تاریخ انتشارسه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۶
کد مطلب : ۸۳۴۷۳
سال‌ 2015 با حملات تروریستی پاریس آغاز شد که در واقع اولین سرایت تهدید داعش و القاعده و گسترش افراط‌گرایی به خاک اتحادیه اروپا به شمار می‌رود. بررسی روند این حملات نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی بهره‌بردار اصلی این حوادث بوده است.
۰
plusresetminus
به گزارش بلاغ، سال‌ 2015 در حالی آغاز شد که حمله تروریستی به دفتر مجله شارلی ابدو و کشته شدن چهار یهودی فرانسوی در فروشگاهی در پاریس توجه جهانیان را به خود جلب کرد که در واقع اولین سرایت تهدید داعش و القاعده و گسترش افراط‌گرایی به خاک اتحادیه اروپا به شمار می‌رود. تهدیدی که به ویژه پس از ظهور تهدید داعش برای غرب همواره سرویس‌های اطلاعاتی اروپایی از احتمال وقوع آن سخن می‌گفتند. در میانه تلاش‌های بین‌المللی برای مقابله با تروریسم داعش این حادثه با محکومیت گسترده بین‌المللی از جمله از سوی ج. ا. ایران، حزب‌الله و حماس همراه بود، اما دو حادثه دیگر و پیامدهای این حمله تروریستی در اتحادیه اروپا برای جامعه مسلمان ابعاد دیگری به مساله بخشیده است: نخست، انتشار مجدد کاریکاتورهای توهین‌آمیز به پیامبر اسلام (ص) در شارلی ابدو. دوم، حمله بالگرد رژیم صهیونیستی به خودرو حامل جمعی از فرماندهان و رزمندگان حزب‌الله در منطقه‌ قنیطره در جولان و شهادت سردار محمدعلی الله‌دادی.

به منظور بررسی ابعاد این مساله، ضمن بررسی تحولات در پی پاسخ به این پرسش‌ها هستیم که: نخست، حادثه تروریستی پاریس چه تاثیری بر وضعیت جامعه مسلمان در کشورهای اتحادیه اروپا گذاشته است؟، دوم، حادثه تروریستی پاریس چه تاثیری بر همگرایی اعضای اتحادیه اروپا و محور امریکا-اتحادیه اروپا خواهد گذاشت؟ سوم، حوادث پاریس چه تاثیری بر توجیه حضور نظامی دائمی انگلیس و فرانسه در خلیج فارس دارد؟ و چهارم، پس از حوادث پاریس، حمله رژیم صهیونیستی به جولان و شهادت نیروهای مقاومت از جمله سردار الله‌دادی با چه اهداف و نیاتی صورت گرفت؟.    

پاسخ به این پرسش‌ها می‌تواند راه را برای پاسخ به این پرسش اصلی همواره کند که بهره‌دار اصلی شرایط کنونی کدام بازیگران هستند؟. در ادامه به منظور روشن ابعاد مساله، به بررسی این موارد می‌پردازیم:

تشدید حملات علیه جامعه مسلمانان اتحادیه اروپا

پیش از حمله تروریستی پاریس به دلیل مسائلی از جمله تهدید داعش و بحران اقتصادی مخالفت با مسلمانان مهاجر در بیشتر کشورهای اتحادیه اروپا افزایش یافته بود که اوج آن تظاهرات‌های گروه آلمانی پگیدا بوده است. گروه پگیدا (اروپایی‌های وطن‌پرست مخالف اسلام‌ی شدن غرب) هر دوشنبه در شهر درسدن (شرق آلمان) علیه حضور و رشد جمعیت مسلمان در آلمان و اروپای مسیحی تظاهرات می‌کنند که البته آنگلا مرکل نیز در واکنش به آن در تظاهراتی علیه بیگانه‌هراسی خطرناک این گروه شرکت کرد. پس از حوادث پاریس این گروه و جریان‌های ملی‌گرای افراطی و ضداسلامی محبوبیت بیشتری پیدا کرده‌اند. به طوری که گروه پگیدا اخیرا شاخه‌ای از خود را در انگلیس تشکیل داده و قرار است طی هفته‌های آتی به عنوان مخالفان حضور مسلمانان در انگلیس دست به تظاهرات بزنند. در انگلیس گروه‌های ملی‌گرای افراطی علیه اسلام‌گرایی و مسلمانان انگلیس فعال شده‌اند که از جمله آنها گروه بریتین فرست (Britain) است که «گشت‌های مسیحی»‌ نیز برای حفاظت از مسیحیان و یهودیان ساکن شرق لندن ایجاد کرده است. گرایش‌های ملی‌گرایی افراطی همواره در اروپا وجود داشته و شرایط بحران اقتصادی و افراط‌گرایی پس از ظهور القاعده و به ویژه داعش آن را تشدید کرده است. میزان حملات علیه مسلمانان و حضور در راهپیمایی‌های ضداسلامی در کشورهای اتحادیه اروپا طی هفته‌های آتی آزمونی برای سنجش احساسات ملی‌گرایانه افراطی و ضداسلامی در این کشورهاست. همچنین دیوید کامرون، نخست‌وزیر انگلیس ضمن تاکید بر آزادی بیان و ارزش‌های غربی از انتشار مجدد کاریکاتورها توسط شارلی ابدو حمایت کرد. ترزا می، وزیر کشور انگلیس نیز در حمایت از جامعه یهودیان انگلیس که جمعیتی حدود 300 هزار نفر دارند، گفت: «هرگز فکر نمی‌کردم روزی را ببینم که جامعه یهودیان بریتانیا بگوید از ماندن در بریتانیا وحشت دارد». به نظر می‌رسد با توجه به شدت حملات به مساجد، مسلمانان و اسلام‌هراسی، روند کلی حوادث در اروپا از جمله در آلمان، انگلیس، فرانسه به سوی دوقطبی شدن و تشدید گرایش‌های ملی‌گرایانه و نژادپرستانه پیش رود.

افزایش همگرایی اعضای اتحادیه اروپا و محور امریکا-اتحادیه اروپا

حادثه تروریستی پاریس و حوادث پس از آن که منجر به تشدید احساسات ملی‌گرایانه افراطی و ضداسلامی شد، از روند واگرایی اعضای اتحادیه اروپا کاست. این حادثه تروریستی درست در روز ملاقات آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و دیوید کامرون، نخست‌وزیر انگلیس صورت گرفت. قرار بود در این ملاقات انتقادات کامرون از اتحادیه اروپا و تهدید این کشور به خروج از اتحادیه به منظور کسب‌ امتیاز از اتحادیه از جمله در مورد مساله مهاجرت و نظام مالی اتحادیه بحث شود که البته با موافقت اتحادیه اروپا همراه نبوده است. این شرایط به گونه‌ای بوده که سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا را با چالش رو به رو کرده و عملا انسجام و وحدت اتحادیه اروپا را در بسیاری مسائل با چالش بنیادین رو به رو کرده است. تهدید تروریسم داعش و افراط‌گرایی که حادثه تروریستی پاریس تبلور عینی آن بود، سبب شد هماهنگی و یکپارچگی اتحادیه اروپا به ویژه در همکاری‌های سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی افزایش یابد. در این شرایط دولت انگلیس می‌تواند در مورد دغدغه‌های خود امتیازگیری کند.

در عین حال، به رغم عدم شرکت باراک اوباما یا یکی از مقامات بلندپایه امریکا در راهپیمایی پاریس که می‌تواند ناشی از ملاحظات امریکا در مورد جهان اسلام و روند صلح خاورمیانه باشد، دولت امریکا می‌تواند پس از حوادث پاریس، یارگیری خود از کشورهای ناتویی اتحادیه اروپا را افزایش دهد، زیرا امریکا در جنگ‌های افغانستان و عراق نتوانست نظر مساعد برخی از اعضای اروپایی ناتو از جمله آلمان و فرانسه را جلب کند. به ویژه آلمان و فرانسه همواره به دنبال ارتش مشترک اروپایی مستقل از ناتو بوده‌اند. این دو کشور به دلیل تسلط امریکا و انگلیس مخالف ناتو و یکجانبه‌گرایی این سازمان نظامی هستند. امریکا تمایلی ندارد اتحادیه اروپا به سیاست خارجی، امنیتی و دفاعی مشترک و منسجمی برسد که در تقابل با منافع راهبردی این کشور باشد. بنابراین، تبلور یافتن سرایت تهدید داعش و افراط‌گرایی به خاک اتحادیه اروپا ضمن افزایش همگرایی سیاسی-امنیتی اعضای اتحادیه اروپا می‌تواند راه را برای همگرایی محور امریکا-اتحادیه اروپا (یورو-آتلانتیک) به ویژه در مسائل جهانی مانند داعش و القاعده هموار کند. این شرایط تامین‌کننده منافع اتحادیه اروپا در تقویت سیاست خارجی و امنیتی مشترک و منافع امریکا در تداوم تسلط ناتو بر سیاست‌های نظامی-امنیتی اتحادیه اروپاست.

