این کارآفرینان محترم میتوانند با گرفتن کاغذهایی به نام "مجوز" جنگل را ببُرند، کوه را ببَرند، و هزاران شغل کوچک محلی را نابود سازند تا یک کسب بزرگ برای خود و کاری برای چند نفر راه بیاندازند.
۰
به گزارش بلاغ، یک موضوع معروف در کلاس انشانویسی مدرسهها، در چهل پنجاه سال پیش، «علم بهتر است یا ثروت؟» بود که کمکم صورت مَثَل سائره یافت و انواع حکایتها پیرامون آن شکل گرفت.
در آن سالهای دور انتظار میرفت که شاگرد مدرسه انشای خود را با عبارت معروف «البته واضح و مبرهن است که علم بهتر است...» آغاز کند.
اما، گویا به شکلی ناسازهوار «پارادوکسیکال» همگان در بیرون از مدرسه معترف بودند که ثروت بهتر است، چرا که کار شخصی را بهتر راه میاندازد!
به نظر میرسد که جوهره و هدف پرسش یادشده، تاکید بر اصالت کار درازمدت و سودرسان به همه «کار علمی» در برابر کار زودبازده و مفید به حال خود «ثروتاندوزی» بوده است.
در موضوع حفظ آبخیزهای کشور هم سوگمندانه باید گفت که با وجود تظاهر همگانی به آگاهی بر ارزش کوهستانها در تولید و نگاهداشت آب که سودمند برای همگان است، اما "ثروت" «در معنای فایدهی شخصی» است که خط خود را در جامعه به پیش میبرد.
صاحبان ثروت «که اینروزها، با عنوان احترامآمیز "کارآفرین" خوانده میشوند» افراد یا گروههای بسیار کوچک دارای نفوذ هستند که به راحتی امکان دسترسی به محافل تصمیمگیرنده را دارند.
این کارآفرینان محترم میتوانند با گرفتن کاغذهایی به نام "مجوز" جنگل را ببُرند، کوه را ببَرند، و هزاران شغل کوچک محلی را نابود سازند تا یک کسب بزرگ برای خود و کاری برای چند نفر راه بیاندازند.
یک روند خصوصیسازی در کشور در حال پیشرفت است که با عنوانهای فریبندهای مانند برونسپاری، اجرای اصل چهل و چهار قانون اساسی، و سپردن کار مردم به مردم، در واقع پروژهی تبدیل منابع ملی به اموال شخصی یا فدا کردن منافع همگانی به نفع گروههای خاص را پیش میبرد.
دارندگان منافع در این طرح ها، از "توسعهی اقتصادی" و از ایجاد شغل میگویند، اما از نابود شدن منابع عظیم طبیعی لب به سخن نمی گشایند.