به گزارش بلاغ؛ هنوز پس از گذشت ۳۵ سال، حماسه مردم ایران در حفظ تمامیت ارضی کشور خود، که همه کارشناسان نظامی و امنیتی جهان قائل به سقوط و تجزیه ایران در مقابل یورش ناگهانی ارتش عفلقی صدام با پشتیبانی همه جانبه ۴۳ کشور قرار داشت، حیرتآور و حتی به یک معجزه تعبیر میشود.
از زیارت قم و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهم باز میگشتم و تازه از اتوبوس در تهران پیاده شده بودم که به ناگاه صداهایی مخوف و شدید، میخکوبم کرد. سرگردان به این سوی و آن سوی نگاهم را میچرخاندم تا منشأ این صداها را بیابم که از سوی فرودگاه مهرآباد ستونی از دود و آتش را دیدم که لحظه به لحظه قد میکشید و فضای گستردهتری از آسمان تهران را فرا میگرفت.
بر تهاجم هوایی عراق به نقاط متعدد کشورمان و از جمله به تهران در کوتاهترین زمان ممکن عمومی شد و برای آنانی که هیچ اطلاعی از سابقه چندماهه تجاوزات زمینی عراق و تعرضات مرزی آن کشور به ایران را نداشتند، تعجب برانگیز بود که عامل این بمباران آنهم از سوی کشور همسایه عراق چیست.
چرا جنگ علیه انقلاب نوپای ایرانیان
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (شهریور ۱۳۵۹-تیر ۱۳۶۷) به بهانۀ مردوددانستن توافق الجزایر و در واقع به دلیل تصور رژیم بعث از ضعف دولت ایران در شرایط ابتدای انقلاب اسلامی روی داد.
غافلگیری و کمبود نیرو و مهمات ایران، تحولات سال نخست جنگ را به سود عراق پیش برد؛ اما با ساماندهی نیروهای ایران، در فاصلۀ کمتر از یکسال، بخش زیادی از زمینهای اشغالی آزاد شد. پس از آن دولت عراق، درحالیکه همه کشورهای قدرتمند، حامی آن بودند، برای واداشتن ایران به تسلیم در برابر صلح پیشنهادی سازمان ملل، حمله به مناطق مسکونی و حملات شیمیایی را آغاز کرد.
امامخمینی مقابله ایران با حملۀ عراق را دفاع مقدس نامید و این جنگ را جنگ حق و باطل و تقابل اسلام و کفر دانست که موجب ایجاد روحیه سلحشوری و تعاون در میان مردم شد.
کارشناسان جنگ، نقش امامخمینی را در فرماندهی جنگ، نقشی حیاتی شمردهاند.
جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بر پایبندی خود به توافق الجزایر تأکید کرد؛ ولی صدام حسین رئیسجمهور عراق که در ۲۵ تیر ۱۳۵۸ به جای حسن البکر نشست، از قرارداد الجزایر ابراز ناخرسندی کرد و در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ در جلسه فوقالعاده مجمع ملی عراق با پوشیدن لباس فرمانده کل قوا طی سخنرانی مفصلی لغو موافقتنامه الجزایر و قراردادهای وابسته به آن و حاکمیت انحصاری عراق بر اروندرود را اعلام و ایران را رسماً تهدید به جنگ کرد. دولت بعثی عراق یک روز پس از نامهای که در ۳۰ شهریور ۱۳۵۹ به هشت شخصیت و سازمان جهانی نوشت، حمله سراسری به خاک ایران را آغاز کرد.
صدام حسین که رهبری عربها و ژاندارمی منطقه خلیج فارس را در سر داشت؛ تجزیه و اشغال ایران بهویژه خوزستان و مقابله با انقلاب اسلامی از اهداف اصلی وی در تهاجم به ایران بود. امامخمینی(ره) انگیزه اصلی تجاوز وی به ایران را نگهبانی از کفر در برابر اسلام دانست و یادآوری کرد نگرانی و ترس دشمنان از اتحاد مسلمانان و برقراری حکومت اسلامی است؛ چنانکه در نگاه ایشان استقرار نظام جمهوری اسلامی به جای سلطنت و ترس دشمنان از صدور انقلاب اسلامی بهویژه در میان محرومان، از دیگر انگیزههای این تجاوز بود.