توجیه حضور نظامی دائمی انگلیس و فرانسه در خلیج فارس

فرانسه جزو اولین کشورهایی بود که به ائتلاف ضدداعش پیوست و در کنار آمریکا وارد کارزار مبارزه با داعش در عراق شد، اما پس از حمله به مجله شارلی ابدو، دولت فرانسه ابزار لازم را برای توجیه تقویت حضور خود در خاورمیانه یافت. کمتر از یک هفته پیش فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور فرانسه روی عرشه ناو شارل دوگل رسما ضمن اعلام خبر اعزام این ناو به خاورمیانه برای مبارزه با داعش، گفت وضعیت فعلی خاورمیانه توجیه‌کننده حضور ماست و این اقدام از «حمایت عمومی کافی» و «مشروعیت مردمی» برخوردار است. این در حالی است که محبوبیت اولاند در میان تمام روسای جمهوری فرانسه از جنگ جهانی دوم به این سو در کمترین حد است. حادثه پاریس می‌تواند محبوبیت اولاند را در مبارزه با تروریسم افزایش دهد و توجیه‌کننده حضور نظامی فرانسه در خاورمیانه برای جامعه فرانسه باشد. در واقع، فرانسه در نظر دارد انگلیس دوم در خاورمیانه باشد که البته با توجه به روابط ویژه انگلیس و امریکا و نیز محدودیت‌های منابع قدرت فرانسه نمی‌تواند چنین نقشی را تقلید کند. فرانسه تمایل دارد حداقل در اندازه انگلیس حوزه مانوری در منطقه برای خود بیابد. فرانسه دارای 800 پرسنل نظامی، 9هواپیمای جنگنده، یک هواپیمای گشت دریایی و یک هواپیمای سوخت‌گیری در پایگاه نظامی دائمی خود در امارات متحده عربی است و ماموریت این نیروها در راستای ائتلاف ضدداعش اعلام شده است. این کشور یک کشتی جنگی در خلیج‌فارس و 6 جت جنگی میراژ در اردن دارد.

کمتر از دو ماه پیش (15 آذر 93) نیز وزرای خارجه بحرین و انگلیس توافقنامه‌ای به منظور ساخت پایگاه نظامی دائمی انگلیس به امضا رساندند. دولت انگلیس پس از حدود 45 سال نخستین پایگاه نظامی خود را در خاورمیانه ایجاد می‌کند که هدف آن مقابله با تهدید داعش عنوان شده است. تا به امروز چهار مین‌روب در بندر مینا سلمان بحرین فعال بوده‌اند، اما این پایگاه نظامی جدید که در مجاورت پایگاه نظامی مهم امریکا (ناوگان پنجم) است، به پایگاهی برای کشتی‌های بزرگ ‌از جمله ناوشکن‌ها و ناوهای هواپیمابر بدل خواهد شد. 10 ناو از 32 ناو جنگی حاضر درمنطقه متعلق به انگلیس است. انگلیس به این دلیل برای تسلط بر خلیج فارس از طریق تقویت ایجاد پایگاه نظامی دائمی و مشارکت نظامی با شورای همکاری خلیج فارس خیز برداشته که امریکا خاورمیانه را به اولویت دوم خود تبدیل کرده و بر شرق آسیا متمرکز شده است. انگلیس، داعش را جدی‌ترین تهدید علیه امنیت ملی خود پس از 11 سپتامبر می‌داند و به ویژه پس از حملات پاریس ضمن توجیه اقداماتی مانند شنود و رصد فعالیت‌های مسلمانان انگلیس به منظور مبارزه با تروریسم، در راستای زمینه‌سازی برای توجیه و ضرورت‌بخشی به ایجاد پایگاه نظامی دائمی در بحرین و ضرورت حضور نظامی در منطقه تلاش کرده است.

