به گزارش بلاغ، اصلیترین پیام انتخاباتی گروه اعتدال و مهمترین تدبیر اصحاب تدبیر،حل مشکلات اقتصادی بود و همچنین اصلیترین برآورد اعتدالیون برای حل چالشهای اقتصادی هم، ارتقاء سطح روابط با غرب بود که تبدیل به یک گفتمان انتخاباتی هم شده بود، متاثر از همین گفتمان، دولت پس از شروع به کار، بیشترین تمرکزش را در مذاکرات 1+5 مصروف کرد و پروژه به اصطلاح اعتمادساز را تا انعقاد یک یادداشت همکاری مشترک یا به تعبیر صحیحتر توافق نامه ژنو پیش برد.
توافقنامه ژنو، اولین اقدام یا به زعم دولت مردان، مهمترین اقدام اعتمادساز دولت ایران در حوزه هستهای بود که غرب توانست در این بخش با اعطای یکسری امتیازات نسیه نامتناسب، پیروزی نسبی درحوزه هستهای یعنی تعلیق در بخش غنیسازی صنعتی، تعلیق تحرک دانش و دانشمندان درحوزه غنیسازی صنعتی کسب کند، لیکن با توجه به اینکه راهبرد نظام در مذاکرات، انحصاراً، موضوع هستهای است، اما غرب به مرور زمان اشتها نشانداد تا عرصههای دیگر راهبردی نظام و انقلاب را به اصطلاح، ژنویزه کند.
فرآیند ژنویزاسیون با یک رویکرد سالوسانه و البته قابل پیشبینی و همچنین بهدلیل برخی ضعفها و حتی ظهور برخی کدهای سیاسی در داخل، توسط غرب کلید خورد و رد پای ژنو را امروز میتوان، همه جا و در عرصههای متعدد یافت.
«توافقمحور» شدن همه سیاستهای داخلی و خارجی دولت، هر چند که مقامات دولتی جسته و گریخته آنرا تکذیب کنند، چیزی نیست که بتوان با وجود اینگونه رفتارها در عرصه سیاست خارجی آنرا کتمان کرد. اما این توافقمحوری چه پیامی را برای طرف مقابل ارسال میکند؟ پاسخش خیلی واضح و روشن است، شاید پاسخش را یک مقام دست چندم آلمانی در روزهای گذشته و در سفرش به تهران به خوبی داده باشد!
پیام توافقمحوری میشود چشم پوشیدن بر هر اتفاقی که ممکن است و فقط ممکن است به توافق هستهای با کدخدا، خدشهای وارد کند، خواه انتقاد و اعتراض جدی به توهینکنندگان به پیامبر اسلام باشد، یا دخالت یک مقام دست چندم آلمانی در امور داخلی ایران آن هم در تهران و در مقابل مسئولان جمهوری اسلامی. باید چشم پوشید تا به توافق هستهای خدشهای وارد نشود و همه جا رد پای توافق مقدماتی ژنو دیده میشود!
ردپای ژنو، در عدم ویزای معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور محترم که به عنوان نماینده دائم ایران در سازمان ملل معرفی شد، هویداست که آمریکا با یک رویکرد بیسابقه پس از انقلاب اسلامی، اینگونه به پاسبورد یک مقام ارشد سیاسی کشور، بیاحترامی کرد.
ردپای ژنو، در جای پای کاترین اشتون و هیات اروپایی مسافر تهران و آن هم در دیدار با عوامل فتنه در غالب پیشبرد اهداف به اصطلاح غربیها، حقوق بشری، کاملاً نمایان است.
ردپای ژنو، در قطعنامه ماههای گذشته اتحادیه اروپا، خودش را لو داد که در آن، از ضد امنیتیترین حادثه پس از انقلاب اسلامی یعنی فتنه و عوامل فتنه88 حمایت شد، و ایضاً، انتخابات 24 خرداد 92 که منجر به انتخاب دکتر حسن روحانی شد، غیر دموکراتیک و فاقد استاندارد بین المللی دانسته شد.
ردپای ژنو، درحوزه فرهنگ هم ظهورکرد، ولنگاری رسانهای و به نوعی مدیریت عوامل ضد فرهنگی در پیشبرد فرآیند سکولاریزاسیون درحمایت از جریان بینمای سینمای غیرمتعهد، اهانت به مقدسات و ارزشهای مذهبی و عقیدتی در روزنامههای زنجیرهای کار را به جایی رساند که صراحتاً روزنامه هتاک مردم امروز با بیشرمی از مجله فکاهی اهانت کننده شرلی ابدو حمایت کرد.
ردپای ژنو، را میتوان حتی در مصادره برج ایران وابسته به بنیاد علوی در نیویورک هم دید، یا حتی میتوان در سبقت گرفتن برخی مسئولان محترم در حضور و عضویت در برخی شبکههای اجتماعی غیرمجاز مثل فیسبوک و توئیتر دید که برای سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی غربی ،عضویت در اینگونه شبکهها ، خیرات امنیتی است.
در روزهای گذشته، «کلودیا روت» نایب رئیس مجلس قانونگذاری آلمان در سفری نسبتاً طولانی به تهران، برنامههای متعددی در دستور کار خود داشت که علاوه بر دیدارهای رسمی و روتین اینگونه سفرها، پا را فراتر گذاشته و در دیدارهایی که با معاون رئیس جمهور در امور زنان و همینطور محمدرضا عارف داشت، به صراحت در امور داخلی ایران دخالت کرده و بدون هرگونه نگرانی از واکنشی ایرانی به این دخالتها، برای دولت و ملت ایران تعیین تکلیف کرد.
معلوم نیست، چرا دستگاه دیپلماسی، هنوز معاملهای که به تعبیر اخیر آقای اوباما، به احتمال زیر 50% به سرانجام میرسد، این همه اشانتیون می دهد.
توافقنامه ژنو، اولین اقدام یا به زعم دولت مردان، مهمترین اقدام اعتمادساز دولت ایران در حوزه هستهای بود که غرب توانست در این بخش با اعطای یکسری امتیازات نسیه نامتناسب، پیروزی نسبی درحوزه هستهای یعنی تعلیق در بخش غنیسازی صنعتی، تعلیق تحرک دانش و دانشمندان درحوزه غنیسازی صنعتی کسب کند، لیکن با توجه به اینکه راهبرد نظام در مذاکرات، انحصاراً، موضوع هستهای است، اما غرب به مرور زمان اشتها نشانداد تا عرصههای دیگر راهبردی نظام و انقلاب را به اصطلاح، ژنویزه کند.
فرآیند ژنویزاسیون با یک رویکرد سالوسانه و البته قابل پیشبینی و همچنین بهدلیل برخی ضعفها و حتی ظهور برخی کدهای سیاسی در داخل، توسط غرب کلید خورد و رد پای ژنو را امروز میتوان، همه جا و در عرصههای متعدد یافت.
«توافقمحور» شدن همه سیاستهای داخلی و خارجی دولت، هر چند که مقامات دولتی جسته و گریخته آنرا تکذیب کنند، چیزی نیست که بتوان با وجود اینگونه رفتارها در عرصه سیاست خارجی آنرا کتمان کرد. اما این توافقمحوری چه پیامی را برای طرف مقابل ارسال میکند؟ پاسخش خیلی واضح و روشن است، شاید پاسخش را یک مقام دست چندم آلمانی در روزهای گذشته و در سفرش به تهران به خوبی داده باشد!
پیام توافقمحوری میشود چشم پوشیدن بر هر اتفاقی که ممکن است و فقط ممکن است به توافق هستهای با کدخدا، خدشهای وارد کند، خواه انتقاد و اعتراض جدی به توهینکنندگان به پیامبر اسلام باشد، یا دخالت یک مقام دست چندم آلمانی در امور داخلی ایران آن هم در تهران و در مقابل مسئولان جمهوری اسلامی. باید چشم پوشید تا به توافق هستهای خدشهای وارد نشود و همه جا رد پای توافق مقدماتی ژنو دیده میشود!
ردپای ژنو، در عدم ویزای معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور محترم که به عنوان نماینده دائم ایران در سازمان ملل معرفی شد، هویداست که آمریکا با یک رویکرد بیسابقه پس از انقلاب اسلامی، اینگونه به پاسبورد یک مقام ارشد سیاسی کشور، بیاحترامی کرد.
ردپای ژنو، در جای پای کاترین اشتون و هیات اروپایی مسافر تهران و آن هم در دیدار با عوامل فتنه در غالب پیشبرد اهداف به اصطلاح غربیها، حقوق بشری، کاملاً نمایان است.
ردپای ژنو، در قطعنامه ماههای گذشته اتحادیه اروپا، خودش را لو داد که در آن، از ضد امنیتیترین حادثه پس از انقلاب اسلامی یعنی فتنه و عوامل فتنه88 حمایت شد، و ایضاً، انتخابات 24 خرداد 92 که منجر به انتخاب دکتر حسن روحانی شد، غیر دموکراتیک و فاقد استاندارد بین المللی دانسته شد.
ردپای ژنو، درحوزه فرهنگ هم ظهورکرد، ولنگاری رسانهای و به نوعی مدیریت عوامل ضد فرهنگی در پیشبرد فرآیند سکولاریزاسیون درحمایت از جریان بینمای سینمای غیرمتعهد، اهانت به مقدسات و ارزشهای مذهبی و عقیدتی در روزنامههای زنجیرهای کار را به جایی رساند که صراحتاً روزنامه هتاک مردم امروز با بیشرمی از مجله فکاهی اهانت کننده شرلی ابدو حمایت کرد.
ردپای ژنو، را میتوان حتی در مصادره برج ایران وابسته به بنیاد علوی در نیویورک هم دید، یا حتی میتوان در سبقت گرفتن برخی مسئولان محترم در حضور و عضویت در برخی شبکههای اجتماعی غیرمجاز مثل فیسبوک و توئیتر دید که برای سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی غربی ،عضویت در اینگونه شبکهها ، خیرات امنیتی است.
در روزهای گذشته، «کلودیا روت» نایب رئیس مجلس قانونگذاری آلمان در سفری نسبتاً طولانی به تهران، برنامههای متعددی در دستور کار خود داشت که علاوه بر دیدارهای رسمی و روتین اینگونه سفرها، پا را فراتر گذاشته و در دیدارهایی که با معاون رئیس جمهور در امور زنان و همینطور محمدرضا عارف داشت، به صراحت در امور داخلی ایران دخالت کرده و بدون هرگونه نگرانی از واکنشی ایرانی به این دخالتها، برای دولت و ملت ایران تعیین تکلیف کرد.
معلوم نیست، چرا دستگاه دیپلماسی، هنوز معاملهای که به تعبیر اخیر آقای اوباما، به احتمال زیر 50% به سرانجام میرسد، این همه اشانتیون می دهد.