وضعیت ایران در زمان تهاجم عراق
بحرانهای داخلی ایران در آغاز انقلاب اسلامی، تحریکات قومی در مناطق مرزی بهویژه در خوزستان، کردستان و درگیریهای داخلی ایجادشده به دست سازمان مجاهدین خلق و آمادهنبودن نیروهای نظامی، جوانبودن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، درگیربودن بخش مهمی از نیروهای نظامی و انتظامی با تجزیهطلبان کردستان، شرایط حاکم بر نظام بینالمللی و همسو نبودن انقلاب اسلامی با اهداف ابرقدرتهای شرق و غرب و نیز هراس دولتهای عرب خلیج فارس از صدور انقلاب به این کشورها، مشوقهای صدام حسین برای حمله به ایران بود.
تصور حاکمان عراق از ضعف قوای ایران تأثیر زیادی بر تصمیم صدام حسین برای جنگ گذاشت. وی تصور میکرد ارتش ایران از هم پاشیده و توان مقابله با ارتش عراق را ندارد اطلاعات فراریان از ایران، وی را متقاعد کرد که با ضربات هوایی و حمله وسیع زرهی، ارتش ایران به زانو در خواهد آمد.
ایرانیان مخالف انقلاب نیز اطلاعات نظامی بسیاری را در اختیار عراق گذاشتند. عراق از نظر اقتصادی نیز در اوج بود و دومین تولیدکننده مهم نفت اوپک بهشمار میرفت. رژیم عراق پیش از تهاجم به ایران روابط خود با کشورهای حاشیه خلیج فارس و آمریکا را دوستانه کرد و از سویی با متهمکردن ایران به دخالت در امور داخلی عراق و ایجاد جنگ روانی و تقویت روحیه ملیگرایی عربها، زمینه را برای هجوم به ایران فراهم آورد.
عراق در صحنه بینالمللی نیز علیه ایران تبلیغات فراوانی کرد. دستگیری شماری از جاسوسهای عراق در فروردین ۱۳۵۸ در خوزستان منجر به تیرگی روابط و فراخواندن سفرای دو کشور شد.
جنگ از مدتها قبل بر ما تحمیل شده بود
عراق برای ارزیابی توان دفاعی ایران و فراهمکردن مقدمات حمله به ایران، حملههای محدودی را در مناطق مرزی آغاز کرد و در فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۸ به آن شدت داد در تابستان ۱۳۵۸ نیروهای هوایی عراق بهطور مکرر به مرزهای جنوب و غرب ایران تجاوز و تیراندازی کردند این تجاوزها با تشدید سیاستهای خصومتآمیز آمریکا علیه ایران بیشتر شد.
ایران از فروردین ۱۳۵۸ تا ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، حدود ۲۸۹ تجاوز مرزی عراق به ایران را ثبت کرد و وزارت خارجه ایران یادداشتهای اعتراضآمیزی برای دولت عراق فرستاد و مطلب را به نمایندگان سیاسی یا مقامات عراقی منعکس کرد. حملههای ایذایی عراق در آغاز سال ۱۳۵۹ تشدید شد و دولت عراق افزون بر دخالت در امور ایران، ایرانیانی را که تابعیت عراق داشتند، به اتهامهای واهی اخراج و اقوام ایرانی را به شورش علیه دولت و تجزیهطلبی دعوت کرد.
از آغاز شهریور ۱۳۵۹ شهرهای مرزی ازجمله قصر شیرین، سومار، مهران، آبادان و خرمشهر بهطور متناوب زیر آتش سلاحهای سبک و سنگین عراق قرار گرفتند. در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ صدام حسین قرارداد مرزی الجزایر را در مجلس عراق و برابر دیدگان مجامع بینالمللی بهطور یکجانبه لغو و آن را پاره کرد.
آنچه که در جنگ بر سر ما آوردند
از آغاز جنگ تا پایان آن، فرود و فرازهای فراوانی را ملت بزرگ ایران تجربه کرد و درد و رنجهای فراوانی را بخصوص در تهاجم موشکی و هوایی عراق به شهرها و کشتار غیرنظامیان تحل نمود.
عراقیها در خلال جنگ، تمام قوانین ومقررات بینالمللی را زیر پا گذاشتند: پیمان الجزایر، پیمان منع کاربرد سلاحهای شیمیایی، پیمان منع حمله به اماکن مسکونی، پیمان مربوط به ضرورت رفتار انسانی با اسیران جنگی، پیمان مربوط به ضرورت امنیت هوانوردی، پیمان مربوط به امنیت دریاها، و دهها و صدها نمونه دیگر از پیمانها، مقررات و قوانین معتبر بینالمللی در خلال جنگ تحمیلی از سوی عراقیها به زیر پا گذارده شد.
بدون تردید نمیتوان بهیچوجه تلخیها و شیرینیهای ۸ سال پرتلاطم را در یک گزارشی را که باید اختصار در آن رعایت شود، آورد اما باید در نگاهی کوتاه و با کمال ایجاز و فهرستوار گفت که:
در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ (۱۷ سپتامبر) صدام حسین اقدام به لغو عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر نمود و اعلام کرد که تمام شط العرب متعلق به عراق است.
در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در ابتداء، عراق بخشهایی از خاک ایران از جمله خرمشهر را اشغال کرد.
در ۳ خرداد ۱۳۶۱ ایران خرمشهر را آزاد کرد و جنگ را به داخل خاک عراق کشید.
در ۴ خرداد دبیرکل سازمان ملل به دوطرف پیشنهاد آتشبس داد. عراق به مرزهای بینالمللی برگشت (بجز مناطق تحت مناقشه اولیه شامل میمک و اروند رود) و آرایش تدافعی گرفت.
در ۳۱ خرداد ۱۳۶۱ صدام پیشنهاد صلح در دوهفته را داد.
در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۱ سازمان ملل قطعنامه ۵۱۴ را ارائه داد که بدلیل عدم لحاظ خواستههای ایران مبنی بر ترک مناطق اشغالی توسط عراق، این قطعنامه توسط ایران رد شد. پس از رد این قطعنامه، عراق با این بهانه موضع صلح طلب و اشغال شده به خود گرفت و بسیاری از اقدامات غیراصولی خود مثل استفاده از سلاح شیمیایی و حمله به مناطق مسکونی و حمله به نفتکشها را تا پایان جنگ به این وسیله توجیه میکرد. کمکهای مالی و نظامی زیادی از کشورهای منطقه و غرب و شرق به عراق سرازیر شد. از این به بعد لحن قطعنامههای سازمان ملل نسبت به ایران عوض شد.
در بهمن ۱۳۶۵ (فوریه ۱۹۸۶) ایران موفق به تصرف بندر فاو شد.
از ۱۹ دی ۱۳۶۵ تا ۶ فروردین ۱۳۶۶ عملیات کربلای ۵ را برای تصرف بصره انجام داد.
در ۹ خرداد ۱۳۶۱ (۳۰ می ۱۹۸۲) عراق با حمله به نفتکش اطلس، درگیری نفتکشها را آغاز کرد. استدلال عراق جلوگیری از صدور نفت ایران و مجبور کردن آن به قبول صلح بود و این درگیری بعدها دوجانبه گردید.
در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۶ (۱۷ می ۱۹۸۷) یک میراژ عراقی با شلیک موشک اگزوست به ناوچه یواساس استارک باعث خسارت شدید و مرگ ۳۷ سرباز آمریکایی شد. این بهانه ای برای آمریکا شد که درگیر شود. شوروی و آمریکا هر دو شروع به حمایت از قطعنامههای شورای امنیت کردند.
در سال چهارم و پنجم، عراق از سلاح شیمیایی بیشتری علیه کردهای عراقی و ایران استفاده کرد.
در اواخر سال ۱۳۶۶ دستکم در یک مورد عراق با کمک اطلاعاتی آمریکا از حرکتهای نیروهای ایرانی مطلع میشد و آنها را بمباران شیمیایی میکرد. حمله به شهرها و اهداف غیرنظامی ابتداء و بیشتر توسط عراق انجام میشد.
در اواخر جنگ، درگیری در خلیج فارس باعث آسیب دیدن سکوهای نفتی و کشتیهای تجاری با پرچم کشورهای مختلف شد.
در فروردین ۱۳۶۷ در نبرد دوم فاو جزیره فاو سقوط کرد و با دخالت آشکار نیروهای آمریکایی به نفع عراق، پیروزیهای عراق روند جنگ به زیان ایران تغییر پیدا کرد.
در اواخر تیرماه ۱۳۶۷ مسئولان ایران مجبور به قبول قطعنامه ۵۹۸ شدند.
در مرداد ۱۳۶۷ جنگ با قبول آتشبس از سوی دو طرف با حدود یک میلیون نفر کشته و ۱۱۹۰ میلیارد دلار خسارت به دو کشور خاتمه یافت.
از سال ۱۳۶۹ مبادلهٔ اسیران جنگی آغاز شد و ایران آخرین اسرای جنگی عراقی را در سال ۱۳۸۱ تحویل داد.
این جنگ یکی از برخوردهای نظامی دوران معاصر بود و منافع بیشتر کشورهای جهان را تهدید کرد و بیشتر بر کشورهایی تأثیر گذاشت که ذخایر نفتی اصلی جهان را داشتند. برخی از ابرقدرتها عقیده داشتند که پیروزی هر یک از دو طرف موجب برهمخوردن ثبات و توازن قوا در منطقه خواهد شد به همین دلیل کوشیدند تا هیچیک از دو کشور پیروز نشود.
شرکای جرم صدام را بهتر بشناسیم
آمارهای رسمی نشان میدهد که شوروی، فرانسه و چین ـ سه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل ـ به ترتیب درصدر کشورهای صادرکننده سلاح به عراق در دهه ۱۳۶۰ ش. بودهاند. در طول این دهه، ۵۳ درصد واردات نظامی عراق به ارزش تقریبی ۱۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار از شوروی تأمین میشد. فرانسویها نیز با فروش بیش از ۵ میلیارد دلار سلاح به عراق در دهه ۱۳۶۰ش. مجموعاً ۲۰ درصد واردات نظامی عراق را به خود اختصاص دادهاند. این رقم در مورد چین نیز به ۷% یعنی به بیش از یک میلیارد و ششصد میلیون دلار بالغ میشد.
در کنار فعالیت مستقیم کارخانجات جنگ افزار سازی وابسته به دولتها، مؤسسات خصوصی مختلف نیز در این راستا صرفاً جهت کسب درآمد هرچه بیشتر وارد معرکه شده و بدون توجه به قوانین داخلی هر کشور در مورد منع صدور ساز و برگ نظامی به کشورهای درگیر جنگ و حتی قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی ناظر بر جلوگیری از تولید و فروش سلاحهای غیر متعارف، عراق را به صورت یک زراد خانه عظیم درآوردند.
این روند باعث شد که حکومت بعث نه تنها به پیشرفتهترین تجهیزات نظامی در زمینههای جنگ هوایی و زمینی دست یابد، بلکه کارخانجات جنگ افزار سازی متعددی با همکاری کشورهای مختلف به صورت آشکار و نهان برپا ساخت، به طوری که طبق گزارش مؤسسات بینالمللی، در پایان جنگ، عراق پنجمین قدرت نظامی جهان شد.
در این جنگ امریکاییها نیز سهم خود را در یاری رساندن به ماشین جنگی صدام و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران ایفا کردند: در اسفند ۱۳۶۰، نام عراق از فهرست کشورهایی که واشنگتن از آنها به عنوان «طرفداران تروریسم» یاد میکرد خارج شد و در آذر ۱۳۶۳، امریکا به تحریم سیاسی عراق خاتمه داد و روابط سیاسی با این کشور را برقرار کرد. امریکاییها در موارد متعددی هماهنگ با صدام و به طور مستقیم وارد جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران شدند.
حمله به پایانهها و چاههای نفتی ایران در خلیج فارس و ساقط کردن هواپیمای مسافری ایرباس ایران بر فراز این منطقه و کشتار ۳۰۰ مسافر و خدمه آن، دو نمونه از این حملات بود. این حوادث در حالی رخ میداد که ایران مورد تحریم تسلیحاتی قرار داشت و این تحریم با شدت اعمال میشد. «کاسپارواین برگر» ـ وزیر دفاع وقت امریکا ـ راجع به تصویب قطعنامه تحریم تسلیحاتی ایران با صراحت گفته بود:
«... در صورتی که قطعنامه تحریم تسلیحاتی اجرا شود، ریشه توانایی ایران برای ادامه جنگ به سرعت خشک میشود و در واقع ریشه موجودیت ایران نیز به صورت یک ملت به خشکی میگراید...»
نتیجه جنگ تحمیلی
دفاع مقدس مقطعی فراموشنشدنی در تاریخ ایران است، جدا از تمامی اثرات مخرب آن میتوان به دستاوردهایی که برای کشورمان به همراه داشت نیز اشاره کرد. جنگ تحمیلی جنگی نابرابر میان ایران بدون پشتیوانه و تعداد زیادی از ابرقدرتهای جهان بود. این جنگ بدون شک پیروزی بزرگی برای ایران به شمار میرود. در پایان این جنگ، ایران توانست دفاعی به راستی مقدس در برابر تمامی این ابرقدرتها انجام دهد و آنها را سر جای خود بنشاند. ایران پس از ۲۰۰ سال تاریخ تهاجم و تجاوز پیش از انقلاب اسلامی، توانست با رشادتها و از خودگذشتگیهای رزمندگان خود در طول ۸ سال جنگ تحمیلی اقتدار خود را به کشورهای منطقه نشان داد و تاریخ اقتدار ایران را بازنویسی کند.
ایران در طول و پس از جنگ تحمیلی به جبهه مقاومتی قدرمند در برابر بیگانگان تبدیل شد. همین امر فرهنگ مقاومتی را در میان ملت و دولت اسلامی ایران به وجود آورد. در همین راستا امروزه مقاومت شکل خود را تغییر داده و از مقاومت تن به تن در برابر دشمنان متجاوز به سمت و سوی اقتصاد مقاومتی و رویارویی با دسیسهها و تحریمهای اقتصادی دشمنان ایران رفته است.
جنگ تحمیلی این پیام به تمامی کشورهای دنیا فرستاد که ایران در برابر دستدرازیها، دخالتها و تهاجم و تجاوزهای دشمنانش سکوت نخواهد کرد و با تمام قدرت و اقتدار در برابرآنها ایستادگی میکند. امروزه نیز میتوان نتیجه این دستاورد بزرگ را در سطح جهانی مشاهده کرد. ایران همچنان با ایستادگی در برابر زورگوییهای ابرقدرتان دست آنها را از میهن عزیزمان کوتاه کرده و نقطه پایانی بر سالها غارت و چپاول بیگانگان پیش از انقلاب اسلامی گذاشته است.
انتهای پیام/