رویکرد رژیم صهیونیستی به حوادث پاریس

الف. پیوند زدن اسلام به تروریسم و یهودستیزی

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی پس از شرکت در راهپیمایی پاریس، در فروشگاه محصولات ویژه یهودیان «کاشر» در منطقه «ونسن» پاریس حاضر شد و به قربانیانی که در جریان گروگان‌گیری این مغازه کشته شدند، ادای احترام کرد و از به خاک‌سپاری اجساد آنها در قبرستان تبه شاؤل در بیت‌المقدس سخن گفت. نتانیاهو مقابل مغازه کاشر، در میان تعدادی از حضار که پرچم رژیم صهیونیستی را به دست داشتند، گفت: «بین حملات افراط گرایان اسلامی در سراسر جهان و حملاتی که اینجا در محل این مغازه کاشر در مرکز پاریس رخ داد، ارتباط مستقیم وجود دارد». البته مطابق گزارش هاآرتص، فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه، از نتانیاهو خواسته بوده که به پاریس نرود، زیرا حضور وی می‌تواند قربانیان حملات تروریستی پاریس را به حاشیه بکشاند و مساله صلح خاورمیانه و دعواهای سیاسی اسرائیل و فلسطین را در کانون توجه‌ها قرار دهد. با این حال نتانیاهو برای پیوستن به راهپیمایی یادبود پاریس اصرار کرده و دیده شدن خود با دیگر رهبران جهان در یک اتحاد جهانی علیه تروریسم را بسیار مهم دانسته است. پس از حملات تروریستی پاریس، نتانیاهو در صفحه توئیتری خود خطاب به جامعه یهودیان اروپا می‌نویسد «کشور اسرائیل خانه شماست». در عین حال، سخنان بنیامین نتانیاهو در تشویق جمعیت یهودیان اروپا به مهاجرت به فلسطین اشغالی، عصبانیت برخی از گروه‌های یهودی ساکن اروپا را در پی داشت.

حملات پاریس در حالی صورت گرفت که اخیرا بسیاری از پارلمان‌های کشورهای اتحادیه اروپا از جمله پارلمان‌های انگلیس و فرانسه طرح‌ دوکشوری و تاسیس کشور فلسطین را به تصویب رسانده‌اند. این روند در کنار فشارهای اتحادیه اروپا و امریکا بر رژیم صهیونیستی برای پذیرش راه‌حل‌ دوکشوری، شرایط را برای دولت نتانیاهو که در داخل هم جایگاه خود را از دست داده، دشوار کرده بود. حوادث پاریس که طی آن چهار یهودی فرانسوی کشته شدند، شرایط را برای تقویت همگرایی جهان غرب به ویژه اتحادیه اروپا با رژیم صهیونیستی فراهم کرد. در عین حال، این شرایط سبب شده نتانیاهو که از ضعف جمعیتی ساکنان رژیم صهیونیستی آگاهی دارد، بر مهاجرت یهودیان اروپا به اسرائیل برای تامین امنیت‌شان سخن گفته است. این در حالی است که طی سال‌های اخیر رژیم صهیونیستی به دلیل ناامنی ناشی از مقاومت گروه‌های ضداسرائیلی از جمله جنگ‌های 33 روزه با حزب‌الله، 22 روزه و 51 روزه با حماس، با مهاجرت معکوس یهودیان رو به رو بوده است. در دکترین امنیت ملی رژیم صهیونیستی از ضعف جمیعی به عنوان یکی از چالش‌های بنیادین این رژیم یاد شده است. به ویژه آنکه اعراب ساکن فلسطین اشغالی از رشد جمیعی بالاتری در مقایسه با یهودیان برخوردارند و رژیم صهیونیستی بیم آن دارد این جمعیت عربی که بیش از 20 درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند، در آینده به برابری جمیعی با یهودیان دست یابند. چنین وضعیتی تهدیدی وجودی برای این رژیم به شمار می‌رود و تاکید نتانیاهو برای جذب دیاسپورای یهودی ساکن اروپا در این چارچوب قابل تفسیر است. بنابراین، نتانیاهو تلاش می‌کند یهودیان را قربانی افراط‌گرایی و تروریسم نشان دهد و مبارزه با تروریسم تکفیری‌ها را همسو مبارزه با «یهودستیزی» قرار دهد و اسلام را با تروریسم و یهودستیزی پیوند بزند.

