به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه خبری تحلیلی بلاغ؛ جریان سیاسی موسوم به اصلاحات، همواره در چند نگاه اعم از داخلی و خارجی، تفاوتها و تغایرهایی با جریان وفادار به آرمانهای امامین انقلاب داشته و بدلیل اینکه جریان موسوم به اصلاحات از ابتدای انقلاب عهدهدار تشکیل دولت بوده و سیاستهای موسوم به تنشزدایی با آمریکا و جریان غرب را پیشه کرده بود، بجرأت میتوان نسبت به نظریه آنان به قضاوت نشست؛ چراکه تاکنون این سیاست طی چند دهه، دارای چنان عملکردی است که میتوان آن را به ارزیابی نشاند.
مسببان وضع موجود، منتقدان امروز
از آنجا که این جریان با آخرین دولت خود، که ریاست جمهوری هشت ساله حسن روحانی مجری تام و تمام آن سیاست بود، در صحنه سیاست و ارحراء کشور نقش آفرینی کرد، بدین جهت ، دولت روحانی هم به عنوان نماینده جریان اصلاحات قابل ارزیابی است و هم به عنوان کنشگری که در آستانه انتخابات اسفندماه سالجاری فعالیت جریانی خود را آغاز کرده، باید مورد نقد و نظر قرار گیرد تا کشور و ملت ایران، از یک سوراخ برای چندمین بار طی این چند دهه، گزیده نشود.
طیف غربگرا در ایران، که هیچ ایدهای به جز توافق با آمریکا ندارند و با دیدن هر مسئلهای در کشور میخواهند آن را طی توافق با آمریکا حل کنند، این بار در آستانه انتخابات به صحنه آمده و از همه جیز دولت سیزدهم، که به اعتراف مردم و صاحبنظران از همه تلاش و توان خود برای رفع مشکلات کشور علیرغم همه کارشکنیها و مشکلآفرینیهای جریان رقیب و معاندین، دریغ نمیورزد، انتقاد میکند و باز هم بر کوره نحس سازش با آمریکا و غرب میدمد.
این روزها برخی چهرهها و رسانههای وابسته به دولت قبل سعی دارند بار دیگر بحث برجام ومذاکره مستقیم و توافق با آمریکا را داغ کنند. صحبت از چنین چیزی شاید ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ در آغازین روزهای کاری آقای روحانی در دولت یازدهم جذاب به نظر میرسید اما برای مطرح کردن مجدد آن پس از یک تجربه هشت ساله یا باید بیش از اندازه سادهلوح بود و یا باید مخاطب را سادهلوح فرض کرد. این البته خوشبینانهترین حالت ممکن است.
ایده مذاکره و توافق با آمریکا هشت سال در دولت آقای حسن روحانی به آزمایش گذاشته شد و تنها نتیجه ملموس آن نزدیک به یک دهه تعطیلی و عقبماندگی کشور بود. هیچ تحریمی برداشته نشد و هیچ گشایشی در معیشت مردم رخ نداد. این ایده حتی تا سطح گفتوگوی تلفنی رئیسجمهور ایران با رئیسجمهور آمریکا و دیدار وزیر خارجه ایران با رئیسجمهور آمریکا پیش رفت اما عملا نتیجه آن اسفبار بود.
مذاکره مستقیم با آمریکا توسط روحانی
پنج مهر ۱۳۹۲ (۲۷ سپتامبر ۲۰۱۳) درست همان روزی که حسن روحانی در مسیر فرودگاه جان اف کندی نیویورک، گفتگویی ۱۵دقیقهای با باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا انجام داد؛ فرودگاه جان اف کندی از سوخترسانی به هواپیمای حامل رئیسجمهور ایران امتناع کرد و به ناچار این هواپیما برای سوختگیری عازم یکی از کشورهای آمریکای لاتین شد. این شاید اولین سوغات اوبامای مؤدب[صفتی که آقای روحانی برای اوباما پس از گفتوگوی تلفنی بهکار برد] به آقای روحانی بود.
چند ماه بعد و پس از توافق موقت ژنو در سوم آذر ۱۳۹۲ (۲۴ نوامبر ۲۰۱۳) میان ایران، آمریکا و دیگر کشورهای ۱+۵، آقای روحانی، حمید ابوطالبی را به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل متحد انتخاب کرد اما آمریکا از صدور روادید برای نماینده منتخب آقای روحانی امتناع کرد. اعضای کنگره ایالات متحده طی جلساتی در ۷ و ۱۰آوریل ۲۰۱۴ (۱۸ و ۲۱ فروردین ۱۳۹۳) با تنظیم لایحهای از اوباما خواستند که از اعطای روادید به سفیر پیشنهادی ایران برای نمایندگی در سازمان ملل متحد، به بهانه حضور آقای ابوطالبی در جریان تسخیر سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ جلوگیری کند. آقای ابوطالبی با یک عقبنشینی منفعلانه حضورش در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را تکذیب کرد و گفت فقط به عنوان مترجم نماینده پاپ در سفارت آمریکا حضور داشته است اما با این حال اوبامای مؤدب[!] یک بار دیگر در ۱۸آوریل ۲۰۱۴ (۲۹ فروردین ۱۳۹۳) دست رد به سینه آقای روحانی زد و با امضای مصوبه کنگره آمریکا، نماینده منتخب آقای روحانی را به سازمان ملل راه نداد.
دم خروس با قسم حضرت عباس آقای روحانی، بیرون زد
۶ دسامبر ۲۰۱۵(۱۵ آذر ۱۳۹۴) کمتر از ۵ ماه از روز توافق بر سر برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) میگذشت و هنوز روز اجرای برجام فرا نرسیده بود که باراک اوباما طی سخنانی گفت به وزارت خارجه و وزارت امنیت داخلی این کشور دستور داده است تا «برنامه معافیت ویزا» (قانونی که به موجب آن شهروندان برخی کشورها برای اقامت ۹۰ روزه در آمریکا احتیاج به ویزا نداشتند) را بازنگری کنند. به دنبال این بازنگری، ایران به فهرست کشورهای در منطقه نگرانی آمریکا اضافه شد و اتباع ۳۸ کشور عمدتا اروپایی که برای سفر به آمریکا از اخذ روادید معاف بودند، در صورت سفر به ایران و چند کشور دیگر، معافیتشان لغو شده و باید برای ورود به آمریکا روادید میگرفتند. ۱۸ دسامبر ۲۰۱۵ (۲۷ آذر ۱۳۹۴) این قانون با امضای اوباما رسمیت یافت. جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا در نامهای برای آقای ظریف این قانون را مانعی در مقابل برجام ندانست و معافیتهایی برای ایران در این زمینه را وعده داد و پای وعدههایش را نیز امضا کرد. بر این اساس عباس عراقچی «امضای کری» را «تضمین» دانست اما مدتی بعد وقتی خاویر سولانا مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نهمین دبیرکل ناتو قصد سفر به آمریکا را داشت از ورود او بدون روادید ممانعت به عمل آمد فقط به این دلیل که مرداد ۱۳۹۲ مهمان مراسم تحلیف آقای روحانی در تهران بوده است.
دوم نوامبر ۲۰۱۶(۱۲ آبان ۱۳۹۵) اولین ماههای اجرای توافق برجام در دولت اوباما بود که حمید بعیدینژاد سفیر وقت ایران در لندن در همایش «چشمانداز تجارت و سرمایهگذاری انگلیس و ایران» گفت: «جای تأسف است بانکهای بزرگ همچنان در تعامل با ایران به بهانه تحریمها و جریمههای آمریکا احتیاط میکنند... حساب بانکی سفارت ایران در لندن هنوز بسته است.» برجام به عنوان ثمره مذاکره و توافق با آمریکا نتوانست همین مشکل ساده را حل کند تا جایی که محمدجواد ظریف سپتامبر ۲۰۱۷ در آخرین ماههای حضور آمریکا در برجام خطاب به وزیر خارجه آمریکا گفت: "ما هنوز نمیتوانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم."
اینهمه نقض عهد از آمریکا و همچنان شیفتگی نسبت به شیطان بزرگ؟!
۲۱ تیر ۱۳۹۵ در آستانه اولین سالگرد انعقاد توافق برجام حتی صدای سفیر کرهجنوبی در تهران نیز به اعتراض بلند شد و گفت: «کسانی که برجام را پذیرفتند هم اکنون بانکهای خود را مجاب کنند که پولهای ایران را به این کشور انتقال دهند و مانع شدن از این موضوع اکنون غیرقانونی است. این تاسفآور است که سفارت کره جنوبی با وجود سپری شدن ۶ماه از اجرایی شدن توافق برجام هنوز پول سفارت خود را از طریق قاچاق به ایران میآورد.»
۱۵ نوامبر ۲۰۱۶ (۲۵ آبان ۱۳۹۵) در حالی که فقط ۱۰ ماه از اجرای برجام میگذشت، مجلس نمایندگان آمریکا به «لایحه تحریمهای ایران»(ISA) رأی داد. این لایحه در اول دسامبر ۲۰۱۶ (۱۱ آذر ۱۳۹۵) نیز در مجلس سنای آمریکا رأی موافق گرفت تا به موجب آن تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران ده سال دیگر تمدید شود. آقای روحانی ۱۴ آذر ۱۳۹۵ طی سخنانی در مجلس شورای اسلامی اجرای این قانون را «نقض فاحش برجام» خواند و گفت: «مصوبه اخیر کنگره آمریکا به اعتقاد ما با برجام مغایرت داشته و ناقض آن است لذا رئیسجمهور آمریکا موظف است با استفاده از اختیارات خود از تأیید و به ویژه از اجرای آن جلوگیری نماید.» اما اوباما هرگز از اختیارات خود برای جلوگیری از تأیید و اجرای آن استفاده نکرد و ۱۰ روز پس از تصویب کنگره، تحریمهای ایران تا سال ۲۰۲۶ تبدیل به قانون اجرایی شد.
۴ ماه بعد در جولای ۲۰۱۷ هنوز آمریکا از برجام خارج نشده بود که کنگره ایالات متحده طی دو جلسه در ۲۴ و ۲۷ جولای ۲۰۱۷ (۲ و ۵ مرداد ۳۹۶) «قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها» (CAATSA) را تصویب کرد. ایران مشخصا به عنوان یکی از اهداف این قانون تحریمی تعریف شده بود و با توجه به رأی بالای کنگره (بیش از ۲/۳) که شامل اکثر نمایندگان دموکرات و جمهوریخواه میشد، این لایحه بدون امضای رئیسجمهور وقت آمریکا تبدیل به قانون شد.
فاعتبروا یا اولی الابصار
این بخشی از نتیجه آزمون مذاکره و توافق با آمریکا در دولت آقای روحانی است. کسانی که با نادیده گرفتن این کارنامه پس از هشت سال دوباره آزمودن این راه طی شده را تجویز میکنند، اگر رگههایی از خیانت نداشته باشند، دستکم نشانههایی از یک بیماری روانی خواهند داشت. در ادبیات پزشکی به این بیماری «سندرم استکهلم» میگویند؛ پدیدهای که در آن گروگان نسبت به گروگانگیر حس همدلی و وفاداری پیدا میکند تا جایی که حاضر است خودش را با اختیار و علاقه تسلیم کسی کند که جان و مال و آزادیاش را تهدید میکند. حالا ما در ایران جهش جدیدی از این اختلال روانی را مشاهده میکنیم: "سندرم واشنگتن".
انتهای پیام/