علمی بسیار والا همچون حبرالأمّه،ترجمان‌القرآن، شیخ‌المفسّرین و... ملقّب بود، از ایشان حدیث نقل می‌کرد. حضرت خطبه فدکیّه را برای ابن‌عبّاس نقل فرمود. پس ابن‌عبّاس در مقام ایشان گفت: «حدّثَتنا عقیلتَنا: بانوی خردمند ما گفت...». عقیله یعنی بانوی گرامی و مخدّره.  از این رو، فرزندان آن حضرت را بنی‌عقیله می‌گفتند.
 
 نبوغ علمی آن بانو از کودکی شگفت‌آور بود، به‌ویژه در مسایل اعتقادی. روزی حضرت علی (ع) زینب (س) را بر زانوی خود نشانده بود. به او فرمود: بگو یک. زینب هم گفت یک. پدر فرمود: بگو دو. زینب ساکت شد. علی (ع) به او فرمود: دخترم سخن بگو. زینب گفت: زبانی که به گفتن یک گردش کرده، چگونه دو بگوید؟! امام از پاسخ حکیمانه و عالمانه دخترش بسیار مسرور گشت و او را بوسید.نیشابوری در رساله علویه خود آورده است که زینب (س) در فصاحت و بلاغت و نیز زهد و عبادت همچون پدرش علی مرتضی و مادرش زهرا، علیهما‌السّلام بود.
 
امّا مدیریت بحران کربلا، از جانب امام معصوم (علیه‌السّلام) به حضرت زینب (س) واگذار شد. ایشان هم در اطاعت از امام خود فرمودند: «ای برادر! آسوده‌خاطر باش. مرا آنگونه که می‌پسندی، خواهی یافت» این پاسخ در واقع، اوج توانایی و کفایت ایشان برای اداره این جریان را می‌رساند. اساس مسئولیّت او در دو محور قرار می‌گرفت: یکی آغاز جنگی نرم علیه امویان، و دیگری حفاظت از حضرت سجّاد (ع) و اسیران بود که سخنان آن حضرت موجب هجومی دیگر علیه آنان نشود.
 
 این مسئولیّت بسیار سنگین تدبیری والا اقتضاء می‌کرد. همچنین نیاز اساسی در مدیریّت این شکل از جنگ و جهاد، موقعیّت‌شناسی بود که حضرت زینب (س) در آن شرایط گاه با کلام خود و گاه سوز دل و گریه‌هایش که پشیمانی و خجلت آنان را در پی داشت، به دفاع از ولایت برخاست.
 
زینب دست‌پرورده دامان مادرش، زهرا (س)، بود که خطبه طولانی او در مسجد مدینه، میزان علم آن حضرت در پاسخگویی به پرسش‌های زنان، تبادل افکار با علی (ع) و از مصحف او (مصحف فاطمه) می‌توان جایگاه علمی او را در فضای متشنّج و بیمار آن جامعه دریافت.
 
قبل از حادثه عاشورا در تاریخ برای حضرت زینب (س) هیچ سخنرانی در اجتماع مردان ثبت نشده است. امّا شرایط اقتضا می‌کرد که به سخنرانی در جمع نامحرمان و دستگاه‌های فاسد اموی به افشاگری آنان بپردازد. حتّی زمانی که امام سجّاد(ع) می‌توانست به افشاگری خاندان اموی برخیزد، زینب (س) این مسئولیّت را بر عهده گرفت، چراکه جان حضرت سجّاد(ع) در خطر بود.
 
بشیر بن خزیمه اسدی نقل کرده که «فصیح‌تر از او ندیدم. گویی از زبان امیرالمؤمنین بود که سخن می‌گفت. پس اشاره کرد به مردم که ساکت شوند. پس نفس‌ها در سینه حبس شد. آنگاه خطبه بلیغ خود را بیان فرمود» نور‌الدّین جزایری در خصائص‌الزینبیّه در مورد حضرت چنین نوشته است: «منطق او همانند منطق پدرش است.» علی (ع) در توصیف خود فرموده است: «همانا پروردگارم به من قلبی آگاه و دانا و زبانی سخنگو بخشده است»
 
لذا اخلاق زینبی خلقیّات علوی و فاطمی را در علم، منطق، فصاحت، شجاعت و... را برای دیگران و دشمنان متجلّی نمود، به گونه‌ای که یزید پس از عجز در برابر وی، او را «سجّاعه» خواند. این تعبیر نشان از عجز دشمن و مدّعیان فصاحت در سخنوری در مقابل کلام غرّای ایشان دارد؛ کلامی که حقّ و حقیقت را درگوش یزیدیان فریاد می‌زد؛ کلامی که با کلام خداوند آمیخته شده بود و هزاران سؤال از یزید و مردم فریب‌خورده آن جامعه داشت.
 
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آمریکا مضحکه کارشناسان جهان شد
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۰
عملیات وعده صادق، آغازی بر یک پایان
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
۱۹۵ هزار فعال صنفی مازندران در خطر محرومیت
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲
حجاب نماد سلامت و توازن
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