ب. حمله هوایی به جولان در فضای مظلوم‌نمایی پس از حوادث پاریس

تجاوز بالگردهای اسرائیلی به منطقه جولان در سوریه به شهادت چند رزمنده حزب‌الله لبنان و سردار محمدعلی الله‌دادی منجر شد. وب‌سایت اسرائیلی دبکا، ضمن اشاره به اینکه اطلاعات منتشره توسط منابع نا‌شناس اسرائیلی در‌باره بی‌اطلاعی این رژیم از هویت فرمانده شهید ایرانی ‌را نوعی عذرخواهی خواند. نیروهای تکفیری در منطقه مرزی سوریه و سرزمین‌های اشغالی دست به تحرکاتی زده‌اند و این احتمال مطرح شده که این نیروها در جمع‌آوری اطلاعات برای تجاوز اسرائیل به سوریه و شهادت نیروهای مقاومت نقش داشته‌اند. به هر حال، رژیم صهیونیستی از واکنش‌های حزب‌الله به این حمله بسیار نگران است و از آغاز جنگی تمام‌عیار از سوی حزب‌الله وحشت دارد.

اما این پرسش مطرح است که رژیم صهیونیستی از این حمله چه نیات و اهدافی دنبال می‌کرد؟. این حمله در حالی رخ داد که گفت و گوهای ایران و گروه 1+5 تداوم دارد و شرایط در سوریه نیز علیه داعش و جریان‌های تکفیری در سوریه به پیش می‌رود. به نظر می‌رسد رژیم صهیونیستی تلاش دارد در پرتو دستیابی به برخی از اهداف مظلوم‌نمایانه خود پس از حوادث پاریس، با چنین اقداماتی بر فضای گفت و گوهای هسته‌ای ایران و گروه 1+5 تاثیر بگذارد؛ به ویژه آنکه این رژیم با امتیازدهی هسته‌ای به ایران مخالفت است.

بهره‌دار اصلی حوادث تروریستی پاریس

در تحلیل شرایط پس از حملات تروریستی پاریس باید گفت که رژیم صهیونیستی در چند سطح از این شرایط بهره‌برداری کرده است: نخست‌، تحقق پروژه اسلام‌هراسی، پیوند زدن اسلام به تروریسم و یهودستیزی، تقویت مظلوم‌نمایی و ضرورت مبارزه با «یهودستیزی» در اتحادیه اروپا؛ دوم، کاهش فشارهای اتحادیه اروپا و امریکا بر رژیم صهیونیستی در پذیرش راه‌حل دوکشوری؛ سوم، فرصت‌سازی برای جذب مهاجران یهودی ساکن اروپا؛ چهارم، تشدید عرب‌ستیزی در مورد عرب‌تبارهای ساکن فلسطین اشغالی و پنجم بهره‌برداری از شرایط مظلوم‌نمایانه خود پس از حوادث پاریس به منظور حمله به نیروهای مقاومت و شهادت مقام ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در راستای تضعیف محور مقاومت و اثرگذاری منفی بر روند گفت و گوهای هسته‌ای ایران و گروه 1+5.

تبلور یافتن سرایت تهدید داعش و افراط‌گرایی به خاک اتحادیه اروپا ضمن افزایش همگرایی سیاسی-امنیتی اعضای اتحادیه اروپا می‌تواند راه را برای همگرایی محور امریکا-اتحادیه اروپا (یورو-آتلانتیک) به ویژه در مسائل جهانی مانند داعش و القاعده هموار کند. این شرایط تامین‌کننده منافع اتحادیه اروپا در تقویت سیاست خارجی و امنیتی مشترک و منافع امریکا در تداوم تسلط ناتو بر سیاست‌های نظامی-امنیتی اتحادیه اروپاست. در این شرایط انگلیس و فرانسه نیز می‌توانند حضور نظامی خود به ویژه در خلیج فارس را با هدف مبارزه با داعش و افراط‌گرایی توجیه کنند و به آن مشروعیت ببخشند. /ع
منبع : مشرق
